نمایش نتایج: از 1 به 18 از 18

موضوع: اعتیاد و بی توجهی شوهر

10784
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اعتیاد و بی توجهی شوهر

    سلام من زنی23 ساله هستم در سن 19 سالگی ازدواج کردم متاسفانه به علت دقت نکردن خانوادم در تحقیقات بعد خواستگاری بعد ازدواج متوجه شدم که سطح خانواده همسرم از ما خیلی پایین تر و پدر شوهرم معتاده اما بااین قضیه کنار اومدم چون اب رفته به جوب دیگه برنمیگرده
    اوایل عقد با شوهرم رابطه عاشقانه و صمیمی خوبی داشتیم شوهرم دل خوشی از پدرش نداشت و پدر شوهرمم تا میتونست به من نیش وکنایه میزد واین من وهمسرمو خیلی اذیت میکرد اینها به کنار
    زمان عقد برادر شوهرام خونه پدرشوهرم جمع میشدن و استعمال مواد میکردن و به شوهر من هم تعارف میزدن یک بار مچشون رو گرفتم ولی نمیدونم شوهرم استعمال میکرد یانه وقسم خورد که لب به دود نزده ولی حاضر به اومدن به ازمایش نشد بارها سراین مسایل باهم بحثمون شد واون به من قول داد که هیچ وقت این کار رو نکنه همه چی خوب بود تا برادر شوهر کوچیکم سربازیش تموم شد از اون روز به بعد شوهرم به دعوت اون ناس مینداخت و بنظرم مواد هم استعمال میکرد بارها باهاش جنگیدم قهر کردم واون هر بار ابراز پشیمونی کرد دو روز بعد عروسی با هم بحث سنگینی داشتیم و پدر شوهر ومادرشوهر وبرادر کوچکش هم به این بحث دامن میزدن وباعث شده بودن شوهرم از من دور شود و با وساتت خواهر بزرگش بامن اشتی کند و عروسی مان به هر نحوی بود برگزار شد شب عروسی شوهرم سر پول شباش بامن دعوا کرد شب بعدی هم باز سرهمان مسئله و سیلی به من زد و خانوادش هم به دعوای من اومده بودن و حرف از طلاق میزدن ولی من صبر کردم و سکوت تا شوهرم دست ازاین بحثها برداشت متوجه شدم حامله ام و شوهرم باز هم شرایطم رو درک نمیکرد چند باری از جیبش ناس وتریاک پیدا کردم و بااو قهر کردم و این قضیه تا بعد زایمانم ادامه داش بعد زایمان کلا با من قهر کرده بود و بزور صحبت میکرد مادرم برای مراقبت من به خانه ام امده بود اما او جای تشکر بعد سه روز دعوا راه انداخت و کاری کرد که مادرم دیگر به خانه ام نیاید و مادر وخواهر خودش رابه خانه ام اورد و جلو انها مرا کتک زد بخیه های زایمانم به علت ناپرهیزی و اذیت های روحی وروانی دو بار باز شد و اخر منو بعد تحمل دردهای زیادبه اتاق عمل بردن شوهرم هرروز بعدازظهر بااینکه حال من مساعد نبود مرا تنها میگذاشت ومیرفت خانه مادرش و بعد سه چهار ساعت میامد بارها بااو صحبت کردم ولی گوش نمیکند پیام هایم را در لیست رد میگذارد ونمیخواند چند وقتی فقط میدیدم ناس می اندازد ولی باز با برادرانش مخصوصا برادر کوچکش که به او علاقه به استعمال مواد و گشت زنی در خیابان ها میپردازد الان بعد از هشت ماه که از به دنیا امدن بچه ام میگذرد مهر و علاقه کمی نسبت به فرزندمان دارد ولی باز هم با حرفهاش و رفتارهاش اذیتم میکندحتی یک باربه من گفت نمیخواهمت برو مهریه ات رامیدهم ولی بعد که ناراحتی من رو دید غیر مستقیم میخواست از دلم دربیاره چه کنم من دوسش دارم دوست دارم مثل قدیم باهم خوب شیم پشتم باشه و دوسم داشته باشه صبرم داره تموم میشه.درضمن شوهرم خیلی خجالتی و غیر اجتماعی هم هست کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : کمکم کنید

    سلام
    حرفایی ک میخوام بزنم شاید به کامتان تلخ بیاد ک حق دارین
    اول با همسرتان بشینید و صحبت کنید و از اینده فرزندتان و از عشق و محبت اوایل عقدتان بگویید و ازشون بخواین به مشاوره بیاد
    اگه تاثیری بر ایشون نداشت
    اگه از اعتیاد همسرتان مطمین هسین و میخواهید زندگی و اینده فرزندتان را نجات دهید بهتر این زندگی را تمام کنید
    به این فک کنید ک بچه تان بزرگ شود و بخواد ازدواج کنه و مطمینا در تحقیقات متوجه اعتیاد خانواده میشود و باعث نابودی اینده فرزندتان میشود وحتی شاید خودش هم الوده بشه.
    پدر اگه معتاد باشه و اعتیادش ثابت بشه حضانت بچه را به شما میدهند

    شرمنده بخاطره این راهنمایی ک کردم

  3. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید

    اگه زندگی مو تموم کنم بچه من بچه طلاق میشه اون وقت چ کنم؟اون به عقیده خودش همیشه این کارو نمیکنه یه وقتایی میره سراغش یه راهی بهم نشون بدین که بتونم دوباره به سمت خودم برش گردونم فاصله ای که بینمونه کاره خانوادش بخصوص پدرشه قبلنا صحبتی از پدرش نمیکرد اما حالا یکسره بابام بابام میکنه این منو متعجب کرده ادمای دور برم میگن شاید دعاییش کردن ولی من زیاد به این مسائل اعتقاد ندارم

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید

    پدر مادرش که از خداشونه بچشون یکسره پیششون باشه وبه همین خاطر معتادش کردن بارها با خواهر بزرگترش که منطقی تر صحبت کردم اوایل باهاش صحبت میکرد ویکم نرمش میکرد اما الان اون هم بیخیال ما شده به خانواده خودمم کمه نمیتونم بگم چون بگم کاری جز خراب کردن همین اوار هایی باقی مونده زندگیم نمیکنن

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36745
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    3
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید

    خب طلاق گرفتن واقعا به اين آسونى نيست. نميشه به يكى بگى همه راهى كه اين چند ساله رفتى و ماحصلش (كه الان يك بچه هم جزيى از اونه) اشتباه بوده. همه رو بريز دور و از اول ...

    خيلى ها بعد از ازدواج شروع به ترميم تكه هاى شكسته رابطه اى كه با خانواده شون داشتن ميكنن. بعد از ازدواج براى خيلى ها خانواده مفهموم و تعريف جديدى پيدا ميكنه. شما هم نميتونى بگى همسرت نبايد بره سمت پدرش.
    اگه ميخواى زندگيت كمى تغيير كنه بهتره با سياست و محبت همسرت رو بيشتر به سمت خونه بكشونى. بهش ابهت مردونه ش رو هديه كنى و در واقع با كارهات يادآورى كنى كه چقدر حضورش توى خونه براى تو و كوچولوت مهمه. هيچ وقت، هيچ وقت رفتارى نشون نده كه باعث تحقيرش بشه. خانواده ش رو كوچيك نكن و براشون ارزش قائل شو. و بعد با سياست و در عين اينكه ازشون تعريف ميكنى، كم كم بين اون ها و همسرت فاصله ايجاد كن. من نميتونم دقيقا برات توضيح بدم چطورى چون توى جزييات زندگيت نيستم. خودت بايد راهش رو پيدا كنى.
    هرچقدر كه بهتر بتونى اين فاصله رو حفظ كنى و با يه عصبانيت يه شبه به همه زحماتت لگد نزنى، بهتر ميتونى زندگيت رو جمع كنى. جواب گرفتن هم خيلى سخته. شايد بعد دو سال وقتى به عقب برگردى نگاه كنى ببينى يكى دو تا قدم پيشرفت داشتى. ولى به هر حال ساختن اين زندگى كار راحتى نيست.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : کمکم کنید

    سلام دوست عزیز
    خوش اومدین به سایت
    متاسفم
    من مشاور نیستم ولی طبق دونسته های خودم از زندگی نظرم رو عرض میکنم ، امیدوارم مفید باشه
    ای کاش زمانی که وضع رو این طوری دیدین بچه دار شدن رو به تاخیر مینداختین
    ولی خب گذشته ها گذشته
    به نظرم با همسرتون حرف بزنید و هر طور شده راضیشون کنین که مشاوره برین
    اگه همسرتون رابطه شون رو با خونواده شون کمتر نکنن خدایی نکرده ممکنه اون اعتیاد دامن زندگی شما رو هم بگیره
    تا زمانی که این مسئله رو حل نکردید دست از تلاش برندارید، همه ی راههای ممکن رو امتحان کنین اما نه با دعوا که بدتر ازتون دور بشه
    با حرف حساب و آروم
    به خصوص الان که پای بچه تون هم در میون هست
    چون وقتی به حرف شما توجه نمیکنن یک نفر سومی که بهتره مشاور باشه باید ایشون رو متوجه وضع زندگیشون کنه.
    امیدوارم براتون حل بشه.

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید

    حرف من رو گوش نمیکنه ومطمعنم پیش مشاور هم نمیاد من بارها با لحن های مختلف باهاش صحبت. کردم ولی اون همش میگه ول کن چرت نگو حتی رابطه های جنسی مونم کم شده واین سردی از طرف اونه.
    دیگه خسته شدم!

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید

    درضمن من ناخواسته باردار شدم من تصمیم داشتم جداشم ولی بارداربودم بخاطر همین سکوت کردم

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : کمکم کنید

    در چه شرایطی می توان از همسر معتاد جدا شد؟ گفت وگوی شفقنا زندگی با دکتر کیهان نیا: در طلاق نباید شتاب کرد


    [replacer_a] «رفتارهایش عوض می شد هر روز بد اخلاق تر و بی حوصله تر؛ به او مشکوک شده بودم صبح ها دیر از خواب بیدار می شد و گاهی شب ها خیلی دیر به خانه بر می گشت یک روز در جیب شلوارش چیزی پیدا کردم که شبیه به مواد مخدر بود مطمئن شدم که علت این تغییرات رفتاری این است که او مواد استفاده می کند باید با این مساله چه می کردم آیا طلاق و جدا شدن از یک فرد معتاد راه درستی است و یا اینکه باید به او کمک کنم؛ من در دو راهی مانده ام....»
    این صحبت های زنی است که حدود دو سال بعد از زندگی متوجه اعتیاد همسرش شده است و برای راه کار به مشاور مراجعه کرده است تا بداند که باید چه راهی را انتخاب کند. در این راستا خبرنگار شفقنا زندگی این موضوع را با دکتر اصغر کیهان نیا مطرح کرده است تا راه حلی را به زوج هایی که گرفتار این بلای بزرگ شده اند در میان گذارد.
    این مشاور خانواده در پاسخ به این سوال که وقتی یکی از زوجین به اعتیاد گرفتار می شود، زوج مقابل چه اقداماتی را باید انجام دهد؟ آیا سازگاری راه حل مناسبی است گفت:نکته اول در مواجه با این اشخاص این است که باید به آنها محبت کرد به این معنی که بی اعتنایی نکرده و از طرفی باید با این افراد سنگین بود بدین معنا به این افراد بفهمانیم که از این کار آنها خوشمان نیامده است. برطرف کردن نیازهای واقعی و اولیه شان بسیار مهم است و نکته مهم این است که نباید این افراد را مورد سرزنش قرار داد، چون تشدید می شود. در آمریکا سازمانی به نام in pation و out pationتاسیس شد. inpation زمانی است که فرد در حال ترک است وout pation زمانی است که از بیمارستان می آید و باید مورد مراقبت قرار بگیرد. در این مکان به والدین و یا همسر آموزش داده می شود که چه رفتاری باید با فردی که معتاد شده انجام بگیرد. در وهله اول این است که بعد از پاک شدن بدن آنها از مواد باید مراقبت ویژه ای از این افراد به عمل آید و در نهایت باید آنها را از دوستان مخرب دور کرد البته عوض کردن محیط بسیار در این زمینه کمک کننده است. این اقداماتی است که می تواند به فرد معتاد کمک کند تا بعد از ترک برگشت نکند.
    در چه شرایطی می توان از همسر معتاد جدا شد؟
    کیهان نیا در پاسخ به این سوال که در چه صورتی باید از این افراد جدا شد اظهار کرد: این مساله شرط و شروط های متعددی دارد. اگر بارها و بارها فرد برای درمان رفته و برگشت کرده به شرط اینکه زن زیر سی سال است و بچه ندارد باید جدا شود چون که بعضی از معتادها با مواد حال می کنند یعنی این ها جزو افرادی هستند که اتفاقی وارد نشده اند و هیچ گونه مسولیتی در قبال خانواده ندارند پس زنی که می تواند شانس دیگری داشته باشد باید جدا شود و هرگونه ترحمی در اینجا جایز نیست. در این مورد نکته مهم در اینجاست که به فرد چندین بار کمک شده باشد و فرد مسولیت پذیر نباشد.
    این روانشناس افزود: به طور مثال مراجعه کننده ای داشتم که زن به اعتیاد مرد مشکوک بود و مرد ساعت 6 صبح از خانه بیرون می رفت و ماهی 6 میلیون در آمد داشت. در اینجا وقتی ریشه یابی شد و با مرد صحبت کردیم متوجه شدیم فرد چون کار بسیار استرس زایی دارد تریاک استفاه می کند و لی اعتیاد پیدا نکرده چون فرد معتاد نمی تواند 6 صبح بیدار شود این مساله به این معنی است که اعتیاد نشانه دارد. فرد معتاد تا دیر وقت می خوابد اسباب منزل را برای خرید مواد می فروشد و کارهای دیگری انجام می دهد.
    او اظهار کرد: بنابراین باید در مراحل اولیه صبوری کردن و کمک گرفتن از اقوام و آشنایان بسیار اهمیت دارد. منظور از معتاد فردی است که مسولیتی را احساس نمی کند و تصمیمی هم برای ترک ندارد در این شرایط طرف مقابل حق دارد که زندگی خود را نجات دهد.
    در طلاق نباید شتاب کرد
    کیهان نیا گفت: یکی از نکات مهم این است که در طلاق نباید شتاب کرد و باید در این مواقع طرف مقابل فرد معتاد هم باید چند مرحله را بگذراند. اول اینکه باید با خود فکر کند و عیب را در خود جست و جو کند که آیا در وظایف خود کم گذاشته است یا نه، در مرحله دوم باید علت را در فرد جست و جو کرد. یعنی علت اینکه فردی که به این کار رو آورده آیا دوران کودکی سختی داشته یا فردی بوده که رفیق ناباب داشته است و به صورت اتفاقی وارد کار شده است. مراحلی که ما روانشناسان در نظر می گیریم، عصبانیت، جار و جنجال راه انداختن ، به فامیل گفتن، آبرو بردن، سر از دادگاه در آوردن غلط است باید تمام این راه را طی کرد و اگر نتیجه گرفته نشد آن زمان است که اقدام به طلاق می کنیم. البته در موارد استثنایی پیشنهاد طلاق از طرف زن به عنوان یک فاکتور قادر است که طرف را مجاب کند تا به سمت ترک برود.
    تبعات طلاق وحشتناک است
    این روانشناس در ادامه بیان کرد: زوج هایی که فرزند دارند باید تلاش و صبوری بیشتری به خرج دهند البته افرادی که ترک می کنند تا هشت سال آسیب پذیر هستند. ولی در هر صورت ترجیحا این اتفاق تا زمانی است که شرایط اقتصادی زن را به هم نریخته است. بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد به این معنی که فرد معتادی که اقتصاد خانواده را تامین می کند زندگی کند،البته این نوع از زندگی بد است ولی جدا شدن بدتر است. طلاق مشکلات بیشتری را ایجاد می کند به همین خاطر بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید چون تبعات طلاق بسیار وحشتناک است مگر اینکه افرادی که طلاق می گیرند آگاه باشند که چه کنند تا به خود و فرزندان آسیب نزنند


    ویرایش توسط سعید62 : 10-06-2017 در ساعت 11:27 PM

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mafa نمایش پست ها
    سلام من زنی23 ساله هستم در سن 19 سالگی ازدواج کردم متاسفانه به علت دقت نکردن خانوادم در تحقیقات بعد خواستگاری بعد ازدواج متوجه شدم که سطح خانواده همسرم از ما خیلی پایین تر و پدر شوهرم معتاده اما بااین قضیه کنار اومدم چون اب رفته به جوب دیگه برنمیگرده
    اوایل عقد با شوهرم رابطه عاشقانه و صمیمی خوبی داشتیم شوهرم دل خوشی از پدرش نداشت و پدر شوهرمم تا میتونست به من نیش وکنایه میزد واین من وهمسرمو خیلی اذیت میکرد اینها به کنار
    زمان عقد برادر شوهرام خونه پدرشوهرم جمع میشدن و استعمال مواد میکردن و به شوهر من هم تعارف میزدن یک بار مچشون رو گرفتم ولی نمیدونم شوهرم استعمال میکرد یانه وقسم خورد که لب به دود نزده ولی حاضر به اومدن به ازمایش نشد بارها سراین مسایل باهم بحثمون شد واون به من قول داد که هیچ وقت این کار رو نکنه همه چی خوب بود تا برادر شوهر کوچیکم سربازیش تموم شد از اون روز به بعد شوهرم به دعوت اون ناس مینداخت و بنظرم مواد هم استعمال میکرد بارها باهاش جنگیدم قهر کردم واون هر بار ابراز پشیمونی کرد دو روز بعد عروسی با هم بحث سنگینی داشتیم و پدر شوهر ومادرشوهر وبرادر کوچکش هم به این بحث دامن میزدن وباعث شده بودن شوهرم از من دور شود و با وساتت خواهر بزرگش بامن اشتی کند و عروسی مان به هر نحوی بود برگزار شد شب عروسی شوهرم سر پول شباش بامن دعوا کرد شب بعدی هم باز سرهمان مسئله و سیلی به من زد و خانوادش هم به دعوای من اومده بودن و حرف از طلاق میزدن ولی من صبر کردم و سکوت تا شوهرم دست ازاین بحثها برداشت متوجه شدم حامله ام و شوهرم باز هم شرایطم رو درک نمیکرد چند باری از جیبش ناس وتریاک پیدا کردم و بااو قهر کردم و این قضیه تا بعد زایمانم ادامه داش بعد زایمان کلا با من قهر کرده بود و بزور صحبت میکرد مادرم برای مراقبت من به خانه ام امده بود اما او جای تشکر بعد سه روز دعوا راه انداخت و کاری کرد که مادرم دیگر به خانه ام نیاید و مادر وخواهر خودش رابه خانه ام اورد و جلو انها مرا کتک زد بخیه های زایمانم به علت ناپرهیزی و اذیت های روحی وروانی دو بار باز شد و اخر منو بعد تحمل دردهای زیادبه اتاق عمل بردن شوهرم هرروز بعدازظهر بااینکه حال من مساعد نبود مرا تنها میگذاشت ومیرفت خانه مادرش و بعد سه چهار ساعت میامد بارها بااو صحبت کردم ولی گوش نمیکند پیام هایم را در لیست رد میگذارد ونمیخواند چند وقتی فقط میدیدم ناس می اندازد ولی باز با برادرانش مخصوصا برادر کوچکش که به او علاقه به استعمال مواد و گشت زنی در خیابان ها میپردازد الان بعد از هشت ماه که از به دنیا امدن بچه ام میگذرد مهر و علاقه کمی نسبت به فرزندمان دارد ولی باز هم با حرفهاش و رفتارهاش اذیتم میکندحتی یک باربه من گفت نمیخواهمت برو مهریه ات رامیدهم ولی بعد که ناراحتی من رو دید غیر مستقیم میخواست از دلم دربیاره چه کنم من دوسش دارم دوست دارم مثل قدیم باهم خوب شیم پشتم باشه و دوسم داشته باشه صبرم داره تموم میشه.درضمن شوهرم خیلی خجالتی و غیر اجتماعی هم هست کمکم کنید

    هر روز یک اشتباه تازه و در انتهای این اشتباهات بچه ای که وارد زندگیتون کردید
    دوست عزیز اینکه گفتم اشتباه بر اساس نوشته های شماست ... شما هر روز نشانه هایی رو میدید و بدون توجه ادامه دادید
    و امروز هم باید بخاطر بچه ادامه بدید هر چند دوستش دارید و این خودش باعث میشه تحمل آسانتر باشه و گذشت کنید
    بهترین روش کمک گرفتن از خواهر و یا افراد قابل اعتماده تا بتونید با صحبت کردن زندگی خودتونو نجات بدید

    وقتی فردی در یک خانواده معتاد میشود، آنقدر این اعتیاد پنهانی نگه داشته میشود که اعتیاد پیشرفت زیادی میکند و عوارضی بروز میکند که باعث از دست رفتن شغل فرد ميشود و او را پرخاشگر میکند و در مراحل پیشرفته تر فرد به بیماریهای ثانویه اعتیاد مبتلا میشود. در این شرايط خانواده 3 راه اشتباه را در پیش دارد؛ اول اینکه فرد را کلا از خانه و خانواده بیرون میکنند و فرد معتاد کارتن خواب و خیابان خواب میشود و اعضای خانواده مقصر تمام مشکلاتشان را اعتیاد مرد خانواده میدانند و فرد را قضاوت میکنند و... که این روش بسیار خشن است. رویکرد دیگري که باز هم خشن است، سپردن فرد معتاد به یکی از کمپ های غیرتخصصی و غیرمجاز ترک اعتیاد است که این روزها هم به شدت شایع شده؛ فرد برای یکی- دو ماه یا حتی مدتی طولانی تر در کمپ هایی زندگی میکند که روشهای چندان علمیاي ندارند و معتادان به روانپزشک و دارو دسترسی ندارند و حتی کسی به ملاقاتشان نمیرود! و همین میشود که فرد معتاد احساس میکند از خانواده طرد شده و ادامه درمان برایش سخت تر میشود. اما رویکرد سوم این است که افراد خانواده متوجه خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی فرد ميشوند اما برای اینکه نظم و امنیت خانواده حفظ شود و بچه ها آرامش داشته باشند، مدام سکوت و مخفی کاری میکنند تا فرد معتاد عصبانی نشود و زندگی روال همیشگی اش را از دست ندهد! حتی گاهی دیده میشود که در برخی خانواده ها فرد دیگری وظیفه تامین مخارج خانواده و نیز خرج تهیه مواد مخدر فرد معتاد را هم به دوش میگیرد؛ مثلا خانم خانه که در یک خانواده سنتی خانهدار است، مشغول به کار میشود یا والدین یکی از همسران تامین هزینه های خانواده و نیز ماده مخدر فرد معتاد را هم تقبل میکنند. همین رفتارها باعث میشود فرد معتاد هیچ مشکلی را حس نکند و ببیند همه چیز مرتب است و مخارجش هم که تامین میشود، پس به کارش ادامه میدهد! بنابراین رفتارهای خشن و نیز رفتار سازشکارانه به هیچوجه جایز نیست و حتما نیاز به مداخله وجود دارد.


    وقتی میبینیم همسرمان معتاد شده، باید حتما مداخله کنیم و اولین مرحله مداخله، صحبت با فرد معتاد است. البته برای این کار باید نكته هايي را در نظر گرفت؛ اول اینکه زمان گفتوگو باید در وقتی باشد که فرد خمار یا نشئه نباشد و ثبات رفتاری داشته باشد. طرف مقابل هم باید در وضعیت آرامش و ثبات فکری باشد. مثلا اگر فردی تازه متوجه اعتیاد همسرش شده، باید مدتی به خود فرصت دهد تا عصبانیت و تنشهایش فروکش کند و بعد برای صحبت کردن اقدام کند. ضمنا بهتر است این مکالمه ها به صورت دونفره و دور از حضور شخص سوم انجام شود. در این مذاکره نباید چیزی به فرد معتاد دیکته شود، به او برچسب زده یا تحقیر شود چراکه فرد معتاد در مقابل جبهه میگیرد و انگیزهاش را برای مذاکره از دست میدهد. بهتر است مکالمه اینچنینی با جملاتی همدلانه آغاز شود و فرد علت گفتوگو را توضیح دهد: »من نگرانت هستم، من دوستت دارم، من نگران آینده تو و خودم هستم و...« به این ترتیب یک مصاحبه همدلانه آغاز میشود و با سوالهای باز مثل: »به نظرت این موادی که مصرف میکنی، چه تاثیری بر خانواده )شغل، درآمد، اخلاق، رفتار با بچه ها، رفتار با من و دیگران( گذاشته است؟« به این ترتیب به این آگاهی میرسد که این ماده چه تاثیراتی بر او گذاشته. اگر اعتیاد پیشرفته نباشد و فرد هنوز ارتباطش را با محیط واقعی از دست نداده باشد، خود متوجه است که اعتیادش باعث آسیبدیدگیاش شده و فقط انگیزه لازم را برای ترک ندارد. بنابراین طی صحبت هایمان باید سعی کنیم انگیزه لازم را برای ترک در او ایجاد کنیم و بقیه راه کنار متخصصان روانپزشکی طی خواهد شد. در واقع فرد معتاد باید به این بینش برسد که قصد کمک به او را داریم و برای این کار نباید در همدلی افراط کنیم و مثلا مسئولیت خرج و مخارج زندگی را به عهده بگیریم و... او باید بداند مسئول کارهای خودش است و برای اینکه به مسئولیتهایش عمل کند، باید اعتیادش را ترک کند.


    قاعدتا بعد از یکبار مذاکره نباید انتظار معجزه داشته باشیم و فکر کنیم مثل فیلمها، فرد معتاد تا فردا متحول و برای مشاوره و ترک داوطلب میشود! قاعدتا این مصاحبه ها باید هر چند وقت یکبار تکرار شوند تا کمکم این بینش به فرد معتاد منتقل شود که اعتیادش روزبه روز بدتر شده و بدتر از این هم خواهد شد. او هم به تدریج متوجه آسیب هایش میشود و چون خودش هم ناراحتی میکشد، به مرور و با برگزاری این مذاکره ها میتواند راهش را انتخاب کند که چطور به او کمک شود. زمانی که فرد معتاد پذیرفت برای کمک گرفتن باید به متخصص مراجعه کند، آنوقت میتوان به یکی از مراکز درمان نگهدارنده اعتیاد که مجهز به پزشک، روانپزشک و داروهای لازم است یا کلینیک های دانشگاهی یا مطب روانپزشکان مراجعه کرد. به طور معمول در اين شرايط نبايد با پلیس و اورژانس اجتماعی تماس بگیریم تا فرد را با آمبولانس به یکی از کمپهای غیرمجاز ببرند و... چنین اقداماتی قابلقبول نیست.
    تا کی باید به مذاکره ادامه داد؟!
    برگزاری جلسات مذاکره و اقدامات این چنینی فقط در مراحل اولیه اعتیاد امکانپذیر است؛ گاهی ما آنقدر دخالت نکردهایم که اعتیاد پیشرفته شده و فرد دچار اختلالات روانپزشکی ناشی از اعتیاد شده است؛ مثلا پرخاشگریهای شدید و علائم جنون دارد. با چنین فردی نمیتوان بحث منطقی کرد و باید اقدامات فوری و اورژانسی انجام داد چون قرار نیست دیگران قربانی خشونت خانگی یا بیکاری فرد معتاد شوند. پس اگر فرد معتاد به خود و اعضای خانواده آسیب میزند، با چاقو به اعضای خانواده حمله میکند، آنها را کتک میزند یا دچار توهمهای شدید میشود یا به دليل بیکاری هزينه تامین موادش هم به عهده همسرش افتاده، باید خیلی سریع از طریق مراکز پزشکی اورژانس یا مراجع قضایی و دادگاه اقدام به مداخله كرد تا بیماری ثانویه روانپزشکی از بین برود و بتوان ادامه درمان را در شرایط پایدارتر انجام داد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    خانوادش حمایتش میکنن و اصلا کمکم نمیکنن
    اون همیشه قسم میخورد که اهل این چیزا نیست به همین خاطر ادامه دادم به زندگیمون
    برادرش مسبب همه این کاراس من چطور اونو ازش دور کنم

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36826
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    11
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mafa نمایش پست ها
    سلام من زنی23 ساله هستم در سن 19 سالگی ازدواج کردم متاسفانه به علت دقت نکردن خانوادم در تحقیقات بعد خواستگاری بعد ازدواج متوجه شدم که سطح خانواده همسرم از ما خیلی پایین تر و پدر شوهرم معتاده اما بااین قضیه کنار اومدم چون اب رفته به جوب دیگه برنمیگرده
    اوایل عقد با شوهرم رابطه عاشقانه و صمیمی خوبی داشتیم شوهرم دل خوشی از پدرش نداشت و پدر شوهرمم تا میتونست به من نیش وکنایه میزد واین من وهمسرمو خیلی اذیت میکرد اینها به کنار
    زمان عقد برادر شوهرام خونه پدرشوهرم جمع میشدن و استعمال مواد میکردن و به شوهر من هم تعارف میزدن یک بار مچشون رو گرفتم ولی نمیدونم شوهرم استعمال میکرد یانه وقسم خورد که لب به دود نزده ولی حاضر به اومدن به ازمایش نشد بارها سراین مسایل باهم بحثمون شد واون به من قول داد که هیچ وقت این کار رو نکنه همه چی خوب بود تا برادر شوهر کوچیکم سربازیش تموم شد از اون روز به بعد شوهرم به دعوت اون ناس مینداخت و بنظرم مواد هم استعمال میکرد بارها باهاش جنگیدم قهر کردم واون هر بار ابراز پشیمونی کرد دو روز بعد عروسی با هم بحث سنگینی داشتیم و پدر شوهر ومادرشوهر وبرادر کوچکش هم به این بحث دامن میزدن وباعث شده بودن شوهرم از من دور شود و با وساتت خواهر بزرگش بامن اشتی کند و عروسی مان به هر نحوی بود برگزار شد شب عروسی شوهرم سر پول شباش بامن دعوا کرد شب بعدی هم باز سرهمان مسئله و سیلی به من زد و خانوادش هم به دعوای من اومده بودن و حرف از طلاق میزدن ولی من صبر کردم و سکوت تا شوهرم دست ازاین بحثها برداشت متوجه شدم حامله ام و شوهرم باز هم شرایطم رو درک نمیکرد چند باری از جیبش ناس وتریاک پیدا کردم و بااو قهر کردم و این قضیه تا بعد زایمانم ادامه داش بعد زایمان کلا با من قهر کرده بود و بزور صحبت میکرد مادرم برای مراقبت من به خانه ام امده بود اما او جای تشکر بعد سه روز دعوا راه انداخت و کاری کرد که مادرم دیگر به خانه ام نیاید و مادر وخواهر خودش رابه خانه ام اورد و جلو انها مرا کتک زد بخیه های زایمانم به علت ناپرهیزی و اذیت های روحی وروانی دو بار باز شد و اخر منو بعد تحمل دردهای زیادبه اتاق عمل بردن شوهرم هرروز بعدازظهر بااینکه حال من مساعد نبود مرا تنها میگذاشت ومیرفت خانه مادرش و بعد سه چهار ساعت میامد بارها بااو صحبت کردم ولی گوش نمیکند پیام هایم را در لیست رد میگذارد ونمیخواند چند وقتی فقط میدیدم ناس می اندازد ولی باز با برادرانش مخصوصا برادر کوچکش که به او علاقه به استعمال مواد و گشت زنی در خیابان ها میپردازد الان بعد از هشت ماه که از به دنیا امدن بچه ام میگذرد مهر و علاقه کمی نسبت به فرزندمان دارد ولی باز هم با حرفهاش و رفتارهاش اذیتم میکندحتی یک باربه من گفت نمیخواهمت برو مهریه ات رامیدهم ولی بعد که ناراحتی من رو دید غیر مستقیم میخواست از دلم دربیاره چه کنم من دوسش دارم دوست دارم مثل قدیم باهم خوب شیم پشتم باشه و دوسم داشته باشه صبرم داره تموم میشه.درضمن شوهرم خیلی خجالتی و غیر اجتماعی هم هست کمکم کنید
    سلام عزیزم.

    باهات همدردی میکنم و میفهمم که چقد سختی کشیدی.

    اما این طور که معلومه دلت میخواد زندگیتو حفظ کنی و شوهرتو برگردونی.

    بیا روشتو عوض کن.

    به جای اینکه روی شوهرت کار کنی و تغییر رو از اون شروع کنی ٬ روی خودت تغییراتی ایجاد کن تا بتونی روی شوهرت تاثیر بزاری.

    شکی نیست که همسرت رفتار اشتباهی داره؛
    اما احتمالا اینم که تو زود ازدواج کردی و شرایط خوبی نداشتی باعث شده تا نتونی توی بحرانهای که قرار گرفتی برخورد درستی داشته باشی و وضعیت بغرنجتر شده.

    ببین مثلا جمله هایی که توی توضیحاتت گفتی ٬ بارها باهاش جنگیدم٬ بارها بحثمون شد و قهر کردم و ...

    اینا نشون میده که توام نتونستی اوضاعو درست مدیریت کنی.

    اگه واقعا میخوای زندگیتو نجات بدی جوری با قدرت از جات پاشو که توی مسیری که در پیش داری هیچ چیزی نتونه زمین بزنتت.

    خیلیا ممکنه بگن چرا تو باید این همه از خود گذشتگی کنی و شوهرت دست روی دست بزاره٬

    در جواب باید گفت در درجه اول تو واسه آرامش قلبت و زندگ خودته که با مشکلت میجنگی!

    اول اینو در نظر داشته باش که با توجه به اندازه مصرف همسرت و اینکه تا چه حد به مواد وابسته ت کار تو سخت تر یا آسونتر میشه٬

    یعنی هر چقدر مدت بیشتری از شروع مصرف گذشته سخت تر میشه از مواد دورش کرد و برعکس؛

    باید توی این راه خیلی صبوری به خرج بدی تا نتیجه بگیری.

    اولین کاری که باید انجام بدی اینه که باید همسرتو از کسانی که روش تاثیر منفی میزارن و واسه مصرف همراهیش میکنن دور کنی؛

    منظورم جدا کردن نیست٬ چون جدایی شدنی نیست و قطعا همسرت در هر شرایطی به خانواده ش وابستگی داره.

    فقط باید یک مدت شرایطی رو فراهم کنی تا همسرت ازشون فاصله بگیره تا تو فرصت داشته باشی روش تاثیر بزاری و ایشون فرصت اینو داشته باشه تا به خودش بیاد.

    دقت کن خیلی مهمه که چطور این فاصله رو ایجاد کنی٬

    به هیچ عنوان نباید مستقیما این موضوعو به همسرت بگی٬

    باید غیرمستقیم کاری کنی تا شوهرت خودش تو خونه و با تو بودن اولویتش باشه.

    متاسفانه جوّی که توش مواد مصرف میشه خیلی صمیمانه ست و همه توی یک حال و هوا هستن اون فضا براشون خیلی دلچسبه و بودن در اون محیط رو به بودن در هر جایی ترجیح میدن.

    سعی کن محیط خونت و خودت جوری باشی که شوهرت خونه و با تو موندنو ترجیح بده به بیرون رفتن و با بقیه بودن٬

    قطعا از روز اول این اتفاق نمیفته و باید خیلی وقت بزاری و صبور باشی ٬ اوایلش اینطوره که باهات مهربونتر هست ولی کار خودشو انجام میده٬

    رفته رفته اینطور میشه که دلش تنگ میشه و هر جا بره دلش میخواد زودتر برگرده٬

    تا اینکه دیگه دوس نداره ازت جدا بشه و اگرم بخواد بره به خاطر وابستگیش به مواده.

    حالا اینکه توی این مدت شما باید چیکار کنی از همه مهمتره؛

    غر زدن٬ گیر دادن٬ بحث کردن ممنوع.

    نمیگم در برابر اشتباهاتش کوتاه بیا٬ عکس العملتو عوض کن.

    به جای اینکه با عصبانیت مخالفت یا ناراحتیتو اعلام کنی بحثو عوض کن.

    ببین اینجور مواقع در اصل باید سکوت کنی و محبتو از شوهرت دریغ کنی تا خودش به اشتباهش پی ببره و بیاد به سمتت اما درباره شوهر تو فک نمیکنم بی توجهی جواب بده٬

    چون اگه از تو سردی ببینه به مواد و کسانی که براش مضرن پناه میبره.

    پس به هیچ عنوان قهر نکن و سرد نشو.

    برعکس باید محبتتو بیشتر کنی.

    کتابهای مربوط به ترک مصرف مواد و کتابهای مربوط به کلاسهای na رو تهیه کن و یه جایی بزار که ببینه٬ مجبورش نکن که بخونه فقط بزار خودش ببینه.

    اینجوری با تغییراتی که توی رفتارت میبینه متوجه میشه که داری تلاش میکنی تا کمکش کنی و زندگیتونو درست کنی و میتونه روش تاثیر بزاره.

    به خودت برس٬ به خونه ت برس٬ شاد و سرحال باش ٬ بهش محبت کن٬ دلبری کن براش...

    کاری کن سخت بشه دل کندن از تو و خونه واسش.

    واسه تفریحات سالمی که مورد علاقه شوهرته برنامه ریزی کن تا با تو بیشتر از جاهایی که میره بهش خوش بگذره .

    به هر بهانه ای به خاطرات روزای قشنگ اوایل ازدواجتون اشاره کن تا یادش بیاد چقدر همه چی خوب بود و به این فکر بیفته دوباره هم میشه به اون خوبی بود.

    اگه یه وقت گفت اون روزا دیگه گذشته سریع از فرصت استفاده کن و بهش بگو فقط کافیه تو بخوای٬ من تا تهش باهاتم تا دوباره بشیم مثل اون روزا.

    ببین باید شوهرتو متوجه کنی اون آرامشی که میتونه کنار تو و فرزندتون داشته باشه هیچ جای دیگه گیرش نمیاد.

    باید کاری کنی تا باور کنه توی هر شرایطی کنارش میمونی و کمکش میکنی تا دوباره زندگی خوبی داشته باشین.

    بازم تاکید میکنم سردی و بی توجهی به شوهرت براش مثل سمه٬ باعث میشه بیشتر بره توی لاک اعتیاد و فضاهای ناجور.

    جوری هم نباشه که همش بهش بچسبی و کلافه ش کنی و بیشتر فراریش بدی.

    قلق شوهرتو به دست بیار و صادقانه محبت کن و کنارش باش.

  14. کاربران زیر از ..رامونا.. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    راستش اینقدر تو این مدت با من بد صحبت کرده وبد رفتاری کرده که دیگه خودمم نسبت بهش سرد شدم.راستش دلی برام نمونده بعضی از دوستام میگن ولش کن بذار اینقدر بکشه که بمیره تو فقط تو تا میتونی ازش پول بگیر و پس انداز کن.
    ولی من اونقدرم سنگ دل نیستم بچم چی میشه این وسط خودمم ته دل هنوز دوسش دارم بهش هم بارها گفتم ولی اون حتی همینقدر بهم نمیگه که دوسم داره یانه حتی اون دفعه که دعوام شد گفت نمیخوامت برو و من داغون شدم شکستم
    ولی گذاشتم پای عصبانیتش
    خستم چیکار کنم چطوری ازخودم شروع کنم.درحین اینکه دوسش دارم اما دل خوشی هم ازش ندارم

  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36826
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    11
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mafa نمایش پست ها
    راستش اینقدر تو این مدت با من بد صحبت کرده وبد رفتاری کرده که دیگه خودمم نسبت بهش سرد شدم.راستش دلی برام نمونده بعضی از دوستام میگن ولش کن بذار اینقدر بکشه که بمیره تو فقط تو تا میتونی ازش پول بگیر و پس انداز کن.
    ولی من اونقدرم سنگ دل نیستم بچم چی میشه این وسط خودمم ته دل هنوز دوسش دارم بهش هم بارها گفتم ولی اون حتی همینقدر بهم نمیگه که دوسم داره یانه حتی اون دفعه که دعوام شد گفت نمیخوامت برو و من داغون شدم شکستم
    ولی گذاشتم پای عصبانیتش
    خستم چیکار کنم چطوری ازخودم شروع کنم.درحین اینکه دوسش دارم اما دل خوشی هم ازش ندارم
    میفهمم عزیزم٬ خیلی سخته وقتی دلت چرکینه بخوای ابراز علاقه کنی و مهربون باشی.

    من این راهو واسه این پیش پات گذاشتم که گفتی نمیخوای جدا بشی و میخوای شوهرتو برگردونی.

    برگردوندن شوهرتم تنها راهش همینه که ازت محبت و توجه ببینه.

    قطعا کار سختیه اما هیچ چیز با ارزشی به آسونی به دست نمیاد.

    تو میخوای یک زندگی از هم پاشیده رو جمع کنی و یک مرد سرد شده از زندگی رو به زندگیش برگردونی.

    قطعا باید خیلی صبوری و فداکاری به خرج بدی تا به نتیجه ای که میخوای برسی.

    سعی کن روی خوبیهای شوهرت٬ روزای خوبی که داشتین و آینده ای که در صورت حل شدن مشکلاتتون خواهید داشت متمرکز بشی.

    حداقل تلاشت واسه این باشه که بعدا جایی برای پشیمونی نزاری از اینکه میتونستی یه کاری بکنی و نکردی.

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    برادرش رو چطور ازش دور کنم بااینکه ازش دزدی کرده بود ولی بازم وقتی سفربودیم براش سوغات خرید وبرد براش اونقدر به اونا که به راه بد کشوندنش و دزدی کردن ازش بها میده به من که زنشم بها نمیده

  18. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mafa نمایش پست ها
    برادرش رو چطور ازش دور کنم بااینکه ازش دزدی کرده بود ولی بازم وقتی سفربودیم براش سوغات خرید وبرد براش اونقدر به اونا که به راه بد کشوندنش و دزدی کردن ازش بها میده به من که زنشم بها نمیده
    قرار شد روشتو عوض کنی؛

    در واقع تو باید خودتو به شوهرت نزدیک کنی تا همسرت با نزدیک شدن و تاثیر گرفتن از تو از برادرش و کسانی که باعث آسیبش میشن به مرور فاصله بگیره.

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36823
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    ممنونم ازتون برام دعا کنید یا علی

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42147
    نوشته ها
    228
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتیاد و بی توجهی شوهر

    ممنونم بابت مطالب خوبتون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. علل متداول تورم پا
    توسط فرشته مهربان در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-19-2016, 12:45 AM
  3. خیانت و اعتیاد شوهر
    توسط ایشتار در انجمن اعتیاد
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 07-27-2016, 02:26 PM
  4. علت بی توجهی کودکان چیست؟
    توسط سوگل1 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-04-2015, 11:27 AM
  5. اعتیاد و عدم توجه شوهر
    توسط mah4469 در انجمن اعتیاد
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-22-2015, 09:57 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد