با سلام
من تازه ازدواج کردم.ارشد مهندسی میخونم و همسرم کارمنده و اون هم ارشد مهندسی می خونه.راستش من خیلی خیلی کمال گرا هستم و این قضیه داره واسم مشکل ساز میشه.من همسرم رو به خاطر اخلاق و پشتکارش و هدفهای مشترکمون انتخاب کردم.حالا که متاهل شدیم و درسهاش سخت بود این ترم رو مرخصی تحصیلی گرفت.من سال آخر ارشدم و دارم پایان نامه ام رو تموم میکنم.از طرفی همیشه آرزوم بود که من و همسرم هردو دکتری بخونیم و حالا که مشکلات زندگی یکی یکی داره پیش میاد میترسم که همسرم بیخیال ارشدش بشه و من هم انگیزه درس خوندن رو از دست بدم.توی فامیل خیلی مهمه که تحصیلات بالایی داشته باشیم و من احساس میکنم اینقدر دکتری برام مهم شده که دارم زندگیم رو خراب میکنم.حتی یک لحظه آرامش ندارم و همش نگرانم همسرم ارشدش رو تموم نکنه.اخه زندگی که همش درس نیست و از طرفی الان همه دکتری میخونن و ارزش دکتری داره از بین میره.نمیتونم بیخیال حرف بقیه بشم و دکتری نخونم و از طرفی هم از درس خوندن خسته شدم.دارم دیوونه میشم توروخدا کمکم کنین.همش استرس دارم و روزهام به نارضایتی شدید درونیم میگذره....