نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: مرگ عزیزان

1710
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37944
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مرگ عزیزان

    سلام من یک دختر 19 سااله هستم که پارسال کنکور دادم و هرلحظه منتظر بودم تا اتفاق بدی بیفتد و یا کسی را از دست بدهم هرچند که اتفاقات بدی برای من افتاد ومن همیشه فکر میکردم قرار است یک نفر بمیرد تا من کنکورم را خراب کنم انقدر به مرگ عزیزانم فکر میکردم که 3 ماه تمام از درس خوتندن افتادم و در نهایت پانیک گرفتم و بخاطر گریه های مادرم به خودم امدم ویک ماه مانده به کنکور دوباره خواندم وقتی نتایج امد با اینکه در رشته ی دلخواهم قبول میشدم اما تصمیم گرفتم وایستم حالا بعد از یکسال درست در همان برهه ی زمانی که پارسال دچار ان توهمات شده بودم دچار فکر و خیال شده ام و همش فکر میکنم خواهرم را که دانشجوی سال اخر تربیت معلم است از دس بدهم وقتی از جشن فارغ التحصیلی اش حرف میزند که قرار است اردیبهشت برگزار شود ندایی درون ذهنم میگوید خواهرت هرگز به ان جشن نمیرود هرجامیروم حرف از مرگ است فیلم میبینم در ان یک جوان میمیرد میزنم تلویزیون میگویند هواپیما سقوط کرده مخصوصا از وقتی فهمیدم یک دانشجوی سال اخر تربیت معلم هم در ان هواپیما بوده بدتر شده ام .همش یک ندایی به من میگوید چون پارسال کسی نمرد امسال حتما یک نفر میمیرد تا تو کنکورت را خراب کنی وقتی به خواهرم نگاه میکنم عذاب وجدان دارم به تازگی یک شکست عاطفی خوردم وچون در همین یکی دوماه اخیر یکی از ترسهایم به واقعیت پیوسته همش میترسم این ترسم هم به واقعیت بپیونددلطفا کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرگ عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط sana1998 نمایش پست ها
    سلام من یک دختر 19 سااله هستم که پارسال کنکور دادم و هرلحظه منتظر بودم تا اتفاق بدی بیفتد و یا کسی را از دست بدهم هرچند که اتفاقات بدی برای من افتاد ومن همیشه فکر میکردم قرار است یک نفر بمیرد تا من کنکورم را خراب کنم انقدر به مرگ عزیزانم فکر میکردم که 3 ماه تمام از درس خوتندن افتادم و در نهایت پانیک گرفتم و بخاطر گریه های مادرم به خودم امدم ویک ماه مانده به کنکور دوباره خواندم وقتی نتایج امد با اینکه در رشته ی دلخواهم قبول میشدم اما تصمیم گرفتم وایستم حالا بعد از یکسال درست در همان برهه ی زمانی که پارسال دچار ان توهمات شده بودم دچار فکر و خیال شده ام و همش فکر میکنم خواهرم را که دانشجوی سال اخر تربیت معلم است از دس بدهم وقتی از جشن فارغ التحصیلی اش حرف میزند که قرار است اردیبهشت برگزار شود ندایی درون ذهنم میگوید خواهرت هرگز به ان جشن نمیرود هرجامیروم حرف از مرگ است فیلم میبینم در ان یک جوان میمیرد میزنم تلویزیون میگویند هواپیما سقوط کرده مخصوصا از وقتی فهمیدم یک دانشجوی سال اخر تربیت معلم هم در ان هواپیما بوده بدتر شده ام .همش یک ندایی به من میگوید چون پارسال کسی نمرد امسال حتما یک نفر میمیرد تا تو کنکورت را خراب کنی وقتی به خواهرم نگاه میکنم عذاب وجدان دارم به تازگی یک شکست عاطفی خوردم وچون در همین یکی دوماه اخیر یکی از ترسهایم به واقعیت پیوسته همش میترسم این ترسم هم به واقعیت بپیونددلطفا کمکم کنید
    مرگ و زندگی دست خداست شما که نمیتونید پیش بینی کنید
    من هم خواب زیاد میبینم که یکی مرده یا کابوس های وحشتناک زیاد میبینم
    البته من هم مثل شما بعضی خواب هام حقیقت پیدا میکنه
    ولی اگر خواب بدی ببینم صدقه میدم و میپسارم دست خدا هرچی خودش صلاح بدونه
    شمام زیادی حساس شدی و خیلی میترسی
    باید قوی باشی تا بتونی از پس مشکلاتت بر بیای
    کنکور و این افکار مزاحم هم مشکل هستن باید در برابرشون قوی بود
    ولی در کل من متوجه نشدم بیشتر نگران کنکورتون هستید یا مرگ عزیزان؟
    چون گفتید ممکنه خواهرم بمیره و کنکورم خراب بشه
    اینجا بیشتر به فکر کنکورید تا مرگ
    اگر به مرگ عزیزان حساسید صدقه بدید و از خدا بخواید بهتون کمک کنه تا با روحیه قوی به زندگیتون ادامه بدید
    اگر به کنکور حساسید باید بگم استرس نداشته باشید استرس باعث میشه نتیجه بدی بگیرید
    کتاب های کمک آموزشی و تست زنی مطالعه کنید
    آزمون های مختلف هم میتونید شرکت کنید
    و اینو بدونید کنکور تازه اول راهه
    شما وقتی وارد دانشگاه شدید با کتاب های حجیم تری روبرو میشید
    حتی بعد از دانشگاه ممکنه بخواید استخدام بشید و باز باید ازمون بدید
    منظورم اینه نقطه عطف زندگی ما فقط کنکور نیست
    تلاشتون رو بکنید ان شاالله که بتونید بهترین نتیجه رو بگیرید
    اگر در مقابل مشکلات ضعف نشون بدید شمارو به زمین میزنه

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مرگ عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط sana1998 نمایش پست ها
    سلام من یک دختر 19 سااله هستم که پارسال کنکور دادم و هرلحظه منتظر بودم تا اتفاق بدی بیفتد و یا کسی را از دست بدهم هرچند که اتفاقات بدی برای من افتاد ومن همیشه فکر میکردم قرار است یک نفر بمیرد تا من کنکورم را خراب کنم انقدر به مرگ عزیزانم فکر میکردم که 3 ماه تمام از درس خوتندن افتادم و در نهایت پانیک گرفتم و بخاطر گریه های مادرم به خودم امدم ویک ماه مانده به کنکور دوباره خواندم وقتی نتایج امد با اینکه در رشته ی دلخواهم قبول میشدم اما تصمیم گرفتم وایستم حالا بعد از یکسال درست در همان برهه ی زمانی که پارسال دچار ان توهمات شده بودم دچار فکر و خیال شده ام و همش فکر میکنم خواهرم را که دانشجوی سال اخر تربیت معلم است از دس بدهم وقتی از جشن فارغ التحصیلی اش حرف میزند که قرار است اردیبهشت برگزار شود ندایی درون ذهنم میگوید خواهرت هرگز به ان جشن نمیرود هرجامیروم حرف از مرگ است فیلم میبینم در ان یک جوان میمیرد میزنم تلویزیون میگویند هواپیما سقوط کرده مخصوصا از وقتی فهمیدم یک دانشجوی سال اخر تربیت معلم هم در ان هواپیما بوده بدتر شده ام .همش یک ندایی به من میگوید چون پارسال کسی نمرد امسال حتما یک نفر میمیرد تا تو کنکورت را خراب کنی وقتی به خواهرم نگاه میکنم عذاب وجدان دارم به تازگی یک شکست عاطفی خوردم وچون در همین یکی دوماه اخیر یکی از ترسهایم به واقعیت پیوسته همش میترسم این ترسم هم به واقعیت بپیونددلطفا کمکم کنید

    افکار منفی
    توصیه ساده به شما این هست که تمام این افکار منفی رو بنویسید .
    چندین بار بخوانید و بعد آتیش بزنید و از بین ببرید .
    باید بدانید انسان موجودی ذاتا" منفی گراست .
    و به همین خاطره که فقط افراد معدودی در بین این همه انسان موفق شده اند.
    چون تونستند این افکار منفی رو با افکار مثبت جایگزین کنند.
    همونطور که میشه از هر چیزی بترسید به سرتون میاد .
    مسلما به هر چیز مثبتی هم فکر کنید برای شما اتفاق خواهد افتاد.
    چون نظام کائنات بر این اساس جهت گیری میکنه .
    به همین خاطر در دین هم اهمیت دادن به نیت خوب و پاک بسیار تاکید شده .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37944
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مرگ عزیزان

    خیلی خیلی ممنون حرفاتون بسیار تاثیر گذار بود تمام تلاشمو میکنم تا قوی باشم

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مرگ عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط sana1998 نمایش پست ها
    سلام من یک دختر 19 سااله هستم که پارسال کنکور دادم و هرلحظه منتظر بودم تا اتفاق بدی بیفتد و یا کسی را از دست بدهم هرچند که اتفاقات بدی برای من افتاد ومن همیشه فکر میکردم قرار است یک نفر بمیرد تا من کنکورم را خراب کنم انقدر به مرگ عزیزانم فکر میکردم که 3 ماه تمام از درس خوتندن افتادم و در نهایت پانیک گرفتم و بخاطر گریه های مادرم به خودم امدم ویک ماه مانده به کنکور دوباره خواندم وقتی نتایج امد با اینکه در رشته ی دلخواهم قبول میشدم اما تصمیم گرفتم وایستم حالا بعد از یکسال درست در همان برهه ی زمانی که پارسال دچار ان توهمات شده بودم دچار فکر و خیال شده ام و همش فکر میکنم خواهرم را که دانشجوی سال اخر تربیت معلم است از دس بدهم وقتی از جشن فارغ التحصیلی اش حرف میزند که قرار است اردیبهشت برگزار شود ندایی درون ذهنم میگوید خواهرت هرگز به ان جشن نمیرود هرجامیروم حرف از مرگ است فیلم میبینم در ان یک جوان میمیرد میزنم تلویزیون میگویند هواپیما سقوط کرده مخصوصا از وقتی فهمیدم یک دانشجوی سال اخر تربیت معلم هم در ان هواپیما بوده بدتر شده ام .همش یک ندایی به من میگوید چون پارسال کسی نمرد امسال حتما یک نفر میمیرد تا تو کنکورت را خراب کنی وقتی به خواهرم نگاه میکنم عذاب وجدان دارم به تازگی یک شکست عاطفی خوردم وچون در همین یکی دوماه اخیر یکی از ترسهایم به واقعیت پیوسته همش میترسم این ترسم هم به واقعیت بپیونددلطفا کمکم کنید
    سلام عزیزم

    فکر میکنم بیشتر ماها بعد از این سال غم انگیز فکرمون سمت این چیزها باشه

    و اکثرا افسرده شده باشیم...

    خیلی سال غم انگیزی بود البته فشار کنکورت باعث شد این استرس هات بیشتر بشه

    بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که تو محیطهای اجتماعیه خبری نباشی

    اخبارو هم دنبال نکنی..

    یه مدت دور باش از حادثه

    و سعی کن فکرهای قشنگ بکنی،این انرژی منفی که تو داری برای خواهرت میفرستی

    خیلی بدتره تا اتفاقای خطرناکی که دوروبرمون افتاده

    (یادت نره فکرت خیلی قدرتمنده حتما شنیدی این جملرو ازون چیزی که میترسیدم سرم اومد)

    ترسهای ما خیلی قوی ان و اگه زیادی روشون تمرکز کنیم اتفاق می افتن

    وقتی فکرای بعد اومد سراغت سریع سعی کن به جشنش فکر کنی به پیدا کردن شغلی که می خواد

    به ازدواجش و ازین رویاهای شیرین کم کم عادت میکنی اولش سخته...

    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  7. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. غم از دست دادن عزیزان
    توسط ali031 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 01-08-2017, 11:40 AM
  2. غم مرگ عزیزان
    توسط mina22 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 11-25-2016, 11:40 PM
  3. مرگ عزیزان
    توسط دریای ارام در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 02-24-2016, 11:00 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-25-2013, 11:27 PM
  5. چگونه کودکان رادر مرگ عزیزان همراهی کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-22-2013, 05:04 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد