صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 55

موضوع: همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

15953
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام به همه عزیزان شرکت کننده در این گفت و گو
    با توجه به مشکلی که دارم و 8 سال از ازدواجم میگذره و مشکل پا بر جاست
    من 40 ساله هستم
    با کلی عشق به همسرم در 31 سالگی ازدواج کردم و در 32 سالگیم عروسی کردیم و 11 سال از من کوچیکتره من تو هیچ موردی تا حالا به همسرم اجبار نکردم چون خودش عاقل و بالغ هست نیازی نیست که بهش تاکید کنم تو موردی ولی خیلی با هم مشورت کردیم و اینکه از هم خیلی حرف شنوی داریم ،هم من از اون، هم اون از من ،با هم منطقی رفتار کردیم ، مشکلات زیادی داشتیم و با هم حل کردیم زندگی روون و راحتی داریم با اینکه این روزها اوضاع مالیمون خوب نیست با هم خیلی خوب میسازیم و ضمنا مشکل مسکن نداریم و خونه داریم



    شاید از دوران کودکیم و از اطرافیانم ناشی شده ، جرقه هایی رو در ذهنم دارم که یکی از بچه های فامیلم تعریف میکرد از فیلم پورنی که با پدرش در یک مهمونی تنهایی با یکی از اقوامش دیده بود و توش جورابشلواری تن ستاره های پورن بود شاید باور نکنین من فقط 11 سالم بود و خیلی دیر متوجه شده بودم چیا گفت البته تو خونواده ما خیلی از این نوع پوشش استفاده میکردن منتها من اوایل خیلی حسی نداشتم به این جریانها و بعد از ازدواجم زنده شد و الان تو هارد کامپیوترم بالای 150 گیگ فیلم پورنو و بالای 200 گیگ عکس با این طبقه بندی دارم(جوراب و جوراب شلواری )
    من در تمام 32 سال زندگی قبل از ازدواجم با توجه به شغلی که داشتم و روابط اجتماعی خاصی که داشتم و دارم با هیچ زن و دختری رابطه نداشتم

    من ستاره خاص شهرمون به لحاظ مثبت بودن هستم

    خانم ها شاید باور نکنین رفتار من با خانمم با 8 سال سابقه آشنایی و زندگی همون عشقی هست که روز اول نسبت بهش داشتم و هنوز هم همون علاقه رو دارم حتی با اینکه این مدت طی شده
    در ازدواج ما هم مشکلاتی بود که دوست ندارم اینجا بنویسم و خانم من 100% اون (دختر) ایده آل من نبود و انتهای ازدواج ما بنا به صلاحدیدهایی که اون زمان حس کردیم اتفاق افتاد و من پشیمون نیستم و ایراداتی که بود از دید من دیگه مهم نیست چون خوبی های خانمم خیلی بیشتر از اونی هست که این مسائل نظر منو در موردش عوض کنه و ایمان دارم همونقدر که عاشقشم ، عاشق منه
    بگذریم
    حسی که به جوراب در ذهن من بود سالها خاموش بود و در یک جریان خاصی در حین نزدیکیمون توسط خود خانمم احیا شد و من باهاش در مورد این جریان صحبت کردم
    من کلا خیلی مراعات حال خانمم رو میکنم اصلا من فقط عشق پاهای خودش رو دارم و حسی نسبت به دیگران ندارم

    راستش من تا امروز خیال میکردم فقط منم که به پا و جوراب اینهمه حساسم در حالی که میبینم این یه مساله همه گیر در کشورمون شده و همه مخصوصا جونهایی که تازه وارد دوره بلوغ شدن هم درگیرن
    در طول 8 سال شاید 10 - 15 بار این شرایط برای من محیا شده و در این 10 - 15 بار من اوج لذت رو تجربه کردم .. کسی نمیتونه درک کنه چه حسی دست میده به آدم ، موفق ترین روزهای کاری ه من بعد از همین اوج ها میشد
    من همیشه در حین نزدیکی مون هواشو دارم و دوست دارم اون هم به اوج لذت خودش برسه چقدر اتفاق افتاده که بواسطه ارضا شدن اون رابطه رو قطع کردم و خودم به اوج نرسیدم و درد تحمل کردم
    متاسفانه این موضوع امروز و بعد از 8 سال هنوز هم زخم التیام نیافته ای هست که در رابطه ما مونده و خانمم حاضر نمیشه برام لباسی که دوست دارم و حتی جوراب بپوشه
    با تمام حرفهایی که بین ما رد و بدل میشه شوخی ها و هر صحبتی که میآد و میره
    مطمئین ه مطمئنم میدونه تنها قبله زندگی منه و عاشقشم 100% مطمئنم
    ولی با این حال هر بار که من ازش میخوام برام از این لباسها بپوشه قول میده و هیچ وقت نمیپوشه و به نوعی کار شکنی و تنبلی میکنه

    خوووووو منم دوست دارم اقلا ماهی یک دو بار برام تنش کنه اما کم محلی میکنه

    خیلی دوست دارم دوستانی که در این صفحه نظر میدن بهم بگن چیکار کنم که علاقه خانمم به این کار جلب بشه
    به خدا یه کشو پر این جور لباسها تو خونه مون داریم
    خانمم ورزشکاره و همه جوره دوست داشتنیه اما من گیر همین یک اخلاقشم
    ممنونم
    ویرایش توسط MEA : 11-30-2018 در ساعت 02:40 PM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام

    بقول خودتون شما خیلی مراعات میکنید بنظرم بهتره با قاطعیت بیشتری خواسته هاتونو بگید و مصر باشید برای انجام شدنشون.

    درسته اینجوری مردسالارانه میشه اما خب وقتی پای قاطعیت وسط نمیاد به خواسته ها بی توجهی میشه.

    حالا یه جوری باشید که دعوا پیش نیاد ما میخوایم شما خوش باشید نمیخوایم که باعث کدورت و دعوا بشیم.

  3. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام خواسته تون رو راحت مطرح کنید و بگید منم به عنوان شریک شما حق دارم شما رو اونجور که دوست دارم اراسته ببینم.

  5. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام خواسته تون رو راحت مطرح کنید و بگید منم به عنوان شریک شما حق دارم شما رو اونجور که دوست دارم اراسته ببینم.
    ممنونم که جواب نوشتید
    خدایی بارها و بارها گفتم چندین بار درخواست کردم به شکل تمنا چند بار سر همین دعوامون شده و ناراحتیم رو حتی با خنده هم بهش گفتم
    مدتی بود تو فکر چیزهای دیگه بودم و قصد داشتم ازش جدا شم البته اوایل ، اما علاقه ای که بهش داشتم وادارم کرد تحمل کنم و دیگه مدتی هست که حس میکنم کار من شده فقط تحمل در این مورد
    خیلی وقتها دوست دارم دلیل این نافرمانی (البته بی ادبی نباشه حرف و درخواست من فرمان و امر نیست) اونو بدونم
    گاها احساس میکنم ازدواجم باهاش کار غلطی بود
    اما چاره چیه باید تحمل کرد چون واقعا دوستش دارم
    به خودم میقبولونم که انگار در این مورد مریض هست
    همیشه صحبت اینه که حرف من نباشه و هر چی اون میگه باشه یا دعوای ما سر اینه که من انتظار دارم من هر چی میگم و میخوام بشه
    اما خدایی من این خلق و خوی رو ندارم
    بازم میگم همه جوره دوستش دارم اما گاها از این نظر خیلی اذیتم میکنه
    درونیاتم رو به هم میزنه

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39256
    نوشته ها
    274
    تشکـر
    88
    تشکر شده 98 بار در 77 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها



    و الان تو هارد کامپیوترم بالای 150 گیگ فیلم پورنو و بالای 200 گیگ عکس با این طبقه بندی دارم(جوراب و جوراب شلواری )


    من ستاره خاص شهرمون به لحاظ مثبت بودن هستم


    خانمم ورزشکاره و همه جوره دوست داشتنیه اما من گیر همین یک اخلاقشم
    ممنونم
    سلام اقای جوراب شلواری چطوری
    این 200 گیگ و 150 گیگ که گفتی رو بشین با همسرت ببین و سعی کن اونم عاشق جوراب شلواری کنی مثل خودت اون هم عاشق پاهای تو بشه
    فقط پش م ها و موهاتو بزن

    امضای ایشان
    [/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
    آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
    همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
    دل نبند!
    اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah2019 نمایش پست ها
    سلام اقای جوراب شلواری چطوری
    این 200 گیگ و 150 گیگ که گفتی رو بشین با همسرت ببین و سعی کن اونم عاشق جوراب شلواری کنی مثل خودت اون هم عاشق پاهای تو بشه
    فقط پش م ها و موهاتو بزن

    من اینو نوشتم تا بدونین چقدر درگیر این مساله شدم نه اینکه مسخره بشم
    امیدوار بودم اقلا اینجا جواب درست و حسابی بگیرم نه اینکه مسخره م کنن
    جای تاسف داره که به عمق زخم هم میخندیم و مسخره میکنیم همو
    ویرایش توسط MEA : 11-30-2018 در ساعت 09:18 PM

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم که جواب نوشتید
    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    خدایی بارها و بارها گفتم چندین بار درخواست کردم به شکل تمنا چند بار سر همین دعوامون شده و ناراحتیم رو حتی با خنده هم بهش گفتم
    مدتی بود تو فکر چیزهای دیگه بودم و قصد داشتم ازش جدا شم البته اوایل ، اما علاقه ای که بهش داشتم وادارم کرد تحمل کنم و دیگه مدتی هست که حس میکنم کار من شده فقط تحمل در این مورد
    خیلی وقتها دوست دارم دلیل این نافرمانی (البته بی ادبی نباشه حرف و درخواست من فرمان و امر نیست) اونو بدونم
    گاها احساس میکنم ازدواجم باهاش کار غلطی بود
    اما چاره چیه باید تحمل کرد چون واقعا دوستش دارم
    به خودم میقبولونم که انگار در این مورد مریض هست
    همیشه صحبت اینه که حرف من نباشه و هر چی اون میگه باشه یا دعوای ما سر اینه که من انتظار دارم من هر چی میگم و میخوام بشه
    اما خدایی من این خلق و خوی رو ندارم
    بازم میگم همه جوره دوستش دارم اما گاها از این نظر خیلی اذیتم میکنه
    درونیاتم رو به هم میزنه

    خواهش میکنم. به نظرم پوشش لباس چیزی نیست که ایشون بخواد نسبت بهش گارد بگیره یا اذیت بشه مگر اینکه همسرتون خجالتی باشه و از پوشیدن لباس های باز جلو شما امتناع کنه که این مسئله هم با ایجاد صمیمیت بین خودتون قابل حل هست وگرنه توجیه دیگه ای نمیتونه داشته باشه.
    از اون جایی هم که میفرمایید همسرتونن رو هیچ وقت به زور مجبور به کاری نمیکنید و محترمانه ازش درخواست میکنید دلیل وجود نداره که بخوان نسبت به علایق معمولی و نرمال شما بی توجه باشن.
    لطفا در خواستتون رو واضح تر بیان کنید تا دلیل امتناع ایشون مشخص بشه.مثلا ممکنه شما فتیش پا یا جوراب داشته باشین و این برای همسرتون قابل هضم نباشه و دلیل امتناعشون این باشه.

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها

    خواهش میکنم. به نظرم پوشش لباس چیزی نیست که ایشون بخواد نسبت بهش گارد بگیره یا اذیت بشه مگر اینکه همسرتون خجالتی باشه و از پوشیدن لباس های باز جلو شما امتناع کنه که این مسئله هم با ایجاد صمیمیت بین خودتون قابل حل هست وگرنه توجیه دیگه ای نمیتونه داشته باشه.
    از اون جایی هم که میفرمایید همسرتونن رو هیچ وقت به زور مجبور به کاری نمیکنید و محترمانه ازش درخواست میکنید دلیل وجود نداره که بخوان نسبت به علایق معمولی و نرمال شما بی توجه باشن.
    لطفا در خواستتون رو واضح تر بیان کنید تا دلیل امتناع ایشون مشخص بشه.مثلا ممکنه شما فتیش پا یا جوراب داشته باشین و این برای همسرتون قابل هضم نباشه و دلیل امتناعشون این باشه.
    ممنونم از اینکه راهنماییم میکنین
    من نتونستم آخر سر بفهمم این حسی که من دارم مشکله یا نه که اینهمه خانمم گارد میگیره در مقابلش
    خلاصه مشکل من داره به جاهای باریک میکشه چون واقعا محل نمیده به خواسته من ، ضمن اینکه من اصلا انتظار ندارم همیشه تیپ بزنه برام در مواقعی که خاص باشه و زود زود نه سالی 4 بار
    این که خواسته من اینه خیلی بد و زننده هست صبا خانم ؟؟؟
    یعنی از دید یه خانم بده که همسر آدم این حسو داشته باشه ؟
    ممنون میشم جواب بنویسید

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام
    من مشاور نیستم ولی با نظر صبا جان موافق هستم
    اما با توجه به فرمایش های شما که اینقدر رابطه ی موفقی رو با همسرتون دارید و دو طرف حفظش کردید
    و اینکه فرمودید تا به حال هم چند بار هم همسرتون پذیرفتن و رابطه رو برقرار کردید، خب مشخصا ایشون متوجه شدن کاملا
    هم احساس و هم نیاز و لذت و آرامش شما رو


    گذشته از همه ی این موارد حس می کنم شاید همسرتون به عنوان یه خانوم و این دیدگاه شاید فکر کنن خواسته ی شما غیرطبیعیه یه مقدار!
    و یا باعث سردی ایشون توی رابطه میشه!
    باید دقیقا علت مخالفت و بی توجهی رو اونم در حالیکه شما اینقدر برای این مورد مشتاق هستید و ازش حس های خوبی میگیرید که حتی یه روز کاری خیلی موفق رو براتون رقم میزنه رو متوجه شد
    و بعد در پی حل کردنش بود

    شایدم ایشون کاملا متوجه این میزان بالای خوشایندی شما در این مورد نیستن
    به هرحال هر جوری که شده و با شناختی که این همه قوت از ایشون دارید باهاشون به نرمی حرف بزنید
    و ضمن احترام بهشون بگید که این موضوع برای شما خیلی مهمه و بی توجهی از جانب ایشون شما رو دلزده و ناراحت میکنه
    بعضی وقتا باید آدم عمق یه موضوع رو بدونه که از گارد گرفتن علیه اش کوتاه بیاد!


    یه نکته ی دیگه هم هست
    من یه مقدار روی این تمایل در آقایون مطالعه داشتم
    حقیقتا از وقتی این رو متوجه شدم یه مقدار قابل توجهی نگران شدم که با همسر این مدلی باید چطوری رفتار کرد!
    اما خب موضوع شما یه مقدار فرق میکنه
    و اگر فقط جوراب شلواری باشه احساس می کنم طبیعیه و اصلا هم نگران کننده نیست چون طبیعت مرد اینجوریه
    ولی عمده ی حرفای من راجع به جوراب هست و میره سمت تمایل فوت فتیش بودن
    که دقیقا نمی دونم برای شما چجوری هستش!
    و شاید مسئله ی شما اصلا فوت فتیش به حساب نیاد
    به هرحال باید دقیق تر شناسایی بشه
    برای همین عرض می کنم که از یک مشاور حضوری کمک بگیرید که هم همسرتون اهمیت موضوع براشون روشن بشه
    و هم یه متخصص آگاه خیلی بهتر راهکارها و شناخت ها رو بلد هست و میتونه خیلی کمک کننده باشه

    در مورد سوالتون اینجا، وقتی ما می تونیم راهکارهایی برای حل این موضوع و پذیرشش از طرف خانومتون ارائه بدیم که هم دقیقا از علاقه و حس شما شناخت بیشتر داشته باشیم و هم از علت بی توجهی همسرتون به این مسئله.
    نمی دونم منظورم رو تونستم برسونم یا نه
    اما منظورم این هست که علاقه و خواست شما در این مورد فقط پوشیدن جوراب ها و جوراب شلواری های متنوع از طرف خانومتون هست؟
    یا اینکه احساس های عمیق تری در این رابطه وجود داره؟
    خودتون کاملا این احساستون رو شناختید و بررسیش کردید؟


    چند تا نکته و سوال هستش البته از دیدگاه غیر تخصصی من، اما چون خانوم هستم حدس میزنم شاید این ها باعث بی توجهی همسر شما شده باشه:
    (اگر مایل بودید به سوالات جواب بدید که بشه بهتر نتیجه گیری کرد)

    شما اوایل ازدواج و قبل عقد و ازدواج رسمی تون راجع به این مورد و اهمیتش برای خودتون چیزی به ایشون گفته بودید؟

    وقتی که ازشون میخواید براتون انجام بدن و یا راجع به این موضوع حرف می زنید واکنش ایشون چیه دقیقا؟

    یعنی حس میکنید دلیل مخالفتشون چی میتونه باشه؟
    اصلا به صراحت میگن علت رو؟

    اگر همسرتون در همین حد پاسخگو باشن نیاز شما پیشرفت نمیکنه؟

    و اینکه می تونم بپرسم این مسئله چند درصد برای شما مهمه توی رابطه؟

    و اینکه حس میکنید از همون تعریف فیلم فامیل تو بچگی بوده؟

    اگه خانومتون به این نیاز شما توجه کنند باعث نمیشه بیرون اندام خانم ها براتون جذاب بشه!؟

    و اینکه فکر نمیکنید اولویت این نیاز توی طبقه بندی نیازهای شما باعث سردی رابطه از جانب همسرتون میشه!؟

    حس میکنم نیاز هست تمایلات شما و همسرتون رو بیشتر بررسی کرد و اولویت هاشون رو
    به هرحال ممکنه این مورد برای شما اولویت اولتون باشه اما برای همسرتون اصلا جزو اولویت ها نباشه!

    طبق چیزایی که من خوندم از چند تا سایت
    این مسئله میتونه پیشرفت کنه توی بعضی موارد(حالا باز بستگی داره به شخض و شرایطش)
    و توی حالت پیشرفته اش میتونه رابطه ی ارباب و اسلیو رو ایجاد کنه!
    عذرخواهی می کنم رک حرف میزنم
    ولی چون موضوع مهمی هست حس می کنم باید دقیقا بررسی بشه که به نتیجه ی درستی برسه.

    با این حال من باز هم میگم با وضع رابطه و زندگی شما به هرحال انتظار میره خانومتون خیلی بیشتر روی این مسئله توجه و وقت بذارن
    به نظرم زن و شوهر خوبه برای انتظارات هم بیشتر وقت بگذارن و وقتی که شما توی کشوی خونه تون لباسهایی دارید که دوس دارید تن همسرتون ببینیدشون چه ایرادی داره ایشون هم هر از گاهی وقت بگذارن و از این طریق به شما آرامش بدن؟
    به نظرم واجب و درست هم هست.
    به هرحال ازدواج یه رابطه ی دو نفره است و حداقل کاری که ایشون میتونن انجام بدن اینه که بیشتر با شما در این مورد حرف بزنن
    و این باعث دلگرمی و درک بیشتر میشه
    همچنین میتونین از یه مشاور ************ولوژی هم در این مورد کمک بگیرید
    شاید همسرتون ترس دارن که این خواسته اختلال باشه و توجه ایشون به پیشرفتش دامن بزنه!
    به هرحال الان مهم اینه که همسر شما شناخت و دیدگاه درستی از این مسیله توی رابطه و کاری که ایشون بهتره برای آرامش و لذت شما انجام بدن پیدا کنن.
    حالا از طریق حرف زدن اونم همونطور که اشاره کردید با همون مهربونی باشه که احساس نکنن دارید بهشون این رو تحمیل میکنید
    یا مطالعه و کمک گرفتن از یک مشاور
    یه مقدار هم به ایشون زمان بدید و این خواسته رو توی موقعیتی که ایشون حوصله و دقت دارن برای شنیدن حرفای شما بیان کنید


    این ها نظر شخصی بنده بود، و چون سعی کردم دقیق تر توضیح بدم طولانی شد
    حالا دوستان آگاه تر و متخصصان و کارشناسان خیلی بهتر و دقیق تر میتونن تحلیل و بررسی کنن که شما بهتر این موضوع رو حل کنید.
    امیدوارم این موضوع براتون حل بشه.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 12-01-2018 در ساعت 01:20 PM
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  12. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم که جواب نوشتید
    خدایی بارها و بارها گفتم چندین بار درخواست کردم به شکل تمنا چند بار سر همین دعوامون شده و ناراحتیم رو حتی با خنده هم بهش گفتم
    مدتی بود تو فکر چیزهای دیگه بودم و قصد داشتم ازش جدا شم البته اوایل ، اما علاقه ای که بهش داشتم وادارم کرد تحمل کنم و دیگه مدتی هست که حس میکنم کار من شده فقط تحمل در این مورد
    خیلی وقتها دوست دارم دلیل این نافرمانی (البته بی ادبی نباشه حرف و درخواست من فرمان و امر نیست) اونو بدونم
    گاها احساس میکنم ازدواجم باهاش کار غلطی بود
    اما چاره چیه باید تحمل کرد چون واقعا دوستش دارم
    به خودم میقبولونم که انگار در این مورد مریض هست
    همیشه صحبت اینه که حرف من نباشه و هر چی اون میگه باشه یا دعوای ما سر اینه که من انتظار دارم من هر چی میگم و میخوام بشه
    اما خدایی من این خلق و خوی رو ندارم
    بازم میگم همه جوره دوستش دارم اما گاها از این نظر خیلی اذیتم میکنه
    درونیاتم رو به هم میزنه

    می دونم این موضوع براتون خیلی مهمه
    اما به نظرم هیچوقت سعی نکنید به خاطر درخواست هاتون با همسرتون تندی کنید
    چون اینجوری ایشون بیشتر گارد میگیرن و ممکنه بذارن به حساب خودخواهی یا ازتون دوری کنن
    و باعث لجبازی بیشتر هم بشه

    اما سعی کنید آروم آروم روی ایشون کار کنید و با مهربونی و احترام ازشون بخواید نیاز دارید به این خواسته تون توجه بشه.
    به هرحال رابطه دو طرفه است و ممکن بود این اتفاق برعکس میفتاد.
    همونطور که شما فداکاری میکنید و گاها ایشون رو به خودتون ترجیح میدید ایشون هم باید متقابلا این نکته مد نظرشون باشه.
    چون آدمی کسی رو که دوس داره سعی میکنه هرکاری از دستش بر میاد انجام بده که بتونه خوشحالش کنه.
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  14. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  15. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم از اینکه راهنماییم میکنین
    من نتونستم آخر سر بفهمم این حسی که من دارم مشکله یا نه که اینهمه خانمم گارد میگیره در مقابلش
    خلاصه مشکل من داره به جاهای باریک میکشه چون واقعا محل نمیده به خواسته من ، ضمن اینکه من اصلا انتظار ندارم همیشه تیپ بزنه برام در مواقعی که خاص باشه و زود زود نه سالی 4 بار
    این که خواسته من اینه خیلی بد و زننده هست صبا خانم ؟؟؟
    یعنی از دید یه خانم بده که همسر آدم این حسو داشته باشه ؟
    ممنون میشم جواب بنویسید
    نه این چیز خاصی نیست و نباید اینطور باشه و مشکل شه و پوشیدن جوراب چه سختی برا یه خانم داره؟

    اگه ناز و نوازش تاثیر نکرد میتونید از شیوه ترسوندن استفاده کنید به اینصورت که یه خروس بگیرید و بیارید خونه و به خانمتون بگید اگه حرف گوش ندی میدم خروس نوکت بزنه ( الان خانمای سایت میان از خجالتم درمیان )



    همین عکسو نشون بدین کفایت میکنه
    ویرایش توسط Experience : 12-01-2018 در ساعت 03:01 PM

  16. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    من مشاور نیستم ولی با نظر صبا جان موافق هستم
    اما با توجه به فرمایش های شما که اینقدر رابطه ی موفقی رو با همسرتون دارید و دو طرف حفظش کردید
    و اینکه فرمودید تا به حال هم چند بار هم همسرتون پذیرفتن و رابطه رو برقرار کردید، خب مشخصا ایشون متوجه شدن کاملا
    هم احساس و هم نیاز و لذت و آرامش شما رو


    گذشته از همه ی این موارد حس می کنم شاید همسرتون به عنوان یه خانوم و این دیدگاه شاید فکر کنن خواسته ی شما غیرطبیعیه یه مقدار!
    و یا باعث سردی ایشون توی رابطه میشه!
    باید دقیقا علت مخالفت و بی توجهی رو اونم در حالیکه شما اینقدر برای این مورد مشتاق هستید و ازش حس های خوبی میگیرید که حتی یه روز کاری خیلی موفق رو براتون رقم میزنه رو متوجه شد
    و بعد در پی حل کردنش بود

    شایدم ایشون کاملا متوجه این میزان بالای خوشایندی شما در این مورد نیستن
    به هرحال هر جوری که شده و با شناختی که این همه قوت از ایشون دارید باهاشون به نرمی حرف بزنید
    و ضمن احترام بهشون بگید که این موضوع برای شما خیلی مهمه و بی توجهی از جانب ایشون شما رو دلزده و ناراحت میکنه
    بعضی وقتا باید آدم عمق یه موضوع رو بدونه که از گارد گرفتن علیه اش کوتاه بیاد!


    یه نکته ی دیگه هم هست
    من یه مقدار روی این تمایل در آقایون مطالعه داشتم
    حقیقتا از وقتی این رو متوجه شدم یه مقدار قابل توجهی نگران شدم که با همسر این مدلی باید چطوری رفتار کرد!
    اما خب موضوع شما یه مقدار فرق میکنه
    و اگر فقط جوراب شلواری باشه احساس می کنم طبیعیه و اصلا هم نگران کننده نیست چون طبیعت مرد اینجوریه
    ولی عمده ی حرفای من راجع به جوراب هست و میره سمت تمایل فوت فتیش بودن
    که دقیقا نمی دونم برای شما چجوری هستش!
    و شاید مسئله ی شما اصلا فوت فتیش به حساب نیاد
    به هرحال باید دقیق تر شناسایی بشه
    برای همین عرض می کنم که از یک مشاور حضوری کمک بگیرید که هم همسرتون اهمیت موضوع براشون روشن بشه
    و هم یه متخصص آگاه خیلی بهتر راهکارها و شناخت ها رو بلد هست و میتونه خیلی کمک کننده باشه

    در مورد سوالتون اینجا، وقتی ما می تونیم راهکارهایی برای حل این موضوع و پذیرشش از طرف خانومتون ارائه بدیم که هم دقیقا از علاقه و حس شما شناخت بیشتر داشته باشیم و هم از علت بی توجهی همسرتون به این مسئله.
    نمی دونم منظورم رو تونستم برسونم یا نه
    اما منظورم این هست که علاقه و خواست شما در این مورد فقط پوشیدن جوراب ها و جوراب شلواری های متنوع از طرف خانومتون هست؟
    یا اینکه احساس های عمیق تری در این رابطه وجود داره؟
    خودتون کاملا این احساستون رو شناختید و بررسیش کردید؟


    چند تا نکته و سوال هستش البته از دیدگاه غیر تخصصی من، اما چون خانوم هستم حدس میزنم شاید این ها باعث بی توجهی همسر شما شده باشه:
    (اگر مایل بودید به سوالات جواب بدید که بشه بهتر نتیجه گیری کرد)

    شما اوایل ازدواج و قبل عقد و ازدواج رسمی تون راجع به این مورد و اهمیتش برای خودتون چیزی به ایشون گفته بودید؟

    وقتی که ازشون میخواید براتون انجام بدن و یا راجع به این موضوع حرف می زنید واکنش ایشون چیه دقیقا؟

    یعنی حس میکنید دلیل مخالفتشون چی میتونه باشه؟
    اصلا به صراحت میگن علت رو؟

    اگر همسرتون در همین حد پاسخگو باشن نیاز شما پیشرفت نمیکنه؟

    و اینکه می تونم بپرسم این مسئله چند درصد برای شما مهمه توی رابطه؟

    و اینکه حس میکنید از همون تعریف فیلم فامیل تو بچگی بوده؟

    اگه خانومتون به این نیاز شما توجه کنند باعث نمیشه بیرون اندام خانم ها براتون جذاب بشه!؟

    و اینکه فکر نمیکنید اولویت این نیاز توی طبقه بندی نیازهای شما باعث سردی رابطه از جانب همسرتون میشه!؟

    حس میکنم نیاز هست تمایلات شما و همسرتون رو بیشتر بررسی کرد و اولویت هاشون رو
    به هرحال ممکنه این مورد برای شما اولویت اولتون باشه اما برای همسرتون اصلا جزو اولویت ها نباشه!

    طبق چیزایی که من خوندم از چند تا سایت
    این مسئله میتونه پیشرفت کنه توی بعضی موارد(حالا باز بستگی داره به شخض و شرایطش)
    و توی حالت پیشرفته اش میتونه رابطه ی ارباب و اسلیو رو ایجاد کنه!
    عذرخواهی می کنم رک حرف میزنم
    ولی چون موضوع مهمی هست حس می کنم باید دقیقا بررسی بشه که به نتیجه ی درستی برسه.

    با این حال من باز هم میگم با وضع رابطه و زندگی شما به هرحال انتظار میره خانومتون خیلی بیشتر روی این مسئله توجه و وقت بذارن
    به نظرم زن و شوهر خوبه برای انتظارات هم بیشتر وقت بگذارن و وقتی که شما توی کشوی خونه تون لباسهایی دارید که دوس دارید تن همسرتون ببینیدشون چه ایرادی داره ایشون هم هر از گاهی وقت بگذارن و از این طریق به شما آرامش بدن؟
    به نظرم واجب و درست هم هست.
    به هرحال ازدواج یه رابطه ی دو نفره است و حداقل کاری که ایشون میتونن انجام بدن اینه که بیشتر با شما در این مورد حرف بزنن
    و این باعث دلگرمی و درک بیشتر میشه
    همچنین میتونین از یه مشاور ************ولوژی هم در این مورد کمک بگیرید
    شاید همسرتون ترس دارن که این خواسته اختلال باشه و توجه ایشون به پیشرفتش دامن بزنه!
    به هرحال الان مهم اینه که همسر شما شناخت و دیدگاه درستی از این مسیله توی رابطه و کاری که ایشون بهتره برای آرامش و لذت شما انجام بدن پیدا کنن.
    حالا از طریق حرف زدن اونم همونطور که اشاره کردید با همون مهربونی باشه که احساس نکنن دارید بهشون این رو تحمیل میکنید
    یا مطالعه و کمک گرفتن از یک مشاور
    یه مقدار هم به ایشون زمان بدید و این خواسته رو توی موقعیتی که ایشون حوصله و دقت دارن برای شنیدن حرفای شما بیان کنید


    این ها نظر شخصی بنده بود، و چون سعی کردم دقیق تر توضیح بدم طولانی شد
    حالا دوستان آگاه تر و متخصصان و کارشناسان خیلی بهتر و دقیق تر میتونن تحلیل و بررسی کنن که شما بهتر این موضوع رو حل کنید.
    امیدوارم این موضوع براتون حل بشه.
    سلام ممنونم بابت لطفتون که این جوابها رو برام نوشتید و وقت گذاشتید
    کاش میشد که از مشاورین محترم هم نظر میدادن
    در خصوص سوال هاتون من به بررسی احساساتم پرداختم و این رو از روز اولش که مقدوره و به یاد میآرم به یادم آوردم دوست داشتن یک چیز دلیل خاصی ندارد بهانه خاصی طلب نمیکند فقط باید دوست داشت
    من اصلا در پی رابطه ارباب و برده نیستم شاید دست زدن در این حالت به اندام همسرم باعث حس نوعی آرامش در من میشه و باعث میشه رابطه خوب و با کیفیت تری رو تجربه کنم
    فقط دوست دارم طرفم وقتی میآد کنارم لخت و عر نباشه و چیزی به پا داشته باشه
    اینکه من خودم از این لباس استفاده کنم مد نظرم نیست یا چیزهای افراطیی که عده ای میگن شاید تا همان بوسیدن پیش برم

    این مسئله برای من یه خلع هست در رابطه نه اونقدی مهم باشه که چیزی کم باشه که نشه، نه
    این که ظاهر زیبا و جذاب باشه مد نظرمه و اینکه حس عمیقتری در این مورد داشته باشم نه اینطور نیست
    خودم فکر میکردم تنها من این حال و حس رو دارم و با گشتن بیشتر تو اینترنت متوجه شدم که خیلی همه گیر تر از این مورد ها هست

    شما اوایل ازدواج و قبل عقد و ازدواج رسمی تون راجع به این مورد و اهمیتش برای خودتون چیزی به ایشون گفته بودید؟
    یادمه دقیقا اویل ازدواجمون خودش از زبون یکی از دوستاش مطرح کرد من اصلا تو فکر این چیزا نبودم و ازش خواستم لوازم مربوط به این چیزا رو برا خودش بخره اما این کار رو با وجود اینکه پولش رو خودم میدادم نکرد و ما در اون دوره فکر کنم دم دمهای عروسیمون بود به مشکل برخوردیم
    یادمه چیزی به اونصورت بهش نگفتم اما گفتم که این تنها خواسته من ازش بود و اون نادیده گرفت
    متاسفانه خانم من رفتارهای عجیبی داره مثلا همیشه خواب رو به هر چیز من ترجیح میده و یادمه روزهای اول بعد از عروسیمون تو قطار هم من بیدارش کردم چون میرفتم دستشویی و گفتم که موقع برگشتم در رو باز کنه چون کوپه دربست گرفته بودم اما بعد از برگشتم 45 دقیقه پشت در موندم و تا صدا به حد شکسته شدن در نرسیده بود در رو باز نکرد و خوابیده بود من تو اون روز داشتم وسوسه میشدم که بمونم همون دم در و تا مقصدمون صبر کنم و فرداش برش گردونم خونه پدرش اما چون شرایط خاصی حاکم بود دلم نیومد اذیتش کنم
    از اون روز هر روز به این فکر میکردم که هنوزم پشت در اون کوپه گیر کردم
    همه جوره بهش گفتم با شوخی با طعنه با متلکی که بهش بر نخوره اوایل هر حرفی از دهن من در میومد بهش بر میخورد هر چیزی که من میگفتم براش طعنه محسوب میشد
    خسته ام کرده بود
    چند سال پیش عید بهش گفتم تا آخر اون سال باید ما تکلیف زندگیمون رو مشخص کنیم
    باید جدا بشیم
    چون من هیچ آسایشی از بابت اینکه یک کلمه حرف رو راحت بتونم بزنم ندارم
    من هیچ اختیاری در زندگیمون ندارم و اون به شدت گریه کرد و من ضمن دلداری دادنش بهش گفتم که یا باید در اون سال از اون حالت در بیآد یا باید جدا بشیم ، با اینکه بیشتر از همه دنیام دوستش داشتم و دارم تصمیم قطعی داشتم به خاطر اون رفتارهاش ازش جدا بشم چون واقعا توان تحمل نداشتم
    برام خیلی سخت شده بود ضمن همه اینها حس میکردم بهم خیانت کرده (نه اینکه با کس دیگه ای کاری کرده باشه) رفته و همه این علایق منو به دیگران مثل خواهر و آشناهامون گفته البته الانشم شک دارم چون فکر میکنم خواهراش و شورخواهراش میدونن و به دختر عموش پیش خودم گفت که من پا دوست دارم نه سینه
    متاسفانه هر چیزی که بهش اطمینان کرده بودم و میدونست رو مثل شبکه کامپیوتری به همه گفته بود و سر همین کارش و شکی که داشتم و دارم میخواستم ازش جدا بشم میخواستم بعد از جدایی مقدماتی بچینم و از ایران برم

    اما از اون سال تغییرات خیلی مشهودی در زندگیمون پدید اومد خانمم دیگه اون آدم زودرنج نیست و فکر میکنم کمی در ارتباطش با دیگران مراعات میکنه و حرفهای خصوصی مون رو به کسی نمیگه البته امیدوارم اینطوری باشه
    این به منزله آخرین فرصتی بود که بهش دادم و با اینکه هنوز هم بهش شک دارم تحمل میکنم که ببینم سرانجام ما به کجا میرسه
    و خدایی منهای این شکی که بهش دارم تو این چند سال واقعا با همه چیه من ساخته من خیلی دوستش دارم براش حتی از جونمم میگذرم و ته دلم باور دارم با همه این جریاناتی که از سرمون گذشته اونم نسبت به من همینطوره
    تنها گیری که من دارم همین موضوع این تاپیکه که همه مقدماتش رو تو خونه داریم اما هیچ وقت حرف نمیشنوه از من
    چند بار خیلی زیبا و ملایم باهاش صحبت کردم ولی محل نمیذاره

    به خاطر وضعیت اقتصادیمون و اوضاعی که من صلاح نمیدونم هم نمیخوایم حالا حالاها بچه دار بشیم و خودش هم قبول کرده
    ممنونم که نوشته هام رو میخونین و نظر میدین دوستان
    خواهش میکنم به تمسخر نگیرین شاید فردا نوبت خود شما باشه که از دردهای زندگیتون بنویسین که امیدوارم هرگز حتی دشمنم هم خار به پاش نره

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    نه این چیز خاصی نیست و نباید اینطور باشه و مشکل شه و پوشیدن جوراب چه سختی برا یه خانم داره؟

    اگه ناز و نوازش تاثیر نکرد میتونید از شیوه ترسوندن استفاده کنید به اینصورت که یه خروس بگیرید و بیارید خونه و به خانمتون بگید اگه حرف گوش ندی میدم خروس نوکت بزنه ( الان خانمای سایت میان از خجالتم درمیان )





    همین عکسو نشون بدین کفایت میکنه
    خواهشمندم صحبت جدی ه مردم رو به مسخره نگیرید
    شما خیلی شوخ هستید معلومه امیدوارم همیشه شاد و لبخند به لب باشید

  19. بالا | پست 14


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    خواهشمندم صحبت جدی ه مردم رو به مسخره نگیرید
    شما خیلی شوخ هستید معلومه امیدوارم همیشه شاد و لبخند به لب باشید
    ببینید من مسخره نکردم و از آدمایی که مشکل دیگرانو مسخره میکنن اصلاً خوشم نمیاد.

    من اگه اینجا مطلبی مینویسم قصدم کمک هست حالا بستگی به خودتون داره چقد بتونید قبولش کنید.

    در پست قبلیم حرفم در مورد ترسوندن بود فقط با مثال شوخ طبعانه خواستم بگم برا ترسوندن یا کلاً رسیدن به خواسته ای که از خانمها داریم، لازم نیست صدا بلند کردن و دعوا وجود داشته باشه، میشه از نقطه ضعفهای خانمها استفاده کرد بدون اینکه احساس کنن داریم بهشون زور میگیم یا دستور صادر میکنیم چون در مورد دستور دادن واکنش تند نشون میدن و دوس ندارن امر و نهی شن.

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    ببینید من مسخره نکردم و از آدمایی که مشکل دیگرانو مسخره میکنن اصلاً خوشم نمیاد.

    من اگه اینجا مطلبی مینویسم قصدم کمک هست حالا بستگی به خودتون داره چقد بتونید قبولش کنید.

    در پست قبلیم حرفم در مورد ترسوندن بود فقط با مثال شوخ طبعانه خواستم بگم برا ترسوندن یا کلاً رسیدن به خواسته ای که از خانمها داریم، لازم نیست صدا بلند کردن و دعوا وجود داشته باشه، میشه از نقطه ضعفهای خانمها استفاده کرد بدون اینکه احساس کنن داریم بهشون زور میگیم یا دستور صادر میکنیم چون در مورد دستور دادن واکنش تند نشون میدن و دوس ندارن امر و نهی شن.

    دوست عزیز قصد من از بیان این مشکل در اینجا رسیدن به نتیجه درست هست با این روالی که شما حتی شوخی هم نمیکنی و جدی با مسخره راه کار میدی به هیچ جا نمیشه رسید
    من قصدم اذیت و آزار خانمم نیس
    قصدم اینه که کاری که من میخوام رو با میل و علاقه انجام بده
    ضمنا خانم من کله خود منو قشنگ بیخ تا بیخ میبره چه برسه به اینکه از خروس بترسه
    منم دوست ندارم به هیچ وسیله ای باعث ترسش بشم
    هر بلایی سرمون میآد از ترس و ترسیدن و ترسونده حتی دیابت و سرطان

  21. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    دوست عزیز قصد من از بیان این مشکل در اینجا رسیدن به نتیجه درست هست با این روالی که شما حتی شوخی هم نمیکنی و جدی با مسخره راه کار میدی به هیچ جا نمیشه رسید
    من قصدم اذیت و آزار خانمم نیس
    قصدم اینه که کاری که من میخوام رو با میل و علاقه انجام بده
    ضمنا خانم من کله خود منو قشنگ بیخ تا بیخ میبره چه برسه به اینکه از خروس بترسه
    منم دوست ندارم به هیچ وسیله ای باعث ترسش بشم
    هر بلایی سرمون میآد از ترس و ترسیدن و ترسونده حتی دیابت و سرطان
    یه بار گفتم مسخره نکردم مشکلتو، چرا حرف حالیت نمیشه؟

    راه حل خواستی منم چیزی که به ذهنم رسید و فکر کردم میتونه کمکت کنه رو گفتم چون از نظر من در پیش گرفتن یه روال خاص برا خوشحال نگهداشتن خانمها در طولانی مدت باعث پریشانیشون میشه و بهتره روشها رو تنوع بدیم.

    اصلا من دیگه برای شما نظر نمیدم چون از حرف برداشت بد میکنی، خودت فکر کن ببین چکار باید بکنی.

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    سلام ممنونم بابت لطفتون که این جوابها رو برام نوشتید و وقت گذاشتید
    کاش میشد که از مشاورین محترم هم نظر میدادن
    در خصوص سوال هاتون من به بررسی احساساتم پرداختم و این رو از روز اولش که مقدوره و به یاد میآرم به یادم آوردم دوست داشتن یک چیز دلیل خاصی ندارد بهانه خاصی طلب نمیکند فقط باید دوست داشت



    سلام مجدد
    خواهش می کنم
    درک می کنم این مسئله در جای خود مهم هست و خب بهتره زودتر حلش کرد
    سعی کردم براتون اطلاعات و دونسته ها و برداشتم رو بنویسم هرچند غیر متخصصانه!
    امیدوارم کارشناسان سایت هم لطف کنن و براتون راهنمایی بذارند

    یه چیزی برای من جالب بود تو صحبت هاتون
    قسمتی هست که بولد و رنگی کردم
    همه ی آقایون اینجوری فکر میکنند به نظرتون؟
    شاید منظورتون اینه حضور و نگاه همسرتون در کنارتون بهتون آرامش میده و همه جوره قبولش کردید
    برام جالب بود، چون آدم ها به سمت علایق و ویژگی هایی جذب میشن که براشون جذاب و آرامش بخش باشن
    که البته برای شما هم این هست از دیدگاه خودتون




    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    من اصلا در پی رابطه ارباب و برده نیستم شاید دست زدن در این حالت به اندام همسرم باعث حس نوعی آرامش در من میشه و باعث میشه رابطه خوب و با کیفیت تری رو تجربه کنم
    فقط دوست دارم طرفم وقتی میآد کنارم لخت و عر نباشه و چیزی به پا داشته باشه
    اینکه من خودم از این لباس استفاده کنم مد نظرم نیست یا چیزهای افراطیی که عده ای میگن شاید تا همان بوسیدن پیش برم

    این مسئله برای من یه خلع هست در رابطه نه اونقدی مهم باشه که چیزی کم باشه که نشه، نه
    این که ظاهر زیبا و جذاب باشه مد نظرمه و اینکه حس عمیقتری در این مورد داشته باشم نه اینطور نیست
    خودم فکر میکردم تنها من این حال و حس رو دارم و با گشتن بیشتر تو اینترنت متوجه شدم که خیلی همه گیر تر از این مورد ها هست

    خیلی خوبه که خداروشکر این اختلال رو ندارید
    و به نظرم از این بابت باید خوشحال باشید
    متوجه منظورتون هستم
    همونطور که خودتون مستحضرید و از نت چیزایی رو خوندین پس این مسئله فقط برای شما نیست و خیلی ها هستن به شکل های شدیدی باهاش درگیر هستن
    از نظر من تمایل شما مربوط به سلیقه تون هست که برای ریشه یابیش هم فکر میکنم یه روانکاو یا مشاور بتونه دلیلش رو تشخیص بده
    که خب چندان هم نیازی نیست چون موضوع بولدی نیستش و میشه گفت طبیعیه
    به هرحال احساستون میطلبه پوشش خانومتون اون موقع اینجوری باشه و براتون جذابیت بیشتری رو داره



    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    شما اوایل ازدواج و قبل عقد و ازدواج رسمی تون راجع به این مورد و اهمیتش برای خودتون چیزی به ایشون گفته بودید؟
    یادمه دقیقا اویل ازدواجمون خودش از زبون یکی از دوستاش مطرح کرد من اصلا تو فکر این چیزا نبودم و ازش خواستم لوازم مربوط به این چیزا رو برا خودش بخره اما این کار رو با وجود اینکه پولش رو خودم میدادم نکرد و ما در اون دوره فکر کنم دم دمهای عروسیمون بود به مشکل برخوردیم
    یادمه چیزی به اونصورت بهش نگفتم اما گفتم که این تنها خواسته من ازش بود و اون نادیده گرفت

    کاملا متوجهم
    متاسفانه ایشون یه چیزی رو خودشون تو ذهن شما انداختن و بعد که حس شما رو کنجکاو و برانگیخته کردن همینجوری رهاش کردن
    عذر میخوام رک صحبت می کنم ولی خب قاعدتا این رفتار درستی نیستش و همسر شما باید متوجه اشتباهشون بشن
    مثلا این کارو انجام بدن چه قدر سختی براشون داره مگه؟
    چه چیزی هست که اینقدر مقاومت میکنند؟
    باید این ها رو متوجه شد از خانومتون که یه مشاور مجرب ، خیلی خوب میتونه این رو تشخیص بده.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 12-02-2018 در ساعت 07:47 PM
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  23. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    متاسفانه خانم من رفتارهای عجیبی داره مثلا همیشه خواب رو به هر چیز من ترجیح میده و یادمه روزهای اول بعد از عروسیمون تو قطار هم من بیدارش کردم چون میرفتم دستشویی و گفتم که موقع برگشتم در رو باز کنه چون کوپه دربست گرفته بودم اما بعد از برگشتم 45 دقیقه پشت در موندم و تا صدا به حد شکسته شدن در نرسیده بود در رو باز نکرد و خوابیده بود من تو اون روز داشتم وسوسه میشدم که بمونم همون دم در و تا مقصدمون صبر کنم و فرداش برش گردونم خونه پدرش اما چون شرایط خاصی حاکم بود دلم نیومد اذیتش کنم
    از اون روز هر روز به این فکر میکردم که هنوزم پشت در اون کوپه گیر کردم
    همه جوره بهش گفتم با شوخی با طعنه با متلکی که بهش بر نخوره اوایل هر حرفی از دهن من در میومد بهش بر میخورد هر چیزی که من میگفتم براش طعنه محسوب میشد
    خسته ام کرده بود
    متاسفم از این بابت
    احساس می کنم توی این ازدواج دو طرف شناخت زیادی از هم نداشتن
    خانوم شما هم باید متوجه میشدن که دیگه متاهل شدن و یه سری مسئولیت ها برای ایشون هستش
    مثلا بچه دار بشن دیگه بچه مثل شما نیست کوتاه بیاد
    نیاز داره نصفه شب شیر بخوره و مادرش آرومش کنه
    این ها برای دختری که ازدواج میخواد بکنه باید کاملا روشن شده باشه


    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    چند سال پیش عید بهش گفتم تا آخر اون سال باید ما تکلیف زندگیمون رو مشخص کنیم
    باید جدا بشیم
    چون من هیچ آسایشی از بابت اینکه یک کلمه حرف رو راحت بتونم بزنم ندارم
    من هیچ اختیاری در زندگیمون ندارم و اون به شدت گریه کرد و من ضمن دلداری دادنش بهش گفتم که یا باید در اون سال از اون حالت در بیآد یا باید جدا بشیم ، با اینکه بیشتر از همه دنیام دوستش داشتم و دارم تصمیم قطعی داشتم به خاطر اون رفتارهاش ازش جدا بشم چون واقعا توان تحمل نداشتم
    برام خیلی سخت شده بود ضمن همه اینها حس میکردم بهم خیانت کرده (نه اینکه با کس دیگه ای کاری کرده باشه) رفته و همه این علایق منو به دیگران مثل خواهر و آشناهامون گفته البته الانشم شک دارم چون فکر میکنم خواهراش و شورخواهراش میدونن و به دختر عموش پیش خودم گفت که من پا دوست دارم نه سینه
    متاسفانه هر چیزی که بهش اطمینان کرده بودم و میدونست رو مثل شبکه کامپیوتری به همه گفته بود و سر همین کارش و شکی که داشتم و دارم میخواستم ازش جدا بشم میخواستم بعد از جدایی مقدماتی بچینم و از ایران برم

    متاسفانه باز هم ناپختگی(ببخشید این رو عرض می کنم ولی به نظرم شما هم کوتاهی کردید، چون باید بیشتر میشناختید و بعد از اینکه به مشکل برخوردید مشاوره میرفتید)
    تا به حال مشاوره مراجعه کردید برای این مسائل؟
    ولی خوب بوده که ایشون تا حدودی حساب مسئولیت ها و اینکه یه نفر دیگه تو زندگیشون هست که نظر ایشونم هم مهمه رو کردن
    و مشخص هست ایشون هم شما رو دوست دارن فقط یه سری مهارت ها رو باید یاد بگیرن

    راجع به اینکه حرف های شما رو رفتن پیش بقیه گفتن ، متاسفانه اصلا این رفتار درست نیست و این رو باید همه ی متاهل ها چه زن و چه مرد بدونن که هر حرفی مربوط به حدود بین خودشونه رو نباید برن پیش بقیه بگن
    جز اینکه طرف مشاور باشه
    در غیر این صورت خب این حرکت اصلا قشنگ نیست و دید آدم رو خراب میکنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    اما از اون سال تغییرات خیلی مشهودی در زندگیمون پدید اومد خانمم دیگه اون آدم زودرنج نیست و فکر میکنم کمی در ارتباطش با دیگران مراعات میکنه و حرفهای خصوصی مون رو به کسی نمیگه البته امیدوارم اینطوری باشه
    این به منزله آخرین فرصتی بود که بهش دادم و با اینکه هنوز هم بهش شک دارم تحمل میکنم که ببینم سرانجام ما به کجا میرسه
    و خدایی منهای این شکی که بهش دارم تو این چند سال واقعا با همه چیه من ساخته من خیلی دوستش دارم براش حتی از جونمم میگذرم و ته دلم باور دارم با همه این جریاناتی که از سرمون گذشته اونم نسبت به من همینطوره
    تنها گیری که من دارم همین موضوع این تاپیکه که همه مقدماتش رو تو خونه داریم اما هیچ وقت حرف نمیشنوه از من
    چند بار خیلی زیبا و ملایم باهاش صحبت کردم ولی محل نمیذاره
    خب خیلی خوب بوده که پیشرفت زیادی داشتن و در پی اصلاح بودن
    و جای شکرش باقیه با این حال این عشق و علاقه بین شما و همسرتون هست
    با تلاش و آگاهی میشه این موضوع رو هم حل کرد که بیشتر از زندگیتون لذت ببرید

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    به خاطر وضعیت اقتصادیمون و اوضاعی که من صلاح نمیدونم هم نمیخوایم حالا حالاها بچه دار بشیم و خودش هم قبول کرده
    ممنونم که نوشته هام رو میخونین و نظر میدین دوستان
    خواهش میکنم به تمسخر نگیرین شاید فردا نوبت خود شما باشه که از دردهای زندگیتون بنویسین که امیدوارم هرگز حتی دشمنم هم خار به پاش نره
    خب خوبه در مورد بچه هم تفاهم دارید
    با توجه به اینکه نفرمودید که تو زندگی مشترک تا به حال به مشاور مراجعه کردید یا نه
    پیشنهاد من این هست که در اسرع وقت یه مشاور مجرب پیدا کنید و از ایشون کمک بگیرید
    به نظرم بهتره مشاور خانوم باشن که بهتر بتونن با همسر شما ارتباط برقرار کنن
    حس می کنم یه مشاور میتونه خیلی روی ایشون تاثیرات مثبت بذاره

    همچنین به همسرتون پیشنهاد بدید در مورد زندگی مشترک کتاب هایی رو بخونن که شناخت بیشتر داشته باشن و بتونن بهتر با مسائل کنار بیان
    که مشاور هم میتونن کتاب های خوبی رو به ایشون معرفی کنن

    خواهش می کنم، ببخشید من فرصت نکردم زودتر براتون نظرم رو بنویسم
    دیروز اتفاقی پستتون رو دیدم توی سایت و میخواستم کمک کوچیکی برای حل این موضوع انجام بدم، چون نظر خانوما رو خواسته بودید
    متشکر از خوش قلبی شما

    دوستان هم اگر نکته ای رو میگن که شاید از دید اول کمی ناخوشایند باشه ولی از روی دلسوزی و برای کمک به استارتر هست
    که خب امیدوارم بیان ها هم درست باشه که کسی رو ناراحت نکنه
    اگر صریح نظرم رو گفتم امیدوارم براتون ناراحت کننده نباشه، چون هدفم فقط کمک به حل موضوع هست
    امیدوارم بتونید این مورد رو به خوبی حل کنید.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 12-02-2018 در ساعت 07:52 PM
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  25. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    ممنونم یلدا خانم
    ممنونم که لطف داری و میای جواب مینویسی
    من تا به حال خانمم رو مشاوره نبردم مگه اینکه بدون اطلاع من رفته باشه و خودم یک بار به تازگی تو همین چند روز اخیر رفتم

    راستش اون اولش هم مشاوره قبل از ازدواج باید میرفتیم
    فاصله سنی مون زیاد هست 11

    خیلی مواقع حس میکنم با وجود تمام علاقه ای که به خانمم دارم اما بهش اعتماد ندارم چون تمام مسائل دیگران رو به من میگه و مطمئنم مال منم به دیگران

    هیچ وقت یادم نمیره وقتی جلو دختر عموش از علاقه من گفت چجوری دلم شکست چجور داغون شدم و چجور خندیدم تا نفهمه باهام چیکار کرد من به خاطر بی اعتمادی داخل زندان بازندان بانم که عاشقشم در حال زندگی هستم و خودش کتمان نمیکنه که من نباید حرفهاش رو باور کنم و درک میکنه اعتماد ندارم بهش ،چون یک بار خصوصی ترین جریان خونواده منو به فاصله یک روز از دهن باجناقم شنیدم و وقتی بهش گفتم گفت من مسئول نگه داشتن راز زندگی خونواده تو نیستم ،راستش یک بار هم من اینطوری رازی رو در مورد پدر خانمم علنی کردم اما خدایی من ندونسته این کار رو کردم

    کاش همون اوایل این ازدواج خیلی راحت تموم میشد و جدا میشدیم

    تحمل بعضی رفتارهاش خیلی سخت شده برام
    دیشب بااینکه باهاش در مورد خودمون داشتم صحبت میکردم بهوونه تراشی کرد و رفت که نمیدونم درد دارم و .... البته شاید تا حدود زیادی حق داشت اما من هیچ وقت اینقدر اونو سرسری نمیگیرم حتی اگه از کمر نصف شده باشم

    حس خوبی ندارم و فکر میکنم جداییمون به نفع هر دومون میتونه باشه
    چون باید گوش شنوایی باشه تا بشنوه مشکل چیه
    باید فکری به حال زندگیمون بکنیم چون داریم میرسیم همون خونه اول و به همین دلیل هست که من نخواستم بچه دار بشیم
    تا راحتتر بتونیم جدا بشیم وقتی نمیتونیم با هم بسازیم

  27. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 875 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    خواسته شما از لحاظ فیزیکی خیای سادست و هرکسی میتونه انجامش بده
    ولی شاید خانومتون از نظر روحی با اینکار راحت نیستند چراشو من نمیدونم ولی معذبن
    مثلا شاید فکر میکنم شما چون فیلم های اینجوری زیاد نگاه میکنین اونو با خانومهای تو فیلم مقایسه میکنین
    یافکر میکنن شما به خواسته هاش اهمیت نمیدید و فقط می خواید نیاز خودتون برطرف شه
    یا هزارو یک دلیل دیگه
    بهش بگید هردلیلی هست بهتون بگه با دل و جون بهش گوش میدیدو درک میکنید
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  28. 2 کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 875 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    کامنت اخرتون رو خوندم دیدم نوشتید کاش جدا میشدید!!!!!!!!!!!

    بهتون این اطمینان رو میدم که وقتی زن و شوهر از رابطه فیزیکیشون راضی نباشن کلا زندگی براشو زهرمار میشه
    اول ایم موضوع درست کنید
    به جدایی هم فکر نکنین
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  30. 2 کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    خواسته شما از لحاظ فیزیکی خیای سادست و هرکسی میتونه انجامش بده
    ولی شاید خانومتون از نظر روحی با اینکار راحت نیستند چراشو من نمیدونم ولی معذبن
    مثلا شاید فکر میکنم شما چون فیلم های اینجوری زیاد نگاه میکنین اونو با خانومهای تو فیلم مقایسه میکنین
    یافکر میکنن شما به خواسته هاش اهمیت نمیدید و فقط می خواید نیاز خودتون برطرف شه
    یا هزارو یک دلیل دیگه
    بهش بگید هردلیلی هست بهتون بگه با دل و جون بهش گوش میدیدو درک میکنید
    ممنونم از اینکه در این گفتگو حضور دارید
    من همه جوره باهاش صحبت کردم متاسفانه به جایی نرسیدم
    اینکه نگاه کردن به فیلم ها خوب آره اما مقایسه نه
    فیلم یه تصویر از دنیای دیگه ای هست و زنده چیزی هست قابل لمس و شایان قدردانی
    متاسفانه هر چیزی که مشکل هست داره به جاهای دیگه ی زندگیمون هم سرایت میکنه و ارتباطاتمون رو خراب میکنه
    فکر میکنید وقتی باهاش صحبت میکنم و میپرسم چه جوابی میده بهم هیچ چیز چون جوابی نداره برای کاری که عاملش خودش بوده و اختلافی که خودش درست کرده
    مفصل باهاش صحبت کردم نه الان که از چندین سال پیش
    اما کو گوش شنوا

    من فکر میکنم دیگرانی هست که در این مورد بهش خط میدن و تعیین میکنن
    من فکر میکنم دیگه کم کم نه تنها به این خاطر که به خاطر بیاعتمادی من بهش دیگه چیزی بین ما نمونده
    حس میکنم دیگران سر خیلی مسائل ساده تر از اینا از هم جدا میشن
    برای خودم و ازدواجم که مطمئن هستم بی ثمر بود متاسفم و فکر میکنم بهتر باشه که از هم جدا بشیم

  32. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    کامنت اخرتون رو خوندم دیدم نوشتید کاش جدا میشدید!!!!!!!!!!!

    بهتون این اطمینان رو میدم که وقتی زن و شوهر از رابطه فیزیکیشون راضی نباشن کلا زندگی براشو زهرمار میشه
    اول ایم موضوع درست کنید
    به جدایی هم فکر نکنین
    بازم ممنونم فرشته مهربان
    منتها شما میگین من چکار کنم صدها بار از خانمم در مورد رابطه مون پرسیدم همیشه میگه چیزی که باعث آزار و اذیتش باشه وجود نداره ولی میتونم به جرات بگم تمام کاراش تو این زمینه مایه آزار هست برای من بی تحرکی ش که داره باعث میشه چاقتر بشه
    تنبلیش و بی میلیش
    خودش هم میگه که حوصله این چیزها رو نداره
    چندین بار باهاش صحبت کردم و گفتم که این جریان شوخی نیست و کار دستمون خواهد داد
    8 ساله هر راهی که بگید رو رفتم و نتیجه خوب بود در مورد هر چیزی غیر از این جریان

  33. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم یلدا خانم
    ممنونم که لطف داری و میای جواب مینویسی
    من تا به حال خانمم رو مشاوره نبردم مگه اینکه بدون اطلاع من رفته باشه و خودم یک بار به تازگی تو همین چند روز اخیر رفتم

    راستش اون اولش هم مشاوره قبل از ازدواج باید میرفتیم
    فاصله سنی مون زیاد هست 11

    خیلی مواقع حس میکنم با وجود تمام علاقه ای که به خانمم دارم اما بهش اعتماد ندارم چون تمام مسائل دیگران رو به من میگه و مطمئنم مال منم به دیگران

    هیچ وقت یادم نمیره وقتی جلو دختر عموش از علاقه من گفت چجوری دلم شکست چجور داغون شدم و چجور خندیدم تا نفهمه باهام چیکار کرد من به خاطر بی اعتمادی داخل زندان بازندان بانم که عاشقشم در حال زندگی هستم و خودش کتمان نمیکنه که من نباید حرفهاش رو باور کنم و درک میکنه اعتماد ندارم بهش ،چون یک بار خصوصی ترین جریان خونواده منو به فاصله یک روز از دهن باجناقم شنیدم و وقتی بهش گفتم گفت من مسئول نگه داشتن راز زندگی خونواده تو نیستم ،راستش یک بار هم من اینطوری رازی رو در مورد پدر خانمم علنی کردم اما خدایی من ندونسته این کار رو کردم

    کاش همون اوایل این ازدواج خیلی راحت تموم میشد و جدا میشدیم

    تحمل بعضی رفتارهاش خیلی سخت شده برام
    دیشب بااینکه باهاش در مورد خودمون داشتم صحبت میکردم بهوونه تراشی کرد و رفت که نمیدونم درد دارم و .... البته شاید تا حدود زیادی حق داشت اما من هیچ وقت اینقدر اونو سرسری نمیگیرم حتی اگه از کمر نصف شده باشم

    حس خوبی ندارم و فکر میکنم جداییمون به نفع هر دومون میتونه باشه
    چون باید گوش شنوایی باشه تا بشنوه مشکل چیه
    باید فکری به حال زندگیمون بکنیم چون داریم میرسیم همون خونه اول و به همین دلیل هست که من نخواستم بچه دار بشیم
    تا راحتتر بتونیم جدا بشیم وقتی نمیتونیم با هم بسازیم
    سلام
    خواهش می کنم
    به نظرم خیلی واجبه که یه قلم و کاغذ بیارید
    ویژگی های ایده آلی که از همسرتون انتظار دارید رو بنویسید روش
    بعد این ویژگی ها رو تو شخصیت همسرتون و زندگی واقعی تون بنویسید
    با اولویت باشه بهتره و بعد محاسبه کنید و نتیجه گیری
    اینجوری میتویند خیلی بهتر ذهنیاتتون رو تحلیل کنید
    ذهن تون هم سبک میشه که آرامش بیشتر داشته باشید و همش به این مسائل فکر نکنید


    با چیزایی که من تا الان متوجه شدم از حرفای شما
    همسر شما دو تا ویژگی رفتاری و اخلاقی دارن که شما رو خیلی اذیت میکنه و ایشون هم نتونستن تا به حال اینارو زیاد تغییر بدن
    دلیلش هم ایشون خودشون دقیقا میدونن که چیه!
    یکی همین خواسته ی شما تو رابطه ی زناشویی
    یکی هم اینکه حرف شما رو پیش بقیه میبرن و برعکس


    به نظرم علاوه بر راهکار مشاور و مطالعه و این چیزا
    هر وقت همسرتون حوصله و اعصاب آرومی داشتن بشینید به صورت جدی با ایشون حرف بزنید
    هر چی خواسته دارید و هر چی تو دلتونه هست رو محترمانه بگید
    وقتی که پیش دختر عموش حرف شما رو زده و شما به شدت ناراحت شدید چرا بروز ندادید که ایشون هم متوجه بشن با این کار چقدر به شما غیر مستقیم دارن آسیب میزنن؟
    خب به نظرم واجب بود صمیمانه میگفتید و ازشون می خواستید که هرگز این کارو تکرار نکنن
    خونواده باید یک چارچوب داشته باشه
    برای درددل هم یه حدی باید تعیین کرد و با کس خاصی
    نه اینکه دو طرف راست و چپ هی برن حرف و اتفاقات بین شون رو به بقیه گزارش بدن

    بهشون هم بفرمایید که خوب نیست حرفای بقیه رو پیش شما میزنن و اینجوری اعتماد بقیه رو به خودشون به طرز وحشتناکی خراب میکنند
    هیچ کسی دوست نداره حرف خصوصی ای رو که به آدم مورد اعتمادش میکه از بقیه بشنوه اون حرف رو
    میتونید یه فرصت چند ماهه بذارید و در کنارش هم مشاوره رو برید
    ببینید ایشون تا چه حد میتونن تغییر توی خودشون اعمال کنن
    باید متوجه بشن رفتارهاشون در این زمینه ها تا چه حد برای شما زننده و ناراحت کننده است که حتی به خاطرش به طلاق فکر کردید
    خیلی عاقلانه بوده کارتون که بچه دار نشدید


    اما یه نکته ای هست اینه که همسر شما خوبی های دیگه هم دارند
    پس این قدر به شدت به طلاق فکر نکنید الان
    همه ی تلاشتون رو به کار بگیرید که این ایرادات رو حل کنید به کمک خود ایشون
    که خب باید اول خودشون بخوان
    شاید این تلنگر بتونه خیلی باعث تغییر بشه

    آخر سر بیاید تحلیل کنید و بعد نتیجه بگیرید
    مشاور هم میتونه خیلی خوب همراهی کنه تو این مدت.
    متاسفانه تو فرهنگ ما هنوز همه ی مردم ما متوجه نشدن که برای ازدواج باید دو طرف کاملا به شناخت از هم برسن که بتونن کنار هم دووم بیارن و دل هم رو شاد نگه دارن
    یه شناخت ناقص یا سطحی هست اکثر موارد و بعد که میرن تو دل زندگی این عدم شناخت باعث ایجاد کلی مشکلات میشه
    نمیخوام مقصر تعیین کنم ولی خب یه طرف این زندگی هم شما هستید
    آدم وقتی به یه شرایطی ناراضی هست و یه چیزایی اذیت اش میکنه باید همون اول بره دنبال حلش که هی بیخ پیدا نکنه و کش دار بشه.
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  34. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم از اینکه در این گفتگو حضور دارید
    من همه جوره باهاش صحبت کردم متاسفانه به جایی نرسیدم
    اینکه نگاه کردن به فیلم ها خوب آره اما مقایسه نه
    فیلم یه تصویر از دنیای دیگه ای هست و زنده چیزی هست قابل لمس و شایان قدردانی
    متاسفانه هر چیزی که مشکل هست داره به جاهای دیگه ی زندگیمون هم سرایت میکنه و ارتباطاتمون رو خراب میکنه
    فکر میکنید وقتی باهاش صحبت میکنم و میپرسم چه جوابی میده بهم هیچ چیز چون جوابی نداره برای کاری که عاملش خودش بوده و اختلافی که خودش درست کرده
    مفصل باهاش صحبت کردم نه الان که از چندین سال پیش
    اما کو گوش شنوا

    من فکر میکنم دیگرانی هست که در این مورد بهش خط میدن و تعیین میکنن
    من فکر میکنم دیگه کم کم نه تنها به این خاطر که به خاطر بیاعتمادی من بهش دیگه چیزی بین ما نمونده
    حس میکنم دیگران سر خیلی مسائل ساده تر از اینا از هم جدا میشن
    برای خودم و ازدواجم که مطمئن هستم بی ثمر بود متاسفم و فکر میکنم بهتر باشه که از هم جدا بشیم


    ببینید به نظرم اینجوری هم نیست
    به هرحال خودتون خیلی چیزارو میدونید و تجربه ی زندگی مشترک دارید و لمس کردید واقعیت ها رو
    متاسفانه آمار طلاق تو کشور ما به خاطر اینکه جوون هامون بلد نیستن چجوری انتخاب و ازدواج کنن خیلی بالاست
    تا جایی که چند وقت پیش دولت اعلام کرد که هیچ نهاد و سازمانی این آمار رو منتشر نکنه
    اکثر دلایل این طلاق ها هم عمده اش همین مسائل زناشویی و نارضایتی و تفاوت های دو طرف هستش
    بعد هم دخالت خونواده ها و خط دادن بقیه به خصوص به دخترها که میتونه زندگی رو خیلی راحت خراب کنه

    اما این فکر رو نکنید هر کی طلاق میگیره دلیلش ساده تر از مسائل شماست
    نمی دونم تا حالا دادگستری شهرتون رفتید یا نه
    اونجا اگه یه بار رفته باشید یه مقدار متوجه میشید که مشکلات زیادی هست تو خیلی از زندگی ها
    حالا یه سری چیزارو آدم میتونه به خاطر همسرش عوض کنه
    ولی اگه رفتار یا اخلاقی تو شخصیت یکی شکل گرفته یا طبیعتش اینجوریه به آسونی نمیشه تغییرش داد


    من مثال زندگی برادرم رو براتون میزنم که یکم بهتر منظورم رو برسونم
    برادر من هم بدون شناخت درست وارد زندگی شد اونم با دختر عمه ی ما که خب فامیل نزدیک هست هرچند همیشه رفت و آمدها زیاد نبود
    همین که عقد کردند تازه همسرش و خونواده اش شخصیت واقعی خودشون رو نشون دادند و رفتارهایی کردند که ما تو اون همه سال ازشون ندیده بودیم زیاد
    توی عقد خونواده اش مانع طلاق شدند
    فکرشو کنید از همون شب ماه عسل با اون همه خستگی عروسی و مسافرت این ها مشکل داشتن
    یعنی از رابطه ی زناشویی بگیرید تا برخوردهای معاشرتی
    متاسفانه همسر برادر من هم خصوصی ترین مسائلش رو میومد پیش خیلی ها راحت میگفت و حتی پیش من که مجرد بودم و شوهرش خب برادر من بود!!!!
    بعد که برادرم متوجه شد چقدر اشتباه کرده، مشاوره رفتن و بعد ارجاع دادن همسرشون رو به روانپزشک
    و پزشکی که روی ایشون کار میکردن، یه دوره ی درمان برای ایشون تعریف کردن
    که خب چند ماه طول کشید و در کنارش هم بعضی ها میدیدن کاراش رو تذکر میدادن و سعی کردن متوجه اشتباهاتش بشه
    که متاسفانه تغییر محسوسی حاصل نشد
    و همه ی تلاش های برادر من توی سه سال زندگی مشترک به هدر رفت
    ولی نتیجه اش این شد که متوجه شد تنهاترین راهی که براش مونده طلاق و جدایی هست.

    امیدوارم دیگه شاهد این آمارهای بالای طلاق نباشیم و خونواده ها اجازه بدن بچه هاشون با شناخت برن توی زندگی
    به نظرم مشاوره ی شخصیتی و مشاوره ی س ک سولوژی توی ازدواج واجب هست
    چون ما تو فرهنگ کشورمون رسم نداریم دختر پسر قبل ازدواج کاملا راحت باشن و مدتی با هم باشن که بتونن عمق شخصیت هم رو بشناسن
    پس مشاوره بهترین راهه.
    این ها رو عرض کردم که بگم خیلی ها هستن مشکلات خیلی بزرگتری دارن و سعی میکنن حلشون کنن.
    پس برای طلاق و فکر کردن بهش عجله نکنید.
    خودتون رو هم سرزنش نکنید، این وقت ها آدم خیلی ناراحته ولی خب همه اول ازدواج با این امید ازدواج میکنند که خوشبخت بشن.
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  36. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  37. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    مگه من باید به خاطر آمار طلاق زندگی خودمو بدل به زهر بکنم که چی بشه ؟
    میگم با تمام خوبی هایی که داریم سازگاریمون با هم خیلی کمه
    منو همیشه نادیده میگیره
    قول میده و بیخیال میشینه نگاه میکنه میترسم همونقدر که به قول و قرارش پایبنده به وفادازیش هم پایبند باشه
    هیچوقت نشده من چیزی بخوام ازش و راحت قبول کنه
    داره تنبلی میکنه
    مدتی کار میکرد و من خیلی هواشو داشتم هر کاری میکرد میگفتم از فشار خستگی هست
    الان 3 ساله بیکاره و نشسته خونه
    شدیم بنگاه خیریه
    هر کی مریضه هر کی شوهر میکنه هر کی جهاز میخره
    هر کی اسباب کشی داره هر کی رب میپزه
    هر کی مهمون زیاد داره و ترشی میذاره هرکی که هر کوفت و زهرماری که داره خانمم میره اونجا و خونه خودمون خالی ه همیشه
    خسته م کرده میره این کارا رو میکنه و خستگیش رو برا من میآره
    نمیدونم میتونین درک کنین یا نه
    دیگه آخه درخواست من چیه که بشه دق دلیم
    اصلا نمیپرسه راضی هستی که من فلان کار رو بکنم یا نه
    جاهایی میره که من اصلا راضی نیستم
    یه روز از صبح تا شب میره خونه مادر همکار سابقش
    من میگم اتباط خوبه اما در حد و مرزش
    مشکل من اینه
    خانمی که برای دلخوشی ه من یه جفت جوراب نازک تازه اونم نه همیشه هروقت که لازم بشه نمیپوشه شده دخترخونده 20 تا خونواده و نوکریشونو میکنه
    خسته شدم
    خیلی خسته شدم
    دلم میخواد یه جوری بمیرم راحت بشم
    تموم شه این برنامه ها
    ویرایش توسط MEA : 12-05-2018 در ساعت 02:10 AM

  38. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام
    به نظرم شما خیلی زیادی مراعات خانمتون میکنید وایشونم دونسته یاندونسته ازاین موضوع استفاده میکنه وخب مراعات شماروهم نمی کنه.بهتره یه بار کاملا محترمانه ولی باجدیت تمام حرفایی روکه لازمه بهش بزنید واینم بهش بگید که زندگی مشترکتون بخاطر این مسائل داره ازهم میپاشه. واینکه حتما حتما باهم چند جلسه برید مشاوره.
    گاهی اوقات لازمه جدی ومصمم باشیم وکمی هم اجبار تا طرف مقابل به خودش بیادو...
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  39. 2 کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 28


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    مگه من باید به خاطر آمار طلاق زندگی خودمو بدل به زهر بکنم که چی بشه ؟
    میگم با تمام خوبی هایی که داریم سازگاریمون با هم خیلی کمه
    منو همیشه نادیده میگیره
    قول میده و بیخیال میشینه نگاه میکنه میترسم همونقدر که به قول و قرارش پایبنده به وفادازیش هم پایبند باشه
    هیچوقت نشده من چیزی بخوام ازش و راحت قبول کنه
    داره تنبلی میکنه
    مدتی کار میکرد و من خیلی هواشو داشتم هر کاری میکرد میگفتم از فشار خستگی هست
    الان 3 ساله بیکاره و نشسته خونه
    شدیم بنگاه خیریه
    هر کی مریضه هر کی شوهر میکنه هر کی جهاز میخره
    هر کی اسباب کشی داره هر کی رب میپزه
    هر کی مهمون زیاد داره و ترشی میذاره هرکی که هر کوفت و زهرماری که داره خانمم میره اونجا و خونه خودمون خالی ه همیشه
    خسته م کرده میره این کارا رو میکنه و خستگیش رو برا من میآره
    نمیدونم میتونین درک کنین یا نه
    دیگه آخه درخواست من چیه که بشه دق دلیم
    اصلا نمیپرسه راضی هستی که من فلان کار رو بکنم یا نه
    جاهایی میره که من اصلا راضی نیستم
    یه روز از صبح تا شب میره خونه مادر همکار سابقش
    من میگم اتباط خوبه اما در حد و مرزش
    مشکل من اینه
    خانمی که برای دلخوشی ه من یه جفت جوراب نازک تازه اونم نه همیشه هروقت که لازم بشه نمیپوشه شده دخترخونده 20 تا خونواده و نوکریشونو میکنه
    خسته شدم
    خیلی خسته شدم
    دلم میخواد یه جوری بمیرم راحت بشم
    تموم شه این برنامه ها
    دلیل این مشکلات اینه که خانم شما در خانه خودتون کار و مشغولیت واقعی برای خودشون ندارن.

    یک یا نهایت دو سال که از ازدواج گذشت زوجها باید بچه دار بشن وگرنه زندگی رو به سردی میره.

    مشکلات اقتصادی دلیل قابل توجهی برا بچه دار نشدن نیست، وجود حداقل یه بچه میتونه اینجور مشکلات رو کم کنه.

  41. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  42. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    مگه من باید به خاطر آمار طلاق زندگی خودمو بدل به زهر بکنم که چی بشه ؟
    میگم با تمام خوبی هایی که داریم سازگاریمون با هم خیلی کمه
    منو همیشه نادیده میگیره
    قول میده و بیخیال میشینه نگاه میکنه میترسم همونقدر که به قول و قرارش پایبنده به وفادازیش هم پایبند باشه
    هیچوقت نشده من چیزی بخوام ازش و راحت قبول کنه
    داره تنبلی میکنه
    مدتی کار میکرد و من خیلی هواشو داشتم هر کاری میکرد میگفتم از فشار خستگی هست
    الان 3 ساله بیکاره و نشسته خونه
    شدیم بنگاه خیریه
    هر کی مریضه هر کی شوهر میکنه هر کی جهاز میخره
    هر کی اسباب کشی داره هر کی رب میپزه
    هر کی مهمون زیاد داره و ترشی میذاره هرکی که هر کوفت و زهرماری که داره خانمم میره اونجا و خونه خودمون خالی ه همیشه
    خسته م کرده میره این کارا رو میکنه و خستگیش رو برا من میآره
    نمیدونم میتونین درک کنین یا نه
    دیگه آخه درخواست من چیه که بشه دق دلیم
    اصلا نمیپرسه راضی هستی که من فلان کار رو بکنم یا نه
    جاهایی میره که من اصلا راضی نیستم
    یه روز از صبح تا شب میره خونه مادر همکار سابقش
    من میگم اتباط خوبه اما در حد و مرزش
    مشکل من اینه
    خانمی که برای دلخوشی ه من یه جفت جوراب نازک تازه اونم نه همیشه هروقت که لازم بشه نمیپوشه شده دخترخونده 20 تا خونواده و نوکریشونو میکنه
    خسته شدم
    خیلی خسته شدم
    دلم میخواد یه جوری بمیرم راحت بشم
    تموم شه این برنامه ها


    سلام
    اصلا منظورم این نبود جناب
    منظورم این بود که شما که هشت سال هست تلاش کردید برای این زندگی
    یه بار دیگه با برنامه و مدیریت درست و تحت نظر یه مشاور و جدی برای حل این مسائل تلاشتون رو به کار بگیرید
    اگر حل شد خب خوبه
    اگر هم حل نشد اون موقع دیگه میتونید بهتر تصمیم بگیرید و فکر کنید


    بعد هم عجیبه برام اول گفتین همه ی اخلاق های همسرتون خوبه به جز این مورد تو رابطه ی زناشویی!
    بعد تازه کم کم مسائل دیگه رو مطرح کردید
    و این نشون میده شما این همه سال درست حساب این رابطه دستتون نیومده یا دیگه صبر ایوب به خرج دادید
    خب مگه آدم چند بار زندگی میکنه؟
    فرصت یه سال دو سال سه سال یا هشت سال؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
    چرا به صورت جدی به همسرتون نگفتید اگر به من توجه نمیکنی که منم برای خودم فکری کنم!
    چرا ابراز نکردید خب؟
    من این برام سواله.
    ببخشید من صریح صحبت میکنم که شما پی ببرید به اصل موضوع و بتونید راحت و رک با همسرتون حرف بزنید.


    احساس می کنم یه کسی یا کسانی به همسر شما خط میدن و ایشون از اون افراد حرف شنوی خیلی بیشتری داره تا شما
    یا به خاطر لج بازی و خواسته ی دل خودش اینکارو میکنه
    باید اول مسئله رو روشن کرد بعد دنبال راه حل بود
    همسر شما که میگه من مشکلی با شوهرم ندارم خب چی رو بخواد حل کنه؟
    یعنی اینکه همسر شما اول باید متوجه بشن این مسئله ی مهم از طرف شما تو زندگی بشن بعد احساس کنن که باید حلش کنن که بتونن شما رو در کنار خودشون داشته باشن و حفظ کنن رابطه رو
    تا مسئله ای برای حل نباشه ، راه حل معنی ای پیدا نمیکنه

    شما هم که صبر ایوب پیشه کردید و دارین زندگیتونو میکنین ایشون هم خب لابد میگن همسرم با اخلاق های من می سازه که داره ادامه میده.
    هر چند خواستید با ملایمت و صبوری خانومتون رو متوجه کنید که به انتظارات شما توجه لازم کنن، اما این اتفاق نیفتاده که دلیلشم دقیقا مشخص نیست
    اما به هر حال شما شاید نتونستید عمق ناراحتی ها و انتظاراتی که براورده نشده رو به ایشون بگید.
    اما خب الان میتونید اقدام کنید.

    حق دارید ناراحت باشید
    ولی سعی کنید آروم بشید و درست و حسابی فکر کنید که بتونید تصمیم درستی بگیرید برای زندگی تون.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 12-05-2018 در ساعت 06:22 PM
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  43. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    به خدا مشکل من همیناس
    خسته شدم
    هر قدر میگم بیشتر با بیتوجهی روبرو میشم
    میگه میخوام بعضی وقتها تنها باشم
    موندم میخواد تو این تنهایی چیکار کنه
    آخه چی بگم وقتی هیچ وقت نمیشنوه ؟
    منم حس میکنم یکی داره بهش خط میده و تعیین کننده هست و بیشتر از من از اون حرف میشنوه هر کسی از اطرافیانمون مینونه باشه اگه بفهمم کیه نمیدونم چیکارش میکنم
    مشکل ما همینه
    مسائل داخلی مون داره به بیرون و به افرادی درز میکنه که نباید خبر داشته باشن و جزئیات زندگی ما رو بدونن

  45. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    ممنونم از اینکه راهنماییم میکنین
    من نتونستم آخر سر بفهمم این حسی که من دارم مشکله یا نه که اینهمه خانمم گارد میگیره در مقابلش
    خلاصه مشکل من داره به جاهای باریک میکشه چون واقعا محل نمیده به خواسته من ، ضمن اینکه من اصلا انتظار ندارم همیشه تیپ بزنه برام در مواقعی که خاص باشه و زود زود نه سالی 4 بار
    این که خواسته من اینه خیلی بد و زننده هست صبا خانم ؟؟؟
    یعنی از دید یه خانم بده که همسر آدم این حسو داشته باشه ؟
    ممنون میشم جواب بنویسید
    سلام اقایmeaمن دیر به دیر میام سایت ببخشید با تاخیر دیدم نقل قولتون رو دیدم.
    نمیدونم دقیق زندگیتون چجوره شاید خانمتون هم حرفایی برای گفتن داشته باشه و من یکطرفه قضاوت کنم اما اگر بخوام طبق چیزایی که گفتین بگم شما یکم زیاد مراعات میکنید و پوشیدن جوراب اصلا چیزی نیس که بخوان باهاش مخالفت کنن.یا یه احتمال دیگم میتونه این باشه که شما دو نفر از نظر نیاز جنسی در یک سطح نیسین و خانمتون احتمالا سرد تر شاید باشن اگر اشتباه نکنم.
    به هرحال به نظرم بهتره خودتون و خانمتون حتما چند جلسه مشاوره حضوری برین.

  46. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39256
    نوشته ها
    274
    تشکـر
    88
    تشکر شده 98 بار در 77 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    آقای جوراب شلواری سلاااام
    یه پیشنهاد دیگه درباره این 200 گیگ و 150 گیگ که گفتی این هست که باهاش سایت پورن بزنی
    امضای ایشان
    [/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
    آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
    همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
    دل نبند!
    اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست

  48. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah2019 نمایش پست ها
    آقای جوراب شلواری سلاااام
    یه پیشنهاد دیگه درباره این 200 گیگ و 150 گیگ که گفتی این هست که باهاش سایت پورن بزنی
    این دومین بار هست که این شخص بنده رو مسخره میکنه
    از ادمینهای محترم خواهشمندم راه ورود ایشون به سایت رو ببندن
    مشکل من با مزه پرونی ایشون حل نمیشه
    هر کاری که میکنید بکنید تا ایشون دیگه از این جور کارا نکنن

  49. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام دوست عزیز
    در اینکه همسرتون و شما جفتتون مشکل رفتاری دارید شکی نیست
    شما که این همه تلاش کردید این تلاش هم بکنید
    اول از خودتون شروع کنید و تغییر کنید چیزی که من توی کامنت هاتون دیدم این بود که شما تصمیمتونو گرفتید و فقط برای یه مهر تایید اومدید اینجا چون آخر همه صحبت ها میگید بهتره جدا بشیم
    تا وقتی که دیدتون این باشه با مشاوره به نتیجه نخواهید رسید
    دوم اینکه دیدن فیلم های پورن و اینکه شما با این حجم زیاد این فیلم ها رو نگهداری میکنید و دارید مطمئنن در زندگیه خصوصی و شخصیه شما تاثیر گذاشته و اینکه یک طرفه نمیتوان نظر داد همسرتون حتما دلیلی برای رفتار هاش داره هیچ زنی نمیخواهد کسیو که دوست داره عذاب بده و اینکه مسلما ایشون هم یکسری خلا از سمت شما دارند و این فقط با اینکه شما با هم به مشاوره برین و روان درمانی کنید درست خواهد شد
    ویرایش توسط miss eli vrn : 12-11-2018 در ساعت 08:50 AM
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  50. 3 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط miss eli vrn نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    در اینکه همسرتون و شما جفتتون مشکل رفتاری دارید شکی نیست
    شما که این همه تلاش کردید این تلاش هم بکنید
    اول از خودتون شروع کنید و تغییر کنید چیزی که من توی کامنت هاتون دیدم این بود که شما تصمیمتونو گرفتید و فقط برای یه مهر تایید اومدید اینجا چون آخر همه صحبت ها میگید بهتره جدا بشیم
    تا وقتی که دیدتون این باشه با مشاوره به نتیجه نخواهید رسید
    دوم اینکه دیدن فیلم های پورن و اینکه شما با این حجم زیاد این فیلم ها رو نگهداری میکنید و دارید مطمئنن در زندگیه خصوصی و شخصیه شما تاثیر گذاشته و اینکه یک طرفه نمیتوان نظر داد همسرتون حتما دلیلی برای رفتار هاش داره هیچ زنی نمیخواهد کسیو که دوست داره عذاب بده و اینکه مسلما ایشون هم یکسری خلا از سمت شما دارند و این فقط با اینکه شما با هم به مشاوره برین و روان درمانی کنید درست خواهد شد
    یک دنیا ممنونم امیدوارم هر تغییری که بخواد اتفاق بیافته نتیجه خوبی در پسش باشه
    به خدا همیشه یک طرف صحبت های من همینه که راه رو به من نشون بدید
    و اینکه همیشه من در صحبتهایی که با همسرم دارم همین جریان که خلاش از طرف من چیه رو میپرسم
    به تازگی و با راه هایی که دوستان همینجا سر راهم قرار دادن باهاش صحبت کردم
    داریم به یه سری موفقیتهایی میرسیم و اون دلایلی که اون داره رو بهم گفته و من هم دارم مراعاتش میکنم
    ضمن اینکه اون فیلمها دیگه مال الان نیستن و از مدتها قبل موندن
    صحبت سر اونها نیست اصلا
    ازتون ممنونم که کمکم کردید
    امیدوارم همه مشکلات همه جوونها حل بشه
    تشکر

  52. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    یک دنیا ممنونم امیدوارم هر تغییری که بخواد اتفاق بیافته نتیجه خوبی در پسش باشه
    به خدا همیشه یک طرف صحبت های من همینه که راه رو به من نشون بدید
    و اینکه همیشه من در صحبتهایی که با همسرم دارم همین جریان که خلاش از طرف من چیه رو میپرسم
    به تازگی و با راه هایی که دوستان همینجا سر راهم قرار دادن باهاش صحبت کردم
    داریم به یه سری موفقیتهایی میرسیم و اون دلایلی که اون داره رو بهم گفته و من هم دارم مراعاتش میکنم
    ضمن اینکه اون فیلمها دیگه مال الان نیستن و از مدتها قبل موندن
    صحبت سر اونها نیست اصلا
    ازتون ممنونم که کمکم کردید
    امیدوارم همه مشکلات همه جوونها حل بشه
    تشکر

    سلام
    پست تون رو دیدم، خواستم یه نظر براتون بذارم
    اول اینکه خوشحالم که جدی گرفتید این موضوع رو و سعی دارید این دفعه دیگه اساسی حلش کنید برای همیشه
    دوم اینکه همیشه فراموش نکنید ازدواج یک رابطه ی متقابل هست و خیلی هنر میخواد کسی برای موضوعی که براش مهم باشه کوتاه بیاد.
    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید.
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  53. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  54. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    پست تون رو دیدم، خواستم یه نظر براتون بذارم
    اول اینکه خوشحالم که جدی گرفتید این موضوع رو و سعی دارید این دفعه دیگه اساسی حلش کنید برای همیشه
    دوم اینکه همیشه فراموش نکنید ازدواج یک رابطه ی متقابل هست و خیلی هنر میخواد کسی برای موضوعی که براش مهم باشه کوتاه بیاد.
    امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید.
    سلام
    ممنونم که ارزش و بها میدید و میاید و میخونید پستهام رو
    اینکه موضوع رو جدی گرفتم خیلی وقته جدی گرفتم و ارزش اینو داره که اصلاح بشه و حل بشه این مشکل
    اینی که میگید هم میدونم ازدواج و رابطه هر شکلی که داشته باشه خیابونه دوطرفه هست اما برای ما یک طرفه تر هست چون واقعا برای من ارزشی قائب نیستن تو این جریان تا اونجایی که خودم میدونم
    به خدا من تو خیلی چیزا کوتاه اومدم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر کنین
    من خیلی مسائل رو به چشم مشکل ندیدم و فکرم این بود که شاید من غیر طبیعی هستم و راه و روش اصولی همون مبنایی هست که من اصلا ازش سر در نمیآرم
    مهم نیست تا کجا اما دارم تحمل میکنم
    اونم میدونه دارم تحمل میکنم و درک میکنه
    اگر الان هم نفهمه آخرش یه روزی بیدار میشه و میفهمه امیدوارم وقتی میفهمه اونقدر دیر نشده باشه
    تازگی ها باهم کمی صحبت کردیم
    چیزهایی رو به عنوان مشکل و ایراد گفت که من دارم مراعات میکنم
    شاید خیلی مشکلاتمون حل بشه
    اگر قرار بود زندگی ما به بن بست بخوره باید از روز اول مشکلات نمیذاشت تداوم داشته باشه . نه اینکه بعد از 8 سال
    به هر حال منم دوست ندارم سر ایرادهایی که میتونیم با هم حل کنیم به هم بخوره زندگیمون و جدا بشیم
    مهمترین ایرادی که من میبینم اینه که واقعا دل نمیداد به حرفهام و وقتی اینو گفتم تصدیق کرد و گفت درست میگم
    کمی بیربط حرف زد و با تذکر من برگشت سر بحث
    اما باز هم چون خسته و خواب آلود بود رفت خوابید
    یا اینطور وانمود کرد که خسته هست
    به هر حال سوختن و ساختن برای من هست تو زندگی مشترکمون

  55. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2018
    شماره عضویت
    39764
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    3
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    یازده سااااال!!!

  56. کاربران زیر از Soheil7 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  57. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Soheil7 نمایش پست ها
    یازده سااااال!!!
    مردم با ۲۰سال تفاوت سنی دارن باهم به خوبی وخوشی زندگی می کنن اونوقت شما ۱۱سال رو اینقدر بزرگش می کنید.
    سن صرفا یه عدده چیزی که توی زندگی مشترک اهمیت داره میزان درک وفهم دوطرف اززندگی مشترک ،رشد فکری واخلاقی هست نه صرفا عددی به اسم سن.
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  58. کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  59. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    مردم با ۲۰سال تفاوت سنی دارن باهم به خوبی وخوشی زندگی می کنن اونوقت شما ۱۱سال رو اینقدر بزرگش می کنید.
    سن صرفا یه عدده چیزی که توی زندگی مشترک اهمیت داره میزان درک وفهم دوطرف اززندگی مشترک ،رشد فکری واخلاقی هست نه صرفا عددی به اسم سن.
    سلام دریای عزیز هر کسی به اندازه درک و فهم خودش زندگی میکنه اساسا مشکل اجتماع ما همینه که با تفاوت الگوها و سلیقه های هم کنار نمیآیم
    در مورد ازدواجم با اینهمه فاصله سنی خودم 10% تاثیر داشتم و اصلا تو فکر فاصله سنیمون نه من و نه خانمم نبودیم
    به هر حال پیش اومده
    الان ناسازگاریهایی که در بین ما اتفاق افتاده به سن و سال فکر نمیکنم مرتبط باشه چون با همه این مشکلان داریم "دارم" تحمل میکنم و زندگیم رو پیش میبریم"میبرم" مشکل ما خیلی سخت تر از اینه که خواسته من در مورد پوشیدن لباس خاصی حتی مطرح باشه
    زندگی ما شده درگیری سر اینکه کی میخواد چی بشه چی باید بشه و چکارهایی باید بکنیم

  60. کاربران زیر از MEA بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2018
    شماره عضویت
    39764
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    3
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    مردم با ۲۰سال تفاوت سنی دارن باهم به خوبی وخوشی زندگی می کنن اونوقت شما ۱۱سال رو اینقدر بزرگش می کنید.
    سن صرفا یه عدده چیزی که توی زندگی مشترک اهمیت داره میزان درک وفهم دوطرف اززندگی مشترک ،رشد فکری واخلاقی هست نه صرفا عددی به اسم سن.
    اونی که با بیست سال تفاوت داره زندگی میکنه لذت زندگی با یه شریک که فوقش سه چهار سال تفاوت دارن رو نچشیده
    شما تا موز و خرما رو نخورده باشید و مثلا فقط موز رو خورده باشید نمیتونید بگید کدوم شیرین تره

    من بیست سال ندیدم
    تو فامیل ما بالای پنج سال نیس

    باید دو طرف هم سن باشن باهم جوونی کنن تو یه دوره از زندگی باشن

    وگرنه کی میگه نمیشه؟ مرد 60 ساله میتونه دختر 14 ساله بگیره
    و مورد داشتیم واقعا

  62. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Soheil7 نمایش پست ها
    اونی که با بیست سال تفاوت داره زندگی میکنه لذت زندگی با یه شریک که فوقش سه چهار سال تفاوت دارن رو نچشیده
    شما تا موز و خرما رو نخورده باشید و مثلا فقط موز رو خورده باشید نمیتونید بگید کدوم شیرین تره

    من بیست سال ندیدم
    تو فامیل ما بالای پنج سال نیس

    باید دو طرف هم سن باشن باهم جوونی کنن تو یه دوره از زندگی باشن

    وگرنه کی میگه نمیشه؟ مرد 60 ساله میتونه دختر 14 ساله بگیره
    و مورد داشتیم واقعا
    از کجا این قدر مطمئنی که لذت زندگی رو نچشیده؟ مگه شما تو زندگیشون بودی؟
    یه کسی که شریک زندگیش باهاش اختلاف سنی کمی داره ولی درک وفهم درستی از زندگی مشترک نداره به چه دردی می خوره؟
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  63. کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  64. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2018
    شماره عضویت
    39764
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    3
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    از کجا این قدر مطمئنی که لذت زندگی رو نچشیده؟ مگه شما تو زندگیشون بودی؟
    یه کسی که شریک زندگیش باهاش اختلاف سنی کمی داره ولی درک وفهم درستی از زندگی مشترک نداره به چه دردی می خوره؟
    نچشیده چون با دختر هم سن و سال خودش زندگی نکرده
    نگفتم لذت زندگی رو نچشیده گفتم لذت زندگی با یکی هم سن و سال خودش رو نچشیده
    ضمنا وقتی دختر هم سن و سال مرد درک و فهم درستی از زندگی نداره اونی که بیست سال ازش کوچیک تره داره؟
    تو همین سایت مشاور هایی میشناسم که درمورد اختلاف سنی با من موافقن
    منم دارم حرفای اونا رو میزنم
    و چیزایی که دیدم
    البته دروغ نگم سلیقه خودم هم هست
    من خودم روم نمیشه با یکی زندگی کنم که بیشتر از پنج سال ازم کوچیک تره
    یعنی دلم هم نمیخواد
    تو فامیل ما بالای پنج سال رو میگن دهاتی
    نه واسه کلاس گذاشتن
    این که مرد دختر با اختلاف سنی زیاد میگیره بیشتر تو روستاهاس

  65. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Soheil7 نمایش پست ها
    نچشیده چون با دختر هم سن و سال خودش زندگی نکرده
    نگفتم لذت زندگی رو نچشیده گفتم لذت زندگی با یکی هم سن و سال خودش رو نچشیده
    ضمنا وقتی دختر هم سن و سال مرد درک و فهم درستی از زندگی نداره اونی که بیست سال ازش کوچیک تره داره؟
    تو همین سایت مشاور هایی میشناسم که درمورد اختلاف سنی با من موافقن
    منم دارم حرفای اونا رو میزنم
    و چیزایی که دیدم
    البته دروغ نگم سلیقه خودم هم هست
    من خودم روم نمیشه با یکی زندگی کنم که بیشتر از پنج سال ازم کوچیک تره
    یعنی دلم هم نمیخواد
    تو فامیل ما بالای پنج سال رو میگن دهاتی
    نه واسه کلاس گذاشتن
    این که مرد دختر با اختلاف سنی زیاد میگیره بیشتر تو روستاهاس
    اگه روانشناسا میگن اختلاف سنی نباید زیاد باشه بخاطر همین درک وفهم هست البته کمم نباید باشه.
    این مورد سنم درمورد هرکسی یه جوری هست نمیشه همین جوری هرکسی که اختلاف سنیش زیاد بود بیایم بگیم اون لذت زندگی واقعی رونچشیده....
    محض اطلاعتون باید بگم تااونجایی که من ازروانشناسا شنیدم تفاوت سنی حداقلش باید سه چهار سال باشه..... وتا هفت هشت سال خوبه
    ضمنا وقتی یه دختری ببینه یه پسری که اختلاف سنیش کمه ولی درکش اونقدر پایین هست که به درد زندگی مشترک نمی خوره گزینه ای رو انتخاب می کنه که سنش بیشتره چون درکشم بیشتره.حالا اون سن بسته به نظر وعقیده فرد متفاوتم هست.
    پ.ن من توشهرای بزرگ این موردو بیشتر دیدم تاشهرای کوچیک
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  66. 2 کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEA نمایش پست ها
    سلام
    ممنونم که ارزش و بها میدید و میاید و میخونید پستهام رو
    اینکه موضوع رو جدی گرفتم خیلی وقته جدی گرفتم و ارزش اینو داره که اصلاح بشه و حل بشه این مشکل
    اینی که میگید هم میدونم ازدواج و رابطه هر شکلی که داشته باشه خیابونه دوطرفه هست اما برای ما یک طرفه تر هست چون واقعا برای من ارزشی قائب نیستن تو این جریان تا اونجایی که خودم میدونم
    به خدا من تو خیلی چیزا کوتاه اومدم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر کنین
    من خیلی مسائل رو به چشم مشکل ندیدم و فکرم این بود که شاید من غیر طبیعی هستم و راه و روش اصولی همون مبنایی هست که من اصلا ازش سر در نمیآرم
    مهم نیست تا کجا اما دارم تحمل میکنم
    اونم میدونه دارم تحمل میکنم و درک میکنه
    اگر الان هم نفهمه آخرش یه روزی بیدار میشه و میفهمه امیدوارم وقتی میفهمه اونقدر دیر نشده باشه
    تازگی ها باهم کمی صحبت کردیم
    چیزهایی رو به عنوان مشکل و ایراد گفت که من دارم مراعات میکنم
    شاید خیلی مشکلاتمون حل بشه
    اگر قرار بود زندگی ما به بن بست بخوره باید از روز اول مشکلات نمیذاشت تداوم داشته باشه . نه اینکه بعد از 8 سال
    به هر حال منم دوست ندارم سر ایرادهایی که میتونیم با هم حل کنیم به هم بخوره زندگیمون و جدا بشیم
    مهمترین ایرادی که من میبینم اینه که واقعا دل نمیداد به حرفهام و وقتی اینو گفتم تصدیق کرد و گفت درست میگم
    کمی بیربط حرف زد و با تذکر من برگشت سر بحث
    اما باز هم چون خسته و خواب آلود بود رفت خوابید
    یا اینطور وانمود کرد که خسته هست
    به هر حال سوختن و ساختن برای من هست تو زندگی مشترکمون

    سلام
    خواهش می کنم
    در مورد مهم بودن موضوع خب کاملا حق با شماست
    اما ببینین جناب من یه نکته ای که از نظرم واقعا مهم هست توی این مسئله ی شما فاکتور"زمان" هستش
    فکر می کنم آدم برای هر خواسته اش تو زندگی به خصوص در این مورد باید یک مدت زمان رو تعریف کنه و طرف مقابل هم در جریان باشن
    خب یا ایشون هم واقعا برای این مسئله این پاروی خودشون رو در میارن و هماهنگ میشن با شما
    یا نه به هر دلیلی که ممکنه برای ایشون باشه باز هم بی تفاوت نگاه می کنند
    خب این قایق زندگی وقتی قشنگ مسیرش رو طی می کنه که دو طرف هماهنگ با هم پارو بزنن نه فقط یه نفر کار رو به عهده بگیره
    و طرف دیگر بیشتر نظاره گر و بی تفاوت باشه تا موثر


    خیلی خوبه که دارید مطرح میکنید
    باز هم جدی تر در این رابطه حرف بزنید
    یادمه فرمودید همسرتون سه سال هست که شاغل نیستن
    خب برای یه خانوم اولویت اول باید زندگی خودش و همسرش باشه و مسئولیت هاش
    وقت هایی که ایشون خسته نیستن و حال و حوصله شون میکشه باهاشون حرف بزنید
    به هرحال دیگه اخلاق و زمان های حوصله داشتن ایشون رو دستتون اومده این چند سال
    امیدوارم با درایت و تلاش دو طرفه زندگی تون خیلی بیشتر از گذشته رونق و شور بگیره.
    امضای ایشان

    زن در زبان کوردی به زیباترین نحو ممکن معنا شده
    واژه ی "زن" در ادبیات کوردی، نه خانم است
    نه زنیکه
    نه بانو
    نه ضعیفه
    نه زن
    اور را"آفرت" می نامند، به معنای آفریننده!

  68. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    خواهش می کنم
    در مورد مهم بودن موضوع خب کاملا حق با شماست
    اما ببینین جناب من یه نکته ای که از نظرم واقعا مهم هست توی این مسئله ی شما فاکتور"زمان" هستش
    فکر می کنم آدم برای هر خواسته اش تو زندگی به خصوص در این مورد باید یک مدت زمان رو تعریف کنه و طرف مقابل هم در جریان باشن
    خب یا ایشون هم واقعا برای این مسئله این پاروی خودشون رو در میارن و هماهنگ میشن با شما
    یا نه به هر دلیلی که ممکنه برای ایشون باشه باز هم بی تفاوت نگاه می کنند
    خب این قایق زندگی وقتی قشنگ مسیرش رو طی می کنه که دو طرف هماهنگ با هم پارو بزنن نه فقط یه نفر کار رو به عهده بگیره
    و طرف دیگر بیشتر نظاره گر و بی تفاوت باشه تا موثر


    خیلی خوبه که دارید مطرح میکنید
    باز هم جدی تر در این رابطه حرف بزنید
    یادمه فرمودید همسرتون سه سال هست که شاغل نیستن
    خب برای یه خانوم اولویت اول باید زندگی خودش و همسرش باشه و مسئولیت هاش
    وقت هایی که ایشون خسته نیستن و حال و حوصله شون میکشه باهاشون حرف بزنید
    به هرحال دیگه اخلاق و زمان های حوصله داشتن ایشون رو دستتون اومده این چند سال
    امیدوارم با درایت و تلاش دو طرفه زندگی تون خیلی بیشتر از گذشته رونق و شور بگیره.
    تشکر ویژه منو به خاطر راهنماییهای خیلی خوبتون پذیرا باشید
    خیلی سعی میکنم بهتر بشیم
    از دید من این برای خانمم ایراد آنچنانیی نیست شاید من انتظاراتم خیلی هست
    خیلی جالبه که من خودم رو صاحب ایراد میدونم و باور دارم ایراد از منه
    تازه اینجا ها متوجه شدم خیلی ها درگیر این مشکلاتن
    هر چی صحبت میکنم باهمسرم به جاهای بهتر میرسم اما باز هم اون تنبلی خاص به خودش رو داره هنوز و بعذا نادیده میگیره منو
    کمی هم مشکل از من بود همیشه یه جورهایی جدی صحبت نمیکردم باهاش تا چند وقت پیشها که حسابی جدی صحبت کردم و مطرح کردم همه مشکلاتمون رو و باور کنید با سردی و بی میلیش متوجه شدم که داره بازم نادیده میگره منو
    آخرین دعوا و درگیری بین ما بر میگرده به 4 5 سال پیش که من اون موقع کنترلم رو از دست داده بودم درسته آسیبی به خانمم نرسونده بودم ولی حتی الانشم وقتی اینجا دارم مینویسم میترسم
    رفتار اون لحظه من چیزی بود که یادم نمیآد تو زندگیم تا اون روز شده بودم اما هر چی که شد و بود من به شدت از خودم ترسیده بودم
    حین همین صحبتهایی که میگم چند وقت پیش داشتیم و بیخیالی خانم من اینو مطرح کردم که داری در زندگی زنآشویی مون از کسی خط میگیری و من بیخیالش نخواهم شد حتی اگر خواهر من باشه بدترین برخورد رو خواهم کرد و پیوست دادم به همون درگیری آخرمون که من کنترل نداشتم و هر کاری که میشد از دستم بر بیآد تو اون عصبانیت انجام میتونستم بدم
    خدا قسمت هیچکس نکنه شما خودتون حساب کنید که جوری عصبی باشی که از خودت بعدنها بترسی
    با همین حرفهام خانمم بیشتر توجهش به من برگشت و فهمید این صحبتها شوخی نیست
    از اون روز نه اینکه مشکلاتمون تموم بشه نه مشکلاتمون به قوه خود باقی هست اما بهتر شدیم
    کمی بهتر میشنوه منو
    و فکر میکنم این آغاز یک تغییر میتونه باشه
    چون میدونم که داره میفهمه که زندگی بچه بازی نیست و همه چی تو زندگی مشترک و کنار هم بودن مهمه
    بازم ممنونم که متنهای منو میخونید و نظر مینویسید
    خواهش میکنم بازم اگه نکته ای دارید که به دردم بخوره و کمکی کنه بهم
    لطف کنید و بنوبسید

  69. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام 2 3 روزه کسی از دوستان نیومده اینجا نظری بنویسه
    امیدوارم همه احوال و روزگارشون خوش باشه
    ممنونم

  70. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38389
    نوشته ها
    243
    تشکـر
    54
    تشکر شده 42 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    سلام به شما دوست عزیز منم میخوام بدونم چجوری از همسر آینده ام درخواست کنم که برام جوراب بپوشه و بتونم پاهاشو ببوسم

  71. کاربران زیر از Kash بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  72. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32768
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    16
    تشکر شده 19 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    آدم تو این دنیا هر روز یه چیز جدید می بینه و می شنوه
    خب چرا مستقیما با همسرتون در مورد فانتزی های جنسیتون صحبت نمی کنید ؟؟
    به نظر نمیاد این تمایل برای کسی مشکل ایجاد کنه
    ولی اگر من جای شما بودم اصلا صحبت از اون150 مگ نمی کردم

  73. کاربران زیر از آقای فرهمند بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MEA

  74. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39666
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    31
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همه اخلاقهای خانمم خوبه فقط سر این موندم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط آقای فرهمند نمایش پست ها
    آدم تو این دنیا هر روز یه چیز جدید می بینه و می شنوه
    خب چرا مستقیما با همسرتون در مورد فانتزی های جنسیتون صحبت نمی کنید ؟؟
    به نظر نمیاد این تمایل برای کسی مشکل ایجاد کنه
    ولی اگر من جای شما بودم اصلا صحبت از اون150 مگ نمی کردم
    سلام فرهمند جان
    من کلی حرف زدم خانم من یه تنبلی خاصی در مورد این مسئله داره و جدی نمیگیره هیچی رو
    اون 150 گیگ هست نه مگ مگ خیلی خیلی کمتر میشه
    اونم برای اینه که بفهمه این جریان برای من مهمه همین فقط
    هر چی بهش گفتم بهونه تراشی میکنه پشت گوش میندازه میگم خدایی بلکه من علاقه داشتم با شلاق بزنمش ؟؟ یا مثلا میزدم اینور اونورش رو سیاه و کبود میکردم خوب مرض ه دیگه چیزی که من میخوام همه تایید کردن چیز بدی نیس

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد