سلام. من 21 سالمه و دخترم. من زیاد رفیق باز نیستم، و معمولا با یکی دونفر معاشرت نزدیک دارم. ولی متاسفانه همیشه بهشون بیش از حد وابسته میشم. نمیدونم چیکار کنم که مستقل بشه احساسم و فکرم.
کسی که بهش وابسته میشم همیشه کسیه که باهاش در رابطه ام. البته کسیایی بودن که بهشون وابسته نشدم چون علاقه ای بهشون نداشتم اما اگر کسی باشه که دوستش داشته باشم شدیدا وابسته میشم و اگر نباشه یا حالش بد باشه نمیتونم درست به زندگیم برسم.
الان در شرایطی ام که نیاز دارم ماکسیمم انرژی م رو برای کارام و زندگی و درس و موفقیتم بذارم. اما اصلا نمیتونم حتی غذا بخورم. چون دوستم از ایران رفته و زندگی ش طوری شده که نمیتونه با من وقت بگذرونه و (خودش که نمیگه، ولی) احتمالا جذابیتم براش از بین رفته، چون چیزای جالب تری فکرشو مشغول کرده و آدمای جدیدی دورش هستن. البته که برمیگرده یک ماه دیگه اما یک سال دیگه برای همیشه میره و من فقط در صورتی میتونم ببینمش که بتونم از ایران برم. اما با این اوصاف من حتی به کارای معمولی م هم نمیتونم برسم، غذا هم نمیتونم بخورم !! چه رسد به رفتن و درس و غیره...
مشکل فقط ندیدن اون نیست. مشکل اینم هست که من نمیخوام عمرم تلف بشه و زمانم بره سر هیچ و پوچ. من هدف دارم میخوام زندگی کنم.
راهی هست بتونم وابستگی م رو کم کنم یا حداقل بتونم کاری کنم رابطه م تنظیم بشه و اون زیاد فاصله نگیره؟
من خیلی سعی میکنم موقعیت و شرایطش رو درک کنم اما واقعا شورش رو داره در میاره با بی توجهی.
لطفا بهم نگید رها کن و ولش کن و این جوابای کلیشه ای که خودم هم میدونم ! اگر واقعا "کمک" ـی دارید بهم بگید ممنون میشم. (قلب قلب!)