نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: مشغولیت ذهنی به ازدواج

1998
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37804
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشغولیت ذهنی به ازدواج

    سلام. ۳۰ سالمه کارشناسی ارشد دارم شاغلم مجردم.فکرم خیلی آشفتس خیلی وقتا که تنهام گریه میکنم. خسته شدم از خیلی چیزا. شاید خیلیا دوست داشته باشن جای من باشن ناشکری نمیکنم ولی آرامش ندارم خیلی احساس تنهایی میکنم موقعیت ازدواج خب برای همه پیش میاد واس منم میاد ولی خب بحث یه عمر زندگیه. به تازگی با حرف بقیه فکر میکردم همکارم بهم علاقه داره ولی خب وقتی یکی باهاش حرف زد گفت نه اینطور نیس من مشکلاتی دارم که شرایط ازدواج ندارم تو یه انجمن دیگه‌راجع به این‌ صحبت شد به این نتیجه رسیدم که کاری نکنم و عادی برخورد کنم در عین حال که بهش علاقه دارم دارم سعی میکنم بیتفاوت باشم.میدونم حرفم درست نیس ولی فکر ابنکه اون یروزی ازدواج کنه منو دیوونه میکنه. واقعا خیلی احساس تنهایی میکنم بالاخره طبیعیه ادم دوست داشته باشه کسی اونو دوست داشته باشه نگرانش باشه یکی غیر از خونوادش غیر از دوستاش. چه کنم با این حسم مقابله کنم؟ممنونم از توجه و راهنمایی های شما

  2. کاربران زیر از Hadis.a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    سلام دوست عزیز
    تقریبا شرایطمون مثل همه
    با این تفاوت که من چهارسالی از شما کوچیکترم
    میخام به عنوان دردل یا هم صحبتی بگمتون و قصد نصیحت و غیره ندارم
    من تو ارتباطاتی که داشتم (دوستانم و تجاربی که تعریف میکنن) متوجه شدم که خواستن مرد خیلی مهمه
    هرچقدر هم یه زن بخاد به یه مرد نزدیک بشه فایده‌ای نداره...حتی بعضی مردها احساس خفگی و محاصره بودن بهشون دست میده و بدتر زده میشن
    در حالیکه زن ها خیلی زود با محبت و حرفای عاشقانه مردها دلشون رام میشه
    نمیخام بگم این حتما و صد درصدی هست ولی خب در اغلب موارد به این گونه هستش
    به نظرم شما تلاشت رو کردی و قبلا یادمه گفتی دامادتون با این آقا حرف زده که ایشونم گفتن همچین قصدی ندارند
    پس بهتره فعلا خودتون رو سرگرم کنین و اجازه بدید فکرتون آزاد بشه و بتونین به دیگر موارد هم فک کنین!
    با این افکار به تنها کسی که آسیب میرسونید خودتون هستین
    شما الان چون تو رابطه‌ی دیگه‌ای نیستین همش ذهنتون حول محور اون آقا میچرخه
    در حالیکه اگر زمان بدید به خودتون و فکرتون رو کنترل کنید راحت تر باهاش کنار میاید
    به این فک کنین که اون آقا چقد واسه شما وقت و علاقه و ارزش قایل بوده که شما بخاید بهش اختصاص بدین؟؟؟
    به عبارت بهتر بگم واسه کسی تب کنین که واستون بمیره
    من دقیقا این جمله رو سرلوحه زندگیم کردم
    واقعا ارزش نداره وقتی کسی برای ما جایگاهی تو زندگیش قایل نیست ما بخایم مهمترین سرمایه یعنی وقت و عمرمون رو بهش اختصاص بدیم
    تفریح کنید و شاد و خوشحال از زندگیتون لذت ببرید
    و این عشق و علاقه رو برای کسی بذارید که شما رو واقعا و از صمیم قلب دوست داشته باشه و تو تمام مشغله‌هاش جایگاه شما همیشه محفوظ باشه
    امیدوارم حرفام کمی آرومتون کرده باشه و بتونید واقع بینانه تصمیم بگیرید

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis.a نمایش پست ها
    سلام. ۳۰ سالمه کارشناسی ارشد دارم شاغلم مجردم.فکرم خیلی آشفتس خیلی وقتا که تنهام گریه میکنم. خسته شدم از خیلی چیزا. شاید خیلیا دوست داشته باشن جای من باشن ناشکری نمیکنم ولی آرامش ندارم خیلی احساس تنهایی میکنم موقعیت ازدواج خب برای همه پیش میاد واس منم میاد ولی خب بحث یه عمر زندگیه. به تازگی با حرف بقیه فکر میکردم همکارم بهم علاقه داره ولی خب وقتی یکی باهاش حرف زد گفت نه اینطور نیس من مشکلاتی دارم که شرایط ازدواج ندارم تو یه انجمن دیگه‌راجع به این‌ صحبت شد به این نتیجه رسیدم که کاری نکنم و عادی برخورد کنم در عین حال که بهش علاقه دارم دارم سعی میکنم بیتفاوت باشم.میدونم حرفم درست نیس ولی فکر ابنکه اون یروزی ازدواج کنه منو دیوونه میکنه. واقعا خیلی احساس تنهایی میکنم بالاخره طبیعیه ادم دوست داشته باشه کسی اونو دوست داشته باشه نگرانش باشه یکی غیر از خونوادش غیر از دوستاش. چه کنم با این حسم مقابله کنم؟ممنونم از توجه و راهنمایی های شما

    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشد.

    به عقیده من، الان بی نظیرترین فرصت ها در اختیار شماست تا به آنچه که حقیقتا علاقه دارید بپردازید. شاید شما به موسیقی، سفر و ورزش علاقه داشته باشید. الان بهترین وقت هست که به خودتون زمان بدید.

    من اگر جای شما بودم، حتما برای خودم برنامه روزانه تعیین می کردم و دوست داشتم که یک هدف جدید هم داشته باشم. (مثلا یادگرفتن سنتور). داشتن هدف به زندگیتون اشتیاق میده و نداشتنش روزمرگی و افکار تکراری.

    اگر علاقه دارین در کنار کارتون ادامه تحصیل هم بدین، این فرصت طلایی رو از دست ندین. اما اینطور نباشه که روزتون رو فقط با کار و خوابیدن سر کنید. با دوستانتان یا افرادی که دوستشان دارید برای آخر هفته ها برنامه بگذارید حداقل کمی هوای تازه تنفس کنید.

    درمورد این نیاز که البته نیاز همه ی انسان هاست، کاملا درست فرمودین. اما، به هرحال باید صبر پیشه کرد. این قضیه مختص همه ی ماست. گاهی برای برنده شدن در زندگی، فقط کافی است یک دقیقه بیشتر از دیگران مقاومت کنیم. اساس این دنیا بر ترکیب کردن خوشی و سختی هاست ، برخودتان اصلا سخت نگیرید. قطعا به یاد دارید وقتی که کنکور قبول شدین یا کار پیدا کردین چقدر خوشحال شدین (یا هر اتفاق خوشایند دیگر در زتدگیتان) و حتما به یاد دارین که چه لحظه های تلخ و سختی را نیز پشت سر گذاشته اید. اکنون که اینجا ایستاده اید همه ی آن اتفاق ها گذشته و من شهادت میدهم که این روزها نیز- چون گذشته- می گذرد. و فقط رمز پیروزی در آن "استقم کما امرت" هست.

    "رگ رگ است این آب شیرین و آب شور/ می رود در جان ها تا نفخ صور"

    در مورد اون آقا هم باید بگم (به نظر من) در این بازی قمار گونه، هر حرکتی از جانب شما، شکستش از پیش معلوم است. من اگر جای شما باشم، روی زندگی ام این چنین قمار نمیکنم چون دست حریفم برای من مشخص نیست. به نظر من بهتر است که در مسائل عاطفی، شطرنج بازی کنید تا بتوانید دست حریفتان را به خوبی ببینید.

    در نهایت برایتان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم بجای درگیر کردن خود در یک هیاهوی هیچ در هیچ، به خودتان بیشتر وقت دهید.
    ویرایش توسط AmirAli65 : 02-12-2018 در ساعت 04:44 AM

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis.a نمایش پست ها
    سلام. ۳۰ سالمه کارشناسی ارشد دارم شاغلم مجردم.فکرم خیلی آشفتس خیلی وقتا که تنهام گریه میکنم. خسته شدم از خیلی چیزا. شاید خیلیا دوست داشته باشن جای من باشن ناشکری نمیکنم ولی آرامش ندارم خیلی احساس تنهایی میکنم موقعیت ازدواج خب برای همه پیش میاد واس منم میاد ولی خب بحث یه عمر زندگیه. به تازگی با حرف بقیه فکر میکردم همکارم بهم علاقه داره ولی خب وقتی یکی باهاش حرف زد گفت نه اینطور نیس من مشکلاتی دارم که شرایط ازدواج ندارم تو یه انجمن دیگه‌راجع به این‌ صحبت شد به این نتیجه رسیدم که کاری نکنم و عادی برخورد کنم در عین حال که بهش علاقه دارم دارم سعی میکنم بیتفاوت باشم.میدونم حرفم درست نیس ولی فکر ابنکه اون یروزی ازدواج کنه منو دیوونه میکنه. واقعا خیلی احساس تنهایی میکنم بالاخره طبیعیه ادم دوست داشته باشه کسی اونو دوست داشته باشه نگرانش باشه یکی غیر از خونوادش غیر از دوستاش. چه کنم با این حسم مقابله کنم؟ممنونم از توجه و راهنمایی های شما

    دوست عزیز خود شما زمینه این آشفتگی ذهنی رو میدونید .
    همین علاقه و ارتباط عاطفی ریشه بی قراری شماست .
    اگر واقعا به ایشون علاقه دارید در زمانی مناسب به ایشون حرف دلتون رو بزنید.
    در نهایت با یک جواب منفی مواجه خواهید شد .
    ولی حرفتون رو زدید.
    اگرمعذوریت اخلاقی دارید بهتره فردی رو به عنوان واسطه قرار بدید .
    وقتی بتونید حرفتون رو به راحتی بزنید دلیلی برای نگرانی ندارید .
    مقالات مرتبط :


    رهایی از اشفتگی ذهنی


    آشفتگی ذهنی

    درگیری ذهنی و افسردگی
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis.a نمایش پست ها
    سلام. ۳۰ سالمه کارشناسی ارشد دارم شاغلم مجردم.فکرم خیلی آشفتس خیلی وقتا که تنهام گریه میکنم. خسته شدم از خیلی چیزا. شاید خیلیا دوست داشته باشن جای من باشن ناشکری نمیکنم ولی آرامش ندارم خیلی احساس تنهایی میکنم موقعیت ازدواج خب برای همه پیش میاد واس منم میاد ولی خب بحث یه عمر زندگیه. به تازگی با حرف بقیه فکر میکردم همکارم بهم علاقه داره ولی خب وقتی یکی باهاش حرف زد گفت نه اینطور نیس من مشکلاتی دارم که شرایط ازدواج ندارم تو یه انجمن دیگه‌راجع به این‌ صحبت شد به این نتیجه رسیدم که کاری نکنم و عادی برخورد کنم در عین حال که بهش علاقه دارم دارم سعی میکنم بیتفاوت باشم.میدونم حرفم درست نیس ولی فکر ابنکه اون یروزی ازدواج کنه منو دیوونه میکنه. واقعا خیلی احساس تنهایی میکنم بالاخره طبیعیه ادم دوست داشته باشه کسی اونو دوست داشته باشه نگرانش باشه یکی غیر از خونوادش غیر از دوستاش. چه کنم با این حسم مقابله کنم؟ممنونم از توجه و راهنمایی های شما
    سلام

    مطلب شما را خواندم عزیز و متاسفانه باید عرض کنم این وضع در مملکت ما خیلی فراگیره بین جوانان و میانسالها!! به علت شرایط اقتصادی و.... و دگردیسیهایی که در جامعه ما وجود داره.

    ولی از طرفی توجه شما و دگر دوستان رو به این مطلب جلب میکنم که ازدواج در این دوره و قرن دگر هدف نیست بلکه مرحله ای هست جهت رشد و تکامل که درست و خوبش باعث این منظور میشه

    والا به شدت ویرانگره!!؟؟

    از طرفی تاریخ زمین و بشریت نشان داده که در هر دوره و قرنی موجودات و انسانهایی زیست میکنند و به بقا ادامه میدن و که انعطاف پذیرند و فلکسیبل!؟ والا از بین میروند!!؟؟ پس بهتره تا انجا که میتوانید وقت

    خودتون رو با کارهای مثبت مثل کار,مطالعه, ورزش, دوستان,مهمانی,........ پر کنید عزیز والا دارید علانم افسردگی و اضطراب رو نشان میدهید که میتونه با خودش ده ها اختلالات دیگه رو هم براتون به ارمغان بیاره و از پا درتون بیاره!!؟؟


    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37804
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    تقریبا شرایطمون مثل همه
    با این تفاوت که من چهارسالی از شما کوچیکترم
    میخام به عنوان دردل یا هم صحبتی بگمتون و قصد نصیحت و غیره ندارم
    من تو ارتباطاتی که داشتم (دوستانم و تجاربی که تعریف میکنن) متوجه شدم که خواستن مرد خیلی مهمه
    هرچقدر هم یه زن بخاد به یه مرد نزدیک بشه فایده‌ای نداره...حتی بعضی مردها احساس خفگی و محاصره بودن بهشون دست میده و بدتر زده میشن
    در حالیکه زن ها خیلی زود با محبت و حرفای عاشقانه مردها دلشون رام میشه
    نمیخام بگم این حتما و صد درصدی هست ولی خب در اغلب موارد به این گونه هستش
    به نظرم شما تلاشت رو کردی و قبلا یادمه گفتی دامادتون با این آقا حرف زده که ایشونم گفتن همچین قصدی ندارند
    پس بهتره فعلا خودتون رو سرگرم کنین و اجازه بدید فکرتون آزاد بشه و بتونین به دیگر موارد هم فک کنین!
    با این افکار به تنها کسی که آسیب میرسونید خودتون هستین
    شما الان چون تو رابطه‌ی دیگه‌ای نیستین همش ذهنتون حول محور اون آقا میچرخه
    در حالیکه اگر زمان بدید به خودتون و فکرتون رو کنترل کنید راحت تر باهاش کنار میاید
    به این فک کنین که اون آقا چقد واسه شما وقت و علاقه و ارزش قایل بوده که شما بخاید بهش اختصاص بدین؟؟؟
    به عبارت بهتر بگم واسه کسی تب کنین که واستون بمیره
    من دقیقا این جمله رو سرلوحه زندگیم کردم
    واقعا ارزش نداره وقتی کسی برای ما جایگاهی تو زندگیش قایل نیست ما بخایم مهمترین سرمایه یعنی وقت و عمرمون رو بهش اختصاص بدیم
    تفریح کنید و شاد و خوشحال از زندگیتون لذت ببرید
    و این عشق و علاقه رو برای کسی بذارید که شما رو واقعا و از صمیم قلب دوست داشته باشه و تو تمام مشغله‌هاش جایگاه شما همیشه محفوظ باشه
    امیدوارم حرفام کمی آرومتون کرده باشه و بتونید واقع بینانه تصمیم بگیرید
    سلام ممنونم که انقد باحوصله جوابمو دادین . باشه من سعیمو میکنم. خیلی با افکارم مقابله میکنم هرچی میاد تو ذهنم میگم نه من بهش فکر نمیکنم نمیخوام فکر کنم. تلاشمو میکنم ولی خب یکم بهم برخورد نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی خب هر کی من و اونو دیده واقعا منو سرتر از اون میدون میدونم همه ادما قرار نیس از من خوششون بیاد ولی با این رفتارش واقعا بهم برخورد. از اون حرفم که کاملا برگشتم هیچوقت منتشو نمیکشم. ممنونم به خاطر صحبتاتون⚘

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37804
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    تقریبا شرایطمون مثل همه
    با این تفاوت که من چهارسالی از شما کوچیکترم
    میخام به عنوان دردل یا هم صحبتی بگمتون و قصد نصیحت و غیره ندارم
    من تو ارتباطاتی که داشتم (دوستانم و تجاربی که تعریف میکنن) متوجه شدم که خواستن مرد خیلی مهمه
    هرچقدر هم یه زن بخاد به یه مرد نزدیک بشه فایده‌ای نداره...حتی بعضی مردها احساس خفگی و محاصره بودن بهشون دست میده و بدتر زده میشن
    در حالیکه زن ها خیلی زود با محبت و حرفای عاشقانه مردها دلشون رام میشه
    نمیخام بگم این حتما و صد درصدی هست ولی خب در اغلب موارد به این گونه هستش
    به نظرم شما تلاشت رو کردی و قبلا یادمه گفتی دامادتون با این آقا حرف زده که ایشونم گفتن همچین قصدی ندارند
    پس بهتره فعلا خودتون رو سرگرم کنین و اجازه بدید فکرتون آزاد بشه و بتونین به دیگر موارد هم فک کنین!
    با این افکار به تنها کسی که آسیب میرسونید خودتون هستین
    شما الان چون تو رابطه‌ی دیگه‌ای نیستین همش ذهنتون حول محور اون آقا میچرخه
    در حالیکه اگر زمان بدید به خودتون و فکرتون رو کنترل کنید راحت تر باهاش کنار میاید
    به این فک کنین که اون آقا چقد واسه شما وقت و علاقه و ارزش قایل بوده که شما بخاید بهش اختصاص بدین؟؟؟
    به عبارت بهتر بگم واسه کسی تب کنین که واستون بمیره
    من دقیقا این جمله رو سرلوحه زندگیم کردم
    واقعا ارزش نداره وقتی کسی برای ما جایگاهی تو زندگیش قایل نیست ما بخایم مهمترین سرمایه یعنی وقت و عمرمون رو بهش اختصاص بدیم
    تفریح کنید و شاد و خوشحال از زندگیتون لذت ببرید
    و این عشق و علاقه رو برای کسی بذارید که شما رو واقعا و از صمیم قلب دوست داشته باشه و تو تمام مشغله‌هاش جایگاه شما همیشه محفوظ باشه
    امیدوارم حرفام کمی آرومتون کرده باشه و بتونید واقع بینانه تصمیم بگیرید
    نقل قول نوشته اصلی توسط AmirAli65 نمایش پست ها
    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشد.

    به عقیده من، الان بی نظیرترین فرصت ها در اختیار شماست تا به آنچه که حقیقتا علاقه دارید بپردازید. شاید شما به موسیقی، سفر و ورزش علاقه داشته باشید. الان بهترین وقت هست که به خودتون زمان بدید.

    من اگر جای شما بودم، حتما برای خودم برنامه روزانه تعیین می کردم و دوست داشتم که یک هدف جدید هم داشته باشم. (مثلا یادگرفتن سنتور). داشتن هدف به زندگیتون اشتیاق میده و نداشتنش روزمرگی و افکار تکراری.

    اگر علاقه دارین در کنار کارتون ادامه تحصیل هم بدین، این فرصت طلایی رو از دست ندین. اما اینطور نباشه که روزتون رو فقط با کار و خوابیدن سر کنید. با دوستانتان یا افرادی که دوستشان دارید برای آخر هفته ها برنامه بگذارید حداقل کمی هوای تازه تنفس کنید.

    درمورد این نیاز که البته نیاز همه ی انسان هاست، کاملا درست فرمودین. اما، به هرحال باید صبر پیشه کرد. این قضیه مختص همه ی ماست. گاهی برای برنده شدن در زندگی، فقط کافی است یک دقیقه بیشتر از دیگران مقاومت کنیم. اساس این دنیا بر ترکیب کردن خوشی و سختی هاست ، برخودتان اصلا سخت نگیرید. قطعا به یاد دارید وقتی که کنکور قبول شدین یا کار پیدا کردین چقدر خوشحال شدین (یا هر اتفاق خوشایند دیگر در زتدگیتان) و حتما به یاد دارین که چه لحظه های تلخ و سختی را نیز پشت سر گذاشته اید. اکنون که اینجا ایستاده اید همه ی آن اتفاق ها گذشته و من شهادت میدهم که این روزها نیز- چون گذشته- می گذرد. و فقط رمز پیروزی در آن "استقم کما امرت" هست.

    "رگ رگ است این آب شیرین و آب شور/ می رود در جان ها تا نفخ صور"

    در مورد اون آقا هم باید بگم (به نظر من) در این بازی قمار گونه، هر حرکتی از جانب شما، شکستش از پیش معلوم است. من اگر جای شما باشم، روی زندگی ام این چنین قمار نمیکنم چون دست حریفم برای من مشخص نیست. به نظر من بهتر است که در مسائل عاطفی، شطرنج بازی کنید تا بتوانید دست حریفتان را به خوبی ببینید.

    در نهایت برایتان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم بجای درگیر کردن خود در یک هیاهوی هیچ در هیچ، به خودتان بیشتر وقت دهید.
    سلام ممنونم با خاطر حسن توجهتون. حرفاتون کاملا منطقیه نمیخوام‌ناراحت باشم ولی هستم نمیخوام بهش فکر کنم ولی فکرش به سراغم میاد. ولی باشه تلاشمو میکنم. ✋

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37804
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    تقریبا شرایطمون مثل همه
    با این تفاوت که من چهارسالی از شما کوچیکترم
    میخام به عنوان دردل یا هم صحبتی بگمتون و قصد نصیحت و غیره ندارم
    من تو ارتباطاتی که داشتم (دوستانم و تجاربی که تعریف میکنن) متوجه شدم که خواستن مرد خیلی مهمه
    هرچقدر هم یه زن بخاد به یه مرد نزدیک بشه فایده‌ای نداره...حتی بعضی مردها احساس خفگی و محاصره بودن بهشون دست میده و بدتر زده میشن
    در حالیکه زن ها خیلی زود با محبت و حرفای عاشقانه مردها دلشون رام میشه
    نمیخام بگم این حتما و صد درصدی هست ولی خب در اغلب موارد به این گونه هستش
    به نظرم شما تلاشت رو کردی و قبلا یادمه گفتی دامادتون با این آقا حرف زده که ایشونم گفتن همچین قصدی ندارند
    پس بهتره فعلا خودتون رو سرگرم کنین و اجازه بدید فکرتون آزاد بشه و بتونین به دیگر موارد هم فک کنین!
    با این افکار به تنها کسی که آسیب میرسونید خودتون هستین
    شما الان چون تو رابطه‌ی دیگه‌ای نیستین همش ذهنتون حول محور اون آقا میچرخه
    در حالیکه اگر زمان بدید به خودتون و فکرتون رو کنترل کنید راحت تر باهاش کنار میاید
    به این فک کنین که اون آقا چقد واسه شما وقت و علاقه و ارزش قایل بوده که شما بخاید بهش اختصاص بدین؟؟؟
    به عبارت بهتر بگم واسه کسی تب کنین که واستون بمیره
    من دقیقا این جمله رو سرلوحه زندگیم کردم
    واقعا ارزش نداره وقتی کسی برای ما جایگاهی تو زندگیش قایل نیست ما بخایم مهمترین سرمایه یعنی وقت و عمرمون رو بهش اختصاص بدیم
    تفریح کنید و شاد و خوشحال از زندگیتون لذت ببرید
    و این عشق و علاقه رو برای کسی بذارید که شما رو واقعا و از صمیم قلب دوست داشته باشه و تو تمام مشغله‌هاش جایگاه شما همیشه محفوظ باشه
    امیدوارم حرفام کمی آرومتون کرده باشه و بتونید واقع بینانه تصمیم بگیرید
    نقل قول نوشته اصلی توسط AmirAli65 نمایش پست ها
    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشد.

    به عقیده من، الان بی نظیرترین فرصت ها در اختیار شماست تا به آنچه که حقیقتا علاقه دارید بپردازید. شاید شما به موسیقی، سفر و ورزش علاقه داشته باشید. الان بهترین وقت هست که به خودتون زمان بدید.

    من اگر جای شما بودم، حتما برای خودم برنامه روزانه تعیین می کردم و دوست داشتم که یک هدف جدید هم داشته باشم. (مثلا یادگرفتن سنتور). داشتن هدف به زندگیتون اشتیاق میده و نداشتنش روزمرگی و افکار تکراری.

    اگر علاقه دارین در کنار کارتون ادامه تحصیل هم بدین، این فرصت طلایی رو از دست ندین. اما اینطور نباشه که روزتون رو فقط با کار و خوابیدن سر کنید. با دوستانتان یا افرادی که دوستشان دارید برای آخر هفته ها برنامه بگذارید حداقل کمی هوای تازه تنفس کنید.

    درمورد این نیاز که البته نیاز همه ی انسان هاست، کاملا درست فرمودین. اما، به هرحال باید صبر پیشه کرد. این قضیه مختص همه ی ماست. گاهی برای برنده شدن در زندگی، فقط کافی است یک دقیقه بیشتر از دیگران مقاومت کنیم. اساس این دنیا بر ترکیب کردن خوشی و سختی هاست ، برخودتان اصلا سخت نگیرید. قطعا به یاد دارید وقتی که کنکور قبول شدین یا کار پیدا کردین چقدر خوشحال شدین (یا هر اتفاق خوشایند دیگر در زتدگیتان) و حتما به یاد دارین که چه لحظه های تلخ و سختی را نیز پشت سر گذاشته اید. اکنون که اینجا ایستاده اید همه ی آن اتفاق ها گذشته و من شهادت میدهم که این روزها نیز- چون گذشته- می گذرد. و فقط رمز پیروزی در آن "استقم کما امرت" هست.

    "رگ رگ است این آب شیرین و آب شور/ می رود در جان ها تا نفخ صور"

    در مورد اون آقا هم باید بگم (به نظر من) در این بازی قمار گونه، هر حرکتی از جانب شما، شکستش از پیش معلوم است. من اگر جای شما باشم، روی زندگی ام این چنین قمار نمیکنم چون دست حریفم برای من مشخص نیست. به نظر من بهتر است که در مسائل عاطفی، شطرنج بازی کنید تا بتوانید دست حریفتان را به خوبی ببینید.

    در نهایت برایتان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم بجای درگیر کردن خود در یک هیاهوی هیچ در هیچ، به خودتان بیشتر وقت دهید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    دوست عزیز خود شما زمینه این آشفتگی ذهنی رو میدونید .
    همین علاقه و ارتباط عاطفی ریشه بی قراری شماست .
    اگر واقعا به ایشون علاقه دارید در زمانی مناسب به ایشون حرف دلتون رو بزنید.
    در نهایت با یک جواب منفی مواجه خواهید شد .
    ولی حرفتون رو زدید.
    اگرمعذوریت اخلاقی دارید بهتره فردی رو به عنوان واسطه قرار بدید .
    وقتی بتونید حرفتون رو به راحتی بزنید دلیلی برای نگرانی ندارید .

    مقالات مرتبط :


    رهایی از اشفتگی ذهنی


    آشفتگی ذهنی

    درگیری ذهنی و افسردگی

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    سلام ممنونم از توجه شما و پاسخی که دادین . در مورد حرف زدن که خب منصرف شدم چون قبلا دامادمون این حرفو بهش زده.دیگه اینکه خودم بخوام بگم بدتره و حس میکنم بی فایدس. فقط میتونم مقابله کنم با افکارم.ممنونم

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37804
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    تقریبا شرایطمون مثل همه
    با این تفاوت که من چهارسالی از شما کوچیکترم
    میخام به عنوان دردل یا هم صحبتی بگمتون و قصد نصیحت و غیره ندارم
    من تو ارتباطاتی که داشتم (دوستانم و تجاربی که تعریف میکنن) متوجه شدم که خواستن مرد خیلی مهمه
    هرچقدر هم یه زن بخاد به یه مرد نزدیک بشه فایده‌ای نداره...حتی بعضی مردها احساس خفگی و محاصره بودن بهشون دست میده و بدتر زده میشن
    در حالیکه زن ها خیلی زود با محبت و حرفای عاشقانه مردها دلشون رام میشه
    نمیخام بگم این حتما و صد درصدی هست ولی خب در اغلب موارد به این گونه هستش
    به نظرم شما تلاشت رو کردی و قبلا یادمه گفتی دامادتون با این آقا حرف زده که ایشونم گفتن همچین قصدی ندارند
    پس بهتره فعلا خودتون رو سرگرم کنین و اجازه بدید فکرتون آزاد بشه و بتونین به دیگر موارد هم فک کنین!
    با این افکار به تنها کسی که آسیب میرسونید خودتون هستین
    شما الان چون تو رابطه‌ی دیگه‌ای نیستین همش ذهنتون حول محور اون آقا میچرخه
    در حالیکه اگر زمان بدید به خودتون و فکرتون رو کنترل کنید راحت تر باهاش کنار میاید
    به این فک کنین که اون آقا چقد واسه شما وقت و علاقه و ارزش قایل بوده که شما بخاید بهش اختصاص بدین؟؟؟
    به عبارت بهتر بگم واسه کسی تب کنین که واستون بمیره
    من دقیقا این جمله رو سرلوحه زندگیم کردم
    واقعا ارزش نداره وقتی کسی برای ما جایگاهی تو زندگیش قایل نیست ما بخایم مهمترین سرمایه یعنی وقت و عمرمون رو بهش اختصاص بدیم
    تفریح کنید و شاد و خوشحال از زندگیتون لذت ببرید
    و این عشق و علاقه رو برای کسی بذارید که شما رو واقعا و از صمیم قلب دوست داشته باشه و تو تمام مشغله‌هاش جایگاه شما همیشه محفوظ باشه
    امیدوارم حرفام کمی آرومتون کرده باشه و بتونید واقع بینانه تصمیم بگیرید
    نقل قول نوشته اصلی توسط AmirAli65 نمایش پست ها
    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشد.

    به عقیده من، الان بی نظیرترین فرصت ها در اختیار شماست تا به آنچه که حقیقتا علاقه دارید بپردازید. شاید شما به موسیقی، سفر و ورزش علاقه داشته باشید. الان بهترین وقت هست که به خودتون زمان بدید.

    من اگر جای شما بودم، حتما برای خودم برنامه روزانه تعیین می کردم و دوست داشتم که یک هدف جدید هم داشته باشم. (مثلا یادگرفتن سنتور). داشتن هدف به زندگیتون اشتیاق میده و نداشتنش روزمرگی و افکار تکراری.

    اگر علاقه دارین در کنار کارتون ادامه تحصیل هم بدین، این فرصت طلایی رو از دست ندین. اما اینطور نباشه که روزتون رو فقط با کار و خوابیدن سر کنید. با دوستانتان یا افرادی که دوستشان دارید برای آخر هفته ها برنامه بگذارید حداقل کمی هوای تازه تنفس کنید.

    درمورد این نیاز که البته نیاز همه ی انسان هاست، کاملا درست فرمودین. اما، به هرحال باید صبر پیشه کرد. این قضیه مختص همه ی ماست. گاهی برای برنده شدن در زندگی، فقط کافی است یک دقیقه بیشتر از دیگران مقاومت کنیم. اساس این دنیا بر ترکیب کردن خوشی و سختی هاست ، برخودتان اصلا سخت نگیرید. قطعا به یاد دارید وقتی که کنکور قبول شدین یا کار پیدا کردین چقدر خوشحال شدین (یا هر اتفاق خوشایند دیگر در زتدگیتان) و حتما به یاد دارین که چه لحظه های تلخ و سختی را نیز پشت سر گذاشته اید. اکنون که اینجا ایستاده اید همه ی آن اتفاق ها گذشته و من شهادت میدهم که این روزها نیز- چون گذشته- می گذرد. و فقط رمز پیروزی در آن "استقم کما امرت" هست.

    "رگ رگ است این آب شیرین و آب شور/ می رود در جان ها تا نفخ صور"

    در مورد اون آقا هم باید بگم (به نظر من) در این بازی قمار گونه، هر حرکتی از جانب شما، شکستش از پیش معلوم است. من اگر جای شما باشم، روی زندگی ام این چنین قمار نمیکنم چون دست حریفم برای من مشخص نیست. به نظر من بهتر است که در مسائل عاطفی، شطرنج بازی کنید تا بتوانید دست حریفتان را به خوبی ببینید.

    در نهایت برایتان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم بجای درگیر کردن خود در یک هیاهوی هیچ در هیچ، به خودتان بیشتر وقت دهید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    دوست عزیز خود شما زمینه این آشفتگی ذهنی رو میدونید .
    همین علاقه و ارتباط عاطفی ریشه بی قراری شماست .
    اگر واقعا به ایشون علاقه دارید در زمانی مناسب به ایشون حرف دلتون رو بزنید.
    در نهایت با یک جواب منفی مواجه خواهید شد .
    ولی حرفتون رو زدید.
    اگرمعذوریت اخلاقی دارید بهتره فردی رو به عنوان واسطه قرار بدید .
    وقتی بتونید حرفتون رو به راحتی بزنید دلیلی برای نگرانی ندارید .

    مقالات مرتبط :


    رهایی از اشفتگی ذهنی


    آشفتگی ذهنی

    درگیری ذهنی و افسردگی

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    مطلب شما را خواندم عزیز و متاسفانه باید عرض کنم این وضع در مملکت ما خیلی فراگیره بین جوانان و میانسالها!! به علت شرایط اقتصادی و.... و دگردیسیهایی که در جامعه ما وجود داره.

    ولی از طرفی توجه شما و دگر دوستان رو به این مطلب جلب میکنم که ازدواج در این دوره و قرن دگر هدف نیست بلکه مرحله ای هست جهت رشد و تکامل که درست و خوبش باعث این منظور میشه

    والا به شدت ویرانگره!!؟؟

    از طرفی تاریخ زمین و بشریت نشان داده که در هر دوره و قرنی موجودات و انسانهایی زیست میکنند و به بقا ادامه میدن و که انعطاف پذیرند و فلکسیبل!؟ والا از بین میروند!!؟؟ پس بهتره تا انجا که میتوانید وقت

    خودتون رو با کارهای مثبت مثل کار,مطالعه, ورزش, دوستان,مهمانی,........ پر کنید عزیز والا دارید علانم افسردگی و اضطراب رو نشان میدهید که میتونه با خودش ده ها اختلالات دیگه رو هم براتون به ارمغان بیاره و از پا درتون بیاره!!؟؟


    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    سلام. ممنونم خودمم حس میکنم افسرده شدم دوس دارم برم پیش مشاور ولی مشاور خوب سراغ ندادم فرصتشم ندادم برم اینکه بخوام همه چیو توضیح بدم براش حوصلشم ندارم. خیلی بی حوصله شدم.

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis.a نمایش پست ها
    سلام ممنونم که انقد باحوصله جوابمو دادین . باشه من سعیمو میکنم. خیلی با افکارم مقابله میکنم هرچی میاد تو ذهنم میگم نه من بهش فکر نمیکنم نمیخوام فکر کنم. تلاشمو میکنم ولی خب یکم بهم برخورد نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی خب هر کی من و اونو دیده واقعا منو سرتر از اون میدون میدونم همه ادما قرار نیس از من خوششون بیاد ولی با این رفتارش واقعا بهم برخورد. از اون حرفم که کاملا برگشتم هیچوقت منتشو نمیکشم. ممنونم به خاطر صحبتاتون⚘
    خواهش میکنم عزیزم...اینجا هستیم که حداقل با کمی همصحبتی حال همو بهتر کنیم
    همین که به خودت میگی نباید بهش فک کنم باعث میشه بهش فک کنی پس ذهنتو کاملا آزاد کن ازش
    میدونم سخته
    ولی شدنیه
    از شب قبلش برای خودت برنامه داشته باش که ذهنت کمتر درگیر بشه
    موفق باشی عزیزم

  13. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشغله فکری و رها شدن از آن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hadis.a نمایش پست ها
    سلام ممنونم با خاطر حسن توجهتون. حرفاتون کاملا منطقیه نمیخوام‌ناراحت باشم ولی هستم نمیخوام بهش فکر کنم ولی فکرش به سراغم میاد. ولی باشه تلاشمو میکنم. ✋
    سلام

    بنظر من فکر کردن به یه نفر بیشتر از اینکه باعث ناراحتی بشه، باعث شادی و تقویت روحیه میشه

    البته اگه جواب طرف منفی باشه و همش جلوی چشم باشه باعث ناراحتی میشه

    بهترین راه برا فراموش کردن اینجور موارد جایگزین کردن یه مورد بهتر هست و البته تا پیدا شدنش باید صبور بود

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ذهن مشغول
    توسط m*i*n*a74 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 01-02-2016, 12:14 AM
  2. فکرم خیلی راحت مشغول میشه!
    توسط amun در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-27-2015, 10:27 AM
  3. خانواده شوهرم زندگیمو داغون کردند
    توسط عاطفه235 در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-21-2015, 10:52 PM
  4. اوضاعم داغونه لطفا کمکم کنید
    توسط nazaninp در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 07-13-2014, 12:51 AM
  5. بیکاری همسرم زندگیمونو داغون کرده کمکم کنید
    توسط diman در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-26-2014, 03:03 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد