مشکل من اینه که رابطه جنسی ای که شروع کننده اش خودم باشم رو دوست ندارم . حس میکنم همسرم کششی نداره و این منم که دارم اون رو به سمت رابطه متمایل میکنم.
حتی اینکه تحریکش کنم و اون رابطه رو شروع کنه هم دوست ندارم. چون بازم فکر میکنم من بودم که باعث شدم بیاد سمتم.
از طرفی حس میکنم همسرم خیلی گرم مزاج نیست. خیلی ازم رابطه نمیخواد. اما من به شدت تشنه و حساس رابطه باهاش هستم. تشنه اینکه مثل خیلی شنیده هام از مردهای دیگه مدام در پی رابطه با همسرشون باشن باشه.
اگر خودم برای تحریکش تلاشی کنم سریع تحریک میشه و وارد رابطه میشه و به ندرت پیش میاد که خسته باشه و بگه نه. اما باز هم مشکل خودم مطرح میشه که احساس خوبی از رابطه ای که من باعثش باشم ندارم.
همش دوست دارم لذت زندگی و رابطه ای رو بچشم که مرد دائم به دنبال رابطه با همسرشه . من اگر همسرم رو تحریک نکنم شاید یک ماه هم بگذره و اون ازم رابطه نخواد. من رو خیلی دوست داره و توی ابراز احساسات خیلی پرشوره . اگر بگم تمام تلاشش رو برای خوشحال شدن من میکنه اغراق نکردم و... اما توی روابط جنسی...
اینم بگم که ما همدیگه رو خیلی دوست داریم و زندگی آرومی داریم. مثل همه تلاش ها و مشکلاتی داریم اما اونقدر حاد نیستن که باعث بشن از زندگیمون ناراضی باشیم.