دلیل تمامی خارش پوستی دوران بارداری فقط تغییرات هورمونی یا کشیدگی پوست نیست. بلکه مشکلات خطرناک تری نیز وجود دارد که باید از وجود آنها آگاه باشید. یکی از سخت ترین موارد درباره ی بارداری آگاهی از این نکته است که چه چیزی عادی و چه چیزی غیرعادی است. اغلب خانم های باردار فکر می کنند که هرگونه تغییر در وضعیتشان (خارش، خستگی، حالت تهوع، اندکی بی حالی) به نشانه های بارداری مربوط می شود، در حالی که این علایم، ممکن است بروز مشکل خطرناک تری را نشان دهند.
"کلستاز داخلی بارداری" ICP intrahepatic cholestasis of pregnancy معمول ترین اختلال کبدی در دوران بارداری است. این اختلال به سبب تجمع اسیدهای صفراوی در جریان خون ایجاد می شود که باعث خارش دائمی در سه ماه آخر بارداری خواهد شد. اما، گاه زودتر یعنی هفته پنجم بارداری نیز آغاز می شود. به گفته متخصص زنان زایمان، دکتر فلیپ زین، این مشکل گاهی در بارداران دیده می شود. علت دقیق کلستاز بارداری ناشناخته است، اما پژوهش ها نشان داده است که عوامل هورمونی، ژنتیکی و محیطی در بروز این مشکل تاثیر گذار هستند. به طوری که خواهر و دختر مادری که به کلستاز بارداری مبتلا است، حدود %۱۴ بیشتر از بقیه با این عارضه روبرو خواهند بود. یعنی احتمال ابتلا به کلستاز بارداری هم در اولین بارداری و هم در بارداری های بعدی وجود دارد. البته میزان گزارش شده رخداد دوباره آن متفاوت است. برخی از پژوهشگران اعلام کرده اند که در %۶۰ از موارد دوباره رخ داده است و گزارشی دیگر، میزان وقوع دوباره آنرا بیش از %۹۰ بیان می کند.

نشانه ها
خارش شدید معمولا در سه ماهه سوم پدیدار می شود، البته گاهی در سه ماهه اول نیز دیده می شود. خارش نشانه معمول کلستاز بارداری است. برای خانمی که طی دوران بارداری دچار خارش شود (خصوصا در سه ماهه سوم و به ویژه اگر التهابی وجود نداشته باشد) آزمایش آنزیم های کبدی و اسیدهای صفراوی الزامی است. اینها در آزمایش خون جداگانه اند. آزمایش عملکرد کبدی نشان می دهد که کبد مادر چگونه با بارداری کنار می آید و آزمایش اسید صفراوی خطرات احتمالی برای بچه را می سنجد و برای تشخیص کلستاز بارداری، راهنمای درمان و تعیین زمان زایمان استفاده می شود.
"ادرار تیره رنگ، مدفوع بی رنگ، زردی (زرد شدن پوست و سفیدی چشمان)، حالت تهوع، خستگی شدید، اضطراب، افسردگی و از دست دادن اشتها نشانه های این عارضه اند. با مشاهده هر یک از این نشانه ها، فورا به پزشک مراجعه کنید."

آیا باید نگران باشم؟
کلستاز بارداری با زایمان زودرس خود به خودی، تنش جنینی، ذرات م************یم در مایع آمنیوتیک و در موارد شدید با مرده زایی مرتبط است. هم چنین بین خونریزی پس از زایمان و کلستاز بارداری نیز ارتباطی وجود دارد، ولی پنداشته می شود که این موضوع کمتر از ۲۰٪ از بانوان مبتلا به این عارضه را تحت تاثیر قرار می دهد. طبق پژوهش های جدید با مدیریتی فعال، خطر مرده زایی با کلستاز بارداری تا حدود یک درصد کاهش می یابد.

درمان
به گفته دکتر زین، تشخیص کلستاز بارداری و درمان کامل آن باید با دقت بسیار انجام شود. در حقیقت، تاثیر درمان به گونه ای است که خارش (در گونه های ملایم یا شدید، مداوم یا متناوب، و محلی خاص یا عمومی) را می تواند تسکین دهد، ولی در رفع خطرات مربوط به جنین کمکی نمی کند.
این متخصص می گوید: در چنین شرایطی شاید زایمانی زودهنگام در انتظار مادر باشد. البته معمولا این زمان نزدیک به دوره کامل (از ۳۷ هفتگی) است و چندان هم زودهنگام نیست. در صورت زایمان زودهنگام، برای کمک به بلوغ شش های بچه تزریق استروئید ضروری است. در واقع با مدیریتی فعال (نظارت منظم بر میزان اسیدهای صفراوی و عملکرد کبدی)، خطر پیچیدگی های جنینی به اندازه بارداری طبیعی کاهش می یابد. آزمایش های عملکرد کبدی نشان می دهد که کبد شما چقدر خوب کار می کند، میزان اسید صفراوی در سنجش خطر برای بچه اهمیت بسیاری دارد.
بر اساس نتایج آزمایش ها، معمولا برای کاهش تجمع نمک های صفراوی داروی "اورسودئوکسی کولیک" داده می شود.

پس از زایمان
معمولا ۴۸ ساعت پس از زایمان، مشکل به خودی خود حل می شود، ولی بهبود خارش ها چند هفته به درازا می کشد. اگر پزشک ادامه مصرف داروها را توصیه کرد، می توانید فرزندتان را شیردهی پستانی کنید. حدود ۶ تا ۱۲ هفته پس از زایمان، عملکرد کبدی و میزان اسید صفراوی شما باید بررسی شود. امکان دارد مشکل نهفته کبدی باعث خارش در دوران بارداری شده باشد. در این صورت، باید نزد متخصص کبد یا متخصص گوارش بروید. اگر خواستار بچه دیگری هستید، تصمیم خود را با پزشک در میان بگذارید، تا دوران بارداری تان مدیریت شود.

تجربه یک مادر
در 37 هفتگی بارداری متوجه شدم که مدفوعم بی رنگ شده است. در پی آن چند روز هم مشکل شکمی داشتم. می دانستم که مشکلی در کار است. نزد پزشک رفتم تا مرا بستری کند، اما او مرا با داروهای ضداسهال به خانه بازگرداند. دو شب بعد دچار خارش بدنی شدید شدم و علت آن را در اینترنت جست و جو کردم. با کلستاز بارداری در آنجا آشنا شدم. من تمام نشانه ها را داشتم. خارش بدنم تحمل ناپذیر بود (تا جایی که خونریزی کند آن را می خاراندم).
التهابی وجود نداشت، شب ها بدتر می شد (و مرا بیدار نگه می داشت). خارش روی دست ها و پاهایم برجسته تر بود و از احساس خارشی که هنگام بزرگ شدن شکمتان حس می کنید، متفاوت بود. طی دو سه روز بعد، خواهرم متوجه شد که در حال خاراندن لاله گوشم هستم و سعی دارم، پوست زیر ناخن پاهایم را بخارانم. بعد خارش چشم ها به سراغم آمد. در نهایت تصمیم گرفتم به پزشک مراجعه کنم. او به من گفت که فورا آزمایش خون بدهم. بعد از آن، نتیجه آزمایش خون، عملکرد غیرعادی کبد را نشان داد و چند ساعت بعد، فرزندم با زایمان سزارینی متولد شد.
پس از زایمان تقریبا فورا خارش متوقف شد و خوشبختانه همه چیز به خوبی پیش رفت. اگرمن (یا پزشکم) خارش را نادیده می گرفتم، امکان داشت که دچار مرده زایی شوم. خوشحالم که در موقع مناسب نزد پزشک رفتم. اینک به مادران منتظری که دچار خارش هستند، یا نسبت به خارش خود احساس بدی دارند، اصرار می کنم که به غریزه خود اعتماد کنند و با پزشک خود تماس بگیرند و حتما آزمایش خون بدهند.

مسبب آن چیست؟
دقیقا روشن نیست که دلایل کلستاز بارداری چیست، ولی متخصصان توافق دارند که امکان دارد به موارد زیر مربوط باشد:
هورمون های بارداری های چندقلویی، و باروری آزمایشگاهیIVF . البته نژادهایی خاص مثل اسکاندیناوی ها و مردم جنوب امریکا در خطر بیشتری قرار دارند.
امکان موروثی بودن ژن ها در خانواده ها نیز وجود دارد. هم چنین احتمال ابتلای بانوان به کلستاز بارداری در فصل زمستان بیشتر است.

نشانه ها
خارش ملایم یا شدید که مداوم یا متناوب است. طی گزارش بسیاری از بانوان، ناحیه دست و پاها بیشتر تحت تاثیر این عارضه قرار می گیرد. وضعیت عمومی بدن به هنگام شب بدتر است و اغلب خواب را مختل می کند. التهابی در ارتباط با کلستاز بارداری وجود ندارد. برخی از بانوان چنان بدن خود را می خارانند که از محل خارش خون می آید.
نشانه های کمتر معمول
ادرار تیره، مدفوعی بی رنگ، زردی، حالت تهوع، خستگی شدید، اضطراب و افسردگی، از دست دادن اشتها۔

تجربه مادری دیگر
بارداری من عالی بود، یا شاید من اینطور فکر می کردم. بدون تهوع صبحگاهی، بدون وجود نشانه های کشیدگی پوستی و داشتن شکمی ظریف و کوچک. انگار در وجودم شادی فرزندم را حس می کردم. بارداری خود را فقط با تمرکز بر شیوه زایمانم گذراندم، با این اطمینان که زایمان طبیعی خواهم داشت. سالم بودم و یوگای بارداری انجام می دادم و درباره تمام امور مربوط به بارداری تحقیق زیادی می کردم.
در ۳۳ هفتگی، متوجه خارش بسیار ملایمی شدم که آن را نادیده گرفتم، زیرا شنیده بودم خارش در دوران بارداری معمول است. هم چنین گاهی متوجه ادرار تیره رنگ خود شدم، اما فکر کردم علت آن کمبود آب بدنی است. یک هفته بعد، خارش بدنم افزایش یافت و برایم عجیب بود، زیرا در ناحیه ای خارش داشتم که می دانستم پوستم در آنجا کشیده نشده است (مثل مچ دستم یا استخوان شانه ام). فکر کردم که پوستم خشک شده است، پس خودم را با کرم چرب کردم. تا این کار را کردم، خوابم بهتر شد، اما هنوز هم صبح زود که از خواب بیدار می شدم دیگر نمی توانستم دوباره بخوابم.
باور این موضوع دشوار بود که خارش بی ضرر پوستم ظاهرا می تواند نشانه مشکلی پرخطر باشد.
یک روز نشانه های خود را در اینترنت جست و جو کردم و به مشکلی به نام کلستاز بارداری برخوردم. باورش خیلی سخت بود که خارش بی ضرر پوست من ظاهرا می تواند نشانه مشکلی پرخطر باشد که نهایتا به زایمان زودرس، تنش جنینی و حتی مرده زایی منجر شود. فورا درخواست آزمایش کلستاز بارداری کردم که نتیجه آن مثبت بود. اما اسید صفراوی من هرگز آزمایش نشد (این تنها روشی است که خطر را برای بچه می توان سنجید) و نیز دارویی توصیه نشد تا میزان اسیدهای صفراوی مضر را پایین نگاه دارد.
اما برای القاء زایمان در ۳۷ هفتگی قرار گذاشته شد، زیرا ظاهرا پس از این مقطع خطر مرده زایی افزایش می یافت. متاسفانه، هرگز آن تاریخ برای زایمان نرسیدم. درست سه روز قبل از تاریخ قراردادی زایمانم، وارد مراحل زایمان زودرس شدم. ولی هنگام رسیدن به بیمارستان، ماما نتوانست تپش قلب فرزندم را بیابد. بسیار دیر شده بود. این واقعا خبر بسیار ناگواری برای هر والدی خواهد بود. انتخابی نداشتم، به جز اینکه مراحل زایمانی طبیعی را طی کنم. می خواستم فرزندم را ببینم، او را در آغوش بکشم و با او خداحافظی کنم. نمی توانم احساس ترک بیمارستان بدون فرزندم را توصیف کنم. خوشبختانه من و همسرم چنان عاشق و پشتیبان هم بودیم که ما را از میان این ناگواری ها عبور داد. برای من، بخشی از روند التيام، درک این موضوع بود که چه اشتباهی رخ داد و آیا می توان در بارداری های بعدی از آن پیشگیری کرد یا خیر. تحقیقاتم را درباره این مشکل آغاز کردم. با پزشکان و متخصصان ملاقات کردم و می خواستم اطلاعات بیشتری کسب کنم. در اینترنت جست و جو کردم. از دوستانم درخواست کردم که از پزشک خود و هر شخص مطلعی درباره این بیماری اطلاعات کسب کنند. هرچه بیشتر تحقیق کردم، بیشتر معتقد شدم که این بیماری در اغلب اوقات تشخیص داده نمی شود. خیلی ناگوار بود. تصمیم گرفتم پس از یافتن پاسخ سوال هایم، به گسترش مراقبت ها یاری رسانم، با این امید که خانواده های دیگر مجبور به طی این مسیر نشوند.
پس از مدتی به گروهی پشتیبان کلستاز بارداری برخوردم که از طریق خیریه اداره می شد. دیگر می توانستم پرسش هایم را مطرح کنم. مطالب مرتبط پزشکی را مطالعه می کردم و با بانوان دیگر که چنین مشکلی داشتند، ارتباط می گرفتم. دیگر احساس تنهایی نمی کردم. مهم ترین چیزی که یاد گرفتم این بود که می توان از مرده زایی در بارداری های با کلستاز بارداری پیشگیری کرد. اگر بارداری از سوی پزشکی که درباره این بیماری آگاهی کاملی دارد، مدیریت شود، دیگر مرده زایی متوقف می شود. این آگاهی چنان اعتماد به نفسی به من داد که تصمیم گرفتم، خود را برای یک حاملگی دیگر امتحان کنم. بنابراین یک سال پس از از دست دادن فرزند اولم، دوباره باردار شدم. این بار زیر نظر متخصص بارداری های پرخطر قرار گرفتم تا میزان اسید صفراوی و عملکر کبدی مرا از نزدیک مراقبت کند. من هم برای اسکن های منظم و بررسی وضعیت بچه به او مراجعه می کردم. می خواهم در کشور خود برای گسترش آگاهی در باره کلستاز بارداری تلاش کنم و به خانواده ها برای پیشگیری از آنچه بر سر خودم آمد، کمک کنم.

منبع: نی نی پلاس