زن ۳۸ ساله م .۱۴ ساله ازدواج کردیم بچه نداریم .شوهرم ۱۵ سال از من بزرگتره وقبلا ازدواجکرده و ۳بچه داره. تحصیلاتم فوق لیسانس و اون دیپلم . مشکل اینجاست که تقریبا هرسال با یک نفر رابطه برقرار میکنه ...وضعیت مالی خوبی داشت و باهوسرانی همه رو ازدست داد ...دوبار بخاطرمسائل مالی افتاد زندان وبامشکلات زیاد باز بیرونش آوردم ....جدیدا فهمیدم در ازدواج قبلیش هم اینطوری بوده و طبق صورتجلسه اعترافات زن اولش در دادسرا با ۸-۹زن که عمدتا خوشنام و سالم نبودن رابطه داشته و ۷سال هم اونزمان زندان بوده ازدواج اولش در ۱۶ سالگی بوده که برای یک مرد بسیار سن پایینیه و از سال دوم ازدواج بازن دیگه ای رابطه داشته .تا مچش رو نگیرن به هیچ رابطه ای اعتراف نمیکنه وشدیدا دروغگوئه و زمان غافلگیر شدن به خشونت رومیاره...ظاهرموجه و مودبی داره .زمان ازدواج به من گفت همسر بیماری داره که دکترها جوابش کردن و ازعهده انجام وظایف زناشویی برنمیاد .... یکی از بچه هاش رو هم پنهان کرد و گفت ۲ فرزند داره ومدعی ارتباط با مسئولین و مقامات بود....الان فهمیدم به همه ی زنهاییکه باهاشون رابطه داشته کمابیش همین حرفارو زده ..بارها ضررهای هنگفت مالی بهمون وارد کرده بخاطرهمین مسائل. الان در زندانه وبارها باگریه و زاری اظهار پشیمونی میکنه و میگه عوض شده ...مشکلم اینجاس که میبینم این آدم هیچکسی رو نداره .پدرو مادرش فوت شدن و بچه هاش هم بعداز اینکه تمام داراییش روگرفتن رهاش کردن ....خواهرها وبرادرش هم سنشون بالاست ونمیتونن کمکی بهش بکنن و هیچ دوست و رفیقی هم نداره ....از اول هم دوستی نداشته که درچنین مواقعی بهش کمک کنه . از طرفی آدم دلرحم و مهربونیه ، به حیوونا و آدمای ضعیف توجه و کمک میکنه وبرای مثال اگر کتک زدن حیوونی رو ببینه تامدتها منقلبه .خیلی مبادی آدابه و به پدر و مادرم تابحال هیچ بی احترامی نکرده .اهل فیلمهای پورن و گرایشات عجیب ونامتعارف جنسی نیست ....مبتلا به زودانزالی" onclick="replacer_hook(55)" target="_blank" href="http://forum.moshaver.co/f147">زودانزالیه و دهسالی هست وازکتومی کرده ... بنظرم شخصیت کاملا دوگانه ای داره که نسبت به اینکه رهاش کنم مرددم کرده ضمن اینکه الان اشتراکات مالی هم داریم منجمله منزلیکه هرکدام سه دونگش رو داریم و.... ظاهرا در کودکی مورد تجاوز زن همسایه قرار میگرفته .... با زنهایی که رابطه برقرار میکنه بعداز کمتر از یکماه رهاشون میکنه که غالبا به درگیری و فحاشی ختم میشه . عاشق اونها نمیشه و کلمه ی همه ی زنها خرابن( بغیر از من و دخترش) رو خیلی بکار میبره . دنیارو ندیده ، غیراز چندشهر ایران سفری نرفته ، سواد زیادی نداره وکتاب نخونده . ۸۰ درصد گذشته ش رو جدیدا فهمیدم زمانیکه درحال پیگیری پرونده هاش بودم قبل از اون فقط یکی دوتا ازرابطه هاش رو مطمئن بودم .....طبق اعترافات زن سابق و چند شکایتی که زنهای دیگه و خانواده هاشون ازش کرده بودن .... با همسرقبلیش مدام در کنتاکت بودن وطبق گفته های خودش یکسال بعداز ازدواج پشیمون شده ولی خانواده ی زنش با تهدید و کتکاری و...مانع جدایی شدن .سوالم اینه :آیا ممکنه این آدم اختلال شخصیتی داشته باشه و اگر بله چه نوع اختلالی؟ باتوجه به اینکه اگر دروضعیت فعلی رهاش کنم ، هیچ شانسی برای آزادی نداره و سرنوشت بدی درانتظارشه ، آیا ممکنه با جلسات مشاوره و روان درمانی دست از کارهاش برداره ؟