نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: مشاوره قبل ازدواج

1086
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37846
    نوشته ها
    39
    تشکـر
    0
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشاوره قبل ازدواج

    سلام
    20سالمه
    برام خواستگاری اومده که باب دلم نیست
    مشکلم اینه احساس میکنم اونی که میخوام رو به زودی پیدامیکنم،این اقا اونی که تو تخیلاتم هست زمین تااسمون فرق داره
    این موضوع رو باخانواده درمیان گذاشتم امابرخوردبدی بامن داشتن که رویاهاتوبذارکنار
    راستش خودم هم ترسیدم هرکسی اومدبایه بهونه ردکردم،نکنه اونی که توتخیلاتمه هرگزپیداش نکنم..بایدچیکارکنم دقیقا؟؟
    تتهاراهی که داشتم این بودبهش گفتم تا دوسال دیگه قصدازدواج ندارم بهم گفتش منتظرت می مونم اینو نمیدونم چیکارکنم،ازیک طرفی فامیل هستیم..مستقیم هم گفتم نمون پای من،نمیتونم قول ازدواج بدم
    اماگوش نکرد
    بعدیه مشکل دیگه هم هست؛این اقا رماتیسم مفصلی داره،چندتا ازانگشتاش خم شده،خیلی زودعصبی میشه وخودش هم قبول داره میگه یکمی تندم بخاطربیماریم
    ولی خانوادم راضی هستن،چون هم ازنظرمعاشرت اجتماعی خوب هستش وهم خانواده
    واقعا موندم چیکارکنم،
    مریضیش خیلی بده،من خوندم جایی،این دسته افرادبچه دارنمیشن
    همه بهم میگن دلشو نش************ چون سید،گناه داره به روش نیارکه مریضی،
    خیلی بدبختم خیلی زیاد..کاش میشد دوسش داشتم و اینقدر فکروخیال نمیکردم..منم دلم میخوادمثل بقیه دختراباکسی زندگی کنم که حداقل اگردوسش نداشته باشم،باهاش راحت باشم کنارش احساس ارامش کنم بدونم مردی بالاسرمه نه یک مریض...
    من قصدتوهین بهش رو ندارم چون مریضیش دست خدابوده..اونم حق زندگی داره

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره قبل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط Solmaz22.ms نمایش پست ها
    سلام
    20سالمه
    برام خواستگاری اومده که باب دلم نیست
    مشکلم اینه احساس میکنم اونی که میخوام رو به زودی پیدامیکنم،این اقا اونی که تو تخیلاتم هست زمین تااسمون فرق داره
    این موضوع رو باخانواده درمیان گذاشتم امابرخوردبدی بامن داشتن که رویاهاتوبذارکنار
    راستش خودم هم ترسیدم هرکسی اومدبایه بهونه ردکردم،نکنه اونی که توتخیلاتمه هرگزپیداش نکنم..بایدچیکارکنم دقیقا؟؟
    تتهاراهی که داشتم این بودبهش گفتم تا دوسال دیگه قصدازدواج ندارم بهم گفتش منتظرت می مونم اینو نمیدونم چیکارکنم،ازیک طرفی فامیل هستیم..مستقیم هم گفتم نمون پای من،نمیتونم قول ازدواج بدم
    اماگوش نکرد
    بعدیه مشکل دیگه هم هست؛این اقا رماتیسم مفصلی داره،چندتا ازانگشتاش خم شده،خیلی زودعصبی میشه وخودش هم قبول داره میگه یکمی تندم بخاطربیماریم
    ولی خانوادم راضی هستن،چون هم ازنظرمعاشرت اجتماعی خوب هستش وهم خانواده
    واقعا موندم چیکارکنم،
    مریضیش خیلی بده،من خوندم جایی،این دسته افرادبچه دارنمیشن
    همه بهم میگن دلشو نش************ چون سید،گناه داره به روش نیارکه مریضی،
    خیلی بدبختم خیلی زیاد..کاش میشد دوسش داشتم و اینقدر فکروخیال نمیکردم..منم دلم میخوادمثل بقیه دختراباکسی زندگی کنم که حداقل اگردوسش نداشته باشم،باهاش راحت باشم کنارش احساس ارامش کنم بدونم مردی بالاسرمه نه یک مریض...
    من قصدتوهین بهش رو ندارم چون مریضیش دست خدابوده..اونم حق زندگی داره
    سلام
    به سایت مشاور خوش آمدید
    خوب بگو من ایشان را نمی پسندم پسر خوبیست ولی من به ایشان هیچ حسی ندارم. و از ته قلب برایشان آرزوی خوشبختی می کنم.
    یک عمر زندگی را به خودت و این آقا زهر کنید که از روی ترحم یا خجالت جواب مثبت داده باشید از قدیم گفتند جنگ اول بهتر از صلح آخر است.
    مسلم اگر امروز به خاطر مراعات حال ابشان تن به ازدواج دهید معلوم نیست فرداها با طلاق از ایشان بدترین ضربه را به ایشان و خودت بزنی

  3. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37846
    نوشته ها
    39
    تشکـر
    0
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره قبل ازدواج

    ممنونم ازپاسخون
    واقعاهمه رو گفتم امافایده ای نداشت
    یک روز مجبور شدم به اون اقا بگم اگر بخوای به زور عقدم کنی بهت خیانت میکنم از اون روز رفتارش خیلی عوض شدفقط یک چیز بهم گفت این دوسال می مونم،خیلی جدی گفتم نه
    اما نمیدونم هدفش چیه..بخاطرهمین ناراحتم که منتظرمه
    هیچ حسی ندارم بهش،وقتی فکرمیکنم بخواد دستش بهم بخوره دنیارو سرم خراب میشه
    برام خیلی مهمه طرف مقابلم چجوری باشه،هیکلش،قدش،موهاش،
    دلم میخوادمنوبلدباشه،
    راستش من دوسال بااقایی رفیق بودم میتونم بگم جوری بودم که هرکس حالمومیدید میگفت توعاشق واقعی هستی
    وخودم هم این تصور رومیکنم،باتمام علاقه ای که به اون اقاداشتم بخاطرشرایط خانوادهامون که نشدباهم باشیم جداشدیم..تو اون دوسال یادم نمیادباهم حتی یک روزقهرباشیم..درسته همه کمالاتی که درذهنم هست رو اون اقانداشت اماخیلی درکم میکرد
    ولی این خواستگارم اصلادرک نمیدونه چیه..
    من یکی رومیخوام که درکم کنه بهش حس خوبی داشته باشم،من واقعادختراحساساتی ولوسی هستم دلم میخواداحساستموبروزکنم..
    به نظرشما اگر روزی ازدواج کنم به اون اقامدیونم؟؟من گفنم نمون..گفتم برو

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مشاوره قبل ازدواج

    سلام تخیلات شما چجوریه؟؟؟
    ========

    همچنین در رابطه با این حرف :

    همه بهم میگن دلشو نش************ چون سید،گناه داره به روش نیارکه مریضی،

    ============

    یه کتابی هست به اسم شازده حمام در مورد فرهنگ مردم سنتی ایران هستش در سالهای 1330 اگه تونستی بخون

    یکی از نکاتی که نوشته همینه خیلیا ازدواج اشتباه انجام میدادن فقط به خاطر سید بودن یا اینکه طرف دلش نشکنه یا طرف یهو عذاب میبینه


    یه نمونش یه دختر 20 ساله به عقد یه مرد 50 ساله در میاد به خاطر اینکه باباش نذر کرده بوده شوهر دخترش سید باشه

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاوره قبل ازدواج

    عرض سلام و احترام
    درسته که سن و سال زیادی ندارید و ممکنه تمام تصمیمات و رفتارهاتون بر اساس گفته های خودتون از روی احساسات باشه
    اما چیزیکه اینجا از همه مهمتره اینه که به هیچ عنوان نباید برای این مساله تحت تاثیر حرف دیگران قرار بگیرید و ضعیف باشید
    اهمیتش خیلی بیشتر از اون چیزیه که فکرش رو بکنید.اصلا خودتون رو درگیر و اسیر حرفهای دوست و آشنا و خونواده و اینها
    نکنید که بگن مثلا طرف خوبه یا اجتماعیه یا بازاریه یا فلانه ...یا هرچیه...هیچوقت در هیچ جای زندگی به خاطر حرف مردم یا
    عرف و سنت و اینها تصمیم گیریه عجولانه و اجباری نکنید...هیچ جا...مخصوصا در همچین مقوله ای و امر ازدواج که مهمترینه
    در تصمیماتتون قوی و محکم و استوار باشید و کاملا جدی اونهارو بیان کنید تا یوقت از ضعف و دودلیه شما سوء استفاده نشه...
    اصلا هم کار نداریم که اون آقا مثلا چطوریه یا چه عیب و ایرادی داره...شاید اصلا ایشون واقعا یه آدم خوب باشن و هیچ مشکلی
    هم نداشته باشن و در واقع فقط شما باشین که دارین ایراد الکی میگیرین.اما بازهم..همینکه ته دلتون راضی نیست و هرچی
    با خودتون کلنجار میرین میبینین که نمیتونین طرف رو بپذیرین.همین کافیه که به طور قطع اون زندگی هیچوقت رنگ خوشبختی
    رو نبینه و تا آخر عمر فقط زجر بکشین...پس ضعف و دودلی و ترحم و تظاهر و علاقه ی زورکی و دروغ و اینهارو به کل دور بریزید...
    شروع زندگیه مشترک باید کاملا از روی خواست و علاقه و انتخاب دوطرفه و آزادانه و در عین حال با منطق و تحقیقات و شناخت
    کافی انجام بشه...نه زورکیه...نه به حرف مردم یا اجبار خونوادست...نه با بی احترامیه...نه با بی منطقی و لج و لجبازیه...پس :
    ثابت قدم باشید...و درضمن جدای از تمام این حرفها یه نکته ای رو هم بگم برای تصمیمات آیندتون..اینکه زیادی رویاپرداز و کمالگرا
    هم نباشید..و مثل خیلی از دختران جامعه ی امروز پشت سره هم خاستگارانتون رو در این سنین با عیب و ایرادات الکی و ظاهری
    بیخودی رد نکنین به امید اینکه یک روز شاهزاده ای رویایی برسه...نه...اشتباهه بزرگیه که خیلیا الان دارن بخاطرش همینطور سنشون
    کنتور میندازه و بالا میره و هیچ خبری هم نیست و دارن از همه چیز هم نا امید میشن...پس تو همه چیز اعتدال داشته باشید...
    همینکه شخصی با اخلاق و مناسب از راه رسید که حداقل معیارهای مورد نیاز رو داشت و مشکلی آنچنانی نداشت حداقل برای شناخت
    اولیه اقدام کنید و شرایط رو مهیا کنید..این زندگی ابدی نیست...درضمن تاپیک زیر هم شاید کمی برای شناخت معیارها کمک کنه :
    http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A2...F%D8%9F-16618/
    امیدوارم در آخر تمامی این صحبتها مفید واقع بشه...سلامت و سربلند باشید.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37846
    نوشته ها
    39
    تشکـر
    0
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره قبل ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    عرض سلام و احترام
    درسته که سن و سال زیادی ندارید و ممکنه تمام تصمیمات و رفتارهاتون بر اساس گفته های خودتون از روی احساسات باشه
    اما چیزیکه اینجا از همه مهمتره اینه که به هیچ عنوان نباید برای این مساله تحت تاثیر حرف دیگران قرار بگیرید و ضعیف باشید
    اهمیتش خیلی بیشتر از اون چیزیه که فکرش رو بکنید.اصلا خودتون رو درگیر و اسیر حرفهای دوست و آشنا و خونواده و اینها
    نکنید که بگن مثلا طرف خوبه یا اجتماعیه یا بازاریه یا فلانه ...یا هرچیه...هیچوقت در هیچ جای زندگی به خاطر حرف مردم یا
    عرف و سنت و اینها تصمیم گیریه عجولانه و اجباری نکنید...هیچ جا...مخصوصا در همچین مقوله ای و امر ازدواج که مهمترینه
    در تصمیماتتون قوی و محکم و استوار باشید و کاملا جدی اونهارو بیان کنید تا یوقت از ضعف و دودلیه شما سوء استفاده نشه...
    اصلا هم کار نداریم که اون آقا مثلا چطوریه یا چه عیب و ایرادی داره...شاید اصلا ایشون واقعا یه آدم خوب باشن و هیچ مشکلی
    هم نداشته باشن و در واقع فقط شما باشین که دارین ایراد الکی میگیرین.اما بازهم..همینکه ته دلتون راضی نیست و هرچی
    با خودتون کلنجار میرین میبینین که نمیتونین طرف رو بپذیرین.همین کافیه که به طور قطع اون زندگی هیچوقت رنگ خوشبختی
    رو نبینه و تا آخر عمر فقط زجر بکشین...پس ضعف و دودلی و ترحم و تظاهر و علاقه ی زورکی و دروغ و اینهارو به کل دور بریزید...
    شروع زندگیه مشترک باید کاملا از روی خواست و علاقه و انتخاب دوطرفه و آزادانه و در عین حال با منطق و تحقیقات و شناخت
    کافی انجام بشه...نه زورکیه...نه به حرف مردم یا اجبار خونوادست...نه با بی احترامیه...نه با بی منطقی و لج و لجبازیه...پس :
    ثابت قدم باشید...و درضمن جدای از تمام این حرفها یه نکته ای رو هم بگم برای تصمیمات آیندتون..اینکه زیادی رویاپرداز و کمالگرا
    هم نباشید..و مثل خیلی از دختران جامعه ی امروز پشت سره هم خاستگارانتون رو در این سنین با عیب و ایرادات الکی و ظاهری
    بیخودی رد نکنین به امید اینکه یک روز شاهزاده ای رویایی برسه...نه...اشتباهه بزرگیه که خیلیا الان دارن بخاطرش همینطور سنشون
    کنتور میندازه و بالا میره و هیچ خبری هم نیست و دارن از همه چیز هم نا امید میشن...پس تو همه چیز اعتدال داشته باشید...
    همینکه شخصی با اخلاق و مناسب از راه رسید که حداقل معیارهای مورد نیاز رو داشت و مشکلی آنچنانی نداشت حداقل برای شناخت
    اولیه اقدام کنید و شرایط رو مهیا کنید..این زندگی ابدی نیست...درضمن تاپیک زیر هم شاید کمی برای شناخت معیارها کمک کنه :
    http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A2...F%D8%9F-16618/
    امیدوارم در آخر تمامی این صحبتها مفید واقع بشه...سلامت و سربلند باشید.
    اخه من نمیتونم حرفمو ثابت کنم،چون خدای نکرده دو روز دیگه به مشکل مواجه بشم خانوادم میگن ماکه گفنه بودیم ازدواج‌نکن‌..فعل بحث اون اقابسته شد
    ومتاسفانه الان شخص دیگری اومد وبازتمایلی به ازدواج ندارم..نمیدونم این تخیلاته یا واقعا طرفموپیدامیکنم..میدونم ریسک بزرگیه،احتمالش حتی50درصدم نیست که ایابتونم پیداکنم یااینکه بدترازاینامیان سراغم..
    ممنونم ازصحبت های خوبتون.یک دنیاممنون که حرف دلمو زدین و درکم‌کردین...

  8. کاربران زیر از Solmaz22.ms بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد