صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 95

موضوع: برخورد با ازدواج مادرم؟

7324
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    برخورد با ازدواج مادرم؟

    پسری 22 ساله هستم و حدودا 7 سال پیش پدر و مادرم جدا شدند به تازگی بصورت اتفاقی تو اتاق مادرم برگه ازدواج موقتش را با همسایه مون که اتفاقا خیلی با هم خوب هستیم پیدا کردم همسایه مون زن و به داره واقعا نمی دونم چطوری با این موضوع کنار بیام چرا مادرم نگفته بهم و دیدم نسبت به مادرم خیلی بد شده و ذهنم بشد درگیره چیکار کنم بد شرایطی هستم؟؟؟

  2. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    پسری 22 ساله هستم و حدودا 7 سال پیش پدر و مادرم جدا شدند به تازگی بصورت اتفاقی تو اتاق مادرم برگه ازدواج موقتش را با همسایه مون که اتفاقا خیلی با هم خوب هستیم پیدا کردم همسایه مون زن و به داره واقعا نمی دونم چطوری با این موضوع کنار بیام چرا مادرم نگفته بهم و دیدم نسبت به مادرم خیلی بد شده و ذهنم بشد درگیره چیکار کنم بد شرایطی هستم؟؟؟
    سلام

    مطلب شما رو خواندم عزیز, ببینید گلم ممکنه هضم مطلبی رو که میخوام خدمتتون عرض کنم براتون سنگین باشه ولی امیدوارم متوجه عرایضم بشوید:

    این که مادر شما با همسایه شما ازدواج موقت کردن, نه غیر شرعی هست و نه غیر قانونی و نه خیانت از جانب مادر شما! حالا علت این امر چه بوده خارج از دانسته های ماست.

    میپرسید این کار کار غیر انسانیست, اونم با یک مرد متعهل!!؟؟ منم با شما موافقم ولی همانطور که عرض کردم نه غیر قانونیه و..........!!!! پس لطفا خشم گین نباشید البته میتوان شما رو فهمید.

    فرمودید مادر چرا به شما نگفتن!!!؟؟ شاید مقصر خود شما بوده اید که به نوعی هم از شما میترسیده و هم نگران واکنش بد شما بوده, و در ثانی خود جامعه به این امر (در صورتی که قانونیست به دیده خوبی نگاه نمیکند که بسی جای تعجب دارد!!!!!!!!) و در نهایت نگران خود شما که ممکنه بلایی سر خودتان بیاورید و یا ایشان را ترک کنید......

    پس خودتان را جای مادر بگذارید و سعی کنید خیلی منطقی ببینید که علت این امر چه بوده! و قاعدتا دلایلی برای آن خواهید یافت و در نهایت باید بدانید که چه تصمیم ایشان درست و یا غلط بوده . این زندگی ایشونه و شما زیاد نباید به حریم ایشان تجاوز کنید همانطور که ایشان نیز نباید به حریم شما تجاوز کنند.

    به زندگی خودتان بپردازید که راه درازی رو در پیش دارید.

    اگر میتوانید به یکی از همکاران مرد ما جهت مشاوره حضورا رجوع کنید.


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  4. 4 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    ممنونم ولی تصور خیلی موضوعها تو ذهنم آزارم می دهد نمی دونم با این موضوع چجوری کنار بیام

  6. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    ممنونم ولی تصور خیلی موضوعها تو ذهنم آزارم می دهد نمی دونم با این موضوع چجوری کنار بیام
    نترسید زمان حلال این نوع تصوراته, در ثانی نگرش خود را که نسبت به این موضوع که عوض کنید و بالغانه به موضوع توجه بفرمائید . تصورات شما که پایه و مایه درستی ندارند حتما دست از سر شما برخواهند داشت.

    با مادر خودتان نیز مهربان باشید و به زندگی و اهداف خود بیشتر بپردازید.

    موفق باشید.

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  8. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    از اينكه تصور كنند نمي فهمم و .. خيلي ناراحت ميشم مي دوني ديروز يكي از دوستاي مادرم اومده بود و داشتن يواشكي صحبت مي كردن كه داشت راجع به شاهكارش با اون خانم صحبت مي كرد خيلي ناراحت شدم يعني من از دوستش غريبه ترم و به اون بيشتر از من اعتماد داره اينا واقعا اذيتم مي كنه نمي دونم از طرفي بهش بگم فهميدم اين موضوع رو ؟؟ روم نميشه از طرفي هم از درون ناراحتم كه فكر كنن نمي فهمم و ...

  10. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    می خوام بهش بگم فهمیدم که انقدر منت نذاره که من بخاطر تو ازدواج نمی کنم و...اعصابم خیلی داغون شده

  12. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    این کار بدتر نمی کنه اوضاع رو به نظرتون؟؟؟ واقعا گرفتار شده ام بگم یا نگم آخه اینکه می گه بخاطر تو ازدواج نکردم باید بهش بگم که متوجه بشه که من رو نمیشه گول بزنه

  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27408
    نوشته ها
    262
    تشکـر
    554
    تشکر شده 113 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    سلام دوست عزیز
    مادرت احساس داره نیاز جنسی داره عواطف داره و.............. پس بهتره یک طرفه قاضی نریم
    مادرت اگر نگفته بهت نمیخواسته ذهن شما را درگیر کنه پس بهتره درکش کنی
    باید خداراشکر کنی مثل مادرای دیگه تو این زمانه رابطه نامشروع با کسی اختیار نکرده یا خدای نکرده دوست پسر نگرفته و پنهانی ارتباط داشته باشه که پیش دوستات و اشنایان سرافکنده بشی
    شما هم زن میگیری درس میخونی کار میکنی همیشه پیش مادرت نیستی که بخوای اینطوری باشی به زندگیت وروز مرت برس
    انقدر خودت درگیر صیغه محرمیت مادرت نکن
    این راه حلال هست و هر مرد مجرد یا متاهلی که میتونه صیغه کنه و هزینه های ان خانم پرداخت کنه درصورتی که توان مالی داشته باشه ومرد خوبی باشه و.........................این گفتم با مادرت صداقت صحبت کنی ان محکوم نکنی ان جرم نکرده من یک دختر هستم و مادرت درک میکنم من پدرومادرم هردو ازدواج کردن و راه از هم جدا کردن پس خودت اذیت نکن این خواهش هست
    امضای ایشان
    لعنت به جهانی که غمش نصیب ما شد ....

  15. 2 کاربران زیر از میترا مهربوخت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    نترسید زمان حلال این نوع تصوراته, در ثانی نگرش خود را که نسبت به این موضوع که عوض کنید و بالغانه به موضوع توجه بفرمائید . تصورات شما که پایه و مایه درستی ندارند حتما دست از سر شما برخواهند داشت.

    با مادر خودتان نیز مهربان باشید و به زندگی و اهداف خود بیشتر بپردازید.

    موفق باشید.

    سپاس
    دکتر
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    از اينكه تصور كنند نمي فهمم و .. خيلي ناراحت ميشم مي دوني ديروز يكي از دوستاي مادرم اومده بود و داشتن يواشكي صحبت مي كردن كه داشت راجع به شاهكارش با اون خانم صحبت مي كرد خيلي ناراحت شدم يعني من از دوستش غريبه ترم و به اون بيشتر از من اعتماد داره اينا واقعا اذيتم مي كنه نمي دونم از طرفي بهش بگم فهميدم اين موضوع رو ؟؟ روم نميشه از طرفي هم از درون ناراحتم كه فكر كنن نمي فهمم و ...
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    می خوام بهش بگم فهمیدم که انقدر منت نذاره که من بخاطر تو ازدواج نمی کنم و...اعصابم خیلی داغون شده
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    این کار بدتر نمی کنه اوضاع رو به نظرتون؟؟؟ واقعا گرفتار شده ام بگم یا نگم آخه اینکه می گه بخاطر تو ازدواج نکردم باید بهش بگم که متوجه بشه که من رو نمیشه گول بزنه
    آقا احسان حرفاتون رو نقل قول کنین تا دیگران متوجه بشن

    البته من تصورم بر این بود که مخاطبتون جناب شهرام باشند چون ایشون راهنمایی خوبی بهتون کردن

    پس من نقل قول میکنم که ایشون متوجه حرفاتون بشن

  17. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    خواهشا همه نظرتون رو بگين كه نظرات مختلف باشه بتونم بهتر تصميم بگيرم اصلا هم هر چي باشه ناراحت نميشم اتفاقا بهتر مي تونم تصميم بگيرم ممنون مي شوم

  19. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    خواهشا همه نظرتون رو بگين كه نظرات مختلف باشه بتونم بهتر تصميم بگيرم اصلا هم هر چي باشه ناراحت نميشم اتفاقا بهتر مي تونم تصميم بگيرم ممنون مي شوم
    شما خودت کلا در ارتباط با این موضوع نظرت چیه یعنی اگه مادرتون میومدن به شما میگفتن شما چه کار میکردید ؟ شما به این مسئله معترضید یا نه ؟ اگر بله چرا

    نظر من اینه که ایشون از نظر شرعی و قانونی کار اشتباهی انجام ندادند و شما هم توقع هم نمی تونید داشته باشید که چون یک بار ازدواج نا موفق داشتند دیگه با کسی حق ایجاد رابطه ندارند ایشون الان به کسی متعهد نیست پس ایرادی بهشون نیست و شما حق اعتراض ندارید
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  21. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    شما فرزند مادرتان هستید شما که نمی توانید برای مادرتان تعیین تکلیف کنید شما همانطور که سابق با مادرتان رفتار می کردید رفتار کنید به روی مادرتان هم نیارید چونکه بد هستش که مادر جلو فرزندش بی آبرو شود اگر موضوع را به شما نگفته به خاطر این است که می ترسد شما دیگر احترامی برایش قایل نشوی نه اینکه شما را محرم نداند دوست دارد که شما ناراحت نشوید شما هم به خواسته مادرتان احترام بگذار به خاطر تمام زحماتی که برایت کشیده او را شرمنده خودت نکن
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    شما فرزند مادرتان هستید شما که نمی توانید برای مادرتان تعیین تکلیف کنید شما همانطور که سابق با مادرتان رفتار می کردید رفتار کنید به روی مادرتان هم نیارید چونکه بد هستش که مادر جلو فرزندش بی آبرو شود اگر موضوع را به شما نگفته به خاطر این است که می ترسد شما دیگر احترامی برایش قایل نشوی نه اینکه شما را محرم نداند دوست دارد که شما ناراحت نشوید شما هم به خواسته مادرتان احترام بگذار به خاطر تمام زحماتی که برایت کشیده او را شرمنده خودت نکن
    به نظرم این اصلا بی آبرویی نیست کجاش بی آبروییه؟ یک بار می خوای زندگی کنی اونم با عذاب
    اگه مطرح نشه ممکنه باعث عذاب وجدان به دلیل نبود صداقت و تحمل هم برای مادر و هم فرزند میشه هم اینکه باعث کم شدن صمیمیت میشه و یک سری قضاوت های اشتباه بوجود میاره


    بهتره ظرفیت خودتونو بالا ببرین و مسئله رو با مادرتون در میون بزارین
    ویرایش توسط آرش67 : 05-08-2017 در ساعت 11:55 PM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    تصور خیلی از چیزها اعصابمو داغون می کنه خیلی ناراحتم و نمی تونم اینو تو ذهنم حل کنم

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    خب چرا پس به دوستش که باهم میرن استخر و .... گفته ؟؟؟ آخه من باید ازم می پرسید پس چرا همش میگه من بخاطر تو ازدواج نکردم و...

  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    تصور خیلی از چیزها اعصابمو داغون می کنه خیلی ناراحتم و نمی تونم اینو تو ذهنم حل کنم
    توضیح ندادی دقیقا از چی ناراحتی
    شما 22 سالته و باید خیلی چیزا رو بدونی
    رابطه جنسی و احساسی بین مرد و زن یک نیازه که از بین هم نمیره اگه در چهارچوب باشه نه تنها چیز بدی نیست بلکه خوب هم هست اینکه رابطه مادرتون با ایشون به صورت قانونیه نشون میده که مادرتون آدم فهمیده ایه و به خیلی از مسائل پایبنده (نظر شخصیم اینه اگه اونم نداشت بازم مساله ای نبود)
    احتمالا تعریف درستی از حیا و عفت نداری
    شما خودت تا چند وقت دیگه ازدواج می کنی کسی می تونه ناراحت باشه ؟ بگه این آدم فلانیه
    اینکه با شما مطرح نکرده خوب ظرفیتش نبوده
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    شما میتونی ناراحت باشی از اینکه به شما نگفته ولی به مادرتم حق بده چون تو شما تحملش نبوده و قابل هضم براتون نبوده نتونسته بگه

    این قضیه رو می تونی از خودش بپرسی
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    بهش بگم می دونم بد نیست ؟؟؟؟ نمی دونم بگم یا نه؟؟؟؟

  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    آخه بهم میگه بخاطر تو ازدواج نکرده ام و... ولی خب چرا پس؟؟؟

  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    اگر فامیلمون بفهمن یا دوستام حتی خیلی بهم تیکه می اندارند و ... احساسم اینه که این موضوع بی آبرویی هست برام

  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    سلام
    به هر حال خیلی مودبانه به مادرت بگو قضیه ازدواجش را فهمیدی چون حالا شما ذهنت درگیر هستش تا نگفتی راحت نمی شوی خود مادرت احتما لا دلیل ازدواجش بهت می گوید شما هم مادرت درک کن و به تصمیمش احترام بگذار
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    بهش بگم می دونم بد نیست ؟؟؟؟ نمی دونم بگم یا نه؟؟؟؟
    در مورد اصل قضیه نظر خودت مثبته یا منفی ؟ ( اینکه چرا به من نگفته حاشیه است )
    الان میترسی اگه بگی مادرت خجالت بکشه یا خودت خجالت می کشی قضیه رو یکم برای خودت بشکاف تا مساله برات روشن بشه
    ویرایش توسط آرش67 : 05-10-2017 در ساعت 06:30 PM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  33. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    اگر فامیلمون بفهمن یا دوستام حتی خیلی بهم تیکه می اندارند و ... احساسم اینه که این موضوع بی آبرویی هست برام
    لازم نیست و دلیلی نداره مسائل خصوصیتو بری برای دوستات یا فامیل تعریف کنی
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  34. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    آخه بهم میگه بخاطر تو ازدواج نکرده ام و... ولی خب چرا پس؟؟؟
    این حرفو زیاد جدی نگیر پدر مادرا برای اینکه بچه ها به حرفشون گوش بدن بعضی وقتا یک چیزایی میگن دیگه فقط مورد شما نیست تو همه خونه ها هست
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  35. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    آقا احسان حرفاتون رو نقل قول کنین تا دیگران متوجه بشن

    البته من تصورم بر این بود که مخاطبتون جناب شهرام باشند چون ایشون راهنمایی خوبی بهتون کردن

    پس من نقل قول میکنم که ایشون متوجه حرفاتون بشن

    سلام

    سپاس از مریم خانم که مطلب رو نقل قول کردن تا بنده نیز متوجه امر بشم.

    ببین گلم کی اولا گفته شما نمیفهمی و یا متوجه امر نمیشی!!!!! تازه پنهان کردن مطلبی از افراد نشان دهنده عدم مهربانی و دوست نداشتن نیست!

    در ضمن چه بسا شما نیز به دوست نزدیک خود صدها مطلب را گفته اید که به مادر خود نگفته اید!! یکی از خواص دوستی در بین هم سنان این است و در بین همه دیده میشه!

    در مورد سوالی که فرمودید حتما این حق شماست که در کمال ارامش بدون غرض به مادر خود بگوئید که متوجه ازدواج ایشون شدید بدون در گیری و..... دعوا..... و حتی بگوئید که ای کاش ایشون شما را نیز در جریان میگذاشتند زودتر.

    ولی بازم عرض میکنم ازدواج حق مسلم مادر شما بوده و هست منتها میتوانست بهتر از این صورت بگیرد.

    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  36. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    چجوري مطرح كنم؟؟؟ اگر بخوام غيرمستقيم بگم

  38. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    يكي از همدانشگاهيام كه تو كوچه ما هستند و با هم ميريم دانشگاه قبل اينكه اين موضوع رو بفهمم گفت مادرمو با همسايه مون ديده كه تو خيابان دست تو دست هم قدم مي زدند منم انقدر عصباني شدم و فكر كردم دروغ ميگه بشدت دعوامون شد

  39. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    سلام دوست عزیز
    فرمایشات لازم رو دکتر و دوستان عرض کردن
    من به شخصه نمیتونم زیاد درکتون کنم چون هم دختر هستم و هم اینکه همچین شرایطی رو نداشتم
    اگه بخوایم از دید احساس بگیم
    راستش تا حدودی ناراحت کننده است البته این نظر شخصی من هست، به خصوص تو خونواده ها و سنت هایی که این نوع از ازدواج چندان مرسوم نیست و آدم ممکنه مدام فکر کنه بقیه چی بگن، یا احساس کنه آبروی خونوادگیشون آسیب دیده و مسائلی از این دست
    اما وقتی منطقی به موضوع نگاه کنیم مادر شما کار غیر شرعی رو مرتکب نشدن که شما زیاد خودتونو درگیر کنین
    یادمون باشه به قول بزرگان تو هر شرایطی که قرار میگیریم ده درصد قضیه مربوط به مسئله میشه و نود درصدش برمیگرده به طرز برخورد ما با اون موضوع
    اول اینکه سعی کنید این موضوع رو برای کسی دیگه مطرح نکنید و خب دلیلی هم نداره که کسی دیگه ای بدونه، چون زندگی شخصی هر کسی به خودش مربوط میشه
    اگه هم مادرتون به کسی گفتن اون بحثش جدا هست و به خودشون مربوط میشه
    اما در مورد عکس العمل و شرایط اکنون شما بهتره یه مقدار به خودتون فرصت بدین و مسئله رو درست تجزیه و تحلیل کنید که مادرتون هدفشون از این کار بی اعتمادی و یا رسوندن آسیبی به شما نبوده، گاهی تا جای کسی نباشیم نمیتونیم از دید اون شخص شرایط رو نگاه کنیم و قضاوت کنیم
    لابد ایشون دلایلی برای این کار داشتن که من و شما دقیقا ازشون اطلاع نداریم
    شاید یه سری نیازها ایشون رو تو این موقعیت قرار داده
    شاید احساس تنهایی و صدها شاید دیگه

    جدا از همه ی این ها تنهایی برای آدم یه مقدار سخت هست و آدم گاهی نیاز داره که کسی رو تو زندگیش داشته باشه که بهش نزدیک باشه و بتونه بهش تکیه کنه و اعتماد داشته باشه
    پس سعی کنید اول آرامش خودتونو حفظ کنین که بتونین درست فکر کنین و تصمیم بگیرین، بعد از اینکه خودتونو پیدا کردین منطقی و دوستانه با مادرتون حرف بزنید و حرفاشونو بشنوید که این موضوع براتون حل بشه و باعث آزردن شما نشه.
    امیدوارم زودتر بتونید این موضوع رو هضم و حل کنید و به آرامش برسید.

  40. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    يكي از همدانشگاهيام كه تو كوچه ما هستند و با هم ميريم دانشگاه قبل اينكه اين موضوع رو بفهمم گفت مادرمو با همسايه مون ديده كه تو خيابان دست تو دست هم قدم مي زدند منم انقدر عصباني شدم و فكر كردم دروغ ميگه بشدت دعوامون شد
    شما باید بشینین با مادرتون یه شکم سیر دراین باره صحبت کنین تبادل فکر کنین ببینی خود مادرت چجوری به موضوع نگاه میکنه
    من اگه جای شما بودم به جای ناراحتی و دلخوری از بی اطلاعی شاید خواستم اصلی این می شد که بهتره ایشون با مردی ازدواج کنه که نیاز به پنهان کاری نباشه به عبارتی فقط رابطه دو نفره باشه
    ممکنه رابطه مادرتون به گوش خانم اون آقا برسه آبروریزی اصلی اونجاست
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  42. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    چجوری باهاش این موضوع رو مطرح کنم؟؟؟؟ می خوام غیرمستقیم بگم که خودش بگه
    از طرفی ذهنم درگیر شده که نکنه اون همکلاسی ام چون باهاش درگیر شدم بره به افراد دیگه هم بگه و همه دستم بندازن تو دانشگاه

  43. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    یه مشکل دیگه نمی دونم اگر خانمش بفهمه چی میشه اونم موردی هست که آبرومون می ره می خوام یه جوری به مادرم بگم از این فرد فاصله بگیره تا مشکل پیش نیاد ولی نمی تونم چجوری متقاعدش کنم

  44. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    می دونید از اینکه مادرم با مرد دیگه ای باشه حس بی غیرت بودن بهم دست می ده و خیلی ناراحت می شم اینو چجوری از ذهنم بیرون بیارم؟؟

  45. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نمی دونم چجوری غیر مستقیم بهش بگم که خودش مطرح کنه قضیه رو خواهشا راهنمایی ام کنین

  47. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    از طرفی هم نمی دونم چرا حس غیرت و... بهم دست می ده خیلی زیاد احساس بدی دارم اینو چیکار کنم ؟؟ چجوری این حس رو از بین ببرم؟؟؟

  48. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    از طرفی هم نمی دونم چرا حس غیرت و... بهم دست می ده خیلی زیاد احساس بدی دارم اینو چیکار کنم ؟؟ چجوری این حس رو از بین ببرم؟؟؟
    سلام دوست عزیز

    من موضوع شما رو خوندم و کاملا به شما حق میدم...درسته که مادر شما عواطف و احساسات داره ولی این راهش اصلا مناسب نیست...از حرف دوستات تو دانشگاه و اینا اصلا خجالت نکش تو دیگه 22 سالته 18 ساله نیستی که. باید رو غیرت و تعصب خودت کنترل داشته باشی...این موضوع رو هم مستقیم با مادرت مطرح کن مثلا بگو شماا رو تو خیابون دیدم با همسایمون (نگو دوستم دیده) اگر قبول نکرد بگو صیغه نامه رو دیدم...از مادرت خواهش کن لااقل طوری رفتار کنه که غرور و غیرت و تعصب شما رو آزرده نکنه...حالا که یه ازدواجی کرده لااقل حفظ ظاهر کنه و به فکر شما هم باشه...البته در تمامی این مراحل با کمال ادب و احترام با مادرتون صحبت کنید...این رو هم فراموش نکنید که شما هنوز هم جگر گوشه مادرتون هستید

  49. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    چرا پیش یک مشاور نمیری؟؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  50. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    از طرفی هم نمی دونم چرا حس غیرت و... بهم دست می ده خیلی زیاد احساس بدی دارم اینو چیکار کنم ؟؟ چجوری این حس رو از بین ببرم؟؟؟
    این احساسات شما طبیعیه تا حدودی ولی خب باید یه جایی کنترل بشه
    چند لحظه چشماتونو ببندین و خودتونو بذارین جای مادرتون با همین شرایط و همین زندگی
    شما حق دارین تا حدودی ناراحت بشین حالا به اینکه این نوع ازدواج چندان مرسوم نیست کاری نداریم
    ولی اینکه ایشون شما رو از این تصمیم و عملشون بی خبر گذاشتن شاید بیشتر ناراحتتون کنه
    ولی بازم فکر کنین متوجه میشین که مادرتون نخواستن شما رو ناراحت کنن و یا درگیر این قضیه بشین و رابطه تون آسیبی ببینه
    اگه شما هم جای مادرتون بودین این موضوع رو شاید مخفی میکردین
    همین الان هم شما که یه پسر 22 ساله هستین شاید مسائلی تو ذهن یا زندگیتون باشه که به مادرتون نگفته باشین
    پس کمی هم بهشون حق بدین
    من یه دخترم و تا حدودی زن ها رو میشناسم
    برای یه مادر خیلی سخته به پسر جوونش بگه میخواد ازدواج موقت کنه
    حالا اتفافی دوست شما مادرتونو با اون آقا دیده
    زن ها احساساتشون بیشتر هست، گاهی تنهایی های زیاد و مسائل زندگی میتونه یه زن رو از پا در بیاره
    سعی کنین محترمانه سر صحبت رو باهاشون باز کنین
    یا واسشون نامه بنویسین و بدین بخونن که متوجه همه چی بشن
    شرایط سختیه واستون ولی سعی کنین قوی باشین و نشون بدین که یه مرد 22 ساله هستین نه یه بچه ی 22 ساله!
    در مورد حرف دوستتون و یا بقیه هم سعی کنین دنبال این موضوع رو نگیرین که دوستتون هم حساس نشن چون اگه آدم کم ظرفیتی باشن ممکنه پیش بقیه هم مطرحش کنن
    حق دارین ناراحت بشین ولی خب این مواقع باید بیشتر صبر به خرج داد و منطقی تر فکر کرد که اوضاع خراب تر نشه
    کمی هم به رابطه ی خودتون با مادرتون فکر کنین
    آیا خیلی صمیمی هستین؟
    هر دو رضایت از همدیگه دارین؟
    به هرحال تنهایی و یا نیازهای دیگه میتونه دلیلی برای این اقدام باشه
    اگه هم اینجا آروم نمیشین و براتون ممکن هست به یه مشاور مراجعه کنین که دقیق تر راهنماییتون کنن که بهتر بتونین فکر کنین و تصمیم بگیرین.
    موفق باشین.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 05-10-2017 در ساعت 11:56 AM

  51. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    اصلا روم نمیشه مستقیم بهش بگم می خوام غیرمستقیم بگم که خودش این موضوع رو مطرح کنه چجوری بگم به نظرتون؟؟؟

  52. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27408
    نوشته ها
    262
    تشکـر
    554
    تشکر شده 113 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    سلام نامه ها بردار بگو مامان اینا چی هست بگو باهام راحت باش حس صمیمت به مادرت نشان بده
    انقدر فاصله نگیر ...................
    امضای ایشان
    لعنت به جهانی که غمش نصیب ما شد ....

  53. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نمیشه بهش صیغه نامه رو بدم اونطوری باید باهاش دعوا کنم می خوام جوری باشه که خودش لو بده و علت رو بگه چجوری می تونم غیر مستقیم بگم ؟؟؟ با چه نحوه بیانی؟؟؟ اونی که صلاح می دونین بفرمائید خواهشا

  54. کاربران زیر از ehsan123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    می دونید درسته که روش نشده به من بگه ولی اینکه با مردی رابطه داره چرا باید به دوستش بگه ؟؟؟؟ این واسم سئواله که چرا به دوستش گفته؟؟؟؟

  56. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    پیش مشاور رفتم گفتم برای دوستم این مشکل پیش اومده و روش نشده بیاد گفت بهش بگم مادرش به خاطر نیاز جنسی اینکار رو کرده وگرنه ازدواج دائمی می کرده و اینکه غیرت ربطی نداره اون که رابطه جنسی مادرشو با اون مرد نمی بینه و حتی اگر می دید هم ناراحتی نداشت چون مادرش نیاز جنسی داره و باید تامین بشه
    یعنی مادر من که 40 سالشه نیاز جنسی داره ؟؟؟؟ و اینکه مشاور یا خیلی روشنفکر بود یا ......

  57. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    دوستان نظرات مشاور به نظرتون درسته؟؟؟

  58. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    پیش مشاور رفتم گفتم برای دوستم این مشکل پیش اومده و روش نشده بیاد گفت بهش بگم مادرش به خاطر نیاز جنسی اینکار رو کرده وگرنه ازدواج دائمی می کرده و اینکه غیرت ربطی نداره اون که رابطه جنسی مادرشو با اون مرد نمی بینه و حتی اگر می دید هم ناراحتی نداشت چون مادرش نیاز جنسی داره و باید تامین بشه
    یعنی مادر من که 40 سالشه نیاز جنسی داره ؟؟؟؟ و اینکه مشاور یا خیلی روشنفکر بود یا ......
    آخه چرا اینجوری میری پیش روانشناش اونطوری نمیتونی صحبت کنی اونم تازه میفهمه که موضوع خودتی

    حرف ایشون نشونه روشنفکری نیست
    40 سال هم که سنس نیست نیاز جنسی وعاطفی طبیعیه تو این سن

    ما یک سری حرفا رو به دوستا میزنیم یک سری به پدر مادر یک سری حرفا رو به همسر(اونایی که دارن)و ... البته شما حق داری که ناراحت باشی از اینکه مادرت بهت نگفته وی به اونم باید حق بدی فرض کن مادرت بخواد درباره رابطه اش دردودل کنه یا مشورت کنه با تو که نمیشه. مخصوصا چون کارش تو جامعه جا نیفتاده و رابطه مخفیانه هس اضطراب و نگرانی خاص خودشو داره دوستا همچین وقتایی به درد می خورن

    من چیزی که به عقلم رسید گفتم

    درباره ایکه چه جوری مسئله رو عنوان کنی اولا اینکه رابطه شما و مادرت رو نمی دونم چه جوری بعد هم بهتره از خانما فروم کمک بگیری
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  59. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    نمیشه بهش صیغه نامه رو بدم اونطوری باید باهاش دعوا کنم می خوام جوری باشه که خودش لو بده و علت رو بگه چجوری می تونم غیر مستقیم بگم ؟؟؟ با چه نحوه بیانی؟؟؟ اونی که صلاح می دونین بفرمائید خواهشا
    اینجوری که تو میگی اسمش میشه اعتراف گرفتن

    ببخشید مگه مادرت جنایت کرده که میخوای ازش اعتراف بگیری و اینجوری در موردش حرف میزنی؟؟

    ببین پسر خوب...حرفات کاملا قابل فهمه...اینکه بهت برخورده، اینکه فک میکنی نادیده گرفته شدی، اینکه غیرتت باد کرده، اینکه ناراحتی چرا به دوستش گفته به تو نگفته

    ولی تو هم دیگه باید این برخوردهای عامرانه رو بذاری کنار

    مادرت یه زنه، پر از احساس و عاطفه...40 سال واقعا سنی نیست که تو فک کنی یه زن پیر و فرتوت شده و دیگه هیچ نیازی نداره!!!

    یه کم شیک تر فک کن...میتونست خدایی نکرده حتی اصلا صیغه نامه هم نباشه

    و تو حتی نمیدونی همسر اون آقا هم در جریان هست یا نه

    که اگه نیست چرا باید مادرت انقدر راحت تو کوچه با اون آقا قدم بزنه؟؟؟؟ فک نمیکنه ممکنه همسر اون آقا ببینتشون؟؟؟ پس شاید همسر اون آقا هم میدونه و رضایت داره ( احتمال میدم ...نه مطمئنا)

    پس دست از این قایم موشک بازیای بچگونه بردار...و باعث نشو که مادرت تحقیر بشه

    چون اینجوری که تو میگی خودش باید بگه مثل این میمونه که کسی رو متهم کردن حکمش هم دادن حالا بهش میگن التماس کن تا ببخشمت!!!

    مادرت هرطور که فکرشو بکنی...نه خلاف شرع کرده نه خلاف عرف

    و تنها از بعد احساسیش هست که تو رو برافروخته میکنه

    اما چیزی که هست تو الان 22 سالته...15 ساله که نیستی بخوای با احساساتت تصمیم بگیری باید منطقی فک کنی

    یه روز بشین مرد و مردونه مثه یه آقای فهمیده با مادرت حرف بزن

    بهش احترام بذار..نگو خودش باید بگه!!! مگه بچست که باید خودش بگه که چیزی رو شکسته یا نه...( ببخشید انقدر اینو تکرار میکنم چون یه لحظه دلم واسه مادرت سوخت که اینجوری در موردش گفتی )

    بهش بگو همه چی رو میدونی.... و حالا ازش میخوای تا بیشتر و هرچی که لازمه بهت بگه...اما محترمانه نه با جنگ و دعوا!!

    اینو هم بدون خانما اگه یه دوست صمیمی داشته باشن...حتی ریزترین اتفاقات رو هم ممکنه بهشون بگن

    حتما مادرت هم به دوستش اطمینان داشته و به مشورتش احتیاج داشته که بهش گفته

    و اتفاقا کار خوب و عاقلانه ای هم کرده...چون همیشه آدم برای امنیت باید به دو سه نفر که مطمئن هستن بگه که داره چیکار میکنه

    پس همونطور که گفتم...یه روز خیلی مودبانه با مادرت مطرحش کن

    یه کاری نکن که مادرت بترسه از رفتارت و کلا دیگه هیچ چیزی رو بهت نگه

    با مهربونی با عطوفت که مطمئن باشه پسرش کنارشه و هواشو داره

    باهاش حرف بزن...شاید بیشتر از دوستش با تو درد دل داشته باشه اما روش نشه بگه

    چی میشه یه بارم تو واسه مادرت مادری کنی؟؟؟

  61. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    آقا آرش خواهشا هر راهنمايي مي تونين بهم بگين واقعا استفاده مي كنم
    حقيقت مشاور رو روم نشد اصلا بهش بگم مشكل خودمه از طرفي رابطه من و مادرم خيلي صميمي نيستيم ولي بد هم نيست دوستش كه ميگم زياد رفت و آمد داره خونمون و من خاله بهش ميگم به نظرتون مي تونم از اون بپرسم چي بوده داستان ؟؟؟ عصري خونه ما بود و مي گفت كامپيوتر خونمون خرابه و پسرشم رياضي مشكل داره حتما گفت امروز برم پيشش شايد اون مي خواد بهم چيزي بگه؟؟؟

  62. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    آخه چرا اینجوری میری پیش روانشناش اونطوری نمیتونی صحبت کنی اونم تازه میفهمه که موضوع خودتی

    حرف ایشون نشونه روشنفکری نیست
    40 سال هم که سنس نیست نیاز جنسی وعاطفی طبیعیه تو این سن

    ما یک سری حرفا رو به دوستا میزنیم یک سری به پدر مادر یک سری حرفا رو به همسر(اونایی که دارن)و ... البته شما حق داری که ناراحت باشی از اینکه مادرت بهت نگفته وی به اونم باید حق بدی فرض کن مادرت بخواد درباره رابطه اش دردودل کنه یا مشورت کنه با تو که نمیشه. مخصوصا چون کارش تو جامعه جا نیفتاده و رابطه مخفیانه هس اضطراب و نگرانی خاص خودشو داره دوستا همچین وقتایی به درد می خورن

    من چیزی که به عقلم رسید گفتم

    درباره ایکه چه جوری مسئله رو عنوان کنی اولا اینکه رابطه شما و مادرت رو نمی دونم چه جوری بعد هم بهتره از خانما فروم کمک بگیری
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    آقا آرش خواهشا هر راهنمايي مي تونين بهم بگين واقعا استفاده مي كنم
    حقيقت مشاور رو روم نشد اصلا بهش بگم مشكل خودمه از طرفي رابطه من و مادرم خيلي صميمي نيستيم ولي بد هم نيست دوستش كه ميگم زياد رفت و آمد داره خونمون و من خاله بهش ميگم به نظرتون مي تونم از اون بپرسم چي بوده داستان ؟؟؟ عصري خونه ما بود و مي گفت كامپيوتر خونمون خرابه و پسرشم رياضي مشكل داره حتما گفت امروز برم پيشش شايد اون مي خواد بهم چيزي بگه؟؟؟
    آقا آرش لطفا جوابشو بده.

  63. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    خواهشا شما هم هر چي ميتونين راهنمايي ام كنيم خيلي ممنونتون ميشم واقعا لطف مي كنيد
    اگر زنش مي دونه چجوري راضي شده؟؟؟
    اصلا روم نميشه بهش بگم يعني استرس نمي زاره همش از ديشب تلقين مي كنم پسر مادرت نياز جنسي و،،، داره پس غيرتو بزار كنار و تصور كن اصلا خبري نيست

  64. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan123 نمایش پست ها
    خواهشا شما هم هر چي ميتونين راهنمايي ام كنيم خيلي ممنونتون ميشم واقعا لطف مي كنيد
    اگر زنش مي دونه چجوري راضي شده؟؟؟
    اصلا روم نميشه بهش بگم يعني استرس نمي زاره همش از ديشب تلقين مي كنم پسر مادرت نياز جنسي و،،، داره پس غيرتو بزار كنار و تصور كن اصلا خبري نيست
    من حرفامو بهت زدم

    به نظرم خیلی بهتره که خودت باهاش صحبت کنی تا کسی واسطه بشه

    میدونم سخته

    ولی همش دو دقیقه است

    میشینی روبروی مامانت...دستاشو بگیر...که هم استرس تو کم بشه هم اون مطمئن بشه واکنش بدی نداری

    بگو میخوام باهم حرف بزنیم...در مورد ازدواجت...

    همینو که بگی...دیگه بقیش میره خودش

    ولی اگه خیلی سختته

    میتونی از همین دوست صمیمش که میگی هم کمک بگیری.

  65. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35118
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    1
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برخورد با ازدواج مادرم؟

    تمام سعيمو مي كنم مستقيم بگم چشب
    اونطوري به خودم تلقين كنم هم خوبه؟؟؟ براي اينكه ذهنمو به مسير درست ببرم؟؟؟

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد