مخالفت خانواده با دختر مورد علاقه م

[Shahpesar]

سلام وقت تون بخیر

این فروم رو خیلی وقته دنبال میکنم و از مطالبش استفاده میکردم تا امروز که خودم به مشکل خوردم و همین الان عضو شدم تا از کمکتون استفاده کنم.
تقریبا ۹ ماهی میشه با دختری آشنا شدم که خیلی بهش علاقه مندم همینطور اون خیلی منو دوست داره و میخواد واقعا همو میخوایم نزدیک ۵ ماه میشه مادر رو در جریان گذاشتم که اوایل یکم مخالفت کرد بعد گفت صبر کن تا پدر از مسافرت برگرده پدرم بخاطر شغلش مجبور سفر بره وقتی برگشت ۱ ماهه اومده و موضوع رو مطرح کردم
که به شدت مخالفت از خودش نشون داد
میگن اون دختری که انتخاب کردی غریبه س ما نمی شناسیم نمی دونیم خانواده ش کیه خودش چجوریه . منم میگم خب باید رفت و آمد بشه خانواده ها تا همدیگرو بشناسن اما زیر بار نمیرن و حرف خودشون رو میزنن
این کار منو گناه میدونن میگن این کارت باعث میشه آبرومون جلو فامیل بره ( چون خودم پیدا کردم و علاقه بهش دارم )
نمیدونم چه گلی به سرم بریزم چجور توجیه شون کنم اصلا حرف منطقی نمی زنن لطفا کمکم کنین بدجور گیر کردم از اون طرفم نمیخوام اونو از دستش بدم ....

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[Shahpesar]

یکی پیدا نشد راهنمایی بکنه واقعا ؟!

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[fateme.68]

سلام
برای مدتی صبر کنید
بعد ازشون بخواهید تا بیشتر بشناسن بعد با دلیل اگه رد کنن شما مخالفت نمیکنین
یا ازشون بخواین ک به مشاوره برین تا هردو منطقی حرف بزنین و تصمیم بگیرین.

فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

[Shahpesar]

سلام
برای مدتی صبر کنید
بعد ازشون بخواهید تا بیشتر بشناسن بعد با دلیل اگه رد کنن شما مخالفت نمیکنین
یا ازشون بخواین ک به مشاوره برین تا هردو منطقی حرف بزنین و تصمیم بگیرین.

فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

چه مدت صبر کنم خب !
با دلیل و منطق نمی گن که همش حرف خودشون رو میزنن میگن اگه میخوای ازدواج کنی ما یکی رو می شناسیم خیلی خوبه خانواده ش عالیه با اون ازدواج کن من گفتم نه دیدمش تا حالا و نه بهش علاقه دارم من از کسی دیگه ای خوشم میاد ولی بازم حرف خودشون تکرار میکنن..

اهل مشاوره رفتن نیستن و نمیان مطمئنم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[fateme.68]

چه مدت صبر کنم خب !
با دلیل و منطق نمی گن که همش حرف خودشون رو میزنن میگن اگه میخوای ازدواج کنی ما یکی رو می شناسیم خیلی خوبه خانواده ش عالیه با اون ازدواج کن من گفتم نه دیدمش تا حالا و نه بهش علاقه دارم من از کسی دیگه ای خوشم میاد ولی بازم حرف خودشون تکرار میکنن..

اهل مشاوره رفتن نیستن و نمیان مطمئنم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

برای مدتی تو خودتون باشین تا بفهمن ک ذهنتون درگیر هست مثلا یکی دو ماه
یا با فردی ک رو پدرتان نفوذ داره صحبت کنید و موضوع را سربسته بگین بهشون تا واسطه بشن

به هرحال تا خانواده ات راضی نشن کاری نمیشه کرد


فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

[ملکه شیشه ای]

سلام.
شنیدین میگن که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.
خیلیا هستن ادعای دوست داشتن می کنند اما تا یه مشکل سر راهشون درست میشه وا میدن. شما علاقتون انقدری هست که مثلا اگه بخوایم بدترین شرایطو در نظر بگیریم؛ اگه خانوادتون مخالفت کنن و حمایتتون نکنند بازم اون دخترو بخواین؟ یا اون بدون حمایت خانوادتون هنوز شما رو دوست دارند؟ اگه جوابتون نه ست بگذرین ازش اون علاقه ای که به این دختر دارید به یه نفر دیگم می تونید داشته باشید. کسی که مورد تایید خانوادتونم باشه و ازتون حمایت کنند. اگرم جوابتون اره ست نباید بترسید. خانوادتون بالاخره مجبور می شند نظر شما رو قبول کنند و به انتخابتون احترام بذارند.
بعضی وقتا تو این رابطه ها خانواده ها و شرایط همه دست به دست هم می دن که دو نفر به هم برسند بعضی وقتام ساز مخالف می زنند. اگه علاقتون به هم واقعی باشه هیچی نباید بتونه از هم دورتون کنه. خانوادتونم هنوز نشناخته به اون دختر نه گفتند پس حرفشون رو منطق نیست. همونجوری که فاطمه گفت می تونید از کسی بخواین با پدرتون صحبت کنه میتونیدم انقدر صبر کنید تا بالاخره راضی بشند.

[Shahpesar]

امروز رفتن خانواده ش و زندگیشون رو دیدن وقتی برگشت حسابی عصبانی و ناراحت بود و گفت اونا اصلا همسطح ما نیستن از نظر اقتصادی بیشتر منظورشان بود و اعضای خانواده، گفتن که بیخیالش بشم و بهش جواب رد بدم‌
ینی به همین راحتی چون سطح و لول خانواده ها بهم نمیخورن؟ پس علاقه اینجا چی میشه کشکه؟

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[ملکه شیشه ای]

شما چند سالتونه؟ شغل پدراتون چیه؟ معیارای خانوادتون چیه؟ معیارای شما چیه؟ چقدر همو می شناسید؟

[Shahpesar]

شما چند سالتونه؟ شغل پدراتون چیه؟ معیارای خانوادتون چیه؟ معیارای شما چیه؟ چقدر همو می شناسید؟

۲۷ سالمه هست و پدر من شغلش آزاده حالا ما تقریبا ۹ ماهی همدیگه رو می شناسیم و تقریبا معیار های که در نظر دارم رو ایشون دارن منتها مشکل این لول خانواده س که میگن (مادر) اصلا من اجازه نمیدم تو داماد اینا بشی بیایی اینجا هر روز خونشون با این وضعشون !!!

جفتشون میگن بیخیال باید بشی اصلا مناسب هم نیستین

الان نمیدونم چیکار کنم از این طرف نمیخوام خانواده ازم ناراحت باشن چون واقعا هیچ کی بد بچه شون رو نمیخوان فقط خوشبختی شون رو میخان و از اون طرف اون بنده خدا که واقعا پیگیر منه و وابسته س بهم همینطور خودم

نظر شما چیه الان باید چیکار کرد با خانواده م برخورد کنم و از ایشون دفاع کنم و یا پی خانواده م بگیرم و ایشون رو بگم بدرد هم نمیخوریم که واقعا ظلمه به نظرم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

[ملکه شیشه ای]

۲۷ سالمه هست و پدر من شغلش آزاده حالا ما تقریبا ۹ ماهی همدیگه رو می شناسیم و تقریبا معیار های که در نظر دارم رو ایشون دارن منتها مشکل این لول خانواده س که میگن (مادر) اصلا من اجازه نمیدم تو داماد اینا بشی بیایی اینجا هر روز خونشون با این وضعشون !!!

جفتشون میگن بیخیال باید بشی اصلا مناسب هم نیستین

الان نمیدونم چیکار کنم از این طرف نمیخوام خانواده ازم ناراحت باشن چون واقعا هیچ کی بد بچه شون رو نمیخوان فقط خوشبختی شون رو میخان و از اون طرف اون بنده خدا که واقعا پیگیر منه و وابسته س بهم همینطور خودم

نظر شما چیه الان باید چیکار کرد با خانواده م برخورد کنم و از ایشون دفاع کنم و یا پی خانواده م بگیرم و ایشون رو بگم بدرد هم نمیخوریم که واقعا ظلمه به نظرم

Sent from my SM-G950F using Tapatalk

شما خودتون عاقل و بالغید حتما تصمیمی که گرفتیدو روش مطمئنید و حساب یه عمر زندگیتونو کردید.
بازم به حرفای خانوداتون بیشتر فکر کنید. همین که از نظر فرهنگی و اقتصادی حتی به هم نخورینم می تونه مشکل ساز بشه. خانواده ها خیلی منطقی همه چیزو سبک سنگین می کنند اما شما شاید بیشتر احساسی تصمیم بگیرید.
نظر شخصی من اینه دوست داشتن اگه واقعی باشه خودش 90 درصد همه مشکلارو حل می کنه. ولی یه موقع ازدواج نکنید بعد همین چیزایی که خانوادتون می گن دل شما رو بزنه یا خستتون کنه. اینجوری ظلم بیشتری به دختره می شه تا اینکه الان جدا شید. اگه خیال تون از خودتون راحته بی خیال علاقتون نشید. چون شاید دیگه نتونید کسیو انقدر دوست داشته باشید بعد حسرتشو بخورید.
درضمن حتما به اون دختر خانومم بگید که نظر خانوادتون چیه. این تصمیمی نیست که بخواین خودتون بگیرید. اونم باید تو جریان باشه.
برای اینکه خانوادتونم ازتون ناراحت نشند مواظب باشید بی حرمتی نکنید اصلنم باهاشون به قول خودتون برخورد نکنید. شما یه کلام سر حرفتون بمونید اما نذارید کار به بحث و جدل برسه. عجله ام نداشته باشید شاید زمان خودش دل خانوادتونم نرم کرد. بازم می گم همه اینا در صورتیه که شما از خودتون و ایندتون و علاقتون مطمئن باشید. اگه مطمئنید بعد ازدواج همین چیزایی که خانوادتون میگن شما و اون دخترو اذیت نمی کنه به فکر راضی کردن خانواده باشید.