نوشته اصلی توسط
nofi
با اين جوابايي که دادين ديگه حرفى واسه گفتن نميمونه, آمديمو اصلا پسر عموتون به شما هيچ حسى نداشت, گيريم داشت ولى گفت من خواستگاري نميام, گيريم آمدو جريان دوست شما رو فهميدو گفت من با اين قضيه کنار نميام...
پس با اين تفاصير به نظر من شما پسر عموتونو دوست دارين اما فقط به عنوان يه پسر عمو نه همسر آينده و از اونجايى که قبلا بهش يه حسى داشتين سرنوشتش واستون مهمه و خب اين يه چيز عاديه, چون شما با هم فاميلين؛ از قديم گفتن فاميل گوشت همو ممکنه بخورن ولى استخونو همو دور نميريزن؛ الکى از اين فکرا نکنيد, اين آقاى دوست که ميخواد بياد خواستگاريتون رو دوست داشته باشين بيشتر از قبل و با اين حرفا ايشون و بيشتر از همه خودتون رو اذيت نکنيد, به چيزاى خوب فکر کنيد به آينده درخشانتون در کنار همسرتون.
دوباره هم ميگم اين مطالب فقط نظر شخصى خودمه و خواستم کمکى کرده باشم.
با آرزوى موفقيت و خوشبختى. :-)