نوشته اصلی توسط
alisadeghi
من يه نفرو واقعا خيلى دوست دارم هيچ هدف خاصى هم باهاش ندارم و تا اخر ميخوامش چند روز پيش بهش گفتم ك مادرشو در جريان بزاره ك اونم گفت حدود ١٠ ماه هست ك ما باهم اشنا شديم بعد اينكه اون به مامانش گفت مامانش ٢ تا سوال ازم پرسيد ك يكى اين بود كه هدفت چيه يكى هم كه اگه به خاهر خودت اين اتفاق ميفتاد چيكار ميكردى من جواب قانع كننده دادم ولى اخر مادر دختر گفت كه حرف نزنم الان من موندم چيكار كنم من شخصا دوست ندارم كار مخفيانه كنم ولى ديگه الان موندم چيكار كنم من ١٧ سالمه با دخترى كه حرف ميزنم هم هم سن هستيم