من تازگیا خیلی سوتی میدم
قبلا خجالتی بودم یه ذره.اما یه مدت بعد از اینکه وارد سطح بالای کلاس زبان شدم و استاد زبانم آقا بود کم کم روم باز شد اصن ایشونم خیلی با ما شوخی میکردن به خاطر همین یه خرده از خجالتی بودن در اومدم اعتماد به نفسم رفت بالا دیگه میخواستم حرف بزنم دستام نمی لرزید دهنم خشک نمی شد به هر حال یه مدت گذشت...
من ۳ ترم با این آقا کلاس داشتم بعد یه روز یکی از بچه ها (البته ۳۷ سالشه بچه نیس) که یه مدت طولانی ظاهرا با این آقا کلاس خصوصی داشته اومد جلوی بقیه به من گفت استاد کلاس ما رو خیلی دوس داره من گفتم چرا بعد گفت یکی تو کلاسمون هس که خیلی دوسش داره به هر حال من فکرم رف پیش کسای دیگه بعد یه چند وقت توی خیابون واستاده بودم تا بابام بیاد دنبالم استاد زبانم از آموزشگاه دراومد بیرون که بره اومد کنارم بهم سلام کرد گف Ilike you
اون موقع من باهاش کلاس نداشتم ترم بعدی من باهاش کلاس برداشتم ینی این ترم
بعد همش به خاطر اون و اینا سوتی میدم دارم دیوونه میشم
گذشته از این من تو جاهای دیگه هم خیلی سوتی میدم دارم روانی میشم تو ارتباطات دیگه هم خیلی خجالتی عمل میکنم کلا دوباره به اون دهن خشک شدن و اینا تبدیل شدم چی کار کنم تو رو خدا راهکار بدین
# کمک
بعضی وقتا اعتماد به نفسم میاد پایین میگم ای کاش خودکشی کنم خودمو راحت کنم بعد پیش خودم میگم چرا من باید این مدلی بشم آخه قبلا من درسم عالی بود بعد یه مدت تیزهوشان که قبول شدم افتادم تو فکر دوست پیدا کردن ولی بقیه به خاطر درسم بهم حسودی میکردن و فقط اعصاب خورد میکردن و الان هیچی ندارم همه چی مو از دست دادم درس خوبمو ،اخلاق مو ،احساس میکنم هیچی برای از دست دادن ندارم واسه همین فکر مردن میاد تو ذهنم اون موقع ها فک میکردم شاید زشتم قدم کوتاس یا... که بقیه باهام دوس نمی شن خلاصه الان کلی داغونم کمک