سلام برای اولین با ر بعد از 25 سال با یه پسر به قصد ازدواج شرو ع به رفت وامد وصحبت شدم بعد یه مدت فهمیدم که عصبیه اما فوق العاده احساسیه تا اینکه بعد 3 ماه با خانواده اومدن جلو ولی مادرش گفت حالا بازم برینو بیاین تا همو بشناسین با وجودی که خیلی دوسش داشتم و دارم وقتی اینجوری شد جواب رد دادم ولی الان اوضاع روحیم افتضاحه نمی تونم فراموشش کنم از طرف دیگه یه خواستگار دارم که کاملا همونیه که می خوام ولی از نظر روحی امادگیشو ندارم چند بار باهاش حرف زدم ولی حس بدی پیدا می کنم ومنتظر برگشت کیس قبلیم .خاوادم اصلا قبولش ندارن و دومیو تایید میکنن ولی منم نمی تونم فراموشش کم ضمن انکه من دوستام به شهر دیگهای رفتن و من تنهام و دوسی ندارم و درسمم تموم شده و بیشتر اوقات خونه ا م و همین بیشتر افسردم میکنه .خواستگار دومم همونیه که می خوا م ولی هیچ حسی برای شرو ع ندارم و هش اولی میاد تو ذهنم .نمی دونم چکار کنم لطفا راهاییم کنید.