استفاده از نقاشی، رقص، مجسمه سازی، عکاسی، کلاژ، موسیقی، نمایش و ادبیات انواع گوناگون هنردرمانی را تشکیل می دهند که تحت عناوین موسیقی درمانی، نمایش درمانی، قصه درمانی و غیره ارائه می شوند.



در قلمرو زیست شناسی هر فعالیتی که به بقاء کمک و یا سازگاری با محیط را تسهیل کند یا از رفتارهایی در این جهات ناشی گردد، بامعنا شمرده می شود. هنر نیز یکی از این فعالیت هاست. «هربرت رید»( Herbert Read ) تاریخ نگار هنر در کتاب «پیکره و انگاره» (Icon and Idea) می نویسد:

«برخلاف نظریه های اولیه که هنر را صرف انرژی اضافی دانسته اند، هنر در سپیده دم فرهنگ بشری کلید بقاء و موجب تقویت قابلیت های لازم برای تنازع بقاء بود. به نظر من هنر به مثابه کلیدی برای بقاء باقی مانده است.»
پس هنر یکی از راهها و ابزارهای تامین بقاي انسان است و بدیهی است در شرایطی مانند بیماری ها و مشکلات روحی و جسمی نیز می تواند نقشی تصحیح کننده و تسکین بخش بازی کند.
ظاهرا بشر از نخستین روزهای حیات خود با این کارکرد هنر آشنا بوده است. بسیاری از نقاشی های باقیمانده در غارهای دوران پارینه سنگی منعکس کننده دغدغه های ذهنی و راهی برای کسب آرامش روحی و غلبه بر ترس‌ها و اضطراب‌های انسان اولیه است.
هنر وسیله ای برای ابراز احساسات و برقراری ارتباط با دیگران و مانند زبانی جهانی است. لذا می تواند نقشی پالایش دهنده ایفا کند و ارتباط انسانی را ارتقا بخشد. در آثار هنری با پیام ها، تمثیل ها و اشارات روبرو می شویم و تخیلات هنری چون از اعماق ناخودآگاه انسان منشاء می گیرند تمایلات، روحیات و محتویات درونی و گاه پنهان او را آشکار می کنند.
در بسیاری از موارد هنر نوعی ارتباط غیرکلامی و وسیله ای برای بیان آمال و آرزوهای انسان و راهی برای تسکین آلام و فشارهای عاطفی درونی اوست که در طراحی، نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی انعکاس می یابد. تصویر شکار حیوانات، مقابله با بلایای طبیعی و ترسیم عناصر طبیعی مانند خورشید، ماه و رعد و برق در خدمت تامین نیازها و تسکین ترس های انسان های اولیه بوده است.
با ظهور تمدن نیز این کارکرد مورد توجه قرار گرفته است. یونانی ها معتقد بودند که وجود جامعه سالم با آموزش موسیقی و ژیمناستیک به کودکان تحقق می یابد. همچنین از موسیقی برای درمان جنون استفاده می کردند یا برای نمایش نیز خواص درمانی قائل بودند. ارسطو نمایش را از زاویه تخلیه هیجانی و پالایش روانی ارج می نهاد. فارابی نیز از موسیقی برای درمان بیماری ها استفاده می کرد و در متون پزشکی سنتی ایران از تاثیر موسیقی در درمان حصبه سخن رانده شده است.
در قرن نوزدهم فعالیت های هنری به برخی از آسایشگاه های روحی راه یافت. در ابتدا هدف تنها سرگرم کردن دیوانگان بود. مجلس رقص مجانین و مبتلایان به هیستری و جمع آوری آثار هنری بیماران روانی در فرانسه و ایتالیا به وقوع پیوست. اما تنها در قرن بیستم و به طور مشخص از سال های 1930 بود که هنردرمانی به صورت امروزی خود در اروپا و امریکا متولد شد و نخستین کسی که از آن سخن گفت نه یک روانشناس یا روانپزشک بلکه نقاشی به نام آدریان هیل ( Adrian Hill ) بود.
در سال های 50 موضوع آسیب شناسی روانی هنر مطرح شد. از سال های 60 علاقه روان شناسان و روان پزشکان به هنردرمانی افزایش یافت و از سال های 90 شاهد شکوفایی این رشته هستیم.
هنردرمانی طیف وسیعی از رویکردها و کاربردهای درمانی را در برمی گیرد که معمولا در آن از هنرهای بصری مانند نقاشی، طراحی، کلاژ و مجسمه سازی استفاده می شود و اشکال دیگری مانند موسیقی درمانی، نمایش درمانی یا استفاده از ادبیات نیز وجود دارند. در هنرهای بصری و موسیقی، هنر به عنوان ابزاری برای ارتباط و بیان غیرکلامی به کار می رود و آنچه در زبان نمی گنجد یا توسط آن قابل انتقال نیست، بیان می گردد. هنردرمانی به عنوان نوعی روان درمانی تلاشی سازمان یافته برای کمک به افراد است تا ارتباط انطباقی و سازگاری بهتری میان خود و جهان بیرون پیدا کنند. تکنیک های هنردرمانی بر اساس رویکردهای گوناگون سیستمی، تحلیل روانی، شناختی و رفتارگرایی بنا شده و در مسایل مختلف روانی، اجتماعی و عاطفی کاربرد اصولی پیدا کرده است.
فرض بر این است که در هنردرمانی، درمان ناشی از خود فرآیند آفرینش هنری است. به عبارتی دیگر فرآیند خلاقیت از خود اثر هنری اهمیت بیشتری دارد. پس هنردرمانی به آفرینش آثار بدیع هنری نظر ندارد بلکه می خواهد به انسان ها کمک کند تا نگرشی مثبت درباره خود و جهان به دست آورند و روابط خود با دیگران را بهبود بخشند. هنردرمانی همیشه به صورت درمان و در بافت رابطه درمانی با درمانگر به هنر می پردازد و از یک منطق درمانی برخوردار است. لذا بعد زیبایی شناختی هنر در آن اهمیت ثانوی می یابد. احساس، خلاقیت، بیان و ارتباط را می توان چهار ستون هنردرمانی دانست.
هنردرمانی نوعی تکنیک درمانی است که وضعیت احساسی و هیجانی بیمارانی را که از کشمکش های روحی و روانی در رنجند، بهبود می بخشد. البته ناگفته نماند که خلاقیت و آفرینش هنری به خودی خود نیز حائز اهمیت است زیرا در جریان آن تفکرات و احساسات فرد بیان می شود و نوعی رشد شخصی و تعالی روحی و معنوی رخ می دهد. به عبارت دیگر ابعاد زیباشناختی آفرینش هنری نیز می تواند در بهبود خلق، ایجاد نشاط و افزایش اعتماد به نفس و آگاهی فرد نقش داشته باشد و حتی بر عوامل فیزیولوژیک مانند تنفس و فشار خون تاثیر مثبت بگذارد.
اهداف و عناصر درمانی هنردرمانی عبارتند از: ارتقاء هویت شخص از انسانی ناتوان به فردی خلاق، تصحیح خودپنداره یا تصویر ذهنی فرد و تقویت خودباوری و افزایش اعتماد به نفس او، تقویت کنترل درونی به جای سیطره عوامل بیرونی، بهبود ارتباط با دیگران، تقویت آگاهی جسمانی، تخلیه روانی و پالایش احساسی در مواجهه با تعارضات عاطفی، بهبود هماهنگی های حرکتی، بهبود و اصلاح مهارت های اجتماعی، افزایش بصیرت و بینش، تقویت زبان تصویری و شیوه های بیان خلاق در رویارویی با مشکلات.
امروزه در عرصه بهداشت روان هنردرمانی هم در درمان و هم در پیشگیری نقش بازی می کند. در بخش پیشگیری کاربرد وسیعی پیدا کرده است و به خصوص در کودکان در آموزش کودکان استثنایی و عادی و افزایش اعتماد به نفس نوجوانان به کار می رود. کودکان معمولا حس هنری بالایی دارند و ذاتا خلاقند و از آنجا که دایره واژگانی آنها محدود است به راحتی می توانند از نقاشی و طراحی برای ابراز احساسات خود در قالب تصاویر استفاده کنند.
هنردرمانی در تمام سنین و در مراحل مختلف رشد و نیز گروه های اجتماعی گوناگون به کار می رود و موارد کاربرد آن فهرست بلندبالایی را دربرمی گیرد که هم بیماران بستری در بیمارستان ها را شامل می شود و هم به طور سرپایی قابل استفاده است. هنردرمانی در ارتقاء سبک زندگی و بهداشت عمومی افراد سالم نیز نقش مثبت دارد. به عنوان مثال کاهش استرس که ناشی از فعالیت های لذت بخش هنری است موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود و نقش حفاظتی در برابر بیماری ها ایفا می کند. تمرین های هنری فرصتی برای ایجاد هماهنگی میان چشم ها و دست ها و در نتیجه تهییج مسیرهای عصبی میان دست و مغز است که موجب افزایش سطح انرژی و اعتماد به نفس می شود.
عقب ماندگی ذهنی، مشکلات یادگیری در کودکان، ناکامی های تحصیلی، اضطراب، افسردگی، اختلالات تبدیلی، وسواس، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، مشکلات زناشویی، بیماری های مزمن کلیه، سرطان، هموفیلی، آسم، ایدز، دیابت، صدمات مغزی، دردهای مزمن، پارکینسون، مشکلات سالمندان و آلزایمر از جمله موارد گسترده کاربرد هنردرمانی به شمار می آید. به تازگی هنردرمانی در عرصه های شناختی و رفتارگرایی نیز برای ایجاد مهارت های اجتماعی به کار می رود. به طور کلی می تون گفت که هنردرمانی در ارتقاء کیفیت کلی زندگی و کمک به افزایش احساس خوب بودن و سلامت فیزیکی و روانی موثر است.
استفاده از نقاشی، رقص، مجسمه سازی، عکاسی، کلاژ، موسیقی، نمایش و ادبیات انواع گوناگون هنردرمانی را تشکیل می دهند که تحت عناوین موسیقی درمانی، نمایش درمانی، قصه درمانی و غیره ارائه می شوند. موسیقی درمانی در توانبخشی بیماران به کار می رود و عناصر ریتمیک آن ریتم زندگي و رفتار افراد را بهبود می بخشد. همچنین در تعدیل رفتار کودکان عقب مانده نیز موثر است زیرا با استفاده از ریتم و موسیقی مهارت ها و هماهنگی حرکتی آنان بهتر می شود. قصه درمانی در انتقال غیرمستقیم پیام های مهم جامعه در مورد یادگیری رفتارهای انطباقی و سازگارانه در بافت اجتماع موثر است. نمایش درمانی که در آن از نمایش جهت بیان احساس استفاده می شود مدیون تلاش های جاکوب مورنو ( Jacob Moreno ) در سال های 30 قرن بیستم است. در نمایش درمانی یا درام روانی (Psychodrama ) هرکس می تواند نقش متفاوتی را به عهده بگیرد و از این طریق در ابعاد و ژرفای شخصیتی خود به کاوش بپردازد.

هرچند هنردرمانی را می توان به صورت فردی نیز انجام داد ولی در اغلب موارد جلسات هنردرمانی به صورت گروهی در گروه های کوچک و بزرگ انجام می شود و شیوه ها و تکنیک های متنوعی در آن به کار می رود. گروه ها نیز به دو نوع سازمان یافته و سازمان نیافته تقسیم می شوند. در گروه های سازمان نیافته افراد در انتخاب موضوع و مصالح کاری خود آزاد هستند. هدف این نوع هنردرمانی تقویت استقلال فرد و تغییر محور کنترل او از جهان بیرون به دنیای درون است. جلسات گروهی در بهبود مهارت های ارتباطی موثرند. در این جلسات افراد می توانند در کار هنری با هم مشارکت کنند و کار در معرض تماشای همه قرار دارد. باید توجه داشت که در هنردرمانی تکنیک های حرفه ای یک هنر مورد تاکید قرار نمی گیرند.
بنیاد هنردرمانی بر تشکیل کارگاه های درمانی استوار است که تجهیزات آنها بر اساس نوع هنردرمانی متفاوت است. البته تجهیزات پیچیده ای در کار نیست بلکه همان مصالح آفرینش هنری مانند رنگ، مواد، بوم، آلات موسیقی، گل مجسمه سازی یا ماسک و لباس برای نمایش مورد نیاز است. قواعد و چگونگی جلسات کارگاه بر اساس نگرش و رهنمودهای روان درمانگر که در اینجا هنردرمانگر خوانده می شود، تفاوت می یابد. جلسات درمانی برای افراد بالغ معمولا یک یا دو سال است و برای کودکان و سالمندان کمتر است. مطالب و ابزارهای مورد نیاز توسط درمانگر فراهم می شود و زمانی نیز برای برنامه ریزی، اجرا، بحث و گفتگو در مورد کار و بازتاب آن اختصاص می یابد. جلسات منظم گاهی شش ماه یا بیشتر ادامه می یابد. ساختار جلسات بر اساس مشاهداتی که نشان دهنده حرکت به سوی اهداف درمانی است، شکل می گیرد و نتایج کمی و کیفی آن از زاویه بررسی فرآیندهای درونی بیمار در ارتباط با آفرینش هنری، کفایت فنی او و فرآیندهای جسمانی به کار گرفته شده و تناسب رسانه هنری ارزیابی می شود.
انتخاب رسانه هنری تصادفی نیست و بستگی به نوع رابطه ای دارد که بیمار با جسم و نیز تخیل خود و دنیای بیرونی برقرار می کند. البته نوع بیماری یا مشکل فرد نیز تاثیرگذار است. در حقیقت رسانه یکی از ارکان اصلی مرتبط با مقاصد درمانی است. معمولا رسانه ای که بیمار با آن آشناست انتخاب نمی شود. مثلا از یک نقاش حتی اگر نیمه حرفه ای باشد خواسته نمی شود که به نقاشی بپردازد و از روش تصویری برای بیان حالات خود استفاده کند زیرا در این صورت رهایی از آموخته ها و تجربه های قبلی او دشوار خواهد بود که با اصل تغییر در تناقض است. بنابراین بهتر است رسانه دیگری را انتخاب کند زیرا باید از آنچه تولید شده یا مورد نقد و بررسی قرار گرفته شگفت زده شود و به نوعی به مواجهه جدید با خویشتن دست یابد.
هنردرمانی توسط درمانگری هدایت می شود که نقش خود را به صورت مستقل یا به عنوان عضوی از تیم درمان کلی بیمار ایفا می کند. هنردرمانگر علاوه بر مدرک تحصیل حداقل لیسانس در رشته روان شناسی باید دوره هنردرمانی را نیز گذرانده و مدتی نیز تحت نظر یک هنردرمانگر باتجربه کار کرده باشد تا بتواند به عنوان کارشناس هنردرمانی کار کند. طبعا هنردرمانگر باید با مبانی و شیوه ها و عرصه های هنری نیز آشنا باشد اما لزومی ندارد که هنرمند یا از استعدادهای هنری بالایی برخوردار باشد. هنردرمانگر با توجه به سن، توانایی و مشکلات مراجع و دیدگاه خود رسانه هنری خود را انتخاب کند. هنردرمانگر هدایت جلسات درمانی را به عهده دارد و به مراجع می آموزد که چگونه میان هنر و زندگی خود ارتباط برقرار کند تا از این طریق احساسات و افکار خود را بیان کند و به بهبودی دست یابد.

باید توجه داشت که درمان بیماری ها و مشکلات روانی و رفتاری، درمانی چندوجهی است که اغلب از شیوه های گوناگون درمانی به طور همزمان استفاده می شود. هنردرمانی نیز مانند سایر انواع روان درمانی در کنار شیوه های دیگر درمانی مانند دارودرمانی یا سایر روان درمانی ها نقش بازی می کند. لذا بحث جایگزینی این نوع درمان به جای سایر روش های درمانی از جمله روش های سنتی نالازم است. گسترش علاقه متخصصان حرفه‌ای و وسعت روش های به کار رفته در هنردرمانی می تواند نویدبخش آن باشد که در آینده در میان انواع روش های درمانی نقش گسترده تری بازی کند.
در ایران نیز اخیرا توجه بیشتری نسبت به هنردرمانی دیده می شود. در سال 1383 مرکز مطالعات هنردرمانی در پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی تاسیس شده که از همکاری متخصصان هنردرمانی در زمینه نمایش، موسیقی، قصه و ادبیات برخوردار است. اولین کنگره هنردرمانی در سال 1385 و دومین کنگره هنردرمانی توسط این پژوهشکده در اردیبهشت سال جاری ( سال 1388 ) در تهران تشکیل شد. همچنین می توان به جشنواره بین المللی تئاتر معلولان جوان که در سال 1388 در تهران برگزار شد، اشاره کرد. به جشنواره موسیقی معلولین نیز اشاره شده است. از لحاظ عملی نیز رفته رفته شاهد علاقه بیشتر روان شناسان بالینی به این حوزه و استفاده از تکنیک های آن در کار حرفه ای هستیم.