نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: ازدواج مجدد و فرزند

874
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35873
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج مجدد و فرزند

    حذف
    ویرایش توسط valakord : 07-09-2017 در ساعت 02:37 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ازدواج مجدد و فرزند

    سن مناسب فرزند برای ازدواج مجدد والدین
    فرآیند شناخت به گفته‌ روان‌شناسان دو جنبه دارد؛ یکی شناخت خودآگاه و دیگری ناخودآگاه است.‌ انسان هر دو جنبه‌ی این شناخت را دارد اما حیوانات دارای شناخت ناخودآگاه هستند. برهمین اساس شناخت در دوره‌ جنینی بر اساس ناخودآگاه انسان است و انسان بعدها نمی‌تواند آن دوران و مادر خود را به یاد بیاورد.


    همچنان که بسیاری از ما وقایعی که تا دو سالگی برای‌مان رخ داده است، به یاد نمی‌آوریم و از مادر چیزی در ذهن نداریم. به همین دلیل است که می‌گوییم تا سن پنج سالگی بسیاری از بچه‌ها تغییر و جابه‌جایی والدین را تشخیص نمی‌دهند و این دوران، بهترین زمان برای ازدواج مجدد پدر یا مادر است. پس از سن پنج سالگی، کودک پدر یا مادر خود را کاملاً می‌شناسد و این جابه‌جایی را درک می‌کند اما این شناسایی نباید مانع ازدواج مجدد پدر یا مادر شود.

    به عبارتی پدر یا مادری که فرزند بین پنج تا ده- یازده ساله دارد نباید با این تصور که نمی‌تواند والد جدیدی را بپذیرد یا متوجه این جابه‌جایی شود، فرصت ازدواج را از دست بدهد. ‌این دوره، دوره‌ی پیروی و اطاعت از بزرگ‌تر است. اگر بچه‌ لجباز و آشفته تربیت نشده باشد و والد قبلی به‌طور مسالمت‌آمیزی از زندگی او کنار رفته باشد و در سایه‌ی اختلافات بین همسران صدمه ندیده باشد، می‌تواند والد جدید را به‌راحتی بپذیرد.اکنون که به سؤال اول پاسخ دادیم، باید به سؤال دوم پاسخ دهیم که چگونه می‌توانیم یک پدرخوانده یا مادرخوانده خوب باشیم؟




    روان‌شناسان حوزه‌ خانواده راهکارهایی را ارائه کرده‌اند که به‌ کاربردن آنها می‌تواند برای این منظور بسیار مفید و راهگشا باشد :1- طبیعت وجودی انسان‌ها به گونه‌ای است که به دلیل نیازهای عاطفی جذب کسانی می‌شویم که به ما محبت می‌کنند. فرد بزرگسالی که بتواند به یک کودک توجه کند و او را با محبت کردن و پذیرفتن مسئولیت‌های زندگی‌اش تحت مراقبت خود قرار دهد، بدون آنکه با او رابطه‌ی‌ خونی یا بیولوژیک داشته باشد، دلبستگی عاطفی این بچه را نسبت به خود تضمین کرده است. اگر بچه‌های همسرتان رفتارهای محبت‌آمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه احساس کنند به‌زودی به جای نامیدن شما با اسم کوچک یا نام خانوادگی، مامان یا بابا صدای‌تان می‌کنند.‌

    2- در ماه‌ها یا حتی در سال‌ اول زندگی نباید انتظار داشته باشید، بچه‌ها رابطه‌ی خوبی با شما داشته باشند. آنان گمان می‌کنند قصد دارید جای مادر یا پدرشان را بگیرید. بهترین کار این است که به‌عنوان پدرخوانده یا مادرخواند‌ه‌ای آگاه این نگرانی را بکاهید و به بچه‌ها بگویید: «پدر و مادر تو آدم‌های خوبی هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند جای آنها را برای تو بگیرد.» هیچ‌وقت نگویید اگر مادرت خوب بود، تو را رها نمی‌کرد! اگر بگویید پدر یا مادر او خوب هستند، در واقع به حفظ هویت او ـ که همان والدین‌اش هستندـ کمک کرده‌اید و امنیت‌خاطر خوب بودن را به او داده‌اید.

    3- نکته‌ای که باید از آن مطلع باشید رفتار اطرافیان است. حتی اگر فرزند‌خوانده به خاطر رفتارهای درست‌تان با احساسی خوب و از روی رضایت شما را تأیید کند، خواهند گفت: « حتماً نقشه‌ای دارد که روی خوش خودش را نشان می‌دهد! » لازم است با درایت و مقاومت در خوب بودن، فرضیات غلطی را که در ذهن بچه‌ها شکل گرفته پاک کنید. گذر زمان در این باره قضاوت خواهد کرد و معلوم می‌شود ذاتاً خوب هستید و نقشه‌ای در کار نبوده است.

    4- نباید تربیت بچه‌های همسرتان را زیر سؤال ببرید یا بدون مشورت با او کاری کنید. خیلی از مادرخوانده‌ها سعی دارند مثل مادر در زوایای ریز تربیتی دخالت کنند و با مقاومت بچه مواجه می‌شوند. به‌عنوان نمونه کافی است به همسرتان بگویید: « عزیزم، دخترمون مدتی است تلفن‌های مشکوک دارد. دلم نمی‌خواهد این موضوع را بگویم و رابطه‌ام را با او خراب کنم. لطفاً تو در این مورد هشیار باش که دوست‌های جدیدش را بشناسی. » (نمونه‌ی صحیح برخورد یک مادرخوانده)

    5- باید این روزهای سخت و امواج ایام آغازین زندگی‌تان را بشناسید و منطقی با آنان مبارزه کنید تا کودک به شما ایمان بیاورد و باور کند آدم خوبی هستید.‌ آن وقت می‌بینید او وکیل‌ مدافع بسیار خوبی در همه‌ شرایط خواهد بود.

    6- نکته‌ی دیگر، نامیدن شما و لفظی است که بچه‌ها شما را با آن خطاب می‌کنند. اصولاً اگر بچه‌ها کوچک باشند، رفتار کردن با آنها خیلی راحت‌تر است، چون نیاز دارند کسی را مامان صدا کنند. اما در مورد بچه‌های بزرگ‌تر بهتر است مجبورشان نکنید. اگر رفتارهای محبت‌آمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه حس کنند به‌زودی به جای نامیدن‌تان با اسم کوچک یا نام خانوادگی مامان یا بابا را جایگزین می‌کنند.
    بعضی مراجعان من می‌گویند ما دو تا مامان یا بابا داریم. در جشن عروسی‌مان هم مادر بیولوژیک و اصلی حضور داشت و هم مادری که ما را پرورش داد. آنان با همه‌ی وجود این مادرخوانده را دوست دارند چون با چشم خود دیده‌اند هرگز نسبت به مادرشان بدگویی نکرده است. به بچه‌ها بگویید نباید نسبت به والدین اصلی خود بی‌محبت باشند یا بی‌احترامی کنند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد