سلام ۶ ماه پیش خواستگاری از طریق معرف اومدن ک ۳۱ ساله کارمند و تحصیلات ارشد داشتن ما ۲ جلسه صحبت کردیم و جلسه دوم این اقا گفتن ک پدرشون ۲ تا زن دارن و زن دوم پدرش بهمراه ۲ برادر ناتنی شهرستان هستن تو هر دو جلسه این اقا ب شدت ابراز علاقه میکرد ک تنهات نمیذارم تا اخر عمر باهاتمو ... اما فردای جلسه دوم زن داداشش پیام داد ک برادرشوهرم گفتن نمیخان چون تفاهم نداریم خوشبخت بشه دخترت من و مادرم هر چی زنگ و پیام دادیم جواب ندادن نه خودش نه زن داداشش تا اینکه پدرم با خودش تماس میگیره قرار ملاقات میذارن باهم صحبت میکنن بعد اون برادر پسره ب پدرم زنگ میزنه ک میخوان بیان تحقیقات ما اجازه نمیدیم چون هنوز ب شناخت نرسیده بودیم و ازش مطمعن نبودیم ک اونا تموم میکنن تا همین چتدروز پیش بعد از ۶ ماه پسره ب پدرم زنگ میزنه و از پدرم شماره منو میخواد تا با من حرف بزنه و یا اجازه بده حضوری همو ببینیم حالا ما نمیدونیم با توجه ب این وضعیت چ جوابی بدیم