نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: کاش به دنیا نیومده بودم

15973
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38086
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    9
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    کاش به دنیا نیومده بودم

    سلام خدمت همگی
    خواهشا کمکم کنید
    من اصلا حالم خوب نیست
    پدرم همش با مادرم سر چیزهای بیخودی بحث میکنه و بحثشون بالا میکشه
    همیشه حق با مادرم هست اما پدرم نمیتونه اینو بپذیره و بسیار بسیار اخلاق بدی
    از همه زنها متنفره و فکر میکنه زنها پایین تر از مردها هستند و باید بهشون زور گفت و زدتو سرشون
    و واقعا آدم بی منطقیه
    و اینکه به شدت مذهبیه و همه چیزو به دین و مذهب ربط میده و همین باعث شده من از خودشو هز چی دینه بدم بیاد
    با اینکه میدونه منداز چادر بدم میاد اما مجبورم میکنه چادر سرم کنه نمیذاره خیلی با دوستام بیرون برم
    چند وقته بد تر هم شده
    همش با مادرم بدرفتاری میکنه و تهدید و توهین
    و منکه عاشق مادرم روز به روز بیشتر از دستش خسته میشم و دلم برا مادرم میسوزه
    همش به این فکر میکنم اگه من بمیرم مادرم از پدرم جدا میشه و راحت میشه
    چون بخاطر من دارع ادامه میده
    نمیتونم تصمیم بگیرم
    همش به مرگ فکر میکنم
    با خودم کاش من هیچوقت به دنیا نمیومدم تا مادرم اینقدر اذیت نشه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    سلام دوست عزیز
    امیدوارم حال روحی و جسمیتون خوب باشه
    در درجه اول متاسفم هنوز فرزدان مشاهده کننده اختلافات والدین هستن که نباید باشن
    من کاملا به شما حق میدم از دین خودتون زده بشید چون هرچیزی به شکل اجبار نتیجه معکوس میده ولی فکر نمیکنم یک خانم محترم مثل شما چادرو چیز بدی بدونه . درسته فرمودید خوشتون نمیاد اما پدرتون هرچی باشه باز هم پدر شماست و روی تمام اعمال و رفتار و حال و آینده شما مسعولیت داره و صلاح شمارو میخواد . حالا ایشون از راه نادرست دارن به شما تفهیم میکنن که روی شما حساس هستند اما شما عاقلانه یکم فکر کنی دیگه تنفر'وار به موضوع نگاه نمیکنید
    پدرتون شاید دور از خانوادتون بتونه مادرتونو از زندگی شخصیش بیرون کنه ولی تا قیام قیامت شما دخترشی و براش جایگاه ویژه فرزندی دارید که به هیچ عنوان قابل درک نیست چقدر براش عزیزی
    اولا نگفتید والدینتون چند سالشونه اما چون شما تک فرزندی بر فرض 35 تا 45 در نظر میگیریم
    شما در درجه اول این فکرو از سرتون بیرون کنید که نباشید چون با نبودن شما بنظر بنده شاید جو خانواده بدتر هم بشه و بدتر از اون این طرز فکر انسانهای پست مایست که به خودکشی و .... فکر میکنند
    حالا فکر کن نباشی دور از جون و پدرت نخواد مادرتونو طلاق بده و بیشتر ایشونو اذیت کنه
    نباشی امکان داره تا بحال تو بحث و گفتگوهاشون اگر بی حرمتی شدیدتر از دیدگاهتون نبوده بخاطر حضور شما نبوده که اگر نباشید رخ میده
    درضمن من و شما که فرزند یک خانواده هستیم هیچ موقع نمیتونیم درک کنیم که چی بین والدینمون گذشته که تا این حد با هم اختلاف پیدا کردند . قطعا از اول به این شکل نبوده و شاید موضوعی این وسط باشه که نتونن به هیچ عنوان برای شما بیان کنند
    به نظر من شما خیلی محترم و دوستانه توی یک موقعیت مناسب از پدرتون درخواست یک گپ و گفت دوستانه بکنید و به ایشون خیلی محترمانه بگید که دوست دارید پدرتون یکمی مهربونتر و دوست داشتنی تر برخورد کنه و از ایشون بخواید از طرف شما برای مادرتون در حد یک روسری یا یک شاخه گل هدیه بده و طرفینو دعوت به دوستی و سازش کنی البته بازم میگم به عنوان فرزند کاملا احترامشونرو حفظ کنی
    اتفاقا به جای منفی فکر کردن و نبودن به این فکر کن که نقطه مشترک این رابطه شما هستی و قادری به هر طریقی این رابطرو گرم و صمیمی کنی
    در آخر اگر نظر دوستان و اعضا بهتون کمکی نکرد یا براتون جالب نبود و نظرتونو جلب نکرد میتونید با مشاورین تماس تلفنی داشته باشید تا راهنماییتون بکنن
    به امید روزهای خوش به خدا میسپارمتون
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  3. کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Faeze_Ji نمایش پست ها
    سلام خدمت همگی
    خواهشا کمکم کنید
    من اصلا حالم خوب نیست
    پدرم همش با مادرم سر چیزهای بیخودی بحث میکنه و بحثشون بالا میکشه
    همیشه حق با مادرم هست اما پدرم نمیتونه اینو بپذیره و بسیار بسیار اخلاق بدی
    از همه زنها متنفره و فکر میکنه زنها پایین تر از مردها هستند و باید بهشون زور گفت و زدتو سرشون
    و واقعا آدم بی منطقیه
    و اینکه به شدت مذهبیه و همه چیزو به دین و مذهب ربط میده و همین باعث شده من از خودشو هز چی دینه بدم بیاد
    با اینکه میدونه منداز چادر بدم میاد اما مجبورم میکنه چادر سرم کنه نمیذاره خیلی با دوستام بیرون برم
    چند وقته بد تر هم شده
    همش با مادرم بدرفتاری میکنه و تهدید و توهین
    و منکه عاشق مادرم روز به روز بیشتر از دستش خسته میشم و دلم برا مادرم میسوزه
    همش به این فکر میکنم اگه من بمیرم مادرم از پدرم جدا میشه و راحت میشه
    چون بخاطر من دارع ادامه میده
    نمیتونم تصمیم بگیرم
    همش به مرگ فکر میکنم
    با خودم کاش من هیچوقت به دنیا نمیومدم تا مادرم اینقدر اذیت نشه
    سلام دوست عزیز
    به سایت مشاور خوش اومدی
    میشه لطفا بهمون بگی چند سالته؟
    خواهر برادر دیگه‌ای هم داری؟
    بیشتر اختلاف پدر و مادرت در چه زمینه‌ای هس؟
    میزان تحصیلات خودت و پدر و مادرت چقدره؟
    الان در حال تحصیل هستی؟

  5. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38086
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    9
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    به سایت مشاور خوش اومدی
    میشه لطفا بهمون بگی چند سالته؟
    خواهر برادر دیگه‌ای هم داری؟
    بیشتر اختلاف پدر و مادرت در چه زمینه‌ای هس؟
    میزان تحصیلات خودت و پدر و مادرت چقدره؟
    الان در حال تحصیل هستی؟
    ممنون از پاسخگوییتون
    من تک فرزند هستم
    امسال کنکور دارم
    پدر و مادرم در هر زمینه ای بحث میکنند ، یعنی پدرم با کوچکترین موضوع هم میتونه یه بحثو شروع کنه
    هر دو تحصیل کرده هستند و لیسانس دارند
    خوشحال میشم کمکم کنید
    امضای ایشان
    آدم اینقدر میبازه ، میبازه، میبازه تا بالاخره قهرمان خواسته های خودش میشه

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38086
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    9
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    امیدوارم حال روحی و جسمیتون خوب باشه
    در درجه اول متاسفم هنوز فرزدان مشاهده کننده اختلافات والدین هستن که نباید باشن
    من کاملا به شما حق میدم از دین خودتون زده بشید چون هرچیزی به شکل اجبار نتیجه معکوس میده ولی فکر نمیکنم یک خانم محترم مثل شما چادرو چیز بدی بدونه . درسته فرمودید خوشتون نمیاد اما پدرتون هرچی باشه باز هم پدر شماست و روی تمام اعمال و رفتار و حال و آینده شما مسعولیت داره و صلاح شمارو میخواد . حالا ایشون از راه نادرست دارن به شما تفهیم میکنن که روی شما حساس هستند اما شما عاقلانه یکم فکر کنی دیگه تنفر'وار به موضوع نگاه نمیکنید
    پدرتون شاید دور از خانوادتون بتونه مادرتونو از زندگی شخصیش بیرون کنه ولی تا قیام قیامت شما دخترشی و براش جایگاه ویژه فرزندی دارید که به هیچ عنوان قابل درک نیست چقدر براش عزیزی
    اولا نگفتید والدینتون چند سالشونه اما چون شما تک فرزندی بر فرض 35 تا 45 در نظر میگیریم
    شما در درجه اول این فکرو از سرتون بیرون کنید که نباشید چون با نبودن شما بنظر بنده شاید جو خانواده بدتر هم بشه و بدتر از اون این طرز فکر انسانهای پست مایست که به خودکشی و .... فکر میکنند
    حالا فکر کن نباشی دور از جون و پدرت نخواد مادرتونو طلاق بده و بیشتر ایشونو اذیت کنه
    نباشی امکان داره تا بحال تو بحث و گفتگوهاشون اگر بی حرمتی شدیدتر از دیدگاهتون نبوده بخاطر حضور شما نبوده که اگر نباشید رخ میده
    درضمن من و شما که فرزند یک خانواده هستیم هیچ موقع نمیتونیم درک کنیم که چی بین والدینمون گذشته که تا این حد با هم اختلاف پیدا کردند . قطعا از اول به این شکل نبوده و شاید موضوعی این وسط باشه که نتونن به هیچ عنوان برای شما بیان کنند
    به نظر من شما خیلی محترم و دوستانه توی یک موقعیت مناسب از پدرتون درخواست یک گپ و گفت دوستانه بکنید و به ایشون خیلی محترمانه بگید که دوست دارید پدرتون یکمی مهربونتر و دوست داشتنی تر برخورد کنه و از ایشون بخواید از طرف شما برای مادرتون در حد یک روسری یا یک شاخه گل هدیه بده و طرفینو دعوت به دوستی و سازش کنی البته بازم میگم به عنوان فرزند کاملا احترامشونرو حفظ کنی
    اتفاقا به جای منفی فکر کردن و نبودن به این فکر کن که نقطه مشترک این رابطه شما هستی و قادری به هر طریقی این رابطرو گرم و صمیمی کنی
    در آخر اگر نظر دوستان و اعضا بهتون کمکی نکرد یا براتون جالب نبود و نظرتونو جلب نکرد میتونید با مشاورین تماس تلفنی داشته باشید تا راهنماییتون بکنن
    به امید روزهای خوش به خدا میسپارمتون
    ممنون از پاسخگویی تون
    من متاسفانه با پدرم اونقدر صمیمی نیستم که بخوام باهاش در این موضوع صحبت کنم
    اصلا کلا یه ترس خاصی دارم
    بعضی وقتها حس میکنم از من هم متنفره
    اصلا سالهلست که یه عکس دوتایی با پدرم ندارم
    اصلا فکر نکنم عکسی داشته باشم که جفتمون توش باشیم
    بازم از پاسخگوییتون ممنونم
    امضای ایشان
    آدم اینقدر میبازه ، میبازه، میبازه تا بالاخره قهرمان خواسته های خودش میشه

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Faeze_Ji نمایش پست ها
    ممنون از پاسخگوییتون
    من تک فرزند هستم
    امسال کنکور دارم
    پدر و مادرم در هر زمینه ای بحث میکنند ، یعنی پدرم با کوچکترین موضوع هم میتونه یه بحثو شروع کنه
    هر دو تحصیل کرده هستند و لیسانس دارند
    خوشحال میشم کمکم کنید
    خواهش میکنم عزیزم
    ممنون که نقل قول کردی
    خب در پست‌های دیگه گفتی که رابطه‌ی صمیمی با پدرت نداری! و از طرفی ایشون هم خیلی به بحث‌ها دامن میزنه!
    من فکر میکنم پدرت تا حدی دنبال جلب توجه هست اما بلد نیست این توجه رو چطوری به دست بیاره!
    احتمالا رابطه‌ی عاطفی مناسبی بین پدر و مادرت برقرار نیست و همین باعث تشدید بیشتر شرایط آسیب زا بشه!
    این وسط اما...
    شما به هیچ عنوان مقصر نیستی و لزومی نداره بخاطر این شرایط خودت رو سرزنش کنی یا فکر کنی تو باعث این وضعیت هستی
    پدر و مادرت تصمیم گرفتن که تو به دنیا بیای و اون‌ها باید مراقب تو باشن و شرایط خوب رو برات فراهم کنن
    اما متاسفانه نتونستن! پس اشتباهی از جانب تو وجود نداره!
    حالا باید چیکار کرد؟
    اول از همه شما و مادرت باهم به یک مشاور خانواده مراجعه کنین تا بتونه بهتر شما رو راهنمایی کنه!
    و بعد اینکه تا جایی که میتونین به قول معروف آتو دست پدرت ندین، یعنی وقتی میدونین به چیزی حساسه تحریکش نکنین
    سوم اینکه باهاش مهربون باشید
    شاید اون بلد نیست ابراز محبت کنه، چه اشکالی داره که شما شروع کننده‌ی محبت باشید؟
    شاید اولش برات سخت باشه اما کم‌کم برات عادی میشه
    براش چای بریز ببر کمی کنارش بشین سعی کن یه بحثی رو باهاش مطرح کنی که میدونی دوس داره
    کم‌کم باهم صمیمی میشید
    یادت نره که حتما حضوری به مشاور خانواده مراجعه کنین
    موفق باشی گل

  9. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41854
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    من 16 سالمه و از این زندگی خسته شدم یه خواهر دارم که از من پرو تره و همش تو خونه اون صحبت می کنه و نظر می ده و چند روزیه که از خونه رفته روستامون و پدرم یه فرش گرفته و می خواسته نظر خواهی کنه ولی من چون عادت به نظر دادن ندارم نظر ندادم و به همین دلیل بهم می گه بدرد هیچ چیز نمی خورم و می گه کاش خواهرت اینجا بود اون از تو بهتره خوب شما بگین وقتی که با پدرم چون از کوچیکی سرزنشم می کرد حتی یه کلمه حرف نی زنم و بعدش یهو چطوری باهش حرف بزنم هم از پدرم و هم از مادرم بدم میاد هر دو از کوچیکی سرزنشم می کردند و بدون اینکه چیزی بدونن تهمت می زنن واقعا دارم دیونه می شم حتی به تحصیلم هم لطمه خورده لطفا کمکم کنید

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : کاش به دنیا نیومده بودم

    نقل قول نوشته اصلی توسط 0889648999 نمایش پست ها
    من 16 سالمه و از این زندگی خسته شدم یه خواهر دارم که از من پرو تره و همش تو خونه اون صحبت می کنه و نظر می ده و چند روزیه که از خونه رفته روستامون و پدرم یه فرش گرفته و می خواسته نظر خواهی کنه ولی من چون عادت به نظر دادن ندارم نظر ندادم و به همین دلیل بهم می گه بدرد هیچ چیز نمی خورم و می گه کاش خواهرت اینجا بود اون از تو بهتره خوب شما بگین وقتی که با پدرم چون از کوچیکی سرزنشم می کرد حتی یه کلمه حرف نی زنم و بعدش یهو چطوری باهش حرف بزنم هم از پدرم و هم از مادرم بدم میاد هر دو از کوچیکی سرزنشم می کردند و بدون اینکه چیزی بدونن تهمت می زنن واقعا دارم دیونه می شم حتی به تحصیلم هم لطمه خورده لطفا کمکم کنید
    با عرض سلام
    دوست عزیز اگر براتون ممکنه یک تاپیک جدید بزنید و مشکلتونرو مطرح کنید متشکر میشیم
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دنیای مد و فشن:درخشش یونیفرم ایرلاین چینی
    توسط رامونا در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 07-31-2017, 11:46 AM
  2. اقایون گوش بدن
    توسط رزمریم در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 05-26-2016, 03:19 PM
  3. عدم ازدواج ۶ میلیون دختر در سن باروری‌
    توسط saeed021 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-19-2015, 08:16 PM
  4. به ازای 5میلیون دختر 6 میلیون پسر مجرد
    توسط saeed021 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 05-29-2015, 05:51 PM
  5. اختلالات روانی گریبانگیر 450 میلیون نفر در جهان
    توسط Artin در انجمن مشاوره های فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-20-2014, 11:27 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد