در زمانی که یک شناخت مشخصی از قلدری وجود داشته باشد، باعث می شود تا یک تعریف مشخص ذهنی از آن به دست بیاید. برای مثال، همه واکنش ها و کارها به معنای قلدری نمی باشند.

در حقیقت، برخی از افراد تمایل دارند تا هر چیز گستاخانه ای را که کودک انجام می دهد یا می گوید را به عنوان قلدری کردن در نظر بگیرند.

اثر مخربی که این عقیده می تواند داشته باشد، سطحی کردن مفهوم و پیام قلدری می باشد. چه اتفاقی باید صورت بگیرد تا افراد در برابر خشونت قلدری و مشکلاتی که از آن ناشی می شود، مصون و ایمن باشند.

در ضمن، برخی افراد دیگر نسبت به وجود داشتن انواع مختلف قلدری بی اطلاع هستند. در نتیجه، ممکن است که آنها بر این عقیده باشند که فقط پرخاشگری اجتماعی منجر به ایجاد قلدری می شود و شکل های دیگری قلدری، همانند پرخاشگری رفتاری، قلدری سایبری (مجازی)، قلدری زبانی و قلدری جنسی را در نظر نمی گیرند.

به منظور تعریف قلدری، بهترین جایگزین عبارت از پیدا کردن سه مولفه رایج از قلدری، همانند عدم تعادل های قدرت، واکنش های تکراری و واکنش های عمدی می باشد.

همچنین شناخت این موضوع که کدام تاکتیک ها یا فرم های قلدری کردن، در هنگام قلدری بر سایر افراد استفاده می شود، اهمیت زیادی دارد.
مولفه های قلدری

بیشتر کارشناسان و متخصصان در زمینه رفتارهای قلدری و پرخاشگرانه بر این مورد توافق دارند که آن چیزی که قلدری را ایجاد می کند، مستقل از رفتار می باشد و این بدان معنا است که هدف افراد قلدر، آسیب زدن به هدف هایشان است.

همچنین در این وضعیت، یک عدم توازن قدرت وجود دارد و رفتارهای صورت گرفته تکرار می شوند.

عدم توازن قدرت: در زمانی که عدم توازن قدرت وجود داشته باشد، دفاع از خود در برابر حملات و آسیب های فرد قلدر به سختی امکان پذیر است.

این تفاوت در قدرت، می تواند فیزیکی و یا روان شناختی باشد. برای نمونه، در عدم توازن های فیزیکی، مرد قلدر سن بیشتری دارد، بزرگ تر است و یا قوی تر است.

همچنین این امکان وجود دارد که یک گروه از افراد قلدر وجود داشته باشند که هدف شان یک قربانی می باشد. با این وجود، توضیح دادن و مشخص کردن عدم تعادل روان شناختی سخت تر است، ولی عبارت از داشتن یک موقعیت اجتماعی بالاتر، یک زبان تند، و یا نفوذ بیشتر در مدرسه می باشد.

نتیجه مربوط به هر عدم توازن قدرت عبارت از این می باشد که هدف از قلدری، عبارت از ایجاد احساس ضعف، ظلم کردن، تهدید کردن و آسیب پذیر بودن طرف مقابل می باشد.

کارهای تکراری: معمولا قلدری کردن عبارت از یک رفتار گستاخانه و یا پست نمی باشد. در عوض، این واکنش ها معمولا به صورت مداوم و ثابت می باشند.

در اغلب موارد، هدف از قلدری ها عبارت از آسیب زدن به قربانیان برای چندین مرتبه می باشد. در برخی مواقع، قلدری کردن می تواند به صورت درخواست تکالیف خانگی مداوم و خسته کننده از یک کودک و یا پول غذا می باشد. در موارد دیگر، این رفتاری قلدری می تواند شامل کارهای دیگری، از قبیل صدا زدن نام های مورد هدف، قرار دادن آنها در اتاق های بزرگ و قرار دادن وسایل در جاهای مختلف به صورت آنی می باشد.

حتی الگوهای مربوط به پرخاشگری رابطه ای در طول زمان تکرار می شوند. این مورد می تواند شامل محروم کردن یک فرد از برخی فعالیت ها، قرار دادن وسایل در جاهای مختلف به صورت آنی، پخش شایعات، و سایر روش های ماهرانه برای قلدری عاطفی باشد.

نکته مهمی که در این موضوع وجود دارد عبارت از این است که کودکان می توانند موارد مورد نظر را بگویند و انجام دهند، در حالی که یک اتفاق مجزا، نمی تواند به عنوان یک قلدری در نظر گرفته شود.

موقعیت قلدری در زمانی ایجاد می شود که اذیت های صورت گرفته به صورت مستمر باشند و بیش از یک بار صورت بگیرند.

کارهای عمدی. جنبه دیگر مربوط به قلدری که آن را از رفتارهای گستاخانه و معانی دیگر جدا می کند، عبارت از این است که هدف از قلدری آسیب زدن به یک شخص می باشد.

در قلدری، افراد دیگری به صورت هدف مند اذیت می شوند. رفتار آنها به صورت تصادفی و یا برای شوخی نمی باشد. در رابطه با قلدری کردن نسبت به یک قربانی، هیچ جای شوخی وجود ندارد. در مقابل، پیامد مربوط به قلدری کاملا متغیر می باشد.

افراد قربانی می توانند احساس خجالت، دستپاچه شدن، ناراحتی، ترس، تنفر و یا حتی عصبانیت داشته باشند. علاوه بر آن، قلدری می تواند ابزاری باشد که فرد قربانی در رابطه با رفتن به مدرسه، احساس اضطراب و نگرانی داشته باشد.