نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: فراموش نکردن عشق قدیمی

2849
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36867
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    12
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    فراموش نکردن عشق قدیمی

    سلام

    اینکه می گن عشق بعد یه مدت فراموش می شه و آقایون خیلی زود این چیزا از یادشون می ره رو همه شنیدیم. می خوام بدونم چرا در مورد من این طور نبوده؟

    7 سال پیش ترم های اول دانشگاه عاشق دختری شدم و خیلی رابطه احساسی عمیقی برقرار کرده بودیم حدود 40 روزی از آشنایی مون می گذشت که یه روز اومد گفت دوست پسر پیدا کرده و دیگه دوستی ما صحیح نیست. اولش خواستم به هزاران دلیل جلوشو بگیرم ولی بعد دیدم اگر نتونم به خواسته اش احترام بذارم و بخوام جلوش وایسم دور از رسم عشق و عاشقی هست. البته رابطه ش با اون پسر 2 ماهی بیشتر طول نکشید و پسره ولش کرد. من هم مستقیم و هم غیر مستقیم بهش پیام دادم و سعی کردم دوباره ..... ولی هر کاری که کردم نشد.

    بگذریم از اون زمان خیلی گذشته 7 سال - و آشنایی من با این دختر خیلی مدت کوتاهی بود- دوست دارم بدونم چرا هنوز بعد 7 سال نمی تونم فراموشش کنم و در طول روز مدت زیادی به لحظاتی که دیدمش و باهاش صحبت کردم می گذره و مدام این کابوس تکراری رو می بینم که قراره همدیگر رو ملاقات کنیم و سر قرار از دوستی ش با یکی دیگه می گه و از خواب می پرم. اصلا شب ها خواب خوبی ندارم. فکرم خیلی بهش مشغوله.

    بعد از این سال ها تونستم از طریق دوستان مشترک بفهمم هنوز ازدواج نکرده و شماره تلگرام ش رو گرفتم و بهش پیام دادم و از گذشته و اون روز ها نوشتم ولی هیچ جوابی نداد و فقط یه ویس گذاشت که سرم خیلی شلوغه - همین

    خب تو این سال ها موقعیت های ازدواج برای من زیاد به وجود آمده ولی به هیچ کس دیگه ای نتونستم فکر کنم. حداقل از لحاظ روانی دوست دارم قلبا مطمئن باشم که هیچ شانسی با اون دیگه ندارم و دلیل اینکه رابطه مون رو بهم زد بدونم.

    به نظرتون چی کار باید بکنم یا می تونم بکنم؟
    ویرایش توسط Tajeri : 10-12-2017 در ساعت 01:03 AM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی و کابوس تکراری بعد 7 سال

    سلام.

    این طبیعیه که فکر و یاد احساسات آتشین٬ هر چند ناچیز و کم اما همیشه یه چیزی ازش ته دل آدم میمونه.

    من چندین مورد اطراف خودم دیدم کسانی رو که بعد از سالها با وجود ازدواج و داشتن بچه هنگام روبه رویی با عشق اولشون یه حال دیگه ای میشن!

    اما این درباره مواردیه که فرصتهاشونو از دست دادن و مسیر جدایی از مسیر عشقشون انتخاب کردن؛

    شما ابتدا یه طوری قضیه رو عنوان کردید که مخاطب فکر میکنه کار از کار گذشته و بحث داغ یک عشق قدیمی وسطه!

    اما وقتی هنوز فرصت دارید چرا پا پیش نمیزارید تا یک بار برای همیشه تکلیفتونو با خودتون روشن کنید؟!

    خوب ایشون علم غیب ندارن که از حال و نیت شما آگاه باشن٬ شاید برداشت دیگه ای از حرفای شما داشتن.

    رک و راست حرف دلتونو به ایشون بگید٬

    اگه بشه رو در رو حرفاتونو بگید که همه چیز روشنتر بشه که خیلی بهتره.

    به نظر من حالا که ایشونم مجرد هستن فرصتو از دست ندین تا جایی برای پشیمونی و حسرت باقی نمونه.

    این عشق میتونه جاری و زندگی بخش باشه واستون پس از دستش ندین.

    حداقلش اینه که اگر ایشون به هر دلیلی راضی نشدن همونطور که خودتون گفتین از نظر روانی به آرامش میرسین و جایی برای سرزنش و حسرت برای خودتون نمیزارین.
    ویرایش توسط رامونا : 10-12-2017 در ساعت 02:13 AM

  3. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی و کابوس تکراری بعد 7 سال

    شما درگیر یک عشق یکطرفه شدید وعشقای یکطرفه به دلیل اینکه این حس همراه فرده که چرا و به چه دلیل منو نمیخاست خیلی عذاب آوره. دلیلش هر چیزی میتونه باشه و اینکه بخواین بفهمید دلیلش چیه گاهی اوقات اصلا دلیلی نداره چون تودلش نیوفتادین و اونم نمیتونه براتون دلیل بیاره.به نظره منم اینبار رک و سریع بهش بگین که قصده ازدواج باهاش دارید واگر جواب رد داد تنها کاری که میتونید بکنید اینه که سعی کنید تو زندگیتون پیشرفت کنید و تنها با موفقیت خودتون هست که میتونید از فکرش در بیاید چون حس میکنید اون بود که لیاقت شما رو نداشت .
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  5. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tajeri نمایش پست ها
    سلام

    اینکه می گن عشق بعد یه مدت فراموش می شه و آقایون خیلی زود این چیزا از یادشون می ره رو همه شنیدیم. می خوام بدونم چرا در مورد من این طور نبوده؟

    7 سال پیش ترم های اول دانشگاه عاشق دختری شدم و خیلی رابطه احساسی عمیقی برقرار کرده بودیم حدود 40 روزی از آشنایی مون می گذشت که یه روز اومد گفت دوست پسر پیدا کرده و دیگه دوستی ما صحیح نیست. اولش خواستم به هزاران دلیل جلوشو بگیرم ولی بعد دیدم اگر نتونم به خواسته اش احترام بذارم و بخوام جلوش وایسم دور از رسم عشق و عاشقی هست. البته رابطه ش با اون پسر 2 ماهی بیشتر طول نکشید و پسره ولش کرد. من هم مستقیم و هم غیر مستقیم بهش پیام دادم و سعی کردم دوباره ..... ولی هر کاری که کردم نشد.

    بگذریم از اون زمان خیلی گذشته 7 سال - و آشنایی من با این دختر خیلی مدت کوتاهی بود- دوست دارم بدونم چرا هنوز بعد 7 سال نمی تونم فراموشش کنم و در طول روز مدت زیادی به لحظاتی که دیدمش و باهاش صحبت کردم می گذره و مدام این کابوس تکراری رو می بینم که قراره همدیگر رو ملاقات کنیم و سر قرار از دوستی ش با یکی دیگه می گه و از خواب می پرم. اصلا شب ها خواب خوبی ندارم. فکرم خیلی بهش مشغوله.

    بعد از این سال ها تونستم از طریق دوستان مشترک بفهمم هنوز ازدواج نکرده و شماره تلگرام ش رو گرفتم و بهش پیام دادم و از گذشته و اون روز ها نوشتم ولی هیچ جوابی نداد و فقط یه ویس گذاشت که سرم خیلی شلوغه - همین

    خب تو این سال ها موقعیت های ازدواج برای من زیاد به وجود آمده ولی به هیچ کس دیگه ای نتونستم فکر کنم. حداقل از لحاظ روانی دوست دارم قلبا مطمئن باشم که هیچ شانسی با اون دیگه ندارم و دلیل اینکه رابطه مون رو بهم زد بدونم.

    به نظرتون چی کار باید بکنم یا می تونم بکنم؟
    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدین

    از دست دادن رابطه میتونه مثل از دست دادن یه عزیز باشه و در واقع همون مراحل سوگواری رو برای فرد به دنبال داره

    به این صورت که فرد ابتدا دچار شوک میشه، بعد همه چیز رو میخواد انکار کنه و بعد از اون مسئله رو میپذیره و دچار افسردگی ، غم و اندوه میشه

    به نظر میرسه شما هنوز از مراحل شوک و انکار گذر نکردید با اینکه 7 سال از اون ماجرا گذشته!!!

    در واقع از لحاظ شناختی دچار مشکل شدید و هنوز پاسخی برای این سوال پیدا نکردید که چرا تموم شد؟؟؟

    من احساس شما رو درک میکنم و این رو میفهمم که وقتی یه رابطه خوبه چرا باید تموم بشه؟ کجای کار اشتباه بوده؟ مشکل از من بوده؟

    اما دوست عزیز بیاید کمی واقع بینانه تر به این قضیه نگاه کنیم

    اولا باید بپذیریم که قرار نیست هرکسی رو که ما دوستش داریم اونم ما رو دوست داشته باشه!! شاید اصلا ما با ملاک های اون جور نباشیم! که خب شما تا حدی اینو درک کردید و سد راه عشقتون نشدید و گذاشتید که با فرد دیگه ای بره

    اما به این فکر کردید که اگر اون هم شما رو دوس داشت هیچوقت با وجود داشتن روابط خوب شما رو تنها نمیذاشت؟؟؟

    و یا الان که دوباره شرایط فراهمه چرا چراغ سبز شما رو نادیده میگیره و نمیخواد که باشه؟؟؟

    شما با این رفتارها دارید حرمت نفس و عزت نفس خودتون رو کم میکنین و یه شخصیت ضغیف و مهرطلب از خودتون میسازید که میخواید مدام و به هرشکلی که شده توجه ایشون رو به خودتون برگردونید!!!

    در حالیکه واقعیت این هست وقتی دونفر همدیگه رو دوست داشته باشن نیاز به این همه تلاش و سرخوردگی از طرف مقابل نیست...بلکه به راحتی مثل آهن ربا بهم جذب میشن

    اگر تلاش های شما فایده ایی نداره این واقعیت رو بپذیرید و بیشتر از این عزت نفستون رو خدشه دار نکنید

    کما اینکه نباید به دیگران اجازه بدیم که تنها وقتی به سراغ ما بیان که دچار مشکل شدن و یا چون خودشون تنها شدن برمیگردن سمت ما...چون ممکنه وقتی دوباره شرایط بهتری پیش بیاد رهامون کنن و بازم با اون مراحل سوگواری روبرو بشیم

    و دوم اینکه

    به نظر میرسه شما بیشتر از این خواهان این فرد باشید خواهان اون حال و هوای خوب و عاشقانه هستید که با ایشون تجربه کردید و دیگه به خودتون فرصت ندادید که ببینید میشه با کس دیگه ای هم تجربه کرد یا خیر؟؟!!

    در واقع دارید به خودتون ظلم میکنین و با نگاه بسته به اینکه عشق رو میشه فقط با یه نفر تجربه کرد فرصت های زندگیتون رو از دست میدید

    اینکه چه دلیلی داشته که رابطتون بهم خورده دیگه بعد از هفت سال باید برای شما جا افتاد باشه که ایشون روی رابطه با شما به عنوان یه رابطه قوی و ادامه دار حساب نکردن و خیلی راحت کس دیگه ای رو جایگزین شما کردن و ممکنه این اتفاق دفعات بعد هم تکرار بشه هرچقدر شما بخواید ثابت کنین که میشه ادامه داد...چون به نظر میرسه نگاه این خانم برای شریک زندگی با شما متفاوت باشه

    پس به خودتون فرصت بدید و اجازه بدید که افراد دیگر هم وارد زندگی شما بشن اما اینبار قبل از اینکه وارد فاز عاطفی بشید ابتدا طرفتون رو به خوبی بشناسید و بعد که مطمئن شدید شخصیت موردنظرتون هست میتونین یه رابطه عاطفی سالم و درست رو داشته باشید و به این مهم برسید که عشق دوطرفه خیلی حال و هوای دلچسب تری از عشق یه طرفه داره!

  7. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tajeri نمایش پست ها
    سلام

    اینکه می گن عشق بعد یه مدت فراموش می شه و آقایون خیلی زود این چیزا از یادشون می ره رو همه شنیدیم. می خوام بدونم چرا در مورد من این طور نبوده؟

    7 سال پیش ترم های اول دانشگاه عاشق دختری شدم و خیلی رابطه احساسی عمیقی برقرار کرده بودیم حدود 40 روزی از آشنایی مون می گذشت که یه روز اومد گفت دوست پسر پیدا کرده و دیگه دوستی ما صحیح نیست. اولش خواستم به هزاران دلیل جلوشو بگیرم ولی بعد دیدم اگر نتونم به خواسته اش احترام بذارم و بخوام جلوش وایسم دور از رسم عشق و عاشقی هست. البته رابطه ش با اون پسر 2 ماهی بیشتر طول نکشید و پسره ولش کرد. من هم مستقیم و هم غیر مستقیم بهش پیام دادم و سعی کردم دوباره ..... ولی هر کاری که کردم نشد.

    بگذریم از اون زمان خیلی گذشته 7 سال - و آشنایی من با این دختر خیلی مدت کوتاهی بود- دوست دارم بدونم چرا هنوز بعد 7 سال نمی تونم فراموشش کنم و در طول روز مدت زیادی به لحظاتی که دیدمش و باهاش صحبت کردم می گذره و مدام این کابوس تکراری رو می بینم که قراره همدیگر رو ملاقات کنیم و سر قرار از دوستی ش با یکی دیگه می گه و از خواب می پرم. اصلا شب ها خواب خوبی ندارم. فکرم خیلی بهش مشغوله.

    بعد از این سال ها تونستم از طریق دوستان مشترک بفهمم هنوز ازدواج نکرده و شماره تلگرام ش رو گرفتم و بهش پیام دادم و از گذشته و اون روز ها نوشتم ولی هیچ جوابی نداد و فقط یه ویس گذاشت که سرم خیلی شلوغه - همین

    خب تو این سال ها موقعیت های ازدواج برای من زیاد به وجود آمده ولی به هیچ کس دیگه ای نتونستم فکر کنم. حداقل از لحاظ روانی دوست دارم قلبا مطمئن باشم که هیچ شانسی با اون دیگه ندارم و دلیل اینکه رابطه مون رو بهم زد بدونم.

    به نظرتون چی کار باید بکنم یا می تونم بکنم؟
    سلام
    منم با حرفهای رامونا خانم موافق هستم...
    از حرفاتون فهمیدم علاقه ی شدیدی بهشون دارین..
    اگه کسی رو دوست دارین پا پیش بزارین و نزارین از دستتون بره که باز بعدش حالتون خراب بشه...

  9. کاربران زیر از javaheri69 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36867
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    12
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی

    بهترین کاری که تونستم این بود که برای ایشون با تلگرام پیام فرستادم و خواستم حضورا یا با دادن شماره تماسش (آی دی تلگرام شون داشتم نه شماره تلفن) با هاشون صحبت کنم و توضیح دادم که قصدم جدیه. باز هم همون ویس قبلی وقت ندارم سرم شلوغه.
    با این حساب خیالم راحت شد که هر کاری می تونستم کردم و نشد و حرف شما درسته و به نظر یه عشق یه طرفه بوده یا حداقل بعد از گذشت اون 40 روز دیگه یک طرفه شده کاملا.
    الان احساس بهتری دارم هرچند کمی سردرد و گیجی دارم که فکر کنم عادی باشه. به عنوان یه تجربه که به کمک شما بهش رسیدم، بهتره آدم حرف ته دلش رو بزنه و نذاره شکی باقی بمونه.
    متشکرم از همه شما

  11. کاربران زیر از Tajeri بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36687
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    46
    تشکر شده 125 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی

    سلام راستش من اگه جای شما بودم به این فکر می کردم که به هر دلیلی فرقی نمیکنه گذاشت رفت و پشت سرشم نگا نکرد خیلی آروم میشم،شما فکرشو بکنید بهشون پیشنهاد ازدواج بدین و قبول کنن،خلا ی که اون زمان تو رابطه تون توسط این خانم درست شده براتون مشکل ساز میشه بخصوص برای شما،به نظر من باهاش صحبت گنین خیال خودتونو راحت کنید بعضی وقتا یه نفرو خیلی دوست داریم و وقتی باهاش هم صحبت میشیم یه حرفایی میزنن گه باعث میشه دوست داشتنمون دو چندان یا نه کمتر و یا از بین بره،باهاش برای آخرین بار صحبت کنین خودتون متوجه میشین اگه جوابشون منفی باشه برای همیشه فراموشش می کنید این نظره منه دیگه نمیدونم

  13. کاربران زیر از shirin danai بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36867
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    12
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فراموش نکردن عشق قدیمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin danai نمایش پست ها
    سلام راستش من اگه جای شما بودم به این فکر می کردم که به هر دلیلی فرقی نمیکنه گذاشت رفت و پشت سرشم نگا نکرد خیلی آروم میشم،شما فکرشو بکنید بهشون پیشنهاد ازدواج بدین و قبول کنن،خلا ی که اون زمان تو رابطه تون توسط این خانم درست شده براتون مشکل ساز میشه بخصوص برای شما،به نظر من باهاش صحبت گنین خیال خودتونو راحت کنید بعضی وقتا یه نفرو خیلی دوست داریم و وقتی باهاش هم صحبت میشیم یه حرفایی میزنن گه باعث میشه دوست داشتنمون دو چندان یا نه کمتر و یا از بین بره،باهاش برای آخرین بار صحبت کنین خودتون متوجه میشین اگه جوابشون منفی باشه برای همیشه فراموشش می کنید این نظره منه دیگه نمیدونم
    سلام فکر کنم دیگه این آخرین بار بود. حداقل با خودم اینطور عهد کردم. بهتره بیش از این نه من بخوام مزاحم ایشون بشم نه انقدر بهش فکر کنم. اون چیزی که باید رو دیروز بهش مستقیما گفتم. از نظر احترام هم به نظرم این درست تره که مزاحمش نباشم. مگر اینکه شاید بعدا تصمیمش عوض شه که اون موقع بر اساس احساساتم در اون زمان تصمیم می گیرم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد