سلام من ۱۹ سالمه و دانشجوام چند وقت پیش داخل فضای مجازی بایکی از پسرای دانشگامون که براش مشکل پیش اومده بود اشنا شدم وقصدم فقط کمک کردن بود بهش چون اهل رابطه نبودم ولی خوب بخاطر اخلاق و محترمانه حرف زدن من ازم خوشش اومد و راستش منم بدمنیومد ازش چون خیلی خوب بود و اهل هوس و اینا نبود خلاصه باهم اشناشدیم و همو از دور دیدیم تو دانشگاه و بعدش ایشون رفتن با پدرم صحبت کردن ولی چون شهرشون یه حا دیگه اس خانوادم مخالفن وپدرم میگه معتاده درحالیکه خودش میگه من میرم ازمایش میدم هرجا که میگین و حتی میگه برین تحقیق کنین اگه چیز بدی درمورد منو خانوادم پیدا کردین من خودم میرم ولی خب خانوادم حتی احازه نمیدن که با خانوادش بیان خونمون... الانم یه خاستگار دیگه برام اومده که شرایطش بهتر از اینه باهاش صحبت هم کردم ولی خب به دلمننشست زیاد ولی مطمئنم با همین خاستگار از نظر مالی زندگی بهتری داشته باشم واین خاستگارم پسر خوبیه و خانواده داره و خانواده ی منم راضی ان .. ولی دلمیه جا دیگس .. نمیدونم چیکار کنم ..برا خودمم سخته برا اون اقایی که دوسمم داره میدونم خیلی حیلی سخت تره چون واقعادوسم داره و میدونم عذاب میکشه و چون خودم ادم احساساتی هستم میترسم اگه با خواستگاری که تازه برام اومده ازدواج کنم چون عاشقش نیستم نتونم زندگی خوبی داشته باشم