سلام به همگی. ممنون میشم راهنماییم کنید و راه حل بهم بدین.
من حدود 4 ساله ازدواج کردم. هنوز خدا بهمون لطف پدر و مادر شدن رو عطا نکرده.
خانواده تحصیلکرده ای دارم اما یکم خودخواه همسر منخلی پسر خونگرمی هست. اولا همه چیز خوب بود.بعضی وقتا انقدر به پدر و مادر و خواهر و برادرام محبت میکرد که اونا دچار سوتفاهم میشدنو فکر میکردن حتما ینفعی داره برا همسرم که داره این کارو میکنه. اما خب بعد چهار سال کم کم همه چیز تغییر کرد. بی دلیل بهش بی احترامی کردن. شوهر خواهرم از حسادتی داشت خواست شوهرمو بدجور خراب کنه اما خوشبختانه موفق نشد و همه فهمیدن. اما الان همون خواهرم بچه دار شده باورتون نمیشه رفتار خانوادم تو جمع یجوریه که اصلا انگار من و همسرم وجود نداریم توی جمع(ما 5تا برادرخواهریم من کوچکترینم) مادرم حتی تو مهمونیا یک ثانیه هم نمیاد پیش ما بشینه یا سر سفره بهمون تعارف کنه. خیلی فرق میذاره. الان جوری شده که همسرم دیگه دوست نداره تو جمع بیاد اصلا میگه بهم بی احترامی میشه و حقم داره دقیقا همینجوره. من الان باید چیکار کنم؟ اینم بگم بارها با مادرم صحبت کردم اما مادرم تو جمع کلا تغییر رفتار میده.