نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: دوران مجردی محدود

981
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1385
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry دوران مجردی محدود

    سلام من 22 سال سن دارم و حدو د 4سال از نامزدی و ازدواجم میگذره در دوران مجردی خیلی محدود بودم بابام خیلی اذیتم میکرد هیچ وقت اجازه بودن با دوستانم را نداشتم همیشه مثل یک زندانی در خانه حبسم میکرد از نظر مالی اوضاع زیاد خوبی نداشتیم با هیچ پسری رابطه نداشتم و به قول معروف افتاب و مهتاب ندیده بودم. اولین پسری که به خواستگاریم اومد اینقدر شیفته اش شدم که خیلی سریع قبول کردم مسلما برای منی که حتی با یک پسر هم رابطه نداشتم زیاد غیر معقول به نظر نمی اید از طرفی از فقر خانه پدری و سخت گیریهای بابام خسته شده بودم نمیدونم چرا فکر میکردم با ازدواج میتونم مشکلمو حل کنم
    خلاصه اوایل همه چیز خوب بود از همسرم خواستم اجازه بده درسمو ادامه بدم و به دانشگاه رفتم الان حدود 2 ساله که دانشگاه میرم تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی کردم که ازدواج کردمتعریف از خود نباشه چهره زیبایی دارم و تا به حال توجه خیلی از پسر ها رو به خودم جلب کردم ولی همین که میگم متاهلم خیلی تعجب میکنند به ازادی دوستام واقعا حسرت میخورم وقتی یه گروه دختر وپسر را میبینم که با هم دوستند وگردش میرند یا وقتی دوستامو میبینم که ازادند و هرجا دوست دارن میرن با هر کی دوست دارن دوست میشن و وقتی خسته میشن میرن سراغ یکی دیگه از اینکه حماقت کردم و زود ازدواج کردم لجم میگیره خیلی وقتها هم بابامو مقصر میدونم همش به خاطر سخت گیریهای اون بود الان اصلا حال خوبی ندارم نه شوهرمو دوست دارم نه زندگیمو نه راه پس دارم نه پیش تورو خدا بهم بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دوران مجردی محدود

    سلام
    وا این چه حرفیه . تازه خو شوهرتو بهتون اجازه داده درس بخونید و آزاد تراز قبلتون باشید .پس ناشکری نکنید وقدرزندگیتو بدونید وبا این حرفا مهرشوهرتون رو تو دلتون کم نکنید .
    دوما .شما چهره جذابی دارید وتوجه خیلی از پسرهارو جلب کردید . انگار شوهردادرید و یه مسولیت ها وتعهداتی نسبت به شوهرتونو زندگیتون دارید .

    سوما .اونموقع که توخونه به قول خودتون افتاب مهتاب ندیده بودید به فکرالانتو میکردید . و الانی که این ازادی رو داری.حد ازادی خودتونو نگه دارید
    به قول خودمونی .نه شوریه شور .نه اینقدرهم شرین .یه چیز متعادل

    امیدوارم از یک دیدگاه دیگه به زندگیتون وتفکراتتون نگاه کنید (قدرچیزی رو که داری بدون )

    باارزوی موفقیت
    درپناه حق
    ویرایش توسط a : 12-15-2013 در ساعت 07:38 PM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1384
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 8 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوران مجردی محدود

    سلام.
    به این فکر کن که هیچ مشکلی با شوهرت نداری.خیلی ها حسرت زندگی آروم را میخورند.به همراه همسرت با دوستان متاهلش بیرون برو و تفریح کن.
    مطمئن باش کسانی که الان هر روزشان را با یکی میگذرانند فردا در زندگی مشترکشان دچار مشکل میشوند. و با فکر هر روز با یکی بودن نمیتوانند با شوهرشان زندگی خوبی داشته باشند.دچار تنش میشوند.
    ناراحت نشو اما این شوهرت بود که باعث شد بتوانی از خانه بیرون بیای و با دیگران در ارتباط باشی.
    پیروز باشید

  4. 2 کاربران زیر از سهم من بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1215
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    21
    تشکر شده 56 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوران مجردی محدود

    يه سوال؟ دوس داشتى هر روز با يكى دوست باشى و بعد از يه مدت عشق ورابطه غلط مثل دستمال كهنه دور انداخته بشى و بازم به خاطر التيام زخمهات اين كارو ادامه بدى تا زمانى كه از خودت متنفر بشى و حسرت يه رابطه سالم و ازدواج رو داشته باشى در حالى كه خيلى ديرشده باشه؟!!

  6. کاربران زیر از شادى بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوران مجردی محدود

    با سلام
    احساس شما قابل درک هست. ما ادم ها همیشه حسرت چیزهایی رو می خوریم که موقعیت تجربه اش را نداشته ایم حالا خوب و بدش خیلی فرق نداره .. مثل یه ماهی که توی یه تنگ کوچیک هست و ارزوی داشتن دریا را داره حالا هر چه قدر هم بگیم توی این تنگ جات امنه و توی دریا ممکنه طعمه صیاد بشی فایده براش نداره . حال شما هم مثل همین ماهی میمونه .
    به این مسائل فکر کنید همسر شما به زندگی شما پا گذاشت و شما را به ارزوی دانشگاه رفتنتون رسوند . ایشون شما را از تنگ دستی خانه پدری نجات داد . ایشون با کمک به رفتن شما به جامعه و دانشگاه به شما علم داد و عزت و اعتماد نفس
    پس همسر شما با شرایطی که قبلا داشتید ستودنی است .
    شما به این مسائل فکر کنید که پدرتون شما را به یکی با ویژگی های اخلاقی خودش شوهر میداد ؟ اونوقت الان حسرت چی رو می خوردید ؟
    جواب بدید لطفا ؟ مطمئنا حسرت زنهایی رو می خوردید که شوهرشون آزادشون میذاشتن و اجازه رفتن به دانشگاه را بهشون میدادند.
    شما الان متاهلی پس متعهدی. دوران دانشگاه و دوستی با جنس مخالف و این بحث ها کوتاه مدته . ولی زندگی زناشویی دراز مدته . شما آرامش دراز مدتت را فدای خوشی های کوتاه مدت نکن .
    از این که یه سایه بالای سر و یه تکیه گاه مطمئن داری خدا را شاکر باش.
    سعی کن کمبود محبتی که داشتی را در همسرت بیابی
    موفق باشی

  8. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1385
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوران مجردی محدود

    دوست خوبم از راهنمایی های مفیدت واقعا ممنونم واقعا تاثیر گذار بود دیدم نسبت به زندگیم خیلی عوض شد ممنون که کمک کردی
    از بقیه دوستان هم صمیمانه تشکر میکنم برای همتون ارزوی سلامتی و خوشبختی دارم

  10. کاربران زیر از مهرسا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد