نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: داستانک: جنبه!

1582
  1. بالا | پست 1


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    داستانک: جنبه!




    مردی می‌خواست زنش را طلاق دهد.

    دوستش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند.

    مرا وادار کرد سیگار و ... را ترک کنم. لباس بهتر بپوشم، قماربازی نکنم، در سهام سرمایه‌گذاری کنم٬

    و حتی مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم!

    دوستش گفت: اینها که می‌گویی که چیز بدی نیست!

    مرد گفت: ولی حالا حس می‌کنم که دیگر این زن در شان من نیست!

  2. 3 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : داستانک؛ جنبه!

    همیشه یکی از دعاهام اینه که اگه خدا بهم لطفی میکنه و شرایط خوبی واسم رقم میزنه جنبه ی داشتن اون شرایط رو هم بهم بده٬

    در غیر اینصورت اگه قراره بی جنبه بشم و خودمو گم کنم همون بهتر که اوضاعم تغییر نکنه.

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : داستانک: جنبه!

    یه خبری از سایت های خبری چند روز پیش خوندم:
    یه شوهری که به خانم شون هم بسیارعلاقه مند بودن، و سعی می کردن در پیشرفتشون هم مانع نش.. از قضا خانمشون به ادامه تحصیل علاقه پیدا می کنه و کنکور می ده.. و شوهرشون هم شرط گذاشته بود که شهر خودشون قبول بشه..
    بعد از اومدن جواب ها متوجه می شن در شهری قبول شدن که فاصله 3 ساعتی از شهر خودشون داشته، آقاهه مخالفت می کنه و از خانم اصرار.. تا اینکه آقا رضایت می ده..
    بعد از مدتی از دانشگاه تا منزل رفت و آمد می کردن که بعد تصمیم می گیره در خوابگاه دانشگاه ساکن بشه! دوباره شوهرشون به خاطر فرزند و مسائل خانه و خانواده قبول نمی کنن ولی با اصرار برای راحتی خانم به سختی قبول می کنن.. تا اینکه بعد از مدتی متوجه می شه که خانمش کار پیدا کرده و داره کار می کنه.. و دوباره بعد از مدتی به خونه زنگ نمی زنه و خبری ازش نیست..و چند روز بعد بدون اطلاع میاد خونه و شوهرشون که شاکی بوده، گوشی خانم رو چک می کنه که با یک مردی عکس انداخته.. و خانمش برمی گرده بهش می گه من به تو علاقه ای ندارم..

  5. کاربران زیر از arameshh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. این داستان کوتاه ترین داستان جهان است.
    توسط sina210 در انجمن داستانک و داستان نویسی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-23-2016, 08:48 AM
  2. روستای کماله، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن ایرانگردی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-30-2015, 11:48 AM
  3. غار کرفتو، دیواندره، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن گردشگری
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 06-02-2015, 12:33 PM
  4. روستای پالنگان، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن گردشگری
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 06-02-2015, 12:26 PM
  5. زیبایی های استان گلستان 11
    توسط احمد یوسفی در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 59
    آخرين نوشته: 05-19-2015, 10:58 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد