چرا نمیتونم ازدواج کنم؟

[ofogh2013]

با سلام. بنده پسری 27 ساله هستم . مدتها پیش با دختری آشنا شدم که به خاطر اختلاف مذهبی پدرم حاضر به وصلت ما نشد . بعد از اون با خانمی آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف طبقاتی با ارتباط و ازدواج ما مخالفت کردن . مدتی بعد با خانم دیگری آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف قومیتی حاضر به ازدواج ما نشدن . چندین ماه قبل با خانمی بسیار مودب و با وقار و متین و هم سطح و نجیب و هم قوم آشنا شدم که وقتی تحقیق کردم گفتن مجرد هستن ولی وقتی از برادرشون ایشون رو خواستگاری کردم گفتن تازه نامزد کرده و یک هفته بعد عروسیشه .
من نمیدونم یک انسان مگر چند بار میتونه عاشق بشه؟ چند بار باید در مورد سوژه ای تحقیق کنه و شناخت کافی پیدا کنه؟ چرا وقتی پسرای بیکار یا اوباش یا خیابونی به خواستگاری دختری میرن عین آب خوردن ازدواجشون جور میشه اما من که شغل عالی و دل بزرگ و ظاهر معمولی دارم و پاک هستم و خدا رو تو همه ی کارام ناظر میبینمو ازش میترسم نمیتونم ازدواج کنم؟
آیا ازدواج به قسمت ربط داره؟ آیا من باید زندگی خودمو بکنم تا همسرم خودش بیاد سراغم؟ یا باید پی دردها و شکستهای بیشتری رو به تنم بمالمو بازم مثل گذشته دلمو خوش کنم؟
اگه خدا هوای بنده های مومن رو داره چرا ازدواج من که مطمئنم منو به خدا نزدیک تر میکنه جور نمیشه؟ چرا خدا هوای اراذل و اوباش رو بیشتر از من داره که با هزارتا دختر جوونی میکنن آخرش هم خیلی راحت ازدواج میکنن ولی من موندم؟
چرا دختر پسرای مومن و نماز خون محکوم به تجرد و خون دل خوردن هستن؟
چرا نمیشه واقعن؟ چرا خدا نمیخواد؟چرا گاهی اوقات دختر خوب و پسر خوب نمیتونه ازدواج کنه؟

[باران باران]

سلام دوست عزیز
انقدر زود ناامید نشین. حتما اون موارد به صلاح شما نبوده .
خداوند متعال میفرمایند:« من با بنده مؤمن جز آنچه خیر اوست انجام نمی دهم»
به نظرم شما باید همواره برای پیدا کردن همسر مناسب که حق پاکی شما باشه تلاش کنید همچنین طبق فرمایش خداوند : « حق گرفتنیست نه دادنی »

Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

[ofogh2013]

زود؟ 27 سالمه و از 18 سالگی دوسدارم ازدواج کنم و با شوخی و جدی گفتم به خانواده . معیارام هم همچین مشکل نیست که بگیم منمشکل پسندم . فقط میگم مومن و با وقار و خوش اخلاق باشه از نظر ظاهری هم مث خودم معمولی باشه .
تاکی باید صبر کنم؟
من وقتی 30 سالم بشه همسر مناسب من میشه 25 سالش . دختری هم که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه به نظرمن خورده شیشه داره .

[Dream High]

سلام دوست عزیز
شما با تعریفی که از خودتون کردین بالطبع لایق خوشبختی هستید
و هرکسی لایق شما نخواهد بود..وقتی خدا را ناظر به کارهاتون می بینید پس بدونید حتما خانومی بهتر براساس مصلحت خداوند در انتظارتونه
چرا دغدغه سن رو دارید؟شما که سنتون 27 ساله نیازی نیست با خانومی 25 ساله ازدواج کنید هر سنی رو که می پسندید انتخاب کنید در ضمن تفاوت سنی 5 تا 8 سال خیلی هم توصیه می شود
دلیل ازدواج نکردنتون رو به جز قسمت نبودن و مصلحت خدا دیگه در چی می بینید؟

[باران باران]

چرا فکر میکنید دختری که تا بیست و پنج ازدواج نکرده خورده شیشه داره ؟ بنظر من انسانها باید تلاش کنن تفکرات غلطشون رو اصلاح کنن مثلا شخصی رو میشناسم که معتقد بود کسی که در هجده سالگی یا حتی بیست سالگی بفکر ازدواج باشه یعنی فاسده و فکرش خرابه و ... البته اشخاصی با اینطور افکار و قضاوتهای غلط کم نیستن ...

Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

[سکینه جون]

با سلام. ابتدا یک سوال: شماچند مورد در نظر داشتید که نشده؟اینطور که نوشتید فقط 4 بار بوده!4بارکه اونقدر زیاد نیست تا باعث بشه به ناشکری روبیارید. این چیزی که شما ازش به عنوان مشکل بزرگ و اجحاف از طرف خدایاد می کنید واقعا مشکل نیست که از نظرم من لطف خدا به شمارو میرسونه.خب شما که میگید خدارو ناظر به اعمالتون میبینید اگه خدا میخواست بنده ی مومنشو که شما باشیدبا یه زن بد امتحان کنه چی می گفتید و چکار میکردید؟اگه چندسال از عمرتون رو درگیر این زن میشدید و بعدشم هیچی به هیچی اونوقت چکار میکردید؟من فکر میکنم باید یه خورده تو افکارتون تجدیدنطر کنید.شما که پسرید و به قولی تو ازدواج راحت تر از خانوما میتونید بگردید و پرس و جو کنیدممکنه تا 30 سالگی هم پیش نیاد ازدواج کنیدوامری طبیعیه که به دین و ایمانتون هم خدشه وارد نمیکنه و همچنان مومنید.میفهمید که!اونوقت چطوریه که ازدواج نکردن یه دختره تا25سالگی دلیل بر مشکلدار بودنشه؟پس شمام شاید مشکلی مساله ای چیزی دارید که این اتفاقابراتون افتاده!عذر میخوام قصد جسارت ندارم فقط میخوام بگم حرف خوبی نزدید و فکرتون اشتباهه

[ofogh2013]

به جز قسمت نبودن و مصلحت خدا دیگه در چی می بینید؟

چه میدونم... بد شانسی ... زندگی توی شهری که اکثر دخترا بدحجاب و فمینیست هستن... سستی و بیخیالی مادر که هربار با شوخی و جدی بهش گفتم زن میخوام گفته تو پیدا کن چشم .گفتم من سراغ ندارم گفته دخترداییت خوبه (همش همینو میگه ولی دختر داییمم بدحجابو غد و .. هست ) ... لجاجت پدر که وقتی تومورد آخر مادرم اینا آماده شدن برن با خانواده دختره حرف بزنن گفت بذارید خودش بره شمارشو بگیره حرف بزنه با دختره آشنا بشه بعد شما جلو نیفتید . مورد آخرو چند ماه پیش به مادرم گفتم انقد بیخیالو بیحال شد که سوژه پرید حالا میگه قربونت برم ببخشید دیگه .

با سلام. ابتدا یک سوال: شماچند مورد در نظر داشتید که نشده؟اینطور که نوشتید فقط 4 بار بوده!4بارکه اونقدر زیاد نیست تا باعث بشه به ناشکری روبیارید. این چیزی که شما ازش به عنوان مشکل بزرگ و اجحاف از طرف خدایاد می کنید واقعا مشکل نیست که از نظرم من لطف خدا به شمارو میرسونه.خب شما که میگید خدارو ناظر به اعمالتون میبینید اگه خدا میخواست بنده ی مومنشو که شما باشیدبا یه زن بد امتحان کنه چی می گفتید و چکار میکردید؟اگه چندسال از عمرتون رو درگیر این زن میشدید و بعدشم هیچی به هیچی اونوقت چکار میکردید؟من فکر میکنم باید یه خورده تو افکارتون تجدیدنطر کنید.شما که پسرید و به قولی تو ازدواج راحت تر از خانوما میتونید بگردید و پرس و جو کنیدممکنه تا 30 سالگی هم پیش نیاد ازدواج کنیدوامری طبیعیه که به دین و ایمانتون هم خدشه وارد نمیکنه و همچنان مومنید.میفهمید که!اونوقت چطوریه که ازدواج نکردن یه دختره تا25سالگی دلیل بر مشکلدار بودنشه؟پس شمام شاید مشکلی مساله ای چیزی دارید که این اتفاقابراتون افتاده!عذر میخوام قصد جسارت ندارم فقط میخوام بگم حرف خوبی نزدید و فکرتون اشتباهه

چرا فکر میکنید دختری که تا بیست و پنج ازدواج نکرده خورده شیشه داره ؟ بنظر من انسانها باید تلاش کنن تفکرات غلطشون رو اصلاح کنن مثلا شخصی رو میشناسم که معتقد بود کسی که در هجده سالگی یا حتی بیست سالگی بفکر ازدواج باشه یعنی فاسده و فکرش خرابه و ... البته اشخاصی با اینطور افکار و قضاوتهای غلط کم نیستن ...

خیلی ببخشید من اصلن قصد توهین نداشتم . ولی با گفتگوهایی که توی اینترنت داشتم متوجه شدم خانمهایی که تا 25 سالگی ازدواج نمیکنن چند دسته بیشتر نیستن :
*یا از اول خواستگاراشونو رد کردن و قصدشون ادامه تحصیل و کار بوده و این ثابت میکنه عواطف و احساسات دیگران براشون مهم نبوده و با لجاجت و سرکشی خواستن نشون بدن خودشون تعیین میکنن کی ازدواج کنن و این خودش نشون میده روحیه فداکاری و ایثار در اونها وجود نداشته و کار و تحصیل رو مزاحم شوهر داری یا شوهر داری رو مزاحم کار و تحصیل میدونستن

*خانمهای که دوست پسر بازی میکردن و شکست عشقی داشتن و بعد از چندین سال سرمایه گذاری روحی و عاطفی روی یک آقا ، بدلایلی توسط اون ترک شدن یا ترکش کردن که این خودش آسیبهای خودشو داره و این خانمها با خانمهای مطلقه تفاوتی ندارن

*خانمهایی که خواستگار نداشتن یا به خاطر برخی رفتارهاشون موقع تحقیق خواستگارا متوجه شدن که ایشون به درد زندگی نمی خورن

*خانمهایی که از نظر روحی یا جسمی دچار مشکلی باشن

*در موارد نادر دخترای خوبی که خانوادشون از اجتماع دورشون کرده و گوشه خونه زندانیشون کرده و به این خاطر مجرد موندن

* و غیرو


عرض شود که اگر من توی 18 سالگی ازدواج میکردم و به هر دلیلی خانمم اونی نمیبود که انتظارشو داشتم چون قرآن میگه "اگر خوشتون نیومد از همسرتون طلاقش ندید چون ممکنه خیری در اون باشه که بی خبر باشید ازش" با رضایت کامل زندگیمو ادامه میدادم و حد اقلش اگر ایشون به طلاق اصرار میکردن و مثلن توی 25 سالگی من ازشون جدا میشدم مثل الان نمیشد که تو دلم همیشه میگم خدایا بهترین سالهای عمرم شیرین ترین دوران جوونی من ، سالهای قدرت غریزی من تباه شد و جز گناه چیزی عایدم نشد .

یک مرد مثل یک زن به زندگی نگاه نمیکنه . خانمها وقتی توی 40 سالگی هم به همه چی برسن میگن به آرزوشون رسیدن . اما مردها برای هر برهه از زندگی آرزویی دارن .
مردی که تا 26 27 سالگی میخواد ازدواج کنه به خاطر جوونی و عشق و شور جنسی هست و مردی که 30 سالگی ازدواج میکنه صرفاً برای تجربه کردن حس پدر بودن ازدواج میکنه .
برای یه مرد هر اتفاق شیرینی باید توی تاریخ مصرفش بیفته و اگه دیر بشه بود و نبودش فرقی نداره . ولی برای یه زن اتفاقات شیرین هر موقع روی بده براش خوشحالی میاره .
ثانیه ها داره میگذره و من از جوونی هیچی نفهمیدم . چند سال دیگه هم که بخوام حداقل پدر شدن رو تجربه کنم دیگه انقد واداده و بیخیال میشم که فکنم آخرش دختر داییمو بندازن بهم .

[سکینه جون]

آره درست میگیداما با ازدواج با یه زن بد اونم تو18سالگی وطلاق تو25سالگی بازم ممکن بود مثل الان باشید چون زن بد ممکنه از هرنظربد باشه.بعدیه سوال: این عدد 25 سال برا خانوما تو آقایون چندهستش؟به قول یه عزیزی آدمایی هستن که فقط حساب و کتاب میکنن و از روی همون حساب و کتاب هم هست که نظر میدن و زندگی می کنن و اگه توی حساب دو دوتا چهارتایی که باخودشون یا احیانا احیانا با خدا دارن جایی به مشکل بربخورن یعنی دوطرف معادله و معامله باهم جور درنیاداحساس زیان میکنن و شاکی میشن.منتهی مومن با خداحساب و کتاب نمیکنه.مومن خودشو به خدامیسپاره و هر حادثه ی سخت و تلخی براش آسونه.فقط چون خداروناظر به خودش میبینه و بس. حالا شما میخوای جزء کدوم نوع باشی؟به نظرت مردایی که رفتن جبهه و شهید شدن جزء کدومشونن؟اونایی که جانباز شدن چی؟ اونایی که باهربارنفس کشیدنشون درد میکشن یا....

[هدیه]

سلام .....
پسر چق اتیشت تنده .....
ازدواج تا حدودیش دست ما هست یه قسمتیش دست خداست ....
جسارتن شما 50 درصد خودت رو دیدی 50 دخملا رو نادیده گرفتی ...یکی رو پیدا کن که شبیه خودت باشه اگه به ازدواج سنتی اعتقاد داری به مامی ت بسپر ایشالا خدا ردیفش می کنه .....
اگه حتمن توی زندگی می خوای یکی پیدا بشه که عاشقت باشه و عاشقش باشی یکمی روش حساب کن ....
نترس نع دخترای ایران ته کشیدن نع ریس انجمن پسران ترشیده شدی خخخخخخخ
شوخی کردم دادا ایشالا که بهت برنخورده باشه ولی توکل به اوس کریم کن یه چرخ دیگه بزن هیچوقت هم حول نشو و تصمیم عجولانه نگیررررررررررررررررررر

[Dream High]

دوست عزیز
لطفا منبع این متنی که شما برای دختران 25 سال نوشتید رو ذکر کنید تا در حق نویسنده ظلم نشه...
در ضمن احتمالا متن متعلق به گذشته اس نه در زمان حال که از پنج تا خواسگار موجود یکیشون آدم حسابیه..این متن اصلا ملاک درستی برای انتخاب در زمان الان نیست شاید یه دختر خانوم تا سن 25 سالگی گزینه مورد نظر خودشونو پیدا نکنن ..قرار نیس این دختر خانوم به هر خواستگاریشون جواب بله بدن!

[ofogh2013]

این عدد 25 سال برا خانوما تو آقایون چندهستش؟

یه دختر خانوم تا سن 25 سالگی گزینه مورد نظر خودشونو پیدا نکنن ..قرار نیس این دختر خانوم به هر خواستگاریشون جواب بله بدن!

بله یه آقا هم ممکنه وقتی دیر ازدواج میکنه خورده شیشه داشته باشه و قطعن هم داره .
منم برای همین میخوام زود ازدواج کنم. خودمم از این قائده مستثنا نیستم . خیلی از مردها هم مثل خیلی از دخترا تا 30 سالگی دنبال عیاشی هستن و بعدش تازه سر عقل میان و با خودشون میگن خیله خب دوران بازنشستگی جنسی فرا رسیده و بهتره یکمی عین آدم زندگی کنیم و خانواده تشکیل بدیم . یا توانایی مالیشو ندارن . برای چنین مردهایی هم مسئولیت گریزی و و انتظار برای فراهم شدن شرایط ایده آل نشونه ی ضعف اراده و ایمانشونه . برای خانمهای 25 ساله هم تجرد نشونه ی ضعف ایمان و مسئولیت گریزی هست .
برای این جور خانمها ، تازه در صورتی که دلیل تجردشون فقط نبود خواستگار مناسب بوده باشه ، بازم ایده آل گرایی ایراد هست . چطور ممکنه یه خانم سه تا خواستگار داشته باشه هر سه تاشم معتاد باشن؟ من خانمی رو میشناسم که بعد از هزار و بوقی سال یه پزشک اومد خواستگاریش اونم وقتی خانمه 40 سالش بود . بعد به خاطر اینکه اون آقا کچل بود ردش کرد .

تازه بحث اصلن این نیست که خانما خواستگاراشونو رد میکنن . بحث اینه که مثلن عده قلیلی از آقایون عیاش ، عده کثیری از خانمها رو فریب میدن و کثیفش میکنن و عده کثیری از آقایون پاک (به اضافه ی حتی آقایون عیاش) باید سر عده قلیلی از خانمهای مقید و مومن رقابت داشته باشن .

شکوه ی من اتفاقن توی این تاپیک این بود که چرا دختر پسرای پاک نمیتونن همدیگرو بسادگی پیدا کنن و به هم برسن؟

[Dream High]

دوست عزیز
شما بسیار بدبینانه به مسائل فکر میکنید
تاوقتی که تفکرتون این باشه قطعا هم بهبودی ایجاد نمیشه

هیج جای دنیا قانونی نوشته نشده که پسر یا دختری که سنش بالا رفت خورده شیشه داره!!!!
الان شرایط زندگی سخت شده وسن ازدواج بالا رفته , یه پسر هیجده نوزده ساله که هنوز نه سربازی رفته نه کاری داره باید ازدواج کنه و خودشو تو دردسر زندگی بندازه که چی سنش بالا نره!!؟؟ قبلا توقعات از زندگی کم بود زندگی و ازدواج به سختی الان نبود.. الان یه آقا پسر تو سن 25 سالگی تازه میتونه بره سربازی بعدم بیاد دنبال کار تا بتونه سرمایه ای برای ازدواج جمع کنه و تا خودشو جمع جور کنه سی سالش میشه
مسلما دختر خانوما هم دنبال زندگی با آرامشی هستند نه که دوسال از زندگیشون آقاشون سربازی باشه بعد تازه بیاد بره دنبال کار..
اگر انتخاب باچشمی باز و سنجیده باشه و مناسب با شرایط هر فرد درهر سن وسالی میتونه موفقیت داشته باشه
چه بسا خودتون دید دختر پسر با سن کم ازذواج کردن بدون رسیدن به بلوغ فکری و نداشتن شخصیتی ثابت و دچار مشکل شدن
ویا برعکس
احتمالا خودتون تجربه کردید که انسان علاقه و تفکراتش در هر سنی متفاوت میشه و کمی زمان میبره تا به بلوغ فکری برسه
زمانی که دختر و پسر به بلوغ فکری برسند در هر سنی ازدواج میتونه سالم باشه

[Dream High]

-ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن قانون و فرمول تعیین کرد
ازدواج به سن و سال نیست، بلکه به حس و حال درونی است، به احساسی فرای احساسات زمینی.ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان به آرامش دست یافت.

[باران باران]

تا حدی به گله گزاری شما حق میدم
ولی به شما پیشنهاد میکنم در مورد اشخاص قضاوت نکنید و به جای همه دختر و پسرها در سنین مختلف حرف نزنید . نت؟؟؟؟ در اکثریت بالاتفاق شبکه های اجتماعی اشخاصی که درشون مطرح هستن اغلب انسانهای موجهی نیستن و مورد قضاوت قراردادن همگان به وسیله جمعیت آنها و عقایدشون اشتباه هست.
در ثانی شاید این مسئله جزو آزمایشهای خداوند در مورد شما باشه تا پرهیزگاری و صبر شما مشخص بشه. بیاد داشته باشید جز گمراهان کسی از رحمت پروردگارش نا امید نمیشه و خداوند به تنهایی در کارسازی برای شما کافی خواهد بود و خداوند برای صابران و بندگان تسلیم بر امرش مژدگانی خواهد داشت. پس شکرگزاری رو فراموش نکنید و همین طور دعا کنید که خداوند چیزی را که شما زود میخواهید دیر نخواهد و چیزی را که دیر میخواهد زود نخواهید لکن تسلیم خواست او شوید .
موفق باشید



Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

[سکینه جون]

از نظر من طرز تفکرتون ایراد داره و تنها مساله های هم که باعث شده تا دچار این مشکل بشید هم همینه. با همچین طرز تفکری طبیعیه.در واقع این حقتون خواهد بودو به اون محکومید تا زمانی که چنین حسابو کتابی داشته باشید.و اینطور مرزبندی و خط کشی قائل بیشدو متاسفانه خودتون رو ازاون خارج کنید.فکر هم نمیکنم آدمی اینقدر کامل و بی مشکل که شما ادعاشو دارید و انتظارشم دارید به راحتی پیدا بشه از نظر من شما آدمی تک بعدی وانتقادناپذیرو بدون اراده و بدون توکل و در عین حال مدعی هستید و وقتی روی مساله ای تاکید می کنید از سایر مسائل غافل میشید وهمین باعث میشه باز دچار مشکل بشید. خب شما میتونید وقتی که سی سالتون شد بازم با یه خانوم مثلا22 ساله که زیر خط قرمز هستن ازدواج کنید فقط امیدوارم دچار مشکل دیگه ای نشید. واسه نداشتن احساس حسرت و خسران هم من باب از دست دادن شور جوانی هم میتونید مثل همونایی رفتار کنید که بهشون حسادت میکنید و دیگه طلبکار خدانباشید. موفق باشید

[nina1364]

سلام
می دونید همیشه اون چیزهای که ما می خوام برای ما پیش نمی یاید
ولی صحبت شما هم در مورد دختر ها درست نبود بعدش کم کاری مادرتون را به حساب خدا نذارید چون این جوری که از حرف های شما پیداست شما آدم مذهبی هستید و دوست دارید از طریق خانواده اقدام کنید و گرنه تا به حال به روش های مختلف چند سال قبل ازدواج کرده بودید

[ofogh2013]

از نظر من طرز تفکرتون ایراد داره و تنها مساله های هم که باعث شده تا دچار این مشکل بشید هم همینه. با همچین طرز تفکری طبیعیه.در واقع این حقتون خواهد بودو به اون محکومید تا زمانی که چنین حسابو کتابی داشته باشید.و اینطور مرزبندی و خط کشی قائل بیشدو متاسفانه خودتون رو ازاون خارج کنید.فکر هم نمیکنم آدمی اینقدر کامل و بی مشکل که شما ادعاشو دارید و انتظارشم دارید به راحتی پیدا بشه از نظر من شما آدمی تک بعدی وانتقادناپذیرو بدون اراده و بدون توکل و در عین حال مدعی هستید و وقتی روی مساله ای تاکید می کنید از سایر مسائل غافل میشید وهمین باعث میشه باز دچار مشکل بشید. خب شما میتونید وقتی که سی سالتون شد بازم با یه خانوم مثلا22 ساله که زیر خط قرمز هستن ازدواج کنید فقط امیدوارم دچار مشکل دیگه ای نشید. واسه نداشتن احساس حسرت و خسران هم من باب از دست دادن شور جوانی هم میتونید مثل همونایی رفتار کنید که بهشون حسادت میکنید و دیگه طلبکار خدانباشید. موفق باشید

خب شما هم با نگاه خودتون در مورد من قضاوت کردین . من به کسی حسادت نکردم اونهم کسی که میدونم راهی که رفته اشتباهه که بخوام خودمم اون راه رو برم .
اکثر شما دوستانی که جواب میدید ضمن تشکر باید عرض کنم در یک نظر متفق القول هستین . میگید با بالا رفتن سن دنیا به آخر نمیرسه و هنوز زندگی ادامه داره . منم نمیگم دارم به پرتگاه نزدیک میشم یا قراره تو 30 سالگی بمیرم که دستپاچگی کنم .
ولی شما مستحضر نیستین که چه حسی داره :
آدمی که هر روز استرس اینو داره که آخرین روز عمرش باشه و طبق فرموده ی پیامبر "بدترین شما کسی هست که عزب بمیره "
آدمی که نمیدونه این جریانات و این شکستها خواست خداست که صبر کنه تا قسمتش برسه یا کمکاری و اشتباه اطرافیان و خودشه
آدمی که دوسداره از مکروهات هم دوری کنه اما این تجرد لعنتی باعث میشه وزن کارای زشتش از کارای خوبی که میکنه بیشتر بشه
آدمی که با خودش میگه نکنه من که خودم دختر پاک میخوام خودم به خاطر همین کارای زشتم پاک نیستم که ازدواجم جور نمیشه و نکنه باید دنبال کسی باشم که میدونم اهل گناهه
آدمی که ترس اینو داره که شیرین ترین و زیباترین اتفاق زندگیش یه روز که میل و عطشش رو از دست داد واسش فقط یه تکلیف سنگین و غیر دوسداشتنی باشه
آدمی که بارها به دلایل مسخره جواب نه شنیده
آدمی که احساس میکنه به خاطر مجرد بودن نه اونوری هست نه اینوری(نه مومن نه فاسق)
آدمی که نگران این هست که فردا همسرش مثل خیلی از خانما از سرد مزاجی شوهرش شکایت کنه در حالی که خبر نداره به خاطر تحمل و صبر و تلقین و سرکوب خاطره ی خوشی از این نیاز نداشته باشه و مرتب بهانه بیاره
آدمی که الان رمانتیک و احساسیه و هزارتا نقشه برای همسرش داره ولی وقتی فردا شد میانسال همه ی این بازیا و خوشیایی که نقششو میکشه براش بی معنی و مسخره میشه و تنها فکرش این میشه که فقط واسه خانوادش پول در بیاره و هزارتا دردو گرفتاری سرشو گرم کنه که نفهمه عمرش چجوری گذشت .
آدمی که نگرانه سن خودش و همسرش به مرحله ای برسه که بعد از آشنایی "حس شیدایی" رو که قشنگ ترین حس تاریخ زندگی زن و شوهر هست و آدم احساس میکنه بمب اتم شده رو نتونه تجربه کنه چون هورمونهاش اونقد تعدیل شدن و اونقد منطقی و بزرگ شدن که جز یه شادی ساده و یه لبخند عکس العمل دیگه ای بعد از آشنایی با شریک زندگیش تجربه نکنه .
شما یه بار با همین مردای متأهل بالای 30 صحبت کنین . زندگی که میگن تو همین جوونیه. بعد که شدی 30 یا بچه دار شدی فقط فکر سیر کردن شکمشون و تهیه کردن لوازماتشون میشی . یعنی یه تبدیل میشی به یه ماشین که فقط باید صبح تا شب کار کنه . من نمیگم این بده بالاخره قانونش همینه . ولی قبل از بچگی کردن جوون شدن و قبل از جوونی کردن و مسخره بازی کردن مرد شدن و قبل از مرد شدن پیر شدن آدمو افسرده میکنه .
اوفففف ... خوشبحال شماها که خدا بهتون آرامش داده .

[raziye]

من کاملا با صحبت شما موافقم ولی همیشه به خدا میگم بالا برم پایین بیام تو نخوای نمیشه شما هم زیاد خواستین و به دلایلی نشده اگه میشد و به طلاق منجر میشد خوب بود من به عنوان خواهر کوچکترتون پیشنهادی دارم این سری اگه یه دختری دیدین با رسم قدیم پیش برین یعنی اول با خونوادتون صحبت کنین بعد با دختر و خوانوادش که اگرم قسمت نباشه قبل از دل بستگی تموم شه

[محمدزاده]

با سلام. بنده پسری 27 ساله هستم . مدتها پیش با دختری آشنا شدم که به خاطر اختلاف مذهبی پدرم حاضر به وصلت ما نشد . بعد از اون با خانمی آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف طبقاتی با ارتباط و ازدواج ما مخالفت کردن . مدتی بعد با خانم دیگری آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف قومیتی حاضر به ازدواج ما نشدن . چندین ماه قبل با خانمی بسیار مودب و با وقار و متین و هم سطح و نجیب و هم قوم آشنا شدم که وقتی تحقیق کردم گفتن مجرد هستن ولی وقتی از برادرشون ایشون رو خواستگاری کردم گفتن تازه نامزد کرده و یک هفته بعد عروسیشه .
من نمیدونم یک انسان مگر چند بار میتونه عاشق بشه؟ چند بار باید در مورد سوژه ای تحقیق کنه و شناخت کافی پیدا کنه؟ چرا وقتی پسرای بیکار یا اوباش یا خیابونی به خواستگاری دختری میرن عین آب خوردن ازدواجشون جور میشه اما من که شغل عالی و دل بزرگ و ظاهر معمولی دارم و پاک هستم و خدا رو تو همه ی کارام ناظر میبینمو ازش میترسم نمیتونم ازدواج کنم؟
آیا ازدواج به قسمت ربط داره؟ آیا من باید زندگی خودمو بکنم تا همسرم خودش بیاد سراغم؟ یا باید پی دردها و شکستهای بیشتری رو به تنم بمالمو بازم مثل گذشته دلمو خوش کنم؟
اگه خدا هوای بنده های مومن رو داره چرا ازدواج من که مطمئنم منو به خدا نزدیک تر میکنه جور نمیشه؟ چرا خدا هوای اراذل و اوباش رو بیشتر از من داره که با هزارتا دختر جوونی میکنن آخرش هم خیلی راحت ازدواج میکنن ولی من موندم؟
چرا دختر پسرای مومن و نماز خون محکوم به تجرد و خون دل خوردن هستن؟
چرا نمیشه واقعن؟ چرا خدا نمیخواد؟

عزيز من شما نمي دونيد دنبال چي هستيد فقط ميخايد ازدواج كنيد . همسر اينده رو نميشه از تو كوچه خيابون پيدا كرد يا دو سه روزه.شما بايد يكم به خودت فرصت بدي يكم مغزتون رو استراحت بديد بعد به دنبال نيمه گمشده تون باشيد اگر اين افرادي كه انتخاب كرديد نشد و هركدام به دلايلي نشد حتما حكمتي داشته به اين فكر كنيد اگر با همچين شخصي كه به صلاحتون نبوده بريد زير يك شقف و بعد تك تك مشكلات به سراغتون بياد همين مشكلايي كه زودتر خودشون رو به شما نشون دادن اونوقت مجبور به جدا شدن بشيد خوبه؟ اونوقت خوشحال ميشيي كه من ازدواج كردم الانم دارم جدا ميشم. اين اتفاقها همش حكمت خدا بوده بايد شكرگذار باشيد كه همه اين موانع و مشكلات خيلي زود خودشون رو به شما نشون دادن اينكه بد نيست. به خانوادتون بگيد يه دختر خوب و متين و با خانواده معرفي كنن بعد ازشون بخان شما و دخترشون بيشتر اشنا بشيد يا جلسه بذاريد شايد شما خوشتون اومد از اون خانم.يكم منطقتون رو هم دخالت بديد

[barf]

[QUOTE=ofogh2013;8164]زود؟ 27 سالمه و از 18 سالگی دوسدارم ازدواج کنم و با شوخی و جدی گفتم به خانواده . معیارام هم همچین مشکل نیست که بگیم منمشکل پسندم . فقط میگم مومن و با وقار و خوش اخلاق باشه از نظر ظاهری هم مث خودم معمولی باشه .
تاکی باید صبر کنم؟
من وقتی 30 سالم بشه همسر مناسب من میشه 25 سالش . دختری هم که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه به نظرمن خورده شیشه داره .[/QUOTE
سلام برادر گرامی شما که به قول خودتان می خواهید ازدواج کنین ولی نشده چرا به دختری که تو سن 25 سالگی هستش و ازدواج نکرده میگین خورده شیشه داره شاید مشکل از طرز فکر شماست ؟ ؟

[محمدزاده]

زود؟ 27 سالمه و از 18 سالگی دوسدارم ازدواج کنم و با شوخی و جدی گفتم به خانواده . معیارام هم همچین مشکل نیست که بگیم منمشکل پسندم . فقط میگم مومن و با وقار و خوش اخلاق باشه از نظر ظاهری هم مث خودم معمولی باشه .
تاکی باید صبر کنم؟
من وقتی 30 سالم بشه همسر مناسب من میشه 25 سالش . دختری هم که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه به نظرمن خورده شیشه داره .

طرز تفكرت اشتباهه

[Baharb]

سلام
من ۳۴ سالمه و دخترم یک سال و نیم ویش با کسی آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما به دلایلی نشد از این بابت ناراحتم خواستگاران زیادی رو ردکردم ازدواج نکردن برام حکم شکنجه رو داره نمیگم هر کی ازدواج کرده خوشبخته من از بچگی دوس داشتم ازدواج کنم تو ازدواج نکردنم پدرم مقصره چون همش به درس خوندن تاکید داشت نه ازدواج میگفت ازدواج کنی دیگه هیچ کاری نمی تونی بکنی. الان هم یاخواستگار ندارم یا با آدم های مناسب سر راهم نمی آن. نمی دونم چه طور با کسی آشنا بشم تقریبا ۵ سال کار و درس با هم ادامه دادم. و از زندگی و زیبایی هاش بی نصیب موندم. واقعا تحمل زندگی برام سخت شده. من هرگز فکر نمیکردم مجرد بمونم این برای من تنها یه کابوس بی انتهاست.

[Experience]

سلام
من ۳۴ سالمه و دخترم یک سال و نیم ویش با کسی آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما به دلایلی نشد از این بابت ناراحتم خواستگاران زیادی رو ردکردم ازدواج نکردن برام حکم شکنجه رو داره نمیگم هر کی ازدواج کرده خوشبخته من از بچگی دوس داشتم ازدواج کنم تو ازدواج نکردنم پدرم مقصره چون همش به درس خوندن تاکید داشت نه ازدواج میگفت ازدواج کنی دیگه هیچ کاری نمی تونی بکنی. الان هم یاخواستگار ندارم یا با آدم های مناسب سر راهم نمی آن. نمی دونم چه طور با کسی آشنا بشم تقریبا ۵ سال کار و درس با هم ادامه دادم. و از زندگی و زیبایی هاش بی نصیب موندم. واقعا تحمل زندگی برام سخت شده. من هرگز فکر نمیکردم مجرد بمونم این برای من تنها یه کابوس بی انتهاست.

سلام

پسر خوب زیاد هست اما چون به لحاظ مالی وضع اکثرشون خوب نیست از توقعات دخترها میترسن.

دختری که واقعاً میخواد ازدواج کنه و دنبال پسر خوبی میگرده باید سطح توقعاتشو در حد صفر بیاره پایین.

[Baharb]

آره درسته گرونی بیداد میکنه من خودم شاغلم و حقوق ام دندون گیر نیست. آخه در حد صفر؟؟؟ این خودش کلی مشکل بوجود میاره. خوب آدم بریز و‌بپاش نمیکنه، تجملات کنار میگذاره. مراسمات رو با حداقل ها و ساده میگیره اما من حس میکنم مرد ها کمی ترسو شدن تا یه مورد طلاق میشنون یا خرج های سنگین میبینن جا میزنن

[Baharb]

[QUOTE=Experience;286626]سلام

پسر خوب زیاد هست اما چون به لحاظ مالی وضع اکثرشون خوب نیست از توقعات دخترها میترسن.

دختری که واقعاً میخواد ازدواج کنه و دنبال پسر خوبی میگرده باید سطح توقعاتشو در حد صفر بیاره
بله

[Experience]

....

[Experience]

آره درسته گرونی بیداد میکنه من خودم شاغلم و حقوق ام دندون گیر نیست. آخه در حد صفر؟؟؟ این خودش کلی مشکل بوجود میاره. خوب آدم بریز و‌بپاش نمیکنه، تجملات کنار میگذاره. مراسمات رو با حداقل ها و ساده میگیره اما من حس میکنم مرد ها کمی ترسو شدن تا یه مورد طلاق میشنون یا خرج های سنگین میبینن جا میزنن

خب اگه دختری که میخوان باهاش ازدواج کنن کم توقع باشه چرا باید بترسن؟

الان اکثر دخترها متوجه نیستن وضعیت اقتصادی چجوره و فقط به توقعات و آرزوهاشون فکر میکنن.

یکی نیست بگه مگه شوهر غول چراغ جادو هست که آرزوهاتونو ازش توقع دارید؟ خخخخخخ

[nader_1398]

با سلام. بنده پسری 27 ساله هستم . مدتها پیش با دختری آشنا شدم که به خاطر اختلاف مذهبی پدرم حاضر به وصلت ما نشد . بعد از اون با خانمی آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف طبقاتی با ارتباط و ازدواج ما مخالفت کردن . مدتی بعد با خانم دیگری آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف قومیتی حاضر به ازدواج ما نشدن . چندین ماه قبل با خانمی بسیار مودب و با وقار و متین و هم سطح و نجیب و هم قوم آشنا شدم که وقتی تحقیق کردم گفتن مجرد هستن ولی وقتی از برادرشون ایشون رو خواستگاری کردم گفتن تازه نامزد کرده و یک هفته بعد عروسیشه .
من نمیدونم یک انسان مگر چند بار میتونه عاشق بشه؟ چند بار باید در مورد سوژه ای تحقیق کنه و شناخت کافی پیدا کنه؟ چرا وقتی پسرای بیکار یا اوباش یا خیابونی به خواستگاری دختری میرن عین آب خوردن ازدواجشون جور میشه اما من که شغل عالی و دل بزرگ و ظاهر معمولی دارم و پاک هستم و خدا رو تو همه ی کارام ناظر میبینمو ازش میترسم نمیتونم ازدواج کنم؟
آیا ازدواج به قسمت ربط داره؟ آیا من باید زندگی خودمو بکنم تا همسرم خودش بیاد سراغم؟ یا باید پی دردها و شکستهای بیشتری رو به تنم بمالمو بازم مثل گذشته دلمو خوش کنم؟
اگه خدا هوای بنده های مومن رو داره چرا ازدواج من که مطمئنم منو به خدا نزدیک تر میکنه جور نمیشه؟ چرا خدا هوای اراذل و اوباش رو بیشتر از من داره که با هزارتا دختر جوونی میکنن آخرش هم خیلی راحت ازدواج میکنن ولی من موندم؟
چرا دختر پسرای مومن و نماز خون محکوم به تجرد و خون دل خوردن هستن؟
چرا نمیشه واقعن؟ چرا خدا نمیخواد؟چرا گاهی اوقات دختر خوب و پسر خوب نمیتونه ازدواج کنه؟

اینکه کسیکه ازدواج نکنه بهتر از این هستش که ازدواج غلط انجام بده و با زندگی جهنمی و طلاق سالها اعصابش بهم بریزه !!!
تو ازدواج هم خیلی حلوا خیرات نمی کنن و کسانی رو دیدم که ازدواج کردن بجای اینکه بختشون باز بشه و خوشبخت بشن , بلعکس بدبخت و پشیمان یا سیاه بخت شدن
من احساس میکنم شما یه جورایی عجله داری و شتاب زده داری مدام عاشق میشی و خودداری نمی کنی
تو ازدواج باید با کسی رو در رو بشید که از نظر مالی , فرهنگی و حتی بنظر من قومیت با شما برابر باشه , در غیر اینصورت منتظر عواقب بدی باشید

[nader_1398]

سلام
من ۳۴ سالمه و دخترم یک سال و نیم ویش با کسی آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما به دلایلی نشد از این بابت ناراحتم خواستگاران زیادی رو ردکردم ازدواج نکردن برام حکم شکنجه رو داره نمیگم هر کی ازدواج کرده خوشبخته من از بچگی دوس داشتم ازدواج کنم تو ازدواج نکردنم پدرم مقصره چون همش به درس خوندن تاکید داشت نه ازدواج میگفت ازدواج کنی دیگه هیچ کاری نمی تونی بکنی. الان هم یاخواستگار ندارم یا با آدم های مناسب سر راهم نمی آن. نمی دونم چه طور با کسی آشنا بشم تقریبا ۵ سال کار و درس با هم ادامه دادم. و از زندگی و زیبایی هاش بی نصیب موندم. واقعا تحمل زندگی برام سخت شده. من هرگز فکر نمیکردم مجرد بمونم این برای من تنها یه کابوس بی انتهاست.

این روزها یکی از دلایل اصلی مجرد موندن دختر خانم ها توقعات بسیار بالا و طرز فکر اشتباه نسبت به زندگی مشترک هستش !
البته من منظور من این نیست که شما پرتوقع هستی , موردی که در بالا گفتم یک مشکل اساسی هستش که جامعه مارو درگیر کرده
شاید زیاد تو بین آدما نیستی تا مورد جدید و مناسبی پیدا بشه ؟ یا شاید اونقدر از نظر مالی مستقل شدی که معمولا آقایون از همچین خانم هایی فاصله میگیرن و ازشون ترس دارن
موفق باشید

[tarah2020]

تاریخ تایپک رو نگاه کنین !!!
قدیمی ها رو بالا نیارین

[zahra.zr]

زود؟ 27 سالمه و از 18 سالگی دوسدارم ازدواج کنم و با شوخی و جدی گفتم به خانواده . معیارام هم همچین مشکل نیست که بگیم منمشکل پسندم . فقط میگم مومن و با وقار و خوش اخلاق باشه از نظر ظاهری هم مث خودم معمولی باشه .
تاکی باید صبر کنم؟
من وقتی 30 سالم بشه همسر مناسب من میشه 25 سالش . دختری هم که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه به نظرمن خورده شیشه داره .

وا ینی چی شاید اون بنده خدا هم مثل شما مورد مناسب گیرش نیمده ک ازدواج نکرده این شد اخه حرف؟!

[zahra.zr]

شاید اون بنده خدا هم ک شده ۲۵ سالش مثل شما مورد مناسب گیرش نیمده

[zahra.zr]

من الان ۲۲ سالمه خاستگار زیاد دارم ولی هیچ کدوم ب درد نمیخوره الان من شیشه خورده دارم؟!

[delvapas2000]

علت اینکه تاپیکهای قدیمی رو بالا میارن اینه که اکثر کاربرها تاریخ میلادی بلد نیستن
عجیب هم نیست!
تو ایران تاریخ هجری شمسی! استفاده میشه اینام همونو بلدن طفلکیا

از ادمین گرامی خواهشمندم تاریخ تاپیکها رو هجری کنن
اصلا دلیلی نداره سایت ایرانی فارسی زبان تاریخهاش میلادی باشن

[پریجون]

سلام
من ۳۴ سالمه و دخترم یک سال و نیم ویش با کسی آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما به دلایلی نشد از این بابت ناراحتم خواستگاران زیادی رو ردکردم ازدواج نکردن برام حکم شکنجه رو داره نمیگم هر کی ازدواج کرده خوشبخته من از بچگی دوس داشتم ازدواج کنم تو ازدواج نکردنم پدرم مقصره چون همش به درس خوندن تاکید داشت نه ازدواج میگفت ازدواج کنی دیگه هیچ کاری نمی تونی بکنی. الان هم یاخواستگار ندارم یا با آدم های مناسب سر راهم نمی آن. نمی دونم چه طور با کسی آشنا بشم تقریبا ۵ سال کار و درس با هم ادامه دادم. و از زندگی و زیبایی هاش بی نصیب موندم. واقعا تحمل زندگی برام سخت شده. من هرگز فکر نمیکردم مجرد بمونم این برای من تنها یه کابوس بی انتهاست.

سلام
منم 32 سالمه و مجرد، تکیه گاه عاطفی ندارم و این خیلی سخته، منم به خاطر بی فکری های مادرم ازدواج نکردم، ازدواج من براش اهمیتی نداشت و الان هم که می گم چرا 10 سال پیش تلاش نکردی دختر زیبا تحصیل کرده محجبه رو عروس کنی ، برای ازدواجش هیچ تلاشی نکردی، میگه فلانی هم مجرده ، داری زندگی رو سخت میگیری
من هر روز آرزوی مرگ دارم ایکاش مرگ من برسه من از این درد راحت شم
آمین

[پریجون]

با سلام. بنده پسری 27 ساله هستم . مدتها پیش با دختری آشنا شدم که به خاطر اختلاف مذهبی پدرم حاضر به وصلت ما نشد . بعد از اون با خانمی آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف طبقاتی با ارتباط و ازدواج ما مخالفت کردن . مدتی بعد با خانم دیگری آشنا شدم که خانوادش به خاطر اختلاف قومیتی حاضر به ازدواج ما نشدن . چندین ماه قبل با خانمی بسیار مودب و با وقار و متین و هم سطح و نجیب و هم قوم آشنا شدم که وقتی تحقیق کردم گفتن مجرد هستن ولی وقتی از برادرشون ایشون رو خواستگاری کردم گفتن تازه نامزد کرده و یک هفته بعد عروسیشه .
من نمیدونم یک انسان مگر چند بار میتونه عاشق بشه؟ چند بار باید در مورد سوژه ای تحقیق کنه و شناخت کافی پیدا کنه؟ چرا وقتی پسرای بیکار یا اوباش یا خیابونی به خواستگاری دختری میرن عین آب خوردن ازدواجشون جور میشه اما من که شغل عالی و دل بزرگ و ظاهر معمولی دارم و پاک هستم و خدا رو تو همه ی کارام ناظر میبینمو ازش میترسم نمیتونم ازدواج کنم؟
آیا ازدواج به قسمت ربط داره؟ آیا من باید زندگی خودمو بکنم تا همسرم خودش بیاد سراغم؟ یا باید پی دردها و شکستهای بیشتری رو به تنم بمالمو بازم مثل گذشته دلمو خوش کنم؟
اگه خدا هوای بنده های مومن رو داره چرا ازدواج من که مطمئنم منو به خدا نزدیک تر میکنه جور نمیشه؟ چرا خدا هوای اراذل و اوباش رو بیشتر از من داره که با هزارتا دختر جوونی میکنن آخرش هم خیلی راحت ازدواج میکنن ولی من موندم؟
چرا دختر پسرای مومن و نماز خون محکوم به تجرد و خون دل خوردن هستن؟
چرا نمیشه واقعن؟ چرا خدا نمیخواد؟چرا گاهی اوقات دختر خوب و پسر خوب نمیتونه ازدواج کنه؟

سلام
فرهنگ ما گره کور زیاد داره، و البته بهتون برنخوزه قصد جسارت ندارم،
مذهبی ها یه کم دچار توهم خودبزرگ بینی هستند، کسی که احکام رو رعایت می کنه، اعتقاد به خدا و ائمه و پیغمبر و سایر مقدسات داره، دلیل بر خوب بودتش برای ازدواج نیست
ازدواج قوائدی داره که جدا از احکام و عقیده، است که البته احکام و عقیده هم مهم هستند

نیاز به داشتن سواد عاطفی هست
سواد عاطفی مهمترین عامل ازدواج پسرهاست
پسرها باید سعی کنند کتابهای روانشناسی بخونن

رو شخصیت شناسی و رفتارشناسی، مطالعه و شناخت عواطف و احساسات آگاهیشونو بالا ببرن
اونوقت می تونن دخترها رو جذب کنن

کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی
یک کتاب بسیار عالی هست
و کتاب روانشناسهایی مثل دکتر تالبن شاهر

اینقدر که تفسیر احادیث نبوی رو من تو کتابهای روان شناسی غربی معتبر پیدا کردم، تو کتابهای ایرانی ها پیدا نکردم

اطلاعات روانشناسی یک ضرورت مهم برای ازدواج هست
بدون گذراندن دوره خلبانی چگونه می خواهید پرواز کنید

[T90]

درود

دوست گرامی

تاپیک شما مطالعه کردم، خودم دیدم با این تفاوت بنده رسما خواستگاری رفتم و با مهریه سنگین و چیزهای دیگه ای از من خواستند نا امید و دل سرد شدم.

بنده هم نه اهل دختر بازی بودم، رفیق بازی نه با دختری یا زنی بخوام ارتباطی داشته باشم از خدا ترسیدم و می ترسم.

بنده هم به این نتیجه رسیدم دوست گرامی، اطرافم کسانی هستند و به چشم دیدم با دختر دوست هستند یا دختری بازی می کنند با چند نفر بعدش به راحتی بهشون دختر میدن خیلی راحت نه براشون سخت میگیرن و نه مهریه بالایی می خوان و همه جوره پسر رو حمایت می کنند خانواده دختره.

حالا یکی مثل من و شما و جوانان دیگه ای مثل ما که با ابرو زندگی کردیم ، خدا و اخلاق و ایمان برامون مهم بوده و هستش ، برای ی ازدواج پوستمون می کنند انقدر انقدر سنگ سر راه میندازند پشیمون میشیم از ازدواج کردند.

منم میگم خدایا من که تا الان به درستی زندگی کردم این چه حکمتی هستش منی که می خوام ازدواج کنم تا همه چیز زندگی من و خانواده ام پیدا نکنن و مو از ماست بیرون نکشن اجازه نمی دن مراسم اولیه یا ساده اجرا بشه.


اتفاقا اون هایی که دختر بازی کردند با هزار نفر بودن انواع کارهای نادرست انجام دادن موفق تر بودن و هستند و به راحتی دختر خوب هم بهشون دادن.

[پریجون]

درود

دوست گرامی

تاپیک شما مطالعه کردم، خودم دیدم با این تفاوت بنده رسما خواستگاری رفتم و با مهریه سنگین و چیزهای دیگه ای از من خواستند نا امید و دل سرد شدم.

بنده هم نه اهل دختر بازی بودم، رفیق بازی نه با دختری یا زنی بخوام ارتباطی داشته باشم از خدا ترسیدم و می ترسم.

بنده هم به این نتیجه رسیدم دوست گرامی، اطرافم کسانی هستند و به چشم دیدم با دختر دوست هستند یا دختری بازی می کنند با چند نفر بعدش به راحتی بهشون دختر میدن خیلی راحت نه براشون سخت میگیرن و نه مهریه بالایی می خوان و همه جوره پسر رو حمایت می کنند خانواده دختره.

حالا یکی مثل من و شما و جوانان دیگه ای مثل ما که با ابرو زندگی کردیم ، خدا و اخلاق و ایمان برامون مهم بوده و هستش ، برای ی ازدواج پوستمون می کنند انقدر انقدر سنگ سر راه میندازند پشیمون میشیم از ازدواج کردند.

منم میگم خدایا من که تا الان به درستی زندگی کردم این چه حکمتی هستش منی که می خوام ازدواج کنم تا همه چیز زندگی من و خانواده ام پیدا نکنن و مو از ماست بیرون نکشن اجازه نمی دن مراسم اولیه یا ساده اجرا بشه.


اتفاقا اون هایی که دختر بازی کردند با هزار نفر بودن انواع کارهای نادرست انجام دادن موفق تر بودن و هستند و به راحتی دختر خوب هم بهشون دادن.

سلام
به عنوان یک دختر ،
که با روحیه ی پسرهای مذهبی آشنایی داره، اولا اینو بدنید پسرهای با روابط باز با دخترهایی مثل خودشون وصلت می کنند، شما که وصلت با اینجور دخترها رو نمی خواید!!
پسرهای خوب باید خودشون همسرشون رو انتخاب کنند، شیوه های سنتی چندان مناسب نیست، و شما رو به مقصد نمی رسونه
شما باید در هیاتها و گروه های جهادی شرکت فعال داشته باشید و دخترهای هم تیم شخصیت خودتون
که نه مهریه براشون مهمه و نه حتی نوع شغل و امکانات رو پیدا کنید، آنها فقط ایمان و جنم کار براشون اهمیت داره و اینکه طرف مقابلشون روحیه شهادت طلبی رو داشته باشه

نا امید نباشید، شما راه ازدواج رو بد انتخاب کردید با رعایت چارچوبها خودتون دختر مورد علاقتونو پیدا کنید نه مادرتون، این امر نه ایراد اجتماعی داره و نه کار خلاف شرعی هست
نحوه ی خواستگاری و ازدواج شهید محسن حججی رو مطالعه کنید
مطالعات روانشناسی و رفتارشناسی دخترها رو هم جدا پی بگیرید

موید باشید

[محمدسایم]

من هم مشکل شما را دارم و فعلا صبر کرده ام ... شدیدا هم فکر میکنم نیاز دارم ... خیلی وقت ها گریه میکنم و می گویم عمری حتی کوچک ترین گناه در این زمینه مرتکب نشدم که مبادا شرمنده همسر آینده و خدایم شوم ... اما کو همسر؟ حالا شما خوب است صحبت کردین ... برای من دو مورد پیش آمد که هر کدام از پدر دختر خانم ها من رو چند ماه سرکار گڌاشتند و نهایتا فهمیدیم اصلا طرف با دخترش مطرح نکرده ... صبر کرده و فکر میکنم اتفاقی ست که خودش می افتد و وقتی دیدم چنین است بیشتر دست و پا نزدم چون همین اتفاقات هم روحیه ادم را تا حدی میگیرد

[Saltanat]

من هم مشکل شما را دارم و فعلا صبر کرده ام ... شدیدا هم فکر میکنم نیاز دارم ... خیلی وقت ها گریه میکنم و می گویم عمری حتی کوچک ترین گناه در این زمینه مرتکب نشدم که مبادا شرمنده همسر آینده و خدایم شوم ... اما کو همسر؟ حالا شما خوب است صحبت کردین ... برای من دو مورد پیش آمد که هر کدام از پدر دختر خانم ها من رو چند ماه سرکار گڌاشتند و نهایتا فهمیدیم اصلا طرف با دخترش مطرح نکرده ... صبر کرده و فکر میکنم اتفاقی ست که خودش می افتد و وقتی دیدم چنین است بیشتر دست و پا نزدم چون همین اتفاقات هم روحیه ادم را تا حدی میگیرد

درصورتی که مشکل مشابه دارین و دنبال مشاوره هستین به لینک زیر برین وتاپیک بزنید
لینک : https://forum.moshaver.co/newthread....ewthread&f=124

[Melika021]

زود؟ 27 سالمه و از 18 سالگی دوسدارم ازدواج کنم و با شوخی و جدی گفتم به خانواده . معیارام هم همچین مشکل نیست که بگیم منمشکل پسندم . فقط میگم مومن و با وقار و خوش اخلاق باشه از نظر ظاهری هم مث خودم معمولی باشه .
تاکی باید صبر کنم؟
من وقتی 30 سالم بشه همسر مناسب من میشه 25 سالش . دختری هم که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه به نظرمن خورده شیشه داره .

*******
شما بااین طرز فکر پوسیدت همون بهتر که ازدواج نکنی! یعنی چی که فرمودین دختری که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه خورده شیشه داره؟؟؟ مگه همه باید مثه شما از 18 سالگی فکر پایین تنشون باشن؟!
شاید یکی دغدغش درس و تحصیله !!
عوض کنین این افکار قرون وسطایی رو

[Melika021]

شما بااین طرز فکر پوسیدت همون بهتر که ازدواج نکنی! یعنی چی که فرمودین دختری که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه خورده شیشه داره؟؟؟ مگه همه باید مثه شما از 18 سالگی فکر پایین تنشون باشن؟!
شاید یکی دغدغش درس و تحصیله !!
عوض کنین این افکار قرون وسطایی رو

[Experience]

*******
شما بااین طرز فکر پوسیدت همون بهتر که ازدواج نکنی! یعنی چی که فرمودین دختری که تا 25 سالگی ازدواج نکرده باشه خورده شیشه داره؟؟؟ مگه همه باید مثه شما از 18 سالگی فکر پایین تنشون باشن؟!
شاید یکی دغدغش درس و تحصیله !!
عوض کنین این افکار قرون وسطایی رو

با اینکه تاپیک مال 6 سال پیشه اما لازمه جواب این پست شما رو بدم.

شما اینو بدونید خیلی از دخترا و والدینشون با این دغدغه درس و تحصیل، گند زدن به زندگی خودشون و پسرا.

در کل این طرز فکرای به اصطلاح مدرن، جامعه رو به گند کشیده و زندگیها رو از حالت طبیعی خارج کرده.

اینو بدونید کسی که 18 سالش شده و هنوز از لحاظ جنسی احساس نیاز نمیکنه بیماره، نه کسی که احساس نیاز میکنه چون آدم سالم بایدم احساس نیاز کنه مخصوصاً اگه دختر باشه چون دخترها زودتر به بلوغ میرسن.

تامین نیازهای طبیعی انسان در اولویته، نه یه سری نیازهای کاذب که از توقعات و زیاده خواهیها نشاَت گرفتن.

باید افکارتونو عوض کنید و نیازهای واقعی انسان روال طبیعی زندگی رو بشناسید.

[Reza778]

بله یه آقا هم ممکنه وقتی دیر ازدواج میکنه خورده شیشه داشته باشه و قطعن هم داره .
منم برای همین میخوام زود ازدواج کنم. خودمم از این قائده مستثنا نیستم . خیلی از مردها هم مثل خیلی از دخترا تا 30 سالگی دنبال عیاشی هستن و بعدش تازه سر عقل میان و با خودشون میگن خیله خب دوران بازنشستگی جنسی فرا رسیده و بهتره یکمی عین آدم زندگی کنیم و خانواده تشکیل بدیم . یا توانایی مالیشو ندارن . برای چنین مردهایی هم مسئولیت گریزی و و انتظار برای فراهم شدن شرایط ایده آل نشونه ی ضعف اراده و ایمانشونه . برای خانمهای 25 ساله هم تجرد نشونه ی ضعف ایمان و مسئولیت گریزی هست .
برای این جور خانمها ، تازه در صورتی که دلیل تجردشون فقط نبود خواستگار مناسب بوده باشه ، بازم ایده آل گرایی ایراد هست . چطور ممکنه یه خانم سه تا خواستگار داشته باشه هر سه تاشم معتاد باشن؟ من خانمی رو میشناسم که بعد از هزار و بوقی سال یه پزشک اومد خواستگاریش اونم وقتی خانمه 40 سالش بود . بعد به خاطر اینکه اون آقا کچل بود ردش کرد .

تازه بحث اصلن این نیست که خانما خواستگاراشونو رد میکنن . بحث اینه که مثلن عده قلیلی از آقایون عیاش ، عده کثیری از خانمها رو فریب میدن و کثیفش میکنن و عده کثیری از آقایون پاک (به اضافه ی حتی آقایون عیاش) باید سر عده قلیلی از خانمهای مقید و مومن رقابت داشته باشن .

شکوه ی من اتفاقن توی این تاپیک این بود که چرا دختر پسرای پاک نمیتونن همدیگرو بسادگی پیدا کنن و به هم برسن؟

به نظر من شانس آوردین با این طرز تفکر ازدواج نکردین که یکی رو هم بدبخت کنید. چقدر قشنگ خودتونو خوب میدونید و بقیه رو فاسد. نکنه نعوذ بالله خدا تشریف دارین؟ آدمی که اسمش رو گذاشته پاک هیچوقت به بقیه به چشم عیاش و پسر باز و شیشه خرده دار نگاه نمیکنه. ماشالا نفستون از جای گرم در میاد. جوونا الانه چه دختر چه پسر انقدر بدبختی و سختی دارن که ازدواج براشون از اولویتهای دور شده. یکم به خودتون بیاین و بزرگ بشین بعد به فکر ازدواج بیافتین. بزرگ شدن وازدواج کردن بهسن نیست که. به بلوغ فکریه.