نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: داستانک: دزد...

5255
  1. بالا | پست 1


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    داستانک: دزد...

    وقتی که اسکندر مشغول فتوحاتش بود، سربازانش یک راهزن را دستگیر کردند. راهزن را نزد اسکندر آوردند.

    اسکندر از راهزن پرسید: چگونه می‌توانی به این کار مشغول باشی؟

    راهزن جواب داد: کار من چندان تفاوتی با کار شما ندارد، اما چون من با یک قایق کوچک و به تنهایی این کار را می‌کنم مرا راهزن دریایی خطاب می‌کنند ،
    ولی شما چون ناوگان دریایی نیرومند و ارتش و سپاهی قدرتمند دارید، شما را امپراتور می‌نامند.

    هرکسی اگر مال ناچیزی بدزدد و گرفتار شود مثل من، مجازات می‌شود، رسوای شهر می‌گردد و مردم او را دزد و حرامی می‌نامند.

    اما اگر همان دزد، به جای مالی ناچیز، همه‌ی دارایی‌های مردم شهر را بدزدد و همه شهروندان جامعه را اسیر و برده‌ی خود سازد ،
    از دست همان مردم القاب و عناوین افتخارآمیز دریافت خواهد کرد و در نظر همگان محترم و با اقتدار شناخته خواهد ‌شد و همگان او را نه به چشم یک دزدِ خونریز سفاک که با تاخت و تاز و زیاده‌خواهی ویرانی به بار آورد می‌بینند،
    بلکه او را چونان امپراتوری جهان‌گشای عادل، یک رهبر قدرتمند صاحب نام و پادشاهی که نماینده‌ی خداست، ستایش خواهند کرد.


    این داستان کوتاه اقتباسی از یک سری مطالعات است.


    منبع:
    http://jeem.ir/article/blog/30418
    ویرایش توسط رامونا : 06-25-2018 در ساعت 07:37 PM

  2. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : داستانک؛ دزد...

    درود بر شما
    خیلی زیبا بود.
    فقط لطفا در صورت امکان مطلبی ک میذارید،منبعش رو هم برای افراد علاقمند (از جمله خود بنده) ذکر کنید.
    با سپاس فراوان.

  4. کاربران زیر از Sorena. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : داستانک: دزد...

    ممنون جالب بود
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32580
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    46
    تشکر شده 85 بار در 56 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانک: دزد...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    وقتی که اسکندر مشغول فتوحاتش بود، سربازانش یک راهزن را دستگیر کردند. راهزن را نزد اسکندر آوردند.

    اسکندر از راهزن پرسید: چگونه می‌توانی به این کار مشغول باشی؟

    راهزن جواب داد: کار من چندان تفاوتی با کار شما ندارد، اما چون من با یک قایق کوچک و به تنهایی این کار را می‌کنم مرا راهزن دریایی خطاب می‌کنند ،
    ولی شما چون ناوگان دریایی نیرومند و ارتش و سپاهی قدرتمند دارید، شما را امپراتور می‌نامند.

    هرکسی اگر مال ناچیزی بدزدد و گرفتار شود مثل من، مجازات می‌شود، رسوای شهر می‌گردد و مردم او را دزد و حرامی می‌نامند.

    اما اگر همان دزد، به جای مالی ناچیز، همه‌ی دارایی‌های مردم شهر را بدزدد و همه شهروندان جامعه را اسیر و برده‌ی خود سازد ،
    از دست همان مردم القاب و عناوین افتخارآمیز دریافت خواهد کرد و در نظر همگان محترم و با اقتدار شناخته خواهد ‌شد و همگان او را نه به چشم یک دزدِ خونریز سفاک که با تاخت و تاز و زیاده‌خواهی ویرانی به بار آورد می‌بینند،
    بلکه او را چونان امپراتوری جهان‌گشای عادل، یک رهبر قدرتمند صاحب نام و پادشاهی که نماینده‌ی خداست، ستایش خواهند کرد.
    زیبا و داستانی آشنا با حال ما
    امضای ایشان
    هیچ کس ، هرگز ، به هدفی که نمی بیند ، نخواهد رسید

  8. کاربران زیر از برزین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : داستانک؛ دزد...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sorena. نمایش پست ها
    درود بر شما
    خیلی زیبا بود.
    فقط لطفا در صورت امکان مطلبی ک میذارید،منبعش رو هم برای افراد علاقمند (از جمله خود بنده) ذکر کنید.
    با سپاس فراوان.
    سلام.
    بله حتما.

    جیم - دزد جامعه www.jeem.ir

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : داستانک: دزد...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.
    بله حتما.

    جیم - دزد جامعه www.jeem.ir
    درود بر شما
    ممنون

  11. کاربران زیر از Sorena. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : داستانک: دزد...

    نامه ی آبراهم لینکن (رئیس جمهور سابق آمریکا) به معلم پسرش

    به پسرم درس بدهید؛
    او باید بداند که همه ی مردم عادل و صادق نیستند،اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد،انسان صدیقی هم وجود دارد.به او بگویید به ازای هر سیاستمدار خود خواه،رهبر جوانمردی هم یافت می شود.به او بیاموزید که در ازای هر دشمن،دوستی هم هست.
    می دانم که وقت می گیرد،اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت یک دلار کسب کند،بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد.به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد؛از پیروز شدن لذت ببرد.
    او را از غبطه خوردن برحذر دارید.به او نقش و تأثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
    اگر می توانید به او نقش مؤثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.به او بگویید تعمق کند،به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود.به گل های درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز می کنند،با دقت نگاه کند.
    به پسرم بیاموزید که "در مدرسه بهتر این است که مردود شود،اما با تقلب به قبولی نرسد."به پسرم یاد بدهید با ملایم ها،ملایم و با گردن کش ها،گردن کش باشد.به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد،حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.
    به پسرم یاد بدهید که همه ی حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.
    ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید.اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند.به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.
    به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند،اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بأیستد و با تمام قوا بجنگد.
    هنگام تدریس با پسرم ملایمت به خرج دهید،اما از او یک ناز پرورده نسازید.بگذارید که شجاع باشد.به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.توقع زیادی است،اما ببینید که چه می توانید بکنید،پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.

    منبع: کتاب دو قدم تا لبخند

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استرس از داشتن دستشویی
    توسط Sina123 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-21-2017, 03:53 PM
  2. این داستان کوتاه ترین داستان جهان است.
    توسط sina210 در انجمن داستانک و داستان نویسی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-23-2016, 08:48 AM
  3. غار کرفتو، دیواندره، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن گردشگری
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 06-02-2015, 12:33 PM
  4. زیبایی های استان گلستان 11
    توسط احمد یوسفی در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 59
    آخرين نوشته: 05-19-2015, 10:58 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد