همیشه تمام کردن یک رابطه از سخت‌ترین کارهاست. حال این رابطه چه یک رابطه زناشویی باشد، یا دوستی یا عاشقانه سختی خودش را دارد. باید در شروع و پایان رابطه‌ها دقت کرد و زمانی که یک رابطه در حال آسیب زدن به شماست بهتر است آن را تمام کنید. دقت کنید، آسیب زدن به شما. چون هرکس مسئول زندگی و سرنوشت خودش است و شما نمی‌توانید بخاطر اینکه رابطه ای به شریکتان آسیب میزند آن را تمام کنید. به هرحال، در این مقاله درباره اینکه اهداف رابطه چیست و چه زمانی باید رابطه را تمام کرد صحبت کرده ایم.
هدف رابطه چیست؟
رابطه‌های پیش از ازدواج می‌تواند به چند منظور برقرار شود. اصلی‌ترین و مهم‌ترین آن، شناخت فرد مناسب برای ازدواج است. بنابراین در این مواقع باید بسیار در ادامه رابطه دقت شود. اهداف دیگر رابطه نیز به تناسب هر فرد متفاوت است، از روی سرگرمی، گذران وقت، رفع نیازهای عاطفی یا جنسی و... . بنابراین لازم است که بدانید چه زمانی تمام کردن یک رابطه برای پایان رابطه مناسب است.
چه زمانی باید یک رابطه را تمام کرد؟
تمام کردن یک رابطه، مخصوصا اگر بیش از یک سال از آن بگذرد، کار دشواری است. به دلیل ایجاد دلبستگی و عادت کردن به یک فرد و خاطرات مشترک، معمولا دو طرف بحران‌هایی را تجربه می‌کنند. اما باید بدانید زمانی می‌رسد که ادامه رابطه اشتباه است، اگر هر یک از موارد زیر را در هر زمانی از رابطه پیش از ازدواج تجربه کردید، در مورد آن تامل کرده یا با یک روانشناس در ارتباط باشید:
زمانی که حرمت‌ها و خط قرمز هایتان شکسته شده است:
اگر شریک شما، با وجود اینکه درباره خط قرمزها و ارزش‌هایتان به او توضیح داده بودید، آن‌ها را زیر پا گذاشت، می‌توانید این رابطه را تمام کنید. شکستن حرمت‌ها هر رابطه ای را بیمار می‌کند.
اگر در گذشته غرق هستید:
اگر هنوز در با خاطره بازی و تکرار خوشی‌های گذشته سر می‌کنید و اصلا بخاطر آن لذت‌ها در رابطه مانده اید، بهتر است این کار را نکنید. یک رابطه باید رو به جلو و مولد باشد و درجا زدن، آینده را از شما می‌گیرد. اگر به قبل از رابطه فکر می‌کنید، به افراد دیگری که می‌توانستند باشند، به دورانی که زندگی بهتری داشتید و... سریعا رابطه را تمام کنید.
اگر رنج‌ها از لذت‌ها بیشتر است:
اگر لحظاتی که با هم خوش و خوشحال هستید، کمتر از دعواها و دلخوری هایتان است، این رابطه نتیجه ای ندارد. پس به جای آزار یکدیگر از هم فاصله بگیرید.
ارزش‌ها و باورهای متفاوت دارید:
در مورد اصول و قواعدی که برای زندگی خود قائل هستید با شریکتان صحبت کنید. تفاوت در اصول شما را به سمت سقوط هدایت می‌کند. ارزش‌های اخلاقی، باورهای مذهبی، ارزش‌های جمعی و خانوادگی، سنگ بنای هر رابطه هستند و اگر از این منظر با هم متفاوتید، این رابطه متزلزل خواهد بود.
آسیب‌های جسمی و روانی وجود دارد:
مهم نیست بعد از اینکه شریکتان شما را کتک زد از شما عذرخواهی کند یا نه، مسئله عدم تعادل اوست. خطرناک‌تر از آن زمانی است که شریک شما با رفتار و حرف هایش، باعث رنجش روحی شما می‌شود. حرفهای تلخ میزند و مانند خنجر به قلب شما فرو می‌رود. کنایه زدن، توهین کردن، تمسخر و تحقیر، جایی در رابطه ندارد.
اگر بحث تغییر کردن وجود دارد:
اصولا رابطه ملزومات، باید و نبایدهای خود را دارد. اگر شما هنوز نمی‌توانید دست از عادات دوران مجردی بردارید و شریکتان نیز نمی‌تواند خود را در راستای رابطه تغییر دهد، بهتر است درباره جدایی باهم صحبت کنید. نکته مهم این است که باید خودتان متوجه شوید و خود را اصلاح کنید. اگر شریک شما مصرانه از شما می‌خواهد که تغییر کنید و یا از طرفتان می‌خواهید که بخاطر شما تغییر کند، این رابطه شاید ادامه دادنی نباشد. امید به تغییر همسر بعد از ازدواج دلیل بسیاری از طلاق‌ها می‌باشد.
اگر نتوانستید درباره اختلافات توافق کنید:
اگر درباره اختلاف نظر‌ها و تفاوت هایتان، توافق صورت نگرفت و همچنان درباره مسائل تکراری در حال بحث و جدل هستید، بیش از این خود را خسته نکنید.
اگر فرد مقابل بیکار و بی هدف است:
اگر شریک شما، نه شغل دارد، نه هدفی دارد، نه در حال تحصیل است و هیچ برنامه ای برای زندگی ندارد، طبیعتا این آدم، فرد مناسبی برای رابطه نیست. مگر اینکه شما هم مثل او باشید.
اگر مصرف مواد مخدر به حد اعتیاد رسیده است:
فردی که به مواد مخدر معتاد است و نمی‌تواند بدون آن زندگی کند، حتی برای داشتن یک رابطه عاطفی نیز مناسب نیست و باید از او دوری شود. مگر اینکه قصد ترک داشته باشد و شما نیز بخواهید به او کمک کنید. اگر به فکر ازدواج با فردی معتاد هستید، بهتر است درباره موفقیت آمیز بودن ازدواج با معتاد بیشتر تامل کنید.
سو استفاده مالی وجود دارد:
اگر شریک شما، سعی می‌کند به هر نحوی از امکانات مالی شما بیش از اندازه معقول یک رابطه استفاده کند، طبیعتا در آینده نیز این سوء استفاده‌ها بیشتر خواهد شد.
دروغگویی:
آفت هر رابطه، دروغگویی است. رابطه ای که بر پایه دروغ بنا شده باشد، هرچند بعدا به اعتراف برسد، باز هم معیوب است. مخصوصا اگر در طول رابطه نیز مدام در حال شنیدن یا گفتن دروغ باشید، رابطه ای سست بناگذاری کرده اید.
اخلاق نامناسب و پرخاشگری:
اگر شریک شما بداخلاق و بد دهن است، سریع عصبانی می‌شود، با همه درگیر است و فردِ بدبین و منفی بافی است، دیگران و یا شما را تحقیر می‌کند، خودخواه و خود محور است و به فکر دیگران نیست، شاید فرد مناسبی برای زندگی در آینده نباشد.
نپذیرفتن فردیت شما و محدود کردن:
اگر او درباره پوشش شما، رفت و آمدهای شما، علایقتان و به طور کلی زندگی شخصی شما اظهار نظر می‌کند و می‌خواهد شما را محدود کند، فرد مناسبی نیست. دو طرف باید به فردیت و زندگی شخصی همدیگر احترام بگذارند.
خیانت:
نهایتا، اتفاقی که هر رابطه ای را یکباره تخریب می‌کند، مسئله خیانت است. البته خیانت به اندازه کافی بحث پیچیده ای هست و اینکه طلاق بخاطر خیانت یا بخشش خیانت، در چه زمانی اتفاق می‌افتد را در مقالات دیگر به طور مفصل بررسی کرده ایم.
سخن آخر
اگر می‌گویی بدوت شریک عاطفی تان نمی‌توانید زندگی کرده و کسی دیگری را پیدا کنید، بهتر است درباره ایده آل‌ها و علاقه خود تجدید نظر کنید. همه در کنار خود فردی را می‌خواهند که اگر نباشد، زندگی بدون او ناقص شود. معشوقه ایده آل مثل یک کلمه کلیدی در یک شعر می‌باشد که اگر هر کلمه ای جای آن بگذارید، کل مفهوم شعر به هم می‌ریزد. به طور کلی اگر همچنان درباره انتخاب تان مردد هستید؛ قطعا بهترین انتخاب را نکردید و نیاز به مشورت با افراد با تجربه را دارید.
نظرت چیه؟