سلام
عرض ادب واحترام
من 22سالمه 3ساله ازدواج کردم.همسرم 7سال ازخودم بزرگتره.هردومون بچه آخرخونواده ایم.شوهرم با برادراش وپدرش شراکتی کارمیکنن.شراکتی که توش اصلاعدالت نیست.پدرومادرش درمرحله اول میخوان داداشاش پیشرفت کنن اینوحتی به زبونم آوردن وقتی ما خونه خریدیم ناراحتی کردن دلیلشونم این بودکه اون دوتا شریک دیگه خونه ندارن.شرکا اهمیت زیادی به همسرمن نمیدن تقریبا وقتی کاری رو انجام میدن شوهرم خبردارمیشه(درباره مسائل کاری منظورمه)ولی وقتی نوبت به کارکردن میشه اول ازهمسرمن توقع دارن.شوهرم دربرابرخونوادش خیلی مظلومانه رفتارمیکنه درصورتی که اون بخشش رونسبت به من وخونوادم نداره.من باهمسرم مسئله ای ندارم.عاشقانه دوستش دارم وقتی ظلم هایی که بهش میشه رو میبینم خیلی زجرمیکشم.لطفا راهنماییم کنین چیکارکنم که همسرم ارزششو توخونوادش به دست بیاره وتاراحتی هاشو نسبت به خونوادش بیان کنه.همسرم خشمش رو نسبت به اونا سرکوب میکنه،به گفته خودش حالا که کاری نمیتونه بکنه میخواد خودشوآروم کنه ولی حس تنفرداره مخصوصا از داداشاش،هروقت اونا رو میبینه اعصابش بهم میریزه. ضمنا اینم بگم که تو خونوادشون پدرسالاریه وخیلی نسبت به هم سردن وبی محبت.
خیلی ازتون ممنونم