نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: دلم میخواد فرار کنم

17680
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy دلم میخواد فرار کنم

    من 15 سالمه . خانوادم خیلی حساسن و الکی گیر میدن . همش میگن از ساعت 10 شب به بعد نباید آنلاین بشی ... با دوستات نباید بری بیرون ... خسته شدم دیگه. میدونم و خودمم تا ی حدیش رو رعایت میکنم ولی دیگه خانوادم خیلیی دیگه گیر میدن . از نظر اونا کلا حرف زدن با جنس مخالف حرامه . شما بگین ، مگه حرف زدن عادی من با ی پسر لازم نیس تو این دوران؟؟؟ اینقدر ک منو از رابطه ی کلامی عادی با پسرها منع میکنن در اولین برخورد باهاشون به صورت اتفاقی ، دست و پامو گم میکنم و نمیدونم چجوری باهاشون صحبت کنم . شما بگین چکار کنم؟؟؟؟

  2. کاربران زیر از s@r@ 1384 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    این چیزا سود توش نیست ولی ضررهای سنگین حتما توش هست... خوب نگاه کن ببین بخاطر چی، داری چی رو قربانی میکنی... تصمیم گیرنده نهایی خودتی... ولی همیشه برای یک بار هم که شده جور دیگه فکر کن و این دو حالت رو با هم مقایسه کن... چت نکنی چه دردسری تهدیدت میکنه و در مقابل چی گیرت میاد؟ از پسرها و ضررهای جدی که میتونن بهت بزنن در امان می مونی ولی شاید نتونی توی برخوردهای کلامی مثل دخترها خوب عمل کنی (خب نتونی، چه اهمیتی داره؟)... از اون طرف... با پسرها میتونی خیلی خودمونی و راحت صحبت کنی (که چی؟) ولی ممکنه به همصحبتی با پسرای جدید عادت کنی و دیگه هیچوقت حتی بعد از ازدواج هم نتونی این عادت رو ترک کنی ( این کمترین ضررش بود، بد و بدترین رو نگفتم)...
    می بینی؟ چی رو فدای چی میکنی؟ ارزش داره؟
    تو الان هیچ نیازی به جنس مخالف نداری و فقط برات جذابه ولی با اشتباهاتت داری نیاز رو بیدار میکنی و خودت رو میندازی تو دردسر و ممکنه برا همیشه رنگ خوشبختی رو نبینی... شاید تو جامعه داره عادی میشه اینجور روابط، ولی خوب که نگاه کنی بدبخت شدن اینجور جوانها و مجرد موندنشون هم داره عادی میشه...

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41269
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    شما در سن بلوغ هستی و بنظرم بخاطر تغییراتی که داری کم کم تجربه می کنی یکم زیاده روی کردی و الکی عصبانی و حساس شدی !!!
    بنظر من خیلی زود داری با جنس مخالف ارتباط میگیری و با شرایط این جامعه که من میبینم یه ذره احتیاط کنی بد نیست ...
    مشکلات اقتصادی و شرایط فرهنگی جامعه خیلی عوض شده و باید به پدر و مادرت حق بدی
    اونا دارن شرایط سختی رو تحمل می کنن که اصلا برای تو قابل درک نیست ...

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    سلام
    ببين عزيزم،
    اينكه تو توي اين سن در مورد درست و غلط فكر ميكني و براي حل مشكلاتت پرس و جو ميكني من به شكل قاطع ميگم از هم سن و سالهاي خودت جلوتري(چون با چند دختر ١٥ ساله در ارتباطم اينو ميگم)
    از طرفي هم خانواده يه سري نگراني هايي دارن كه به جا و درسته؛ كه اگه نباشه قطعا آينده ي تو تحت تاثير عواطف نوجواني و تصميمات احساسي تغيير ميكنه
    ببين از حيث بيولوژي تو الان درگير يك سري تغييرات هورموني هستي كه تورو متمايل ميكنه به ارتباط با جنس مخالفت، يعني ده سال ديگه تو با اين شدت به غير هم جنست تمايل نداري و ارتباطتت براي موارد معقوله
    و خب دلم ميخواد بدونم كي به شما گفته حرف زدن عادي شما با يه پسر لازمه ي اين دورانته؟!
    و يه سوال ديگه، ارتباطت با دوستان دختر به چه شكليه؟!
    به آدمها براساس جنسيت نگاه نكن كه با خودت بگي من حتما بايد پسرا صحبت كنم و اگه حرف نزنم باهاشون كه تقابل داشته باشم خودمو گم ميكنم
    گرچه دين و عرف جامعه و جَو خانواده به شكليه كه اين موضوع به ما القا ميشه و براي اثبات استقلال خودمون دقيقا رفتار معكوسش رو انجام ميدم
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    مرسی دوستان ک بهم اهمیت دادین . امیدوارم به خوبی این دوران رو بگذرونم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    مرسی دوستان ک بهم اهمیت دادین . امیدوارم به خوبی این دوران رو بگذرونم
    سلام سارا خانم عزیز
    خوبی؟
    میشه بگی چه هدف خاصی از این هم‌صحبتی داری؟

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    سلام عزیز . ممنونم.
    هدف خاصی ندارم فقد در حد اینکه بتونم با یکی بجز خانوادم در ارتباط باشم ک دوستان گفتن اقتضای سنه
    من خیلی تنهام دلم میخواد با یکی همصحبت باشم . همین

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    سلام عزیز . ممنونم.
    هدف خاصی ندارم فقد در حد اینکه بتونم با یکی بجز خانوادم در ارتباط باشم ک دوستان گفتن اقتضای سنه
    من خیلی تنهام دلم میخواد با یکی همصحبت باشم . همین
    یعنی برات فرقی نمیکنه با کی همصحبت شی؟
    چی میخوای بشنوی؟
    یا بهتر بگم چی میخوای بگی؟

  10. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    سلام عزیز . ممنونم.
    هدف خاصی ندارم فقد در حد اینکه بتونم با یکی بجز خانوادم در ارتباط باشم ک دوستان گفتن اقتضای سنه
    من خیلی تنهام دلم میخواد با یکی همصحبت باشم . همین
    سلام

    اینکه میخواید هم صحبت داشته باشید و از تنهایی دربیاید قابل درکه ولی اینو بدونید همه آدمها هم صحبتهای خوبی نیستن و خیلی وقتا تنها بودن می ارزه به دوستی با خیلی از افراد، بیشتر افراد آرامش آدمو از بین میبرن تا اینکه بخوان دوست و همدمش باشن و از تنهایی درش بیارن.

    برا شما که دختر هستین و سنتون کمه وارد رابطه شدن با جنس مخالف چیزی از خوردن سم کم نداره.

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    من 15 سالمه . خانوادم خیلی حساسن و الکی گیر میدن . همش میگن از ساعت 10 شب به بعد نباید آنلاین بشی ... با دوستات نباید بری بیرون ... خسته شدم دیگه. میدونم و خودمم تا ی حدیش رو رعایت میکنم ولی دیگه خانوادم خیلیی دیگه گیر میدن . از نظر اونا کلا حرف زدن با جنس مخالف حرامه . شما بگین ، مگه حرف زدن عادی من با ی پسر لازم نیس تو این دوران؟؟؟ اینقدر ک منو از رابطه ی کلامی عادی با پسرها منع میکنن در اولین برخورد باهاشون به صورت اتفاقی ، دست و پامو گم میکنم و نمیدونم چجوری باهاشون صحبت کنم . شما بگین چکار کنم؟؟؟؟
    سارا جان
    شما حق دارین از سختگیریهای بی منطق پدرمادرتون گله مند باشین

    اما بایستی به دو نکته‌ مهم توجه کنین :
    نکته اول اینکه فرار از خونه برا یه نوجوون ۱۵ ساله عواقب وخیم و دردناک و گاهی حتی جبران ناپذیر داره
    اینو بااطمینان میگم هیچکس تابحال از فرار نتیجه مثبت نگرفته
    پس این مورد رو به عنوان یه گزینه(حتی اخرین راه چاره) درنظر نگیرین و حتی اجازه ندین که به ذهنتون خطور کنه

    و نکته دوم اینکه شما تا زمانی که در منزل پدرمادر و تحت پوشش حمایتهای مادی و رفاهی اونا هستین بایستی احترامشونو نگهدارین اما مجبور نیستین از همه توصیه های اونا پیروی کنین
    هرچیزی که اونا به شما توصیه میکنن با محک عقلتون سنجش کنین
    معیارهای عرفی رو هم درنظر بگیرین
    معمولا عقل و عرف بهترین ملاکها هستن

    اگه اونا حرفی میزنن که با عقل و عرف سازگار نیست شما مجبور نیستین پیروی کنین که اتفاقا اگه پیروی کنین شاید از جامعه عقب بمونین و زیانهایی که ازین فرمان پذیری به شما میرسه قابل جبران نخواهند بود

    میتونین همین مساله رو با پدرمادرتون مطرح کنین
    بهشون بگین اگه من مهارت همصحبتی با جنس مخالف رو از الان بدست نیارم در سالهای اینده به مشکل میخورم و اونوقت دیگه نه خودم نه شماها و نه هیچکس نمیتونه این عقب موندگی اجتماعی رو واسم جبران کنه
    سعی کنین پله پله جلو برین
    ابتدا درخواستهای معمولی تر که شانس موافقت کردنشون بیشتره مطرح کنین
    بعدش اروم اروم برین سراغ درخواستهای دیگه

    شما فعلا همین مساله رو با اونا مطرح کنین و ببینین چه واکنشی میدن
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  12. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41272
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    سلام سارا خانم خواهر گلم
    منم یه خواهر دارم که دقیقا 15 سالو 4 ماهشها
    اکثر دوستا فعال در کنار اینکه به بنده لطف داشتن و نظرات خوبی بهم دادن از درد دل من خبر دارن که 12 سال یه خانومیرو دوست داشتم ولی بخاطر یکسری اعتقادات کهنه که والدینم با بنده داشتن ما بهم نرسیدیم و تموم شد رفت
    دقیقا کل اعتقاداتمو که به موضوع شما مربوط میشرو دیروز به خواهرم میگفتم و الانم به خواهر جدیدم میگم
    توی این 12 سال تمام بزرگترهای فامی چون مثل خود من نتونستن پدر مادرمو متقاید کنن با ازدواج ما رضایت بدن بهم پیشنهاد میدادن اگر مردی و واقعا دوستش داری یا تنها برو بگو واقعا دوستش داری و مردونه خوشبختش میکنی و برید سر زندگیتون یا نه اگر فکر میکنی قبول نمیکنن باهم فرار کنید یه مدت برید بعد برگردید .ما مسافرت خارج از کشور هم باهم میرفتیم اما یکبار به فرار فکر نکردم
    اصل حرفم اینجاست که بهت میگم خواهر من : فرار درخور شخصیت خانمی شما نیست که خداروشکر دارای یک محیط گرم به نام خانواده انقدر شمارو دوست دارن که حاضر میشن خاطر شمارو برنجونن اما خدانکرده کوچکترین آسیبی نبی
    دقیقا درکتون میکنم چون شما الان در سن رشد قرار داری و بخاطر تغییرات جسمی و روحی و روانی در مرحله اکتشاف و ترجیا تجربه ارتباط با دنیای خارج از خانواده فکر شمارو احاطه کرده و مراقبتهای خانواده به نظر شما حکم دستوری و منع کردن معنی گرفته
    در آخر مطمعن باش حتی من که مثل خواهر خودم راحت باهات حرف زدم یک هزارم والدینت نگران آیندت نیستم
    از پر حرفیم معذرت میخوام و از خدا برات خوشگلترینهارو آرزو میکنم و امیدوارم همیشه برای خانوادت همین اندازه عزیز و محترم باشی
    شبت پر ستاره و اسمون دلت صاف خواهر من

  14. کاربران زیر از امجد بزرگ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Arrow پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    یعنی برات فرقی نمیکنه با کی همصحبت شی؟
    چی میخوای بشنوی؟
    یا بهتر بگم چی میخوای بگی؟
    هیچ چیز خاصی نمیخوام بگم فقد در حد اینکه درد و دلم رو به یکی غیر خانوادم بگم . یا بعضی وقتا بیکاریمو پر کنه . من چون اصلا اهل دوستی و اینجور چیزا نیستم و فقد یکیو میخواستم ک فقد هم صحبت باشه .
    شاید به قول دوستان به خاطر سنمه ک چنین چیزیو میخوام . نمیدونم . بیشتر سرم رو با کتاب و فیلم و کلاس دارم گرم میکنم تا فکرم به اینچیزا نره ...

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    سلام عزیز . خیلی ممنون ک مثل ی خواهر راهنمایی میکنی به من . من هییییییچ چیز از پسر نمیخوام . فقد در همین حد ک دوست ساده ک مثل برادر نداشته ام باشه .حتما هم به قول شما و دوستای عزیز دیگه ک نظر دادن حتمن اقتضای سنه دیگه ... اصلا نمیخام و نمیذارم ک فکر فرار به ذهنم خطور کنه و سعی میکنم ی جوری خودمو سرگرم کنم ک این فکرا نیاد دور و برم

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سارا جان
    شما حق دارین از سختگیریهای بی منطق پدرمادرتون گله مند باشین

    اما بایستی به دو نکته‌ مهم توجه کنین :
    نکته اول اینکه فرار از خونه برا یه نوجوون ۱۵ ساله عواقب وخیم و دردناک و گاهی حتی جبران ناپذیر داره
    اینو بااطمینان میگم هیچکس تابحال از فرار نتیجه مثبت نگرفته
    پس این مورد رو به عنوان یه گزینه(حتی اخرین راه چاره) درنظر نگیرین و حتی اجازه ندین که به ذهنتون خطور کنه

    و نکته دوم اینکه شما تا زمانی که در منزل پدرمادر و تحت پوشش حمایتهای مادی و رفاهی اونا هستین بایستی احترامشونو نگهدارین اما مجبور نیستین از همه توصیه های اونا پیروی کنین
    هرچیزی که اونا به شما توصیه میکنن با محک عقلتون سنجش کنین
    معیارهای عرفی رو هم درنظر بگیرین
    معمولا عقل و عرف بهترین ملاکها هستن

    اگه اونا حرفی میزنن که با عقل و عرف سازگار نیست شما مجبور نیستین پیروی کنین که اتفاقا اگه پیروی کنین شاید از جامعه عقب بمونین و زیانهایی که ازین فرمان پذیری به شما میرسه قابل جبران نخواهند بود

    میتونین همین مساله رو با پدرمادرتون مطرح کنین
    بهشون بگین اگه من مهارت همصحبتی با جنس مخالف رو از الان بدست نیارم در سالهای اینده به مشکل میخورم و اونوقت دیگه نه خودم نه شماها و نه هیچکس نمیتونه این عقب موندگی اجتماعی رو واسم جبران کنه
    سعی کنین پله پله جلو برین
    ابتدا درخواستهای معمولی تر که شانس موافقت کردنشون بیشتره مطرح کنین
    بعدش اروم اروم برین سراغ درخواستهای دیگه

    شما فعلا همین مساله رو با اونا مطرح کنین و ببینین چه واکنشی میدن
    یکی دوبار خواستم بگم ولی خب از واکنششون خییلیی میترسم . میترسم همین ی گوشی هم ک دارم ازم بگیرن

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    یکی دوبار خواستم بگم ولی خب از واکنششون خییلیی میترسم . میترسم همین ی گوشی هم ک دارم ازم بگیرن
    خب نحوه بیان کردنش توسط شما خیلی مهمه
    بایستی از جملاتی استفاده کنین که هم منظورتونو شفاف برسونین هم اینکه به شما شک نبرن که فرضا الانم با کسی برنامه ای دارین
    ضمنا بهتره که اولش فقط با مادرتون مطرح کنین و ایشون بعدا به پدرتون منتقل کنن
    جمله مناسب میتونه این باشه:

    من به توصیه های شما عمل میکنم و با هیچ پسری حرف نمیزنم
    هیچوقت تاحالا حرف نزدم الانم حرف نمیزنم و تا وقتی شما اجازه ندین همچی کاری نخواهم کرد
    اما ایا فک کردین اگه من نتونم از الان مهارت صحبت کردن با اونا رو یاد بگیرم سالها بعد به شدت در ارتباطات اجتماعی به مشکل میخورم و دیگه هیچوقت نخواهم تونست رابطه نرمال و انسانی(مثلا مث روابط همکاری یا استاد و شاگردی) با اقایون داشته باشم
    اگه خیرخواه من باشین زمینه برا رشد اجتماعی من فراهم میکنین
    اما اگه خیرخواه عقاید خودتون باشین همه چیز و حتی اینده منو فدای عقایدتون میکنین
    حالا شما کدومش هستین؟
    خیرخواه من یا خیرخواه عقایدتون؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    هیچ چیز خاصی نمیخوام بگم فقد در حد اینکه درد و دلم رو به یکی غیر خانوادم بگم . یا بعضی وقتا بیکاریمو پر کنه . من چون اصلا اهل دوستی و اینجور چیزا نیستم و فقد یکیو میخواستم ک فقد هم صحبت باشه .
    شاید به قول دوستان به خاطر سنمه ک چنین چیزیو میخوام . نمیدونم . بیشتر سرم رو با کتاب و فیلم و کلاس دارم گرم میکنم تا فکرم به اینچیزا نره ...
    ببین عزیزم
    اینکه میگن اقتضای سنت هست درست!
    اما بیا یه کم عاقلانه بهش فکر کنیم!
    مثلا یه بچه رو در نظر بگیر که تازه راه افتاده و دوس داره همش بُدو بُدو کنه!
    تو خیابون ، توی پارک همش دوس داره در حال دویدن باشه! خب اقتضای سنشه!
    حالا اینطرف قضیه یه مادر نگران هست که همیشه مواظب بچش بی‌هوا نره توی کوچه ماشین زیرش بگیره
    یا وقتی داره تو خونه راه میره مراقبه چیزی نره توی پاش
    یا توی پارک که میدوئه خیلی دور نشه که گمش کنه!
    به نظرت درسته اون بچه پیش خودش بگه واااای چقدر مامان بدی دارم نمیذاره من راه برم همش دنبالم میاد من اقتضای سنمه که بدوم!
    اون درک نمیکنه که مادرش در واقع داره در عین حال که فرصت براش فراهم میکنه از خطرات هم دورش میکنه!
    قضیه شما هم اینطوریه! اینکه ما هرچی میشه بگیم خب اقتضای سنمه! کمی غیرمنطقی به نظر میرسه! چون ما بایستی همه‌جوانب رو در نظر بگیریم!
    من چنتا از خطرات رو برای شما میگم
    اولا شما الان تو سن حساسی هستی و احساساتت غلبه داره، پس اگه وارد یه رابطه بشی حتی اگه خیلی ساده هم باشه ناخودآگاه احساست درگیر میشه و وابستگی پیش میاد
    دوما اگه اون شخص شما رو ترک کنه به علت عادت و وابستگی که پیش میاد به ناچار با فرد دیگری وارد رابطه میشید! و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکنه!
    سوما همه‌ی پسرا خوب و صادق نیستن! و اهل دوستی ساده!؟؟!؟ ممکنه از شما به هر نحوی سواستفاده بشه!
    چهارم و مهم‌تر از همه شما هدف خاصی برای این ارتباط نداری و در واقع خودت هم نمیدونی برای چی دقیقا وارد این رابطه میشی در نتیجه برنامه‌ی درستی هم براش نداری که از اونطرف برنامه‌های دیگرت رو بهم میریزه!
    حالا چیکار کنیم!؟
    پیشنهاد من به شما این هست اگر دوست داری اجتماعی باشی حتما لازم نیست که با جنس مخالف ارتباط داشته باشی
    کلاس‌های آموزشی شرکت کن، باشگاه برو ، کتاب بخون، خیلی روی اعتماد به نفست کار کن!
    و مهم‌تر از همه توی درست موفق شو! وقتی خوب بخونی، شغل خوبی هم پیدا میکنی! و وارد اجتماع میشی!
    یه چیز خیلی مهم میخوام بهت بگم
    بعنوان یه دوست..
    وقتتو واسه کسی که جای مهمی توی زندگیت نداره هدر نده!
    هیچکس مهم‌تر از خودت نیست، پس وقتتو واسه خودت بذار و از نوجوونیت لذت ببر

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    سلام .مهارت صحبت با جنس مخالف را جامعه کم کم بهتون یاد میده
    نیازی نیست شما کاری انجام بدید
    فقط صبر و صبر و صبر

  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41292
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    ببین عزیزم
    اینکه میگن اقتضای سنت هست درست!
    اما بیا یه کم عاقلانه بهش فکر کنیم!
    مثلا یه بچه رو در نظر بگیر که تازه راه افتاده و دوس داره همش بُدو بُدو کنه!
    تو خیابون ، توی پارک همش دوس داره در حال دویدن باشه! خب اقتضای سنشه!
    حالا اینطرف قضیه یه مادر نگران هست که همیشه مواظب بچش بی‌هوا نره توی کوچه ماشین زیرش بگیره
    یا وقتی داره تو خونه راه میره مراقبه چیزی نره توی پاش
    یا توی پارک که میدوئه خیلی دور نشه که گمش کنه!
    به نظرت درسته اون بچه پیش خودش بگه واااای چقدر مامان بدی دارم نمیذاره من راه برم همش دنبالم میاد من اقتضای سنمه که بدوم!
    اون درک نمیکنه که مادرش در واقع داره در عین حال که فرصت براش فراهم میکنه از خطرات هم دورش میکنه!
    قضیه شما هم اینطوریه! اینکه ما هرچی میشه بگیم خب اقتضای سنمه! کمی غیرمنطقی به نظر میرسه! چون ما بایستی همه‌جوانب رو در نظر بگیریم!
    من چنتا از خطرات رو برای شما میگم
    اولا شما الان تو سن حساسی هستی و احساساتت غلبه داره، پس اگه وارد یه رابطه بشی حتی اگه خیلی ساده هم باشه ناخودآگاه احساست درگیر میشه و وابستگی پیش میاد
    دوما اگه اون شخص شما رو ترک کنه به علت عادت و وابستگی که پیش میاد به ناچار با فرد دیگری وارد رابطه میشید! و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکنه!
    سوما همه‌ی پسرا خوب و صادق نیستن! و اهل دوستی ساده!؟؟!؟ ممکنه از شما به هر نحوی سواستفاده بشه!
    چهارم و مهم‌تر از همه شما هدف خاصی برای این ارتباط نداری و در واقع خودت هم نمیدونی برای چی دقیقا وارد این رابطه میشی در نتیجه برنامه‌ی درستی هم براش نداری که از اونطرف برنامه‌های دیگرت رو بهم میریزه!
    حالا چیکار کنیم!؟
    پیشنهاد من به شما این هست اگر دوست داری اجتماعی باشی حتما لازم نیست که با جنس مخالف ارتباط داشته باشی
    کلاس‌های آموزشی شرکت کن، باشگاه برو ، کتاب بخون، خیلی روی اعتماد به نفست کار کن!
    و مهم‌تر از همه توی درست موفق شو! وقتی خوب بخونی، شغل خوبی هم پیدا میکنی! و وارد اجتماع میشی!
    یه چیز خیلی مهم میخوام بهت بگم
    بعنوان یه دوست..
    وقتتو واسه کسی که جای مهمی توی زندگیت نداره هدر نده!
    هیچکس مهم‌تر از خودت نیست، پس وقتتو واسه خودت بذار و از نوجوونیت لذت ببر
    دارم همینکارو میکنم ک ذهنم درگیرش نشه .. اونکه اره پسرا به هر نحوی ی سواستفاده ای بالاخره میکنن . البته اگ دختر هم خودش بخواد .....
    در کل از همممتون ممنونم ک راهنماییم میکنین .

  22. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    دارم همینکارو میکنم ک ذهنم درگیرش نشه .. اونکه اره پسرا به هر نحوی ی سواستفاده ای بالاخره میکنن . البته اگ دختر هم خودش بخواد .....
    در کل از همممتون ممنونم ک راهنماییم میکنین .
    سارا جان
    شما هرچی که از جنس مخالف دور بمونین و با پسرها کمتر معاشرت و گفتگو داشته باشین هم احتمال اینکه در اینده مورد سوءاستفاده قرار بگیرین بالاتر میره هم احتمال اینکه بعدها با دیدن و چندکلام صحبت با یه پسر جوری مجذوب شین که دیگه هیچجور نتونین از فکرش بیرون بیاین(حتی اگه کیس کاملا نامناسب و از هرلحاظ متفاوت از شما باشه)
    تجربه نشون داده افرادی که دچار احساسات پوچ و گرفتارکننده میشن در دوران نوجوونی تحت تربیت سنتی و کاملا خط کشی شده بزرگ شدن
    پس اینم مدنظر داشته باشین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  23. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دلم میخواد فرار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط s@r@ 1384 نمایش پست ها
    دارم همینکارو میکنم ک ذهنم درگیرش نشه .. اونکه اره پسرا به هر نحوی ی سواستفاده ای بالاخره میکنن . البته اگ دختر هم خودش بخواد .....
    در کل از همممتون ممنونم ک راهنماییم میکنین .
    خواهش میکنم عزیزم
    میدونی ساراجون یه چیزی که توی روابط اجتماعی خیلی مهمه این هست که نباید آدما رو بزرگ نمایی کنی!
    مثلا بگی ووووااااای جنس مخالف؟!؟!؟ حالا من چطوری باهاش حرف بزنم؟!؟!؟!
    یا مثلا ای واااای این رئیس شرکته!!! من اصلا نمیتونم جلوی رئیس بدون استرس حرف بزنم!!!!!
    نه عزیزم اینطوری نیست
    این‌ها هم آدم هستن، خیلی ریلکس و معمولی!
    خیلی از دخترا بدون اینکه خودشون بخوان فقط از روی پاکی و احساسات صادقانه‌ای که داشتن مورد سو‌استفاده قرار گرفتن!
    خود من تا قبل از اینکه برم دانشگاه با هیچ پسری صحبت نکرده بودم!
    اما همیشه کتاب میخوندم در مورد نحوه‌ی ارتباط با آدمای مختلف! فیلم زیاد میدیدم و سعی میکردم با اعتماد به نفس صحبت کنم!
    وقتی که وارد دانشگاه شدم با همکلاسی‌های پسرم مثه دخترا راحت صحبت میکردم، اصن فکر نمیکردم آدمی که الان مخاطب من هست دختر یا پسر؟
    فقط میدونستم باید به عنوان یه انسان بهش احترام بذارم و مودبانه صحبت کنم!
    خارج از دانشگاه اما رفتارم فرق میکرد، بجز یه سلام خشک و خالی چیز دیگه‌ای لازم نبود!
    چون من محدوده‌ی خودم رو مشخص کرده بودم! و برام مهم نبود دیگران چه فکری میکنن!
    پس بهتر هست که آدم با هرکسی که باشه مودبانه و محترمانه صحبت کنه، دختر و پسر هم نداره!
    اگرچه این وسط بازم کسایی هستن که ایراد بگیرن! اما تو به خودت ایمان داشته باش و بهترین شیوه رو در پیش بگیر!

  24. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد