صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 54

موضوع: رابطه تنش آمیز بین پسرم و همسر جدیدم

9237
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    رابطه تنش آمیز بین پسرم و همسر جدیدم

    سلام.
    من یه خانمم و 38 سالمه، 4ساله همسرم فوت کردن و به دلایلی امسال دوباره ازدواج کردم.
    من یه پسر 21 ساله دارم که از هرنظر مستقله ولی چون من طاقت نبودنشو ندارم همسرم قبول کرد که باما زندگی کنه.. خودش کار داره و واحد روبه رویی ما هم به نام خودشه، میتونه بره واسه خودش اما من نمیخام..
    من و پسرم دوستیم باهم، رابطمون صمیمیه، حتی در مورد ازدواجم که شنید و بهش گفتم که نیاز به یه مرد دارم اصلا مخالفتی نکرد.
    همسر جدیدم از من کوچیکتره و 31 سالشه.
    اولای ازدواجمون یعنی چندماهه اول هر سه تامون مثل دوست بودیم و مشکلی نداشتیم
    اما الان پسرم و همسرم درگیر یه رقابت شدن.. و اون رقابتم سر جلب توجه منه..
    هر کدوم به یه شکلی میخان بیشتر نشون بدن که به من علاقه دارن و بهم توجه میکنن
    من راستش از دوتاشون خسته شدم..
    بعضی وقتا نقش بازی میکنن و چیزی که مسلمه هرکدومشون میخاد اون یکی رو از سر من باز کنه..
    فقط چیزیکه میدونم خیلی خطرناک شده، جوری که همسرم که دید من بخاطر این قضیه حالم خوب نیست، در اوج بی رحمی بهم گفت فقط فکر طلاق به سرت نزنه که طلاقت نمیدم...
    من ذهنم کار نمیکنه.. ایناهم بامن مشاوره نمیان.. شما بگین چکار کنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    سلام
    من نه روانشناسم نه تخصصی در این رابطه دارم فقط میخواستم نظر شخصیمو بهتون بیان کنم
    بنظر من برای یک مدت شما به این اعمال و رفتار بی'اعتنا باشید و واکنشی نشون ندید که طرف مقابل بخواد به فکر عمل بالاتر و بهتر از این باشه و کم کم آگاهشون کنید هردویکسان برای شما عزیز هستن و هرکس جایگاه خودشو حفظ کنه
    بالاخره به عنوان فرزند و همسری باید شیوه و جایگاه ابراز دوست داشتن و علاقشون متفاوت باشه
    اینکه پسرتونرو از خودتون جدا نکردید خیلی عالیه " همسرتون وارد زندگی شما شده و میشه گفت ایشون باید پذیرای پسرتون باشه
    احسن میگم به پسرتون که قدرت درک بالایی داشته و اجازه ازدواج بهتون داده " هرچند قانونن شما صاحب اختیار بودید اما پذیرای این اقدام شما بوده
    درکل فقط شما نقطه مشترک هستی و شما میتونی حاکم رابطه بین اون دو باشی
    خوب شما در ابتدا تنهایی به یک متخصص رجوع کنید و راهکارهایی که بهتون میده'رو اجرا کنید امیدوارم اوضاع به حالت نرمال برگرده
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  3. کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 471 بار در 391 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    بهتر است سعی کنید بخاطر میزان وابستگی خودتان زندگی مشترک و زندگی فرزندتان را با مشکلات از این نوع روبرو نکنید سعی کنید وارد درگیری های آنها ندهید و اجازه بدهید که فرزندتان به صورت مستقل در آپارتمان روبروی شما زندگی کنند .
    در هرصورت ایشان جایگاهی در زندگی شما دارند که ممکن است بر روابط شما با همسرتان حساسیت نشان بدهند حتی اگر ایشان با شما رابطه دوستی داشته باشید بازهم این حساسیت ها وجود دارد .
    بهتر است سعی کنید که مسیر خودتان را برای هریک از آنها در پیش بگیرید دقت کنید که در هر رابطه دو نفره ای که فرد سومی وارد شود حسادت وجود دارد و این یک مضوع طبیعی می باشد .
    سعی کنید از تمرکز بر رفتارهای آن ها خوداری کنید.
    بیشترین درگیری های آنها در مورد چه موضوعاتی می باشد؟

  5. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    درگیری شخصی و مستقیم ندارن..
    من بیشترین وابستگی عاطفیم رو نسبت به پسرم دارم. حتی شوهرمم نمیتونه اونقدر منو دوست داشته باشه که پسرم داره. دلم نمیخاد همدیگه رو پیش من خراب کنن.
    وقتی شوهرم سرم داد میزنه.. بالاخره مرده و کلی مشکل داره.. پسرم ناراحت میشه و خودخوری میکنه
    یا مثلا پسرم اگه بفهمه من حقوقمو به شوهرم قرض میدم مطمئنم خونش به جوش میاد.
    حتی توی آشپزی، من مجبورم چیزی بپزم که هر دوتاشون خیلی دوست دارن و اگه باب میل یکیشون نباشه فکر میکنن بی توجهی کردم.
    البته مورد اخرم بیشتر توی شوهرم میبینم.
    شوهرم بیشتر ازین ناراحته که من هنوز به پسرم بیشتر وابستم تا به خودش..
    حتی خودمم گاهی وقتا فکر میکنم ازدواجم بی مورد بوده..

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 471 بار در 391 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    دوست عزیز دقت کنید که این میزان وابستگی هم برای زندگی مشترک شما آسیب زا می باشد و هم در آینده به زندگی مشترک پسرتان آسیب وارد می کند بهتر است سعی کنید در کنار دوسست داشتن پسرتان اجازه بدهید او زندگی مستقل خود را داشته باشد و از بیان مشکلات و موضوعاتی که به رابطه شما و همسرتان مربوط می شود در مقابل او خوداری کنید .
    بیان میزان دوست داشتن شما به هریک از آنها مشکلات بیشتری را همراه دارد دقت کنید نقش هر یک از آنها در زندگی ما با دیگری متفاوت می باشد و بهتر است شما نیز بین این نقش ها تفاوت قائل شوید تا بتوانید در کنار نقش مادر بودنتان یک همسر نیز باشید.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام.
    من یه خانمم و 38 سالمه، 4ساله همسرم فوت کردن و به دلایلی امسال دوباره ازدواج کردم.
    من یه پسر 21 ساله دارم که از هرنظر مستقله ولی چون من طاقت نبودنشو ندارم همسرم قبول کرد که باما زندگی کنه.. خودش کار داره و واحد روبه رویی ما هم به نام خودشه، میتونه بره واسه خودش اما من نمیخام..
    من و پسرم دوستیم باهم، رابطمون صمیمیه، حتی در مورد ازدواجم که شنید و بهش گفتم که نیاز به یه مرد دارم اصلا مخالفتی نکرد.
    همسر جدیدم از من کوچیکتره و 31 سالشه.
    اولای ازدواجمون یعنی چندماهه اول هر سه تامون مثل دوست بودیم و مشکلی نداشتیم
    اما الان پسرم و همسرم درگیر یه رقابت شدن.. و اون رقابتم سر جلب توجه منه..
    هر کدوم به یه شکلی میخان بیشتر نشون بدن که به من علاقه دارن و بهم توجه میکنن
    من راستش از دوتاشون خسته شدم..
    بعضی وقتا نقش بازی میکنن و چیزی که مسلمه هرکدومشون میخاد اون یکی رو از سر من باز کنه..
    فقط چیزیکه میدونم خیلی خطرناک شده، جوری که همسرم که دید من بخاطر این قضیه حالم خوب نیست، در اوج بی رحمی بهم گفت فقط فکر طلاق به سرت نزنه که طلاقت نمیدم...
    من ذهنم کار نمیکنه.. ایناهم بامن مشاوره نمیان.. شما بگین چکار کنم؟
    سلام
    اینجور که شما توضیح دادین همسر و پسرتون بخاطر جلب محبت شما با همدیگه وارد یه رقابت افراط گرانه شدن و کم کم واستون تبدیل به دردسر شد
    اما تو جمله های اخر اشاره کردین همسرتون در اوج بیرحمی گفت فکر طلاق به سرت نزنه!!
    این یعنی یا رقابت این دو نفر به یه فاز خطرناک و پر از تنش وارد شده که زندگی شما رو کاملا از حالت طبیعی خارج کرده یا که خودتون بهردلیل در ذهنتون به فکر طلاق هستین

    لطفا یه مقدار بیشتر توضیح بدین رفتارای اینا چه حالتی شده که میفرمایین خطرناک شده؟
    ایا درگیری فیزیکی هم دارن با همدیگه؟

    بهترین کار اینه که شما این اقای ۲۱ ساله که توان مستقل شدن هم داره رو مستقل کنین
    مرد هرچی زودتر مستقل شه به نفع خودشه

    همسر شما که نمیشه بره مستقل و جدا زندگی کنه
    ایشون همسر شماست و قاعدتا باید کنار شما باشه اما پسرتون بهرحال مستقل شده و ازدواج و تشکیل خانواده رو میبایست دیر یا زود تجربه کنه

    مستقل شدنش باعث فروکش کردن تنشها میشه اما معنیش این نیست که از هم دور بشین یا ملاقاتهاتون دیر به دیر باشه
    ایشون واحد روبرویی شماست و میتونین هرروز یا روزدرمیون ۳ الی ۴ ساعت پیش هم باشین اما باقی زمانها رو در منزل خودش باشه
    اینکار به نفع هر۳تای شماست
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    بیشتر اختلافاتشون سر کار کردن منم هست. شوهر من وضع مالیش یکباره بهم ریخت. من خودم بابت ارث و میراث شوهر قبلیم وضعم خوبه و شاغلم هستم، اما به همسر جدیدم گفتم همون اوایل که روی ارثی که بهم رسیده،حساب نکنه و این پولیه که به پسرم یا فرزند مشترکم با خودش میرسه.
    از اون موقع که وضع مالیش بد شد من کارم زیاد شد، یعنی تدریسم رو در روز بیشتر میکردم و همین الانم تقریبا توی دانشگاها و اموزشگاه های مختلف هر روز کلاس دارم.. در واقع میخاستم بهش کمک کنم.
    پسرم فهمیده که من واسه چی کارم زیاد شده و ازین موضوع ناراحته..
    ولی هنوز نمیدونه که من حتی به شوهرم پول قرض میدم.. فکر میکنه بخاطر مخارج خودمه و شوهرم از پس مخارج من برنمیاد..
    همسرم بهم میگه تو نظر پسرت واست بیشتر اهمیت داره..
    منم بهش گفتم من حتی بخاطر اون ممکنه ازت طلاقم بگیرم..
    اونم بهم گفت فکر طلاق به سرت نزنه..
    در واقع جفتشون حسودی میکنن..
    نکته دیگه ای هم که هست من گفتم پسرم پیشم بمونه به 2 دلیل.. اولیش اینکه اون حق داره هنوز منو داشته باشه... دوما نمیخاستم وقتی جدا میشم ازش بخام هر روز برم خونش.. چون اینجوری شوهرم ممکنه حساسیتش بیشترم بشه و بازم بگه تو اصلا منو دوست نداری و اینا..

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    بیشتر اختلافاتشون سر کار کردن منم هست. شوهر من وضع مالیش یکباره بهم ریخت. من خودم بابت ارث و میراث شوهر قبلیم وضعم خوبه و شاغلم هستم، اما به همسر جدیدم گفتم همون اوایل که روی ارثی که بهم رسیده،حساب نکنه و این پولیه که به پسرم یا فرزند مشترکم با خودش میرسه.
    از اون موقع که وضع مالیش بد شد من کارم زیاد شد، یعنی تدریسم رو در روز بیشتر میکردم و همین الانم تقریبا توی دانشگاها و اموزشگاه های مختلف هر روز کلاس دارم.. در واقع میخاستم بهش کمک کنم.
    پسرم فهمیده که من واسه چی کارم زیاد شده و ازین موضوع ناراحته..
    ولی هنوز نمیدونه که من حتی به شوهرم پول قرض میدم.. فکر میکنه بخاطر مخارج خودمه و شوهرم از پس مخارج من برنمیاد..
    همسرم بهم میگه تو نظر پسرت واست بیشتر اهمیت داره..
    منم بهش گفتم من حتی بخاطر اون ممکنه ازت طلاقم بگیرم..
    اونم بهم گفت فکر طلاق به سرت نزنه..
    در واقع جفتشون حسودی میکنن..
    نکته دیگه ای هم که هست من گفتم پسرم پیشم بمونه به 2 دلیل.. اولیش اینکه اون حق داره هنوز منو داشته باشه... دوما نمیخاستم وقتی جدا میشم ازش بخام هر روز برم خونش.. چون اینجوری شوهرم ممکنه حساسیتش بیشترم بشه و بازم بگه تو اصلا منو دوست نداری و اینا..
    عزیزم لطفا دفعات بعدی اگه جواب منو دادین از حرفم نقل قول بگیرین

    این مشکلات یه مقدار به بهم خوردن وضعیت مالی شوهرتون مربوط میشه و یه مقدارشم بسته به نوع رفتار شماست که هرکدومشون تصور میکنن شما نظر اون یکیو رجحان دادین و اهمیتی براش قایل نیستین

    درمورد جبران مشکلات مالی کار خوبی میکنین به ارثیه دست نمیزنین و از علم و توانتون مایه گذاشتین که وضعیت رو جبران کنین

    اما همینا رو میتونین وقتی شوهرتون حضور نداره به پسرتون بگین و دقیق واسش توضیح بدین که هرکسی درین زندگی سهم و نقش خودشو داره و منم دارم نقش خودمو ایفا میکنم و هدف اصلیم اینه ارثیه ای که سهم توئه دست نخوره و درعین حال کمکی به شوهرم کرده باشم
    من بخاطر هردوتون دارم تلاش میکنم و الان وظیفه من اینطور ایجاب میکنه

    درمورد شوهرتونم اگه ایشون رو دوست دارین بهتره که حرفهای تحریک کننده راجع به طلاق به زبون نیارین
    همین جمله های به ظاهر سطحی و زودگذر گاهی وقتها ممکنه عواقب خطرناکی داشته باشن

    اما اگه ایشون رو دوست ندارین اون یه بحث دیگه س و موضوع مشاوره ای جداگانه ای میطلبه
    ادم اگه کسیو دوست نداشته باشه الزامی واسه ادامه زندگی مشترک نیست و اگه شرایط اینطور باشه میشه به طلاق فکر کرد

    اما بنظر میرسه شما ایشون رو دوست دارین که بخاطرش دست به فداکاری مادی زدین
    پس اگه دوستش دارین ترجیحا مراعاتشو داشته باشین و رفتارتون طوری باشه که بفهمه در دلتون جایگاه ویژه ای داره
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  11. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    عزیزم لطفا دفعات بعدی اگه جواب منو دادین از حرفم نقل قول بگیرین

    این مشکلات یه مقدار به بهم خوردن وضعیت مالی شوهرتون مربوط میشه و یه مقدارشم بسته به نوع رفتار شماست که هرکدومشون تصور میکنن شما نظر اون یکیو رجحان دادین و اهمیتی براش قایل نیستین

    درمورد جبران مشکلات مالی کار خوبی میکنین به ارثیه دست نمیزنین و از علم و توانتون مایه گذاشتین که وضعیت رو جبران کنین

    اما همینا رو میتونین وقتی شوهرتون حضور نداره به پسرتون بگین و دقیق واسش توضیح بدین که هرکسی درین زندگی سهم و نقش خودشو داره و منم دارم نقش خودمو ایفا میکنم و هدف اصلیم اینه ارثیه ای که سهم توئه دست نخوره و درعین حال کمکی به شوهرم کرده باشم
    من بخاطر هردوتون دارم تلاش میکنم و الان وظیفه من اینطور ایجاب میکنه

    درمورد شوهرتونم اگه ایشون رو دوست دارین بهتره که حرفهای تحریک کننده راجع به طلاق به زبون نیارین
    همین جمله های به ظاهر سطحی و زودگذر گاهی وقتها ممکنه عواقب خطرناکی داشته باشن

    اما اگه ایشون رو دوست ندارین اون یه بحث دیگه س و موضوع مشاوره ای جداگانه ای میطلبه
    ادم اگه کسیو دوست نداشته باشه الزامی واسه ادامه زندگی مشترک نیست و اگه شرایط اینطور باشه میشه به طلاق فکر کرد

    اما بنظر میرسه شما ایشون رو دوست دارین که بخاطرش دست به فداکاری مادی زدین
    پس اگه دوستش دارین ترجیحا مراعاتشو داشته باشین و رفتارتون طوری باشه که بفهمه در دلتون جایگاه ویژه ای داره
    ببینید من راستش خودمم نمیدونم چی میخام..
    همسرم اونجور که خودشو نشون میداد نیست
    تعصب بیخودی روی من داره و حتی خیلی بدفکره.
    من وقتی با پسرم زندگی میکردم، پسرم اصلا سین جینم نمیکرد که کجایی و چیکار میکنی.. بهم اعتماد داشت و داره
    وقتیم خواستیم ازدواج کنیم فقط ازم خواست مطمئن بشم که میتونه از هر نظر تامینم کنه..
    که متاسفانه نمیتونه..
    ممنونم ازتون و وقتی که گذاشتین

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    ببینید من راستش خودمم نمیدونم چی میخام..
    همسرم اونجور که خودشو نشون میداد نیست
    تعصب بیخودی روی من داره و حتی خیلی بدفکره.
    من وقتی با پسرم زندگی میکردم، پسرم اصلا سین جینم نمیکرد که کجایی و چیکار میکنی.. بهم اعتماد داشت و داره
    وقتیم خواستیم ازدواج کنیم فقط ازم خواست مطمئن بشم که میتونه از هر نظر تامینم کنه..
    که متاسفانه نمیتونه..
    ممنونم ازتون و وقتی که گذاشتین
    خواهش عزیزم
    درمورد پسرتون که میفرمایین به شما اعتماد داشتن اصلا فرزند انسان در مقام و جایگاهی نیست که بخواد مادر یا پدرشو سین جیم کنه یا ازشون بابت شیوه زندگی شخصیشون سوال کنه
    همونطور که فرزندان از سن ۱۸ سالگی صاحب اختیار میشن و قدرت تصمیم گیری برا زندگی شخصیشون دارن پدر و مادر از خیلی زودتر و درواقع از زمانی که فرزندشون هنوز متولد نشده صاحب رای و اختیار کامل واسه تصمیم گیریاشون هستن

    الان عصر حجر نیست و در زمانه ای که بشر کف پاش در اقیانوس و دستش در سیاراته و بااینهمه دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی در عصر مدرنیته اصلا قرار نیست کسی واسه شما انسان بالغ و عاقل و تحصیلکرده تعیین تکلیف کنه چه رسد که فرزندتون باشه!

    همین جمله شما بنظر میرسونه که یه مقدار خودتونو دستکم میگیرین و شاید به همین علته که شوهرتون تعصبات بیخودی بر شما اعمال میکنه و رفتارای نامعقول از خودش بروز میده

    بهتره درهمچی مواقعی با شوهرتون محکم و قاطع برخورد کنین و به ایشون بگین بجای اینجور رفتارا توجهشو به وضع اقتصادی خانواده معطوف کنه
    به ایشون بگین شما وظیفتونو انجام میدین و در کارای بیرون منزل مشارکت فعال دارین درعین حال به کارای خونه هم رسیدگی میکنین
    ایشونم وظیفه خودشو انجام بده و دست از رفتارایی که باعث تیرگی روابطتون میشه برداره

    بازم میگم مشکل اصلیتون اینه که به عنوان یه استاد یا معلم تحصیلکرده از قدر و ارزش خودتون بیخبرین متاسفانه..
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    خواهش عزیزم
    درمورد پسرتون که میفرمایین به شما اعتماد داشتن اصلا فرزند انسان در مقام و جایگاهی نیست که بخواد مادر یا پدرشو سین جیم کنه یا ازشون بابت شیوه زندگی شخصیشون سوال کنه
    همونطور که فرزندان از سن ۱۸ سالگی صاحب اختیار میشن و قدرت تصمیم گیری برا زندگی شخصیشون دارن پدر و مادر از خیلی زودتر و درواقع از زمانی که فرزندشون هنوز متولد نشده صاحب رای و اختیار کامل واسه تصمیم گیریاشون هستن

    الان عصر حجر نیست و در زمانه ای که بشر کف پاش در اقیانوس و دستش در سیاراته و بااینهمه دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی در عصر مدرنیته اصلا قرار نیست کسی واسه شما انسان بالغ و عاقل و تحصیلکرده تعیین تکلیف کنه چه رسد که فرزندتون باشه!

    همین جمله شما بنظر میرسونه که یه مقدار خودتونو دستکم میگیرین و شاید به همین علته که شوهرتون تعصبات بیخودی بر شما اعمال میکنه و رفتارای نامعقول از خودش بروز میده

    بهتره درهمچی مواقعی با شوهرتون محکم و قاطع برخورد کنین و به ایشون بگین بجای اینجور رفتارا توجهشو به وضع اقتصادی خانواده معطوف کنه
    به ایشون بگین شما وظیفتونو انجام میدین و در کارای بیرون منزل مشارکت فعال دارین درعین حال به کارای خونه هم رسیدگی میکنین
    ایشونم وظیفه خودشو انجام بده و دست از رفتارایی که باعث تیرگی روابطتون میشه برداره

    بازم میگم مشکل اصلیتون اینه که به عنوان یه استاد یا معلم تحصیلکرده از قدر و ارزش خودتون بیخبرین متاسفانه..
    من فقط احساس میکنم صبوری کردن بهتره..
    چون من علاوه بر اینکه همسرمو دوست دارم.. توی انتخابم شک دارم.
    قبل از ازدواج مجددم شاد تر بودم. کمتر کار میکردم و بیشتر وقتمو با علاقمندیام مثل سینما و کتاب و سفر و پسرم میگذروندم.
    کورکورانه عاشق شدم و از اونجایی که شوهرم رفتار و ظاهر معقولی داشت همه به انتخابم احترام گذاشتن.
    منم دوست داشتم یه زندگی جدیدو تجربه کنم.. شوهر قبلیم مثل پسرم بود، هر دوتاشون دوست نداشتن من کارم زیاد باشه و دلشون میخواست به کار کردنم مثل تفریح نگاه کنم، نه منبع درامد..اما یه حس ماجراجویی که داشتم دلم میخواست زندگی الانمو تجربه کنم!
    اما الان پشیمونم.. خستم.. و صبح تا شب توی این گرمای اهواز تدریس میکنم و فقط میخواهم که به همه نشون بدم اشتباه نکردم!
    گیر کردم و خودمو باختم... اگرم صبوری میکنم بخاطر ترسم ازینه که شوهرمم لجبازی کنه.. اون الان بچه میخواد ازم ولی من زیر بار نمیرم.. میترسم حتی اگر کارمون به طلاقم کشید، طلاقم نده و اذیتم کنه..

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    من فقط احساس میکنم صبوری کردن بهتره..
    چون من علاوه بر اینکه همسرمو دوست دارم.. توی انتخابم شک دارم.
    قبل از ازدواج مجددم شاد تر بودم. کمتر کار میکردم و بیشتر وقتمو با علاقمندیام مثل سینما و کتاب و سفر و پسرم میگذروندم.
    کورکورانه عاشق شدم و از اونجایی که شوهرم رفتار و ظاهر معقولی داشت همه به انتخابم احترام گذاشتن.
    منم دوست داشتم یه زندگی جدیدو تجربه کنم.. شوهر قبلیم مثل پسرم بود، هر دوتاشون دوست نداشتن من کارم زیاد باشه و دلشون میخواست به کار کردنم مثل تفریح نگاه کنم، نه منبع درامد..اما یه حس ماجراجویی که داشتم دلم میخواست زندگی الانمو تجربه کنم!
    اما الان پشیمونم.. خستم.. و صبح تا شب توی این گرمای اهواز تدریس میکنم و فقط میخواهم که به همه نشون بدم اشتباه نکردم!
    گیر کردم و خودمو باختم... اگرم صبوری میکنم بخاطر ترسم ازینه که شوهرمم لجبازی کنه.. اون الان بچه میخواد ازم ولی من زیر بار نمیرم.. میترسم حتی اگر کارمون به طلاقم کشید، طلاقم نده و اذیتم کنه..
    صبوری کردن بجای خود و برخورد مناسب با رفتارهای اشتباه همسرتونم بجای خود

    اگه هنوز دوستش دارین این زندگی مشترک جا برا بازسازی و ترمیم داره و میشه با اصلاح رفتارای اشتباه ایشون و تقویت صمیمیت شما دو نفر اوضاع رو بهتر کرد

    بنظر میاد پسرتون سهمی در مشکلات نداره و صرفا بخاطر علاقه به شماست که از بعضی رفتارای نامعقول شوهرتون ناراحت میشه

    چقد حیف که همسر قبلیتون از دستتون رفتن
    اینطور که توصیف میکنین درک خوبی از شما داشتن و بنظر میاد شما و همسر قبلیتون پسرتونو فهیم و با درک خوبی تربیت کردین

    مراقب باشین از درگیریها و تنشهای بین شما و همسرتون اسیبی به روان پسرتون وارد نشه

    چیزی که خیلی مهمه دقت بفرمایین خونه به نام همسرتون نزنین یا پول ارثیه رو در اختیار ایشون قرار ندین
    وقتی هنوز به ثبات زندگی مشترکتون اطمینان کافی ندارین حتی اگه به ظاهر در کمال حسن نیت ازتون خواهش کرد چیزی به نامش نزنین یا مبلغ بالایی به حسابش انتقال ندین

    بچه دار شدن هم همونطور که خودتون اشاره کردین اصلا به صلاح نیست

    با همسرتون گفتگو کنین و با محبت و درعین حال قاطعیت ازش بخواین رفتارای اشتباهشو اصلاح کنه

    و من واقعا یه چیزی واسم خیلی عجیبه
    شما دوستان عزیز مسلمون که به شیوه اسلامی ازدواج میکنین چرا با توجه به اشراف بر قوانین کشور لااقل تو شرایط ضمن عقد حق طلاق برا خودتون نمیگیرین که اگه به مشکل خوردین واسه طلاق انقد دچار مشکل و دشواری نشین؟!
    این واقعا برام سوال بزرگیه چون بین دوستانمو فامیل خودمونم چند مورد دیدم چه دوندگیهای طولانی و پروسه دشوار و کسالت اوری طی کردن که بتونن طلاق بگیرن

    امیدوارم شما هرگز کارتون به طلاق نکشه و اختلافاتتون با گفتگو و مهر و محبت حل بشه
    اما این سبک ازدواج کردناتون با حق یکطرفه طلاق ، واسم عجیب و سوال برانگیزه..
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    صبوری کردن بجای خود و برخورد مناسب با رفتارهای اشتباه همسرتونم بجای خود

    اگه هنوز دوستش دارین این زندگی مشترک جا برا بازسازی و ترمیم داره و میشه با اصلاح رفتارای اشتباه ایشون و تقویت صمیمیت شما دو نفر اوضاع رو بهتر کرد

    بنظر میاد پسرتون سهمی در مشکلات نداره و صرفا بخاطر علاقه به شماست که از بعضی رفتارای نامعقول شوهرتون ناراحت میشه

    چقد حیف که همسر قبلیتون از دستتون رفتن
    اینطور که توصیف میکنین درک خوبی از شما داشتن و بنظر میاد شما و همسر قبلیتون پسرتونو فهیم و با درک خوبی تربیت کردین

    مراقب باشین از درگیریها و تنشهای بین شما و همسرتون اسیبی به روان پسرتون وارد نشه

    چیزی که خیلی مهمه دقت بفرمایین خونه به نام همسرتون نزنین یا پول ارثیه رو در اختیار ایشون قرار ندین
    وقتی هنوز به ثبات زندگی مشترکتون اطمینان کافی ندارین حتی اگه به ظاهر در کمال حسن نیت ازتون خواهش کرد چیزی به نامش نزنین یا مبلغ بالایی به حسابش انتقال ندین

    بچه دار شدن هم همونطور که خودتون اشاره کردین اصلا به صلاح نیست

    با همسرتون گفتگو کنین و با محبت و درعین حال قاطعیت ازش بخواین رفتارای اشتباهشو اصلاح کنه

    و من واقعا یه چیزی واسم خیلی عجیبه
    شما دوستان عزیز مسلمون که به شیوه اسلامی ازدواج میکنین چرا با توجه به اشراف بر قوانین کشور لااقل تو شرایط ضمن عقد حق طلاق برا خودتون نمیگیرین که اگه به مشکل خوردین واسه طلاق انقد دچار مشکل و دشواری نشین؟!
    این واقعا برام سوال بزرگیه چون بین دوستانمو فامیل خودمونم چند مورد دیدم چه دوندگیهای طولانی و پروسه دشوار و کسالت اوری طی کردن که بتونن طلاق بگیرن

    امیدوارم شما هرگز کارتون به طلاق نکشه و اختلافاتتون با گفتگو و مهر و محبت حل بشه
    اما این سبک ازدواج کردناتون با حق یکطرفه طلاق ، واسم عجیب و سوال برانگیزه..
    باورکنین حتی 1% فکرشم نمیتونستم بکنم که ممکنه طلاقی پیش بیاد!
    اما قبول دارم خیلی عجله داشتم و خیلی کورکورانه بود.
    چون نمیخاستم قبل از ازدواجمون زیاد رابطه دوستی داشته باشیم، مذهبی نیستم، اما بخاطر همون روان پسرم میترسیدم.
    پسرمم هیچوقت مشکل نبوده، و فقط حلال مشکل بوده
    من هنوزم وقتی دلم از همه چی گرفته فقط پسرمو دارم که هرجای شهر باشم و بهش زنگ بزنم که بیاد پیشم میاد..و فقط روی اون حساب میکنم
    نمیدونه عمق مشکلاتم کجاست ولی میدونه زیاد خوشحال نیستم
    خیلی وقتا بین کلاسام که تایم خالی دارم واسه ناهار، معمولا به دوتاشون زنگ میزنم که بیان دنبالم و بیرون یه چیزی بخوریم، اکثر اوقات فقط پسرم میاد با اینکه خودشم شاغله و کلی مشکلات داره.
    نمونه کوچیک بی توجهی همسرم، که شاید خیلی مسخرم کنین وقتی اینو میگم مثلا این بود که من ازشون خواستم شیشه های ماشینشونو دودی کنن که وقتی من توی ماشینم و نیم ساعت فقط وقت دارم استراحت کنم بتونم راحت روسریمو دربیارم، دکمه های مانتومو باز کنم و یکم راحت دراز بکشم... پسرم اینکارو کرد ولی همسرم هزارتا دلیل اورد! اخرشم گفت پسرجونت اینکارو کرددیگه من واسه چی ظهرا بیام مزاحمت بشم؟؟
    این اصلا مساله مهمی نیست.. اما نمیدونم دلیل این همه بی محلی چیه..
    اینکه میگین با شوهرم حرف بزنم درسته... ولی نمیدونم چجوری.. اون انگار یه بچس که نیاز به توجه داره.. حسوده.. اخلاقای بد زیاد داره.. انحرافات جنسی.. وسواس فکری... بی دقت و بینظم بودن
    دوستش دارم و خیلی میخام کمکش کنم ولی نمیدونم دقیقا چجوری باید سر حرفو باز کنم که دعوامون نشه...
    ویرایش توسط bhdrvnd : 09-24-2019 در ساعت 05:48 AM

  17. بالا | پست 14


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    من فقط احساس میکنم صبوری کردن بهتره..
    چون من علاوه بر اینکه همسرمو دوست دارم.. توی انتخابم شک دارم.
    قبل از ازدواج مجددم شاد تر بودم. کمتر کار میکردم و بیشتر وقتمو با علاقمندیام مثل سینما و کتاب و سفر و پسرم میگذروندم.
    کورکورانه عاشق شدم و از اونجایی که شوهرم رفتار و ظاهر معقولی داشت همه به انتخابم احترام گذاشتن.
    منم دوست داشتم یه زندگی جدیدو تجربه کنم.. شوهر قبلیم مثل پسرم بود، هر دوتاشون دوست نداشتن من کارم زیاد باشه و دلشون میخواست به کار کردنم مثل تفریح نگاه کنم، نه منبع درامد..اما یه حس ماجراجویی که داشتم دلم میخواست زندگی الانمو تجربه کنم!
    اما الان پشیمونم.. خستم.. و صبح تا شب توی این گرمای اهواز تدریس میکنم و فقط میخواهم که به همه نشون بدم اشتباه نکردم!
    گیر کردم و خودمو باختم... اگرم صبوری میکنم بخاطر ترسم ازینه که شوهرمم لجبازی کنه.. اون الان بچه میخواد ازم ولی من زیر بار نمیرم.. میترسم حتی اگر کارمون به طلاقم کشید، طلاقم نده و اذیتم کنه..
    سلام

    شما مجبور نیستید زیاد کار کنید و به خودتون فشار بیارید، تامین مخارج زندگی وظیفه شما نیست.

    فکر میکنم خستگی ناشی از کار زیاد روی رابطتون با شوهرتون تاثیر بد گذاشته.

    بهتره تامین مخارج زندگی رو به عهده شوهرتون بذارید و از زندگیتون لذت ببرید و غرق کار کردن نباشید.

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    سلام
    با عرض معذرت از استارتر محترم میخواستم عارض باشم خدمتتون که کاربر فوق ^فاقد صلاحیت عقلی و شعوری هستن
    عرض آن با ما و تصمیم با شما
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  19. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    سلام
    با عرض معذرت از استارتر محترم میخواستم عارض باشم خدمتتون که کاربر فوق ^فاقد صلاحیت عقلی و شعوری هستن
    عرض آن با ما و تصمیم با شما
    این شخص با تظاهر به خوب بودن به کاربران سایت نزدیک میشه و ازشون سوءاستفاده میکنه و چون من این رو به کاربران میگم تا هوشیار باشن با من لج افتاده میخواد به خیال خودش منو تخریب کنه.

    من از کاربران قدیمی این سایت هستم و اونقدر مورد تایید هستم که به عنوان کاربر فعال از طرف مدیران سایت انتخاب شدم.

    ولی این کاربر که میخواد منو تخریب کنه تازه وارده و چندین نام کاربری ساخته و با هر کدومش یه جور با افراد میحرفه به خیال خودش خیلی زرنگه در حالی که این نشون میده اختلال چند شخصیتی وحشتناکی داره و هر کاری ممکنه ازش سر بزنه.

  20. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    این شخص با تظاهر به خوب بودن به کاربران سایت نزدیک میشه و ازشون سوءاستفاده میکنه و چون من این رو به کاربران میگم تا هوشیار باشن با من لج افتاده میخواد به خیال خودش منو تخریب کنه.

    من از کاربران قدیمی این سایت هستم و اونقدر مورد تایید هستم که به عنوان کاربر فعال از طرف مدیران سایت انتخاب شدم.

    ولی این کاربر که میخواد منو تخریب کنه تازه وارده و چندین نام کاربری ساخته و با هر کدومش یه جور با افراد میحرفه به خیال خودش خیلی زرنگه در حالی که این نشون میده اختلال چند شخصیتی وحشتناکی داره و هر کاری ممکنه ازش سر بزنه.
    راستش موضوع دعوای شما برام اهمیتی نداره...
    ولی این صفحات مجازی خراب نشه خیلی بهتره..
    هممون به امید حل مشکلاتمون اینجاییم..

  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    باورکنین حتی 1% فکرشم نمیتونستم بکنم که ممکنه طلاقی پیش بیاد!
    اما قبول دارم خیلی عجله داشتم و خیلی کورکورانه بود.
    چون نمیخاستم قبل از ازدواجمون زیاد رابطه دوستی داشته باشیم، مذهبی نیستم، اما بخاطر همون روان پسرم میترسیدم.
    پسرمم هیچوقت مشکل نبوده، و فقط حلال مشکل بوده
    من هنوزم وقتی دلم از همه چی گرفته فقط پسرمو دارم که هرجای شهر باشم و بهش زنگ بزنم که بیاد پیشم میاد..و فقط روی اون حساب میکنم
    نمیدونه عمق مشکلاتم کجاست ولی میدونه زیاد خوشحال نیستم
    خیلی وقتا بین کلاسام که تایم خالی دارم واسه ناهار، معمولا به دوتاشون زنگ میزنم که بیان دنبالم و بیرون یه چیزی بخوریم، اکثر اوقات فقط پسرم میاد با اینکه خودشم شاغله و کلی مشکلات داره.
    نمونه کوچیک بی توجهی همسرم، که شاید خیلی مسخرم کنین وقتی اینو میگم مثلا این بود که من ازشون خواستم شیشه های ماشینشونو دودی کنن که وقتی من توی ماشینم و نیم ساعت فقط وقت دارم استراحت کنم بتونم راحت روسریمو دربیارم، دکمه های مانتومو باز کنم و یکم راحت دراز بکشم... پسرم اینکارو کرد ولی همسرم هزارتا دلیل اورد! اخرشم گفت پسرجونت اینکارو کرددیگه من واسه چی ظهرا بیام مزاحمت بشم؟؟
    این اصلا مساله مهمی نیست.. اما نمیدونم دلیل این همه بی محلی چیه..
    اینکه میگین با شوهرم حرف بزنم درسته... ولی نمیدونم چجوری.. اون انگار یه بچس که نیاز به توجه داره.. حسوده.. اخلاقای بد زیاد داره.. انحرافات جنسی.. وسواس فکری... بی دقت و بینظم بودن
    دوستش دارم و خیلی میخام کمکش کنم ولی نمیدونم دقیقا چجوری باید سر حرفو باز کنم که دعوامون نشه...
    عزیزم لفظ کورکورانه رو نمیشه بتون نسبت داد
    اینکه تو شرایط ضمن عقد حق طلاق برا خودتون نگرفتین مشکل ۹۹% خانمهای ایرانیه نه فقط مشکل شما!

    اما اینی که قبل از ازدواج مراوده نداشتین و سریعا عقد کردین بله متاسفانه اشتباه شما بود

    محبتای پسرتون به مادری که اینهمه واسش زحمت کشیده و الانم داره زحمت میکشه کار عجیبی نیست و پسرتون خودشو موظف به اینکارا میدونه
    چیزی که عجیبه عدم درک همسر شما از روحیات و نیازهای شماست

    اگه میگین رفتار شوهرتون بچگانه س و نیاز به جلب محبت داره خب تاجایی که یه موازنه معقول بین شماها برقرار بشه بهش محبت کنین

    جلوش حرفهای حساسیت برانگیز نزنین
    مثلا اینکه فقط پسرم منو درک میکنه!
    یا من تو دنیا فقط پسرمو دارم!

    این جور جمله ها ممکنه حرف دلتون باشن اما با گفتنشون زخم به دل شوهرتون میزنین و این سزاوار نیست و اثرات نامطلوبی هم در زندگیتون میزاره

    با همسرتون سر صحبت باز کنین بش محبت کنین و هرانتقادی ازش دارین درفضای ارام و با کمال محبت و همراه با قدردانی از خوبیاش بیان کنین که اثرگذار باشه

    هزاران دعوا و جنگ اعصاب بین شماها هیچ اثری در حل مشکلاتتون نداره اما یکبار گفتگوی ارام و محبت امیز ممکنه باعث تحول مثبت در زندگیتون بشه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  23. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    عزیزم لفظ کورکورانه رو نمیشه بتون نسبت داد
    اینکه تو شرایط ضمن عقد حق طلاق برا خودتون نگرفتین مشکل ۹۹% خانمهای ایرانیه نه فقط مشکل شما!

    اما اینی که قبل از ازدواج مراوده نداشتین و سریعا عقد کردین بله متاسفانه اشتباه شما بود

    محبتای پسرتون به مادری که اینهمه واسش زحمت کشیده و الانم داره زحمت میکشه کار عجیبی نیست و پسرتون خودشو موظف به اینکارا میدونه
    چیزی که عجیبه عدم درک همسر شما از روحیات و نیازهای شماست

    اگه میگین رفتار شوهرتون بچگانه س و نیاز به جلب محبت داره خب تاجایی که یه موازنه معقول بین شماها برقرار بشه بهش محبت کنین

    جلوش حرفهای حساسیت برانگیز نزنین
    مثلا اینکه فقط پسرم منو درک میکنه!
    یا من تو دنیا فقط پسرمو دارم!

    این جور جمله ها ممکنه حرف دلتون باشن اما با گفتنشون زخم به دل شوهرتون میزنین و این سزاوار نیست و اثرات نامطلوبی هم در زندگیتون میزاره

    با همسرتون سر صحبت باز کنین بش محبت کنین و هرانتقادی ازش دارین درفضای ارام و با کمال محبت و همراه با قدردانی از خوبیاش بیان کنین که اثرگذار باشه

    هزاران دعوا و جنگ اعصاب بین شماها هیچ اثری در حل مشکلاتتون نداره اما یکبار گفتگوی ارام و محبت امیز ممکنه باعث تحول مثبت در زندگیتون بشه
    همسرم به من محبت داره... خیلی اوقات خوشی باهم داشتیم و داریم ولی جفتمون همو زیاد درک نمیکنیم..
    وقتی ازم بچه خواست و من مخالفت کردم بهش توضیح دادم که من فعلا نمیخام.. اونم گفت تو الان بهترین موقعیته واسه بارداریت و بعدش ممکنه نتونی به این خوبی مادر بشی.. منظورش روند افزایش سنیم بود..
    یا مثلا خیلی اوقات اصلا فرصت حرف زدنو بهم نمیده..
    راحت بگم دوستم داره.. ولی چیزیکه قبل از ازدواجمون توی ذهنش بود نیستم.. اون فک میکرد من یه عابر بانک، یه دستگاه جوجه کشی و یه مادرم واسش!
    در صورتیکه بهش گفته بودم من پولم واسه خودمه و توهم پولت واسه خودته..
    گفته بودم برای بارداری نیاز به فکر کردن دارم و حالا حالا ها بهش فکر نمیکنم..
    چرا مقاومت میکنین در برابر اینکه همسرم مقصره؟
    میدونین اینکه اون رویاهای جنسیشو روی من پیاده میکنه چقد تا الان رابطمونو خراب کرده؟
    من فقط یه راهی میخام که یا خودم باهاش حرف بزنم یا بکشونمش مشاوره..
    در مورد حق طلاق کوتاهی کردم، ولی مهریم فوق العاده سنگینه.. اگه بخام منم اذیتش کنم راحت میتونم..

  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    همسرم به من محبت داره... خیلی اوقات خوشی باهم داشتیم و داریم ولی جفتمون همو زیاد درک نمیکنیم..
    وقتی ازم بچه خواست و من مخالفت کردم بهش توضیح دادم که من فعلا نمیخام.. اونم گفت تو الان بهترین موقعیته واسه بارداریت و بعدش ممکنه نتونی به این خوبی مادر بشی.. منظورش روند افزایش سنیم بود..
    یا مثلا خیلی اوقات اصلا فرصت حرف زدنو بهم نمیده..
    راحت بگم دوستم داره.. ولی چیزیکه قبل از ازدواجمون توی ذهنش بود نیستم.. اون فک میکرد من یه عابر بانک، یه دستگاه جوجه کشی و یه مادرم واسش!
    در صورتیکه بهش گفته بودم من پولم واسه خودمه و توهم پولت واسه خودته..
    گفته بودم برای بارداری نیاز به فکر کردن دارم و حالا حالا ها بهش فکر نمیکنم..
    چرا مقاومت میکنین در برابر اینکه همسرم مقصره؟
    میدونین اینکه اون رویاهای جنسیشو روی من پیاده میکنه چقد تا الان رابطمونو خراب کرده؟
    من فقط یه راهی میخام که یا خودم باهاش حرف بزنم یا بکشونمش مشاوره..
    در مورد حق طلاق کوتاهی کردم، ولی مهریم فوق العاده سنگینه.. اگه بخام منم اذیتش کنم راحت میتونم..
    عزیزم من در پست قبلیمم تاکید کردم نزارین انتقادها به تنش کشیده بشن!
    ازین حرفم چطور استنباط کردین که من تقصیرات ایشون رو منکر شدم یا به تعبیر شما واسه متهم کردن ایشون مقاومت کردم؟!

    این زندگی مال شماست و من اصلا شماها رو نمیشناسم و هرچی تاالان نوشتم یا بعدا بخوام بنویسم صرفا براساس توضیحات شما راجع به خودتونو همسرتونه

    شما فرمودین همسرتون نیاز به محبت داره و تجربه های مورد تایید علم روانشناسی بارها و بارها نشون دادن افرادی که محتاج محبت باشن دست به رفتارای نامعقول و ازاردهنده میزنن
    کلید کمک به اینجور افراد اولا محبت و دوما انتقادهای سازنده توام با ملایمت و مهربانیه

    اما با این پست اخیر شما ظاهرا یه مقدار شرایط عوض شد..
    اگه واقعا همسرتون شما رو به چشم عابربانک و دستگاه جوجه کشی میبینه پس نمیتونین کنار همدیگه اوقات خوشی داشته باشین
    چون نگاه ایشون به شما نگاه صحیحی نیست و جایگاه خودشو جایگاه شما رو درست تشخیص نداده و اگه حقیقتا اینطور باشه خب میتونین با کمک مهریه فوق العاده سنگینی که دارین تقاضای طلاق بدین

    اگه این زندگی مشترک هنوز ارزش بازسازی داره و امیدی به اصلاح نگاه همسرتون نسبت به خودتون دارین و فکر میکنین نقاط مشترکی هستن که بتونین تقویتشون کنین پس بمونین و ادامه بدین
    وگرنه چرا به یه زندگی پر از جنگ اعصاب ادامه بدین درحالیکه ارامش حق شماست

    نظر خودتون چیه؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  26. بالا | پست 21


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    راستش موضوع دعوای شما برام اهمیتی نداره...
    ولی این صفحات مجازی خراب نشه خیلی بهتره..
    هممون به امید حل مشکلاتمون اینجاییم..
    خب اینو چرا به من میگید؟

    منم میخوام مشکلتون حل بشه نه اینکه مشکلات دیگه ای توسط کاربران به مشکلاتتون اضافه بشه.

    اینقد بدم میاد افراد نمیتونن خوب و بد رو از هم تشخیص بدن و خیر و شر خودشونو متوجه بشن و برای همین آدمهای خیرخواهو میکوبن و موجودات شرور رو پررو میکنن.

    حالا منتظر باش ببین به خاطر این پست شما اون شروین چطور پررو میشه.

    بهتر بود این پستو خطاب به اون مینوشتید نه به من، اونه که با تایید و تمجید کاربران زمینه سوءاستفاده رو فراهم میکنه.

    بجای دلخور شدن از روراست بودن من، بهتره مواظب باشید به کی اعتماد میکنید تا مشکلتون حل بشه نه اینکه مشکل جدیدی بهش اضافه بشه.

  27. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    به نظر شما اینکه میبینه کار کردن داره اذیتم میکنه و کاری نمیکنه و ماه به ماه ازم درامدمو میخاد تا بدهی هاشو بده.. نگاه کردن به چشم عابربانک نیست؟
    خوبی هایی داره، بدی هایی هم داره..
    من خودم تصمیممو نمیدونم
    نمیتونم در مورد چیزی باهاش حرف بزنم.. چون اون فک میکنه پسرم پرم میکنه و نمیخام اتیش بیار این دو نفر بشم
    خیلی اوقات از کاراشو حرفاش گریم میگیره ولی نمیتونم به کسی بگم
    خیلی اوقاتم خوشحالم میکنه ولی دووم نداره..
    هرکاری باهام میکنه تهش میگه زنمی باید تحملم کنی..
    نمیدونم باید چکار کنم و چی میخام..
    بهرحال ممنونم

  28. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    خب اینو چرا به من میگید؟

    منم میخوام مشکلتون حل بشه نه اینکه مشکلات دیگه ای توسط کاربران به مشکلاتتون اضافه بشه.

    اینقد بدم میاد افراد نمیتونن خوب و بد رو از هم تشخیص بدن و خیر و شر خودشونو متوجه بشن و برای همین آدمهای خیرخواهو میکوبن و موجودات شرور رو پررو میکنن.

    حالا منتظر باش ببین به خاطر این پست شما اون شروین چطور پررو میشه.

    بهتر بود این پستو خطاب به اون مینوشتید نه به من، اونه که با تایید و تمجید کاربران زمینه سوءاستفاده رو فراهم میکنه.

    بجای دلخور شدن از روراست بودن من، بهتره مواظب باشید به کی اعتماد میکنید تا مشکلتون حل بشه نه اینکه مشکل جدیدی بهش اضافه بشه.
    من با دوتاتون بودم.. در کمال احترامم گفتم و راجع به شما چیزی نگفتم..
    هیچکسم حق نداره از اعتماد من سوبرداشت کنه!
    من به کسی اعتماد نمیکنم.

  29. کاربران زیر از bhdrvnd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 24


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    در مورد پول حق با شماست و شوهرتون نباید هیچ چشمداشتی به پول شما داشته باشه، البته اگه خودتون بخواید میتونید مقداری بهشون کمک کنید ولی در واقع در این مورد وظیفه ای ندارید.

    در مورد بچه دار شدن حق با شوهرتونه و خانواده بدون بچه نه معنی داره و نه صفا و صمیمیت.

    همچنین باید از حجم کارتون بکاهید و به تفریح و مسافرت بپردازید.

    فکر کردن به طلاق یا اذیت کردن شوهرتون با مهریه واقعاً اون دلخوشی که از زندگی انتظار دارید رو بهتون نمیده و بیشتر باعث رنجتون میشه، یعنی فکر کنید مثلاً یه مدت با مهریه اذیتش کردید و طلاق گرفتید بعدش چی؟
    با یه شوهر دیگه تقریباً همین مشکلات بازم هستن پس توی همین زندگی تا جایی که میشه مدیریت داشته باشید تا اوضاع جوری بشه که انتظار دارید.

    شوهرتونم وقتی بچه میخواد باید متوجه باشه مخارج بچه و همه زندگی به عهده ایشونه، اینکه بچه بخواد اما توقع داشته باشه شما تامین کننده مخارج باشید و همه وقتتون صرف کار کردن بشه درست نیست و باید توقعاتشونو تغییر بدن و وظایفشونو بشناسن تا بتونن پدر بشن.

    خیلی از مشکلات با کمی انعطاف داشتن و قبول واقعیت و مدیریت حل میشن.

    بنظر میاد نیاز هست همراه هم به مشاور مراجعه کنید تا حضوری راهنماییتون کنن.
    ویرایش توسط Experience : 09-24-2019 در ساعت 03:48 PM

  31. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    به نظر شما اینکه میبینه کار کردن داره اذیتم میکنه و کاری نمیکنه و ماه به ماه ازم درامدمو میخاد تا بدهی هاشو بده.. نگاه کردن به چشم عابربانک نیست؟
    خوبی هایی داره، بدی هایی هم داره..
    من خودم تصمیممو نمیدونم
    نمیتونم در مورد چیزی باهاش حرف بزنم.. چون اون فک میکنه پسرم پرم میکنه و نمیخام اتیش بیار این دو نفر بشم
    خیلی اوقات از کاراشو حرفاش گریم میگیره ولی نمیتونم به کسی بگم
    خیلی اوقاتم خوشحالم میکنه ولی دووم نداره..
    هرکاری باهام میکنه تهش میگه زنمی باید تحملم کنی..
    نمیدونم باید چکار کنم و چی میخام..
    بهرحال ممنونم
    بله درست میفرمایین
    ایشون‌ متاسفانه خودشو به جیب شما متصل کرده و من در پستهای قبلی هم خدمت شما هشدار دادم مراقب باشین مبادا به سرمایه و خونه شما چشم بدوزه و به هیچ عنوان سرمایه در اختیارش نزارین یا حتی ۱ دانگ از خونه رو به نامش نزنین

    درکل خودتون برایند بگیرین کفه خوبیهاش سنگینتره یا بدیها؟

    اگه بودن شما کنار ایشون درمجموع رنج اور باشه ادامه زندگی مشترک به صلاحتون نیست
    زندگی اگه مجموعه ای از رنجها باشه دیگه چه ارزشی داره؟
    اگه مورد قابل اصلاحی وجود داره اولویت با اصلاح کردنه وگرنه عامل رنج اور رو بدون تعارف کنار بندازین

    اینو فقط خودتون میتونین ارزیابی کنین
    برایند زندگی باایشون رنج هستش یا لذت؟
    یعنی کدوم کفه سنگینتره؟

    اگه کفه لذتها سنگینتره قطعا ارزششو داره که با حرف و گفتگو و محبت و انتقاد و رفتارهای صحیح به اصلاح عیوب ایشون بپردازین

    اما اگه کفه رنجها سنگینتره واقعا ادامه این زندگی مث یه جنگ فرسایشی خواهد بود که نه تنها بر شما اثرات منفی ناگواری میزاره بلکه بارفشار بر روان پسرتونم تحمیل میشه و ایشون رو هم تحت زجر و فشار قرار میده
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  32. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    بله درست میفرمایین
    ایشون‌ متاسفانه خودشو به جیب شما متصل کرده و من در پستهای قبلی هم خدمت شما هشدار دادم مراقب باشین مبادا به سرمایه و خونه شما چشم بدوزه و به هیچ عنوان سرمایه در اختیارش نزارین یا حتی ۱ دانگ از خونه رو به نامش نزنین

    درکل خودتون برایند بگیرین کفه خوبیهاش سنگینتره یا بدیها؟

    اگه بودن شما کنار ایشون درمجموع رنج اور باشه ادامه زندگی مشترک به صلاحتون نیست
    زندگی اگه مجموعه ای از رنجها باشه دیگه چه ارزشی داره؟
    اگه مورد قابل اصلاحی وجود داره اولویت با اصلاح کردنه وگرنه عامل رنج اور رو بدون تعارف کنار بندازین

    اینو فقط خودتون میتونین ارزیابی کنین
    برایند زندگی باایشون رنج هستش یا لذت؟
    یعنی کدوم کفه سنگینتره؟

    اگه کفه لذتها سنگینتره قطعا ارزششو داره که با حرف و گفتگو و محبت و انتقاد و رفتارهای صحیح به اصلاح عیوب ایشون بپردازین

    اما اگه کفه رنجها سنگینتره واقعا ادامه این زندگی مث یه جنگ فرسایشی خواهد بود که نه تنها بر شما اثرات منفی ناگواری میزاره بلکه بارفشار بر روان پسرتونم تحمیل میشه و ایشون رو هم تحت زجر و فشار قرار میده
    اگه با خودم صادق باشم که ناراحتیام بیشتره
    اما عذاب وجدان دارم.. یه حسی مثل تعهد بهش.. دوست دارم کمکش کنم.

  33. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    سلام
    من با خوندن پست‌هاتون متوجه شدم که این وسط مشکل همسر یا پسر شما نیست
    خود شما باعث این مشکلات شدید،
    اختلاف سنی با همسر
    دوره آشنایی کوتاه مدت
    فشار کاری زیاد
    وابستگی بیش از حد
    شما نسبت به همسرتون هم وابستگی پیدا کردید، با توجه به حرف‌های خودتون اینو میگم، اینکه گفتین دلم میخواد کمکش کنم! عذاب وجدان دارم و...
    و این با دوست داشتن فرق میکنه!
    ببیند شما نقش والد رو بیش از نقش یه فرد بالغ به خودتون گرفتید و این خودش باعث ایجاد مشکلات و اختلالات میشه
    بهتر هس به یک روانشناس بالینی(نه مشاور) مراجعه کنین

    گفتید اهواز زندگی میکنین ، روانشناسای خیلی خوبی اونجا هستن که میتونن بهتون کمک کنن!
    اگر خواستید میتونم بهتون معرفی کنم

  34. 3 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام
    من با خوندن پست‌هاتون متوجه شدم که این وسط مشکل همسر یا پسر شما نیست
    خود شما باعث این مشکلات شدید،
    اختلاف سنی با همسر
    دوره آشنایی کوتاه مدت
    فشار کاری زیاد
    وابستگی بیش از حد
    شما نسبت به همسرتون هم وابستگی پیدا کردید، با توجه به حرف‌های خودتون اینو میگم، اینکه گفتین دلم میخواد کمکش کنم! عذاب وجدان دارم و...
    و این با دوست داشتن فرق میکنه!
    ببیند شما نقش والد رو بیش از نقش یه فرد بالغ به خودتون گرفتید و این خودش باعث ایجاد مشکلات و اختلالات میشه
    بهتر هس به یک روانشناس بالینی(نه مشاور) مراجعه کنین

    گفتید اهواز زندگی میکنین ، روانشناسای خیلی خوبی اونجا هستن که میتونن بهتون کمک کنن!
    اگر خواستید میتونم بهتون معرفی کنم
    ممنونم.. معرفی کنید

  36. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    اگه با خودم صادق باشم که ناراحتیام بیشتره
    اما عذاب وجدان دارم.. یه حسی مثل تعهد بهش.. دوست دارم کمکش کنم.
    یعنی برایند و عصاره زندگی شما با ایشون رو ناراحتی تشکیل میده و تایم کمتری به شادی و خوشی میگذره؟

    دقت کنین تو همون تایمهای کم و کوتاه که در کنارش خوش میگذرونین و لذت میبرین چه عواملی باعث همون خوشی و ارامش هستن؟
    همون خوشی و ارامش موقت چگونه ایجاد میشه؟

    سعی کنین همون عوامل مثبت رو تقویت کنین

    اگه عذاب وجدان دارین اگه دوس دارین کمکش کنین یعنی ایشون براتون مهم هستن هنوز

    میتونین به همین طریق کمک کنین
    یعنی ببینین چه عواملی کنارهم قرار میگیرن که شما و همسرتون حتی واسه ۲ ساعت در هفته از کنارهم بودن لذت میبرین و باارامش و بدون بحث و دعوا سپری میکنین

    یکی از مهمترین راههای کمک شما به ایشون و زندگی مشترکتون تقویت نقاط مثبت زندگیتونه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  37. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    این شخص با تظاهر به خوب بودن به کاربران سایت نزدیک میشه و ازشون سوءاستفاده میکنه و چون من این رو به کاربران میگم تا هوشیار باشن با من لج افتاده میخواد به خیال خودش منو تخریب کنه.

    من از کاربران قدیمی این سایت هستم و اونقدر مورد تایید هستم که به عنوان کاربر فعال از طرف مدیران سایت انتخاب شدم.

    ولی این کاربر که میخواد منو تخریب کنه تازه وارده و چندین نام کاربری ساخته و با هر کدومش یه جور با افراد میحرفه به خیال خودش خیلی زرنگه در حالی که این نشون میده اختلال چند شخصیتی وحشتناکی داره و هر کاری ممکنه ازش سر بزنه.
    منم گفتم یا زبون دیگران نباش
    هرکس مشکلی با من داره بیاد اعلام کنه بگه این کار " رفتار " حرفم ناراحتش کرده لال که نیست ولی زمانی ک انقدری نفهم و بیشعور تشریف داری و حرف توی سرت نمیره که چرندیاتتو میخوای فرو کنی به مغز دیگران اوضاع بهتر از این نمیشه
    من بازهم از استارتر معذرت خواهی میکنم که دوباره یک تاپیک دیگرو به گند کشیدی با نفهمیات و اگر مشکلی داره با من یا هرکسی که تو داری ..... خوریشو میکنی که سو استفاده کردم بیاد مردو مردونه اعلام کنه چون من دیگه دوست نداشنم بیام سایت اما از اونجایی که نمیخوام ذهنیت دیگران نسبت به من خراب بشه که هر آشغالی بیاد هرچی دوست داره پشت سر آدم بگه تا ته این ماجرا در خدمت همه هستم کههر انقادی از بنده بود اعلام کنن
    از همه دوستان هم خواهشمندم قبل از هر تصمیمی تاپیک خبر متاسف کننده یا اوضاع نابسامان سایت رو یکبار مرور کنن خودشون تصمیم بگیرن تو درست میگی یا من
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  39. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    راستش موضوع دعوای شما برام اهمیتی نداره...
    ولی این صفحات مجازی خراب نشه خیلی بهتره..
    هممون به امید حل مشکلاتمون اینجاییم..
    من از همه کابران قدیم معذرت خواهی میکنم قبل از هرچیزی و دور از جونشون شما از کسی که به قول خودش کاربر قدیمیه سایته و اینهمه موضوع و تاپیکرو مشاهده کرده و مشکلات دیگرانو لمس کرده میتونید انتظار داشته باشید که این آدم انسان نمای بیشعور باشه که هنوز در دوران جاهلیت خودش غرق شده و خودشو به نفهمیه کمال زده انتظار دارید به این شکل باشه
    من نمیخوام کسیو کوچیک کنم چون خودم کوچیکتر از اینم که بخوام کسیو خرد کنم اما یکم عاقله فکر کنید و مشاهده کنید متوجه میشید که به ناحق حرفیرو نزدم و از اول هم معیار تمام حرفهام این بوده که با نفهمی و بیشعوریش سایتو به لجن نکشه مثل خودش
    بازهم از شما معذرت خواهی میکنم و ازتون میخوام منو به بزرگی خودتون ببخشید
    شما اول تاپیکو زدید چون دقیقا نمیتونستم راهنمایی کنمتون تقریبا یک ساعت و نیم جواب ندادم اما وقتی دیدم کسی از بزرگوارانی که قبولشون دارم جواب ندادن بازهم نظر شخصیمو اعلام کردم که شما امیدوار باشید بجز من حقیر هستند بزرگوارانی که بتونن کمکتون کنن . توی تمام صحبتهام بوده و اینجا هم اعلام میکنم شنونده باید عاقل باشه که من درست میگم یا ایشون
    اما مطمعن باشید شاهنامه پایان خوش داشت مثل این موضوع ما
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  40. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    ممنونم.. معرفی کنید
    خواهش میکنم
    از اونجایی که تبلیغ در سایت مجاز نیست
    من با اجازه اسم مرکز رو با پیام خصوصی براتون ارسال میکنم

  41. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خواهش میکنم
    از اونجایی که تبلیغ در سایت مجاز نیست
    من با اجازه اسم مرکز رو با پیام خصوصی براتون ارسال میکنم
    ممنونم

  42. کاربران زیر از bhdrvnd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    یعنی برایند و عصاره زندگی شما با ایشون رو ناراحتی تشکیل میده و تایم کمتری به شادی و خوشی میگذره؟

    دقت کنین تو همون تایمهای کم و کوتاه که در کنارش خوش میگذرونین و لذت میبرین چه عواملی باعث همون خوشی و ارامش هستن؟
    همون خوشی و ارامش موقت چگونه ایجاد میشه؟

    سعی کنین همون عوامل مثبت رو تقویت کنین

    اگه عذاب وجدان دارین اگه دوس دارین کمکش کنین یعنی ایشون براتون مهم هستن هنوز

    میتونین به همین طریق کمک کنین
    یعنی ببینین چه عواملی کنارهم قرار میگیرن که شما و همسرتون حتی واسه ۲ ساعت در هفته از کنارهم بودن لذت میبرین و باارامش و بدون بحث و دعوا سپری میکنین

    یکی از مهمترین راههای کمک شما به ایشون و زندگی مشترکتون تقویت نقاط مثبت زندگیتونه
    طلاق توافقی رو چیزی دربارش میدونین؟

  44. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    طلاق توافقی رو چیزی دربارش میدونین؟
    عزیزم اون مقدار که من میدونم مراحل دادگاهیش خیلی ساده تر و پروسه انجامش کوتاهتره

    اما همونطور که از اسمش پیداست باید توافقات بین دو طرف صورت گرفته و تکلیف همه چیز اعم از مهریه و غیره روشن شده باشه و صرفا درخواست طلاق از سمت زوجین به دادگاه ارایه میشه و منتظر نتیجش میمونن
    واسه اطلاعات بیشتر میتونین از وکیلی که تخصصش در مقوله طلاق و مهریه باشه سوال کنین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  45. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41822
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام.
    من یه خانمم و 38 سالمه، 4ساله همسرم فوت کردن و به دلایلی امسال دوباره ازدواج کردم.
    من یه پسر 21 ساله دارم که از هرنظر مستقله ولی چون من طاقت نبودنشو ندارم همسرم قبول کرد که باما زندگی کنه.. خودش کار داره و واحد روبه رویی ما هم به نام خودشه، میتونه بره واسه خودش اما من نمیخام..
    من و پسرم دوستیم باهم، رابطمون صمیمیه، حتی در مورد ازدواجم که شنید و بهش گفتم که نیاز به یه مرد دارم اصلا مخالفتی نکرد.
    همسر جدیدم از من کوچیکتره و 31 سالشه.
    اولای ازدواجمون یعنی چندماهه اول هر سه تامون مثل دوست بودیم و مشکلی نداشتیم
    اما الان پسرم و همسرم درگیر یه رقابت شدن.. و اون رقابتم سر جلب توجه منه..
    هر کدوم به یه شکلی میخان بیشتر نشون بدن که به من علاقه دارن و بهم توجه میکنن
    من راستش از دوتاشون خسته شدم..
    بعضی وقتا نقش بازی میکنن و چیزی که مسلمه هرکدومشون میخاد اون یکی رو از سر من باز کنه..
    فقط چیزیکه میدونم خیلی خطرناک شده، جوری که همسرم که دید من بخاطر این قضیه حالم خوب نیست، در اوج بی رحمی بهم گفت فقط فکر طلاق به سرت نزنه که طلاقت نمیدم...
    من ذهنم کار نمیکنه.. ایناهم بامن مشاوره نمیان.. شما بگین چکار کنم؟
    سلام.پسرتون باید متوجه بشن که شوهر در اولویت هست و شما هم از روی نیاز جنسی و ذوحی ازدواج کردید...حساسیت بیمورد هم نباید داشته باشه.به نظرم طرف شوهرتون رو بگیرید ولی خب با یک ظرافت خاص که پسرتون زده نشن

  46. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    سلام..
    من هنوزم دچار این مشکلم..
    مشاوره رفتم.. ولی واقعا تاثیری نداره
    جنگ این دوتا داره اعصابمو بهم میریزه..
    البته پسرمو دارم راهی میکنم برای مستقل شدن
    اما بهم زهر میریزن.. یجور تنفر شدید بینشون بوجود اومده
    یه تنفر بیمارگونه..

  47. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام..
    من هنوزم دچار این مشکلم..
    مشاوره رفتم.. ولی واقعا تاثیری نداره
    جنگ این دوتا داره اعصابمو بهم میریزه..
    البته پسرمو دارم راهی میکنم برای مستقل شدن
    اما بهم زهر میریزن.. یجور تنفر شدید بینشون بوجود اومده
    یه تنفر بیمارگونه..
    سلام عزیزم
    انتظار نمیشه داشت مشاور رفتن شما مشکل اونا رو حل کنه!
    مشکل متمرکز بر همسر و پسر شماست و مشاور نهایتا بتون توصیه کنه چطوری با اونا رفتار کنین که تنشها مختصرا کاهش پیدا کنن

    پست اول شما رو خوندم که اشاره کردین اونا با من مشاور نمیان و بنابراین منم بیخودی توصیه نکردم شما پیش مشاور برین

    خیلی خوبه که تصمیم دارین پسرتونو مستقل کنین
    منم خدمت شما همین پیشنهاد رو داده بودم و در شرایط پیچیده فعلی این عاقلانه ترین تصمیمه

    اگه پسرتون مستقل بشه این تنشها و زهر ریختنها قطعا کاهش پیدا میکنه
    البته ایده ال اینه که تنش به صفر برسه و باید دید با گذشت زمان و مستقر شدن پسرتون در شرایط جدیدش اوضاع به چه سمتی بره
    و امیدواریم به بهبود متمایل بشه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  48. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    انتظار نمیشه داشت مشاور رفتن شما مشکل اونا رو حل کنه!
    مشکل متمرکز بر همسر و پسر شماست و مشاور نهایتا بتون توصیه کنه چطوری با اونا رفتار کنین که تنشها مختصرا کاهش پیدا کنن

    پست اول شما رو خوندم که اشاره کردین اونا با من مشاور نمیان و بنابراین منم بیخودی توصیه نکردم شما پیش مشاور برین

    خیلی خوبه که تصمیم دارین پسرتونو مستقل کنین
    منم خدمت شما همین پیشنهاد رو داده بودم و در شرایط پیچیده فعلی این عاقلانه ترین تصمیمه

    اگه پسرتون مستقل بشه این تنشها و زهر ریختنها قطعا کاهش پیدا میکنه
    البته ایده ال اینه که تنش به صفر برسه و باید دید با گذشت زمان و مستقر شدن پسرتون در شرایط جدیدش اوضاع به چه سمتی بره
    و امیدواریم به بهبود متمایل بشه
    دوتاشون توهم توطئه دارن

  49. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    دوتاشون توهم توطئه دارن
    بااین وضعیت هرچی زودتر پسرتون مستقل بشه بهتره
    وقتی دو طرف همچی نگرشی داشته باشن کار به این سادگیها حل شدنی نیست

    ضمنا هردوشون بالغ و عاقل و بزرگسال و صاحب رای هستن و با چندتا کلمه حرف حاضر به تغییر نگرش و موضعشون نیستن

    مستقل شدن پسرتون شرایط رو بهتر خواهد کرد به شرطی که مستقل شدنش باعث بشه کمتر باهم مواجه بشن و پسرتون حتی المقدور تو خونه خودش باشه و کمتر به خونه شما سر بزنه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  50. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    سلام
    من استارتر این پستم
    راستش من الان به طلاق دارم میرسم..
    یه نوع طلاق توافقی... یک هفته ای هست که دارم با خودم کلنجار میرم و به موضوعش فکر میکنم..
    همسرم در قبال طلاق ازم میخاد که مهریمو ببخشم و 200 میلیون تومن بصورت قرض سه ساله بهش بدم که مشکلات مالیشو حل کنه...
    اما من دوتا مشکل دارم..
    نمیدونم چرا با وجود همه بدیاش، اینکه بهم زورگویی میکنه، به پسرم حسودی میکنه و میخاد اجبارم کنه که باردارم شم، دوستش دارم، یعنی یه وابستگی بهش دارم که ترس دارم از دستش بدم..
    از طرف دیگه اگه بخام جدا بشم و مهریمو ببخشم اون در قبال مبلغی که میخاد ازم قرض بگیره هیچ ضمانتی بهم نمیده..
    یعنی در حقیقت من هم ضرر یه ازدواج ناموفقو دارم هم ضرر مالیش...
    شما اگه خدای نکرده جای من بودین
    تصمیمتون چی بود؟

  51. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42060
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    0
    تشکر شده 16 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام
    من استارتر این پستم
    راستش من الان به طلاق دارم میرسم..
    یه نوع طلاق توافقی... یک هفته ای هست که دارم با خودم کلنجار میرم و به موضوعش فکر میکنم..
    همسرم در قبال طلاق ازم میخاد که مهریمو ببخشم و 200 میلیون تومن بصورت قرض سه ساله بهش بدم که مشکلات مالیشو حل کنه...
    اما من دوتا مشکل دارم..
    نمیدونم چرا با وجود همه بدیاش، اینکه بهم زورگویی میکنه، به پسرم حسودی میکنه و میخاد اجبارم کنه که باردارم شم، دوستش دارم، یعنی یه وابستگی بهش دارم که ترس دارم از دستش بدم..
    از طرف دیگه اگه بخام جدا بشم و مهریمو ببخشم اون در قبال مبلغی که میخاد ازم قرض بگیره هیچ ضمانتی بهم نمیده..
    یعنی در حقیقت من هم ضرر یه ازدواج ناموفقو دارم هم ضرر مالیش...
    شما اگه خدای نکرده جای من بودین
    تصمیمتون چی بود؟
    سلام
    شک نکنید پول رو بگیره، تا آخر زمان 1 ریالشم پس نمیده! بالاخره قراره جدا بشه! البته احتمالم داره یه آقایی واقعا مرد باشه و پای حرفش باشه که اون شخص ضمانت میده. ایشون باید حسن نیتشو ثابت کنه

  52. 2 کاربران زیر از ali2019 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام
    من استارتر این پستم
    راستش من الان به طلاق دارم میرسم..
    یه نوع طلاق توافقی... یک هفته ای هست که دارم با خودم کلنجار میرم و به موضوعش فکر میکنم..
    همسرم در قبال طلاق ازم میخاد که مهریمو ببخشم و 200 میلیون تومن بصورت قرض سه ساله بهش بدم که مشکلات مالیشو حل کنه...
    اما من دوتا مشکل دارم..
    نمیدونم چرا با وجود همه بدیاش، اینکه بهم زورگویی میکنه، به پسرم حسودی میکنه و میخاد اجبارم کنه که باردارم شم، دوستش دارم، یعنی یه وابستگی بهش دارم که ترس دارم از دستش بدم..
    از طرف دیگه اگه بخام جدا بشم و مهریمو ببخشم اون در قبال مبلغی که میخاد ازم قرض بگیره هیچ ضمانتی بهم نمیده..
    یعنی در حقیقت من هم ضرر یه ازدواج ناموفقو دارم هم ضرر مالیش...
    شما اگه خدای نکرده جای من بودین
    تصمیمتون چی بود؟
    سلام عزیزدلم
    من واقعا متاسفم بخاطر شرایطی که توش قرار دارین

    اما از اونجایی که نظام قضایی ایران و قوانین مربوط به ازدواج و طلاق منحصرا از قواعد اسلامی پیروی میکنن زن حق بخصوصی نداره و اگرم داشته باشه در بحرانها باید ببخشه و صرفا بخاطر برون رفت از شرایط وخیمی که باهاش دست به گریبانه از هرچی داره و نداره بگذره

    ببینین مشاوره تخصصی رو فقط یه وکیل میتونه بده که در زمینه طلاق و مهریه کار کرده باشه
    اون میتونه راهکارهای خوبی پیش روی شما بذاره که متحمل هزینه سنگین نشین و خسارت نکنین

    اما چندتا نکته مهم رو خدمت شما یاداوری کنم:

    اولا معلوم نیست حتی با گرفتن ۲۰۰ میلیون تومن هم راضی به طلاق بشه و امکان اینکه زیرش بزنه و به نحوی شما رو دور بزنه هست

    دوما وقتی هیچ ضمانتی حاضر نیست بده یعنی بازپرداختش از محالاته و اگه این پول رو به ایشون بدین باید از دست رفته حسابش کنین و فکر برگشتش دیگه نباشین

    سوما میفرمایین بهش علاقه حالا یا به تعبیر شخصیتون وابستگی دارین
    ایا فردی که بخاطر طلاق که حق مسلم شماست میخواد ازتون باجگیری کنه لایق و شایسته دوست داشتنه؟
    گذشته از زورگوییهاش و رفتارهای نامناسبی که با پسرتون داشته ایا همین یک مورد کافی نیست که شخصیت ایشون رو بشناسین و محبتش واستون کمرنگ‌ یا حتی بیرنگ بشه؟
    هرچیزی یه تعریفی داره و عشق هم تعریف خودشو داره و معشوق هم باید یه ویژگیهایی داشته باشه که بشه بهش عشق ورزید
    درسته که عشق معیار مطلقی نداره اما یه استانداردهایی داره و فرد باجگیر و زورگو و فاقد درک که حسادت بیمارگونه داشته باشه ابدا لایق عشق ورزی نیست
    قبول دارین حرف منو؟

    چهارما و به عنوان اخرین نکته ایا مبلغ مهریه شما اونقد هست که بتونین با به اجرا گذاشتنش ایشون رو به طلاق وادار کنین؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  54. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    حرفاتونو قبول دارم.
    علاقم دست خودم نیست.
    پسرم از طلاقمون خیلی استقبال کرده و اصلا اصلی ترین دلیل طلاقم ارامش فکری پسرمه... چون توی این دعواهامون خیلی ضربه دیده..
    مهریم از 200 میلیون خیلی بیشتره.. ولی همسرم پولی نداره که بهم بده... و مهریه من عندالمطالبه هم نیست..
    راستشو بخاین من حتی هیچ سند و مدرکی ندارم که نشون بده به همسرم پول قرض میدادم.
    وگرنه میتونستم سر همین بی پولیش و خرجی ندادن ازش شکایت کنم..
    من پیش وکیل رفتم و تنها راه حل رو طلاق توافقی میدونه... چون روند شکایت انقدر سخته که به نتیجه نمیرسیم به این زودی

  55. کاربران زیر از bhdrvnd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    حرفاتونو قبول دارم.
    علاقم دست خودم نیست.
    پسرم از طلاقمون خیلی استقبال کرده و اصلا اصلی ترین دلیل طلاقم ارامش فکری پسرمه... چون توی این دعواهامون خیلی ضربه دیده..
    مهریم از 200 میلیون خیلی بیشتره.. ولی همسرم پولی نداره که بهم بده... و مهریه من عندالمطالبه هم نیست..
    راستشو بخاین من حتی هیچ سند و مدرکی ندارم که نشون بده به همسرم پول قرض میدادم.
    وگرنه میتونستم سر همین بی پولیش و خرجی ندادن ازش شکایت کنم..
    من پیش وکیل رفتم و تنها راه حل رو طلاق توافقی میدونه... چون روند شکایت انقدر سخته که به نتیجه نمیرسیم به این زودی
    من واقعا متاسفم که شرایط شما انقد سخت و پیچیده شده
    چرا مهریه شما عندالمطالبه نیست؟
    لااقل تا سقف ۱۱۰ سکه که عندالمطالبه هستش

    اگه واقعا بهش علاقمند هستین که خب کنارش بمونین و لحظات رو با تنش و درگیری خراب نکنین

    عشق یا هست یا نیست و اگه هست پس بمونین و به این عشق بال و پر بدین اما اگه عشقی در کار نیست جدایی تنها راه عاقلانه س

    شما خانم فهیم و تحصیل کرده بایستی از اول حق طلاق واسه خودتون میگرفتین که متاسفانه مانند اکثریت نزدیک به کل خانمهای ایرانی اینکارو نکردین
    حالا گذشته ها گذشته و صحبت راجع بهش بیفایدس

    ایا میتونین با کمک شهود از اشناها و بستگانتون از شوهرتون به جرم خرجی ندادن شکایت کنین؟

    به جد ازتون خواهش میکنم هرکار میکنین سرمایه و زندگیتونو در اختیارش نزارین
    بعید نیست ایشون این رفتارها رو میکنه که شما تحت فشار قرار بگیرین و درخواست طلاق کنین و ایشون هم ازتون ۲۰۰ تومن اخاذی کنه

    من در همین تاپیک تنها کسی بودم که قبل از این صحبتها به شما هشدار داده بودم مراقب میراث و سرمایه تون باشین و هرگز و تحت هیچ عنوانی به دست ایشون نسپرین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  57. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    عشقمون به ظاهر دو طرفس ولی واقعیتش فقط من عاشقشم..واسش فداکاری میکنم، کارم سه چهاربرابر شده، هر سازی میزنه میرقصم. فقط واقعا بچه نمیخام.. نمیتونم... مثلا اون میگه واقعا اگه عاشقمی واسم بچه بیار... میگه سنت داره میره بالا و این اخرین فرصت واسه داشتن بچس.. بعد از امتناعم از باردار شدنم زندگیم مثل زهر شده...
    من خواستگارای زیادی داشتم با خیلی شرایط بهتر و ادمای معقولتر.. ولی دلبستش شدم..شاگرد من بود توی دانشگاه و کم کم بهم نزدیک شد
    حق طلاق اصلا واسم مهم نبود.. فقط یه بار پسرم مطرحش کرد و دنبالشو خانواده خودم گرفتن که نتیجه ای هم نداشت، خانواده همسرم زیربار نمیرفتن.
    شاهد عینی فقط پسرمه.. بعید میدونم کسی زیر بار بره... چون زندگیمون از بیرون هنوز ظاهر خوبی داره.
    مهریه من عندالاستطاعس.. یعنی اگر توانشو داشت پرداخت میکنه.
    وکیلی که پیشش رفتم میگه 200 میلیون رو یا باید بعد طلاق بهش بدی یا قبلش... بعدش رو که احتمالا همسرم قبول نمیکنه.. قبلش هم اگه بدم که ممکنه امضا نکنه چیزیو..

  58. بالا | پست 47


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    عشقمون به ظاهر دو طرفس ولی واقعیتش فقط من عاشقشم..واسش فداکاری میکنم، کارم سه چهاربرابر شده، هر سازی میزنه میرقصم. فقط واقعا بچه نمیخام.. نمیتونم... مثلا اون میگه واقعا اگه عاشقمی واسم بچه بیار... میگه سنت داره میره بالا و این اخرین فرصت واسه داشتن بچس.. بعد از امتناعم از باردار شدنم زندگیم مثل زهر شده...
    من خواستگارای زیادی داشتم با خیلی شرایط بهتر و ادمای معقولتر.. ولی دلبستش شدم..شاگرد من بود توی دانشگاه و کم کم بهم نزدیک شد
    حق طلاق اصلا واسم مهم نبود.. فقط یه بار پسرم مطرحش کرد و دنبالشو خانواده خودم گرفتن که نتیجه ای هم نداشت، خانواده همسرم زیربار نمیرفتن.
    شاهد عینی فقط پسرمه.. بعید میدونم کسی زیر بار بره... چون زندگیمون از بیرون هنوز ظاهر خوبی داره.
    مهریه من عندالاستطاعس.. یعنی اگر توانشو داشت پرداخت میکنه.
    وکیلی که پیشش رفتم میگه 200 میلیون رو یا باید بعد طلاق بهش بدی یا قبلش... بعدش رو که احتمالا همسرم قبول نمیکنه.. قبلش هم اگه بدم که ممکنه امضا نکنه چیزیو..
    شما میخواید از چاله دربیاید بیفتید توی چاه؟

    بچه دار بشید و زندگی و عشقتونو نگهدارید.

    یعنی از نظر شما بخشیدن مهریه و پول قرض دادن بدون هیچ ضمانتی از بچه دار شدن و معنی بخشیدن به خانواده منطقیتره؟

  59. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    شما میخواید از چاله دربیاید بیفتید توی چاه؟

    بچه دار بشید و زندگی و عشقتونو نگهدارید.

    یعنی از نظر شما بخشیدن مهریه و پول قرض دادن بدون هیچ ضمانتی از بچه دار شدن و معنی بخشیدن به خانواده منطقیتره؟
    نمیتونم بچه دار شم وقتی در استانه چهل سالگیم..
    وقتی خودم نیاز دارم از خودم مراقبت کنم تا بتونم از باقیمونده عمرم لذت ببرم..

  60. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    عشقمون به ظاهر دو طرفس ولی واقعیتش فقط من عاشقشم..واسش فداکاری میکنم، کارم سه چهاربرابر شده، هر سازی میزنه میرقصم. فقط واقعا بچه نمیخام.. نمیتونم... مثلا اون میگه واقعا اگه عاشقمی واسم بچه بیار... میگه سنت داره میره بالا و این اخرین فرصت واسه داشتن بچس.. بعد از امتناعم از باردار شدنم زندگیم مثل زهر شده...
    من خواستگارای زیادی داشتم با خیلی شرایط بهتر و ادمای معقولتر.. ولی دلبستش شدم..شاگرد من بود توی دانشگاه و کم کم بهم نزدیک شد
    حق طلاق اصلا واسم مهم نبود.. فقط یه بار پسرم مطرحش کرد و دنبالشو خانواده خودم گرفتن که نتیجه ای هم نداشت، خانواده همسرم زیربار نمیرفتن.
    شاهد عینی فقط پسرمه.. بعید میدونم کسی زیر بار بره... چون زندگیمون از بیرون هنوز ظاهر خوبی داره.
    مهریه من عندالاستطاعس.. یعنی اگر توانشو داشت پرداخت میکنه.
    وکیلی که پیشش رفتم میگه 200 میلیون رو یا باید بعد طلاق بهش بدی یا قبلش... بعدش رو که احتمالا همسرم قبول نمیکنه.. قبلش هم اگه بدم که ممکنه امضا نکنه چیزیو..
    عشق یکطرفه چه ارزشی داره؟

    من متاسفانه هرچی راجع به ایشون توضیح میدین بیشتر متوجه میشم انگیزش صرفا مالی و سوءاستفاده از پول و علم و دانش و ملک شماست

    چون موارد مشابهی هم دیدم و شنیدم که به همین طریق خودشونو به زندگی کسی تحمیل و شروع به انواع سوءاستفاده های مالی کردن

    اگه بچه دار بشین مشکلات شما صدبرابر میشن
    شما الان بچه دارین
    قدرشو بدونین و با بخشیدن پول زور به این اقا در حق خودتونو بچتون ستم نکنین

    اگه واسه خواهر و برادر و پدرمادرتون توضیح بدین و شرایطتونو واسشون دقیق شرح بدین ایا حاضرن شهادت بدن که شوهر شما خرجی نمیده و شما رو تحت فشار همه جانبه قرار داده؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  61. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکل پسرم و همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    عشق یکطرفه چه ارزشی داره؟

    من متاسفانه هرچی راجع به ایشون توضیح میدین بیشتر متوجه میشم انگیزش صرفا مالی و سوءاستفاده از پول و علم و دانش و ملک شماست

    چون موارد مشابهی هم دیدم و شنیدم که به همین طریق خودشونو به زندگی کسی تحمیل و شروع به انواع سوءاستفاده های مالی کردن

    اگه بچه دار بشین مشکلات شما صدبرابر میشن
    شما الان بچه دارین
    قدرشو بدونین و با بخشیدن پول زور به این اقا در حق خودتونو بچتون ستم نکنین

    اگه واسه خواهر و برادر و پدرمادرتون توضیح بدین و شرایطتونو واسشون دقیق شرح بدین ایا حاضرن شهادت بدن که شوهر شما خرجی نمیده و شما رو تحت فشار همه جانبه قرار داده؟
    خب مسلما خانوادم پشتم هستن و میان شهدات میدن.
    من حتی روی مصرف الکل هم قصد شکایت داشتم
    ایشون الکلی نیستن اما خوب در هفته چندباری استعمال میکنن
    ولی متاسفانه وکیلم گفت خیلی وقت گیره و حتی ممکنه موقع ازمایش مشخص نشه که مصرفی درکار بوده. و اصلا ممکنه یه دلیلی واسه مصرفش بیاره.
    من مطمئنم خیلی چیزای ریز توی زندگیش میشه پیدا کرد، فقط نمیدونم چیا هستن
    راستی در صورتیکه بخام پول رو بدم، بایذ قبلش باشه یا بعدش؟ چجوری باید بهش بدم که هم دبه نکنه و هم بیاد امضاهاشو انجام بده؟

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بهترین ورزش ها را در کنار میز کارتان
    توسط فرشته مهربان در انجمن پزشکی ورزشی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-08-2017, 07:20 PM
  2. نقات اسرارآمیز کره زمین
    توسط CÆSAR در انجمن جهانگردی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 07-21-2015, 01:24 AM
  3. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-03-2015, 08:12 PM
  4. همه چیز درباره غلظت خون (علائم و کنترل آن)
    توسط Artin در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-18-2014, 01:30 AM
  5. چنگیز خان و شاهینش !
    توسط Star.Sz در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-17-2014, 12:49 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

21، فکر، من، مرد،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد