نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: افسردگی از دست دادن دوست

1665
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    افسردگی از دست دادن دوست

    سلام ، بعد از اینکه واقعا از این زندگی خسته شدم تصمیم گرفتم بعد از 6 سال معتادی به اینترنت بالاخره 1 بار ازش درست استفاده کنم ، امروز اینجا ثبت نام کردم تا با یاری شما دوستان خوبم بتونم به زندگی واقعی برگردم .
    مشکلات من از اونجا شروع شد که با 1 نفر آشنا شدم ، من علاقه شدیدی به بازی های کامپیوتری دارم و از 8 سالگی حداقل روزی 6 ساعت بازی میکنم ، یه روز داشتم توی گیم نت ( جایی که همه واسه بازی میرن ) بازی میکردم ، که دیدمش ، بعد از 2-3 بار دیدنش حس کردم ازش خوشم میاد ، ولی به سنم نمیخورد ازش چشم پوشی کردم ، اسمش امیر بود 14 سالش بود ( *** من همجنسگرا نیستم ***) ، بعد از 1 مدت تو محیط اینترنت پیداش کردم ، نزدیک 2 ماه حداقل روزی 10 ساعت باهم تو محیط اینترنت بودیم ( اونموقع تابستون بود ) ، خلاصه بعد از 1 مدت حس کردم که خیلی بهش وابسته شدم اونم همین حس رو داشت ، یه مدتی گذشت تا 1 اختلافی بینمون پیش اومد ، اونم باهام قهر کرد ، یه 6 ماهی باهم قهر بودیم ، تو این 6 ماه دوستام میگفتن فلانی بابا چت شده چرا اینفد عصبی هستی ، چرا اینقد تو خودتی ، منم واسه 2-3 تاشون تعریف کردم جریانو ، اونام به من چیزی نگفتن ولی بعدا شنیدم که رفته بودن پیش امیر التماس و این حرف ها که بیاد دوباره با من باشه ، خلاصه 1 روز دیدم دوباره تو محیط اینترنت تقاضای دوستی واسم فرستاد ، منم باور نمیکردم ، بعد از اینکه قبول کردم باهام صحبت کرد و اینا ، بهش گفتم تو این مدتی که نبوده افسرده و عصبی شدم و باید کمکم کنه که دوباره به زندگی برگردم اونم گفت باشه ، ( قبل از این همه ماجرا من خیلی آدم سر حال و شوخی بودم ، همه هم کلاسیام از من خوششون میومد به خاطره خوش رویی و انرژی مثبتی که همیشه داشتم آرزوهای خیلی بزرگی داشتم ، بعضی مواقع دوستم بهم میگن یادته میگفتی فلان میگم بیخیال بابا حوصله داری... ) ، بعد از 1 مدت گفت میخوایم بریم 1 شهر دیگه زندگی کنیم ، نمیشد جلو این تصمیم خانوادشم گرفت ، قرار شد بره ولی حداقل ماهی 1 بار بیاد شهر خودمون ببینمش و شمارمم دادم بهش که بهم زنگ بزنه ، نزدیک 2 ماه ازش خبری نداشتم تا اینکه 1 روز زنگ زد ، گفت خیلی دلم واست تنگ شده کاشکی اونجا بودک و این حرفا قرار شد 1 ماه بعد بیاد شهرمون ، از اونموقع خبری ازش نداشتم تا 1 ماه پیش ، اومد محیط اینترنت ، اخلاقش کلا تغییر کرده بود ، دیگه تحویل نمیگرفت ، آخرش فهمیدم با پسر خالش رفیق فابریک شده و ما رو از یاد برده ، آخرین باریم که باش حرف زدم همش میگفت حوصله ندارمو این حرفا ، 20 روزی میشه که نیستش ، از اون 6 ماه اولی که ولم کرد ، کلا داغون شدم ، حال و حوصله هیچ کاری رو ندارم ، سال 3 دبیرستان معدلم 19/90 شد ، الان درسارو به زور پاس میکنم ، عاشق گیتار بودم میرفتم کلاس اونکه ولم کرد کلا دیگه حوصله گیتارم نداشتم ، عاشق بازی بودم الان از سر بیکاری میییام پای کامپیوتر ، از همه دوستام بدم میاد با هیچکی دوست نیستم ، تو خونه فقط واسه ناهار و شام از اتاقم میرم بیرون ، وقتی میرم میبینم مامانم با بابام دارن در مورد مشکلات و قسط وام و اینا حرف میزنن اعصابم بیشتر به هم میریزه ، بیرون هم فقط میرم دانشگاه و میام خونه ، نه دوستی نه چیزی ، از صبح تا شب پایه کامپیوترم آهنگ گوش میدم ، هر جا میرم یادش میفتم دلم میگیره ، وضع سلامتیم افتضاحه چند وقته همش سرم درد میکنه ، نه حال درسو دارم نه زندگی ، فقط دوست دارم بمیرم از این دنیا خلاص شم ، حوصله خودکشی ندارم به این باور دارم که ارزش بیشتر از اونه که مثل بازنده ها بمیرم مگه نه تا الان خودکشی کرده بودم . کیبوردم حروف فارسی رو نداره ، دهنم سرویس شد همینو تایپ کردم سوالی چیزی داشتین اینجا بگین , در مورد سنم 17 سالمه ترم 1 دانشگاه دولتی ام , کسی بتونه کمک کنه ممنون میشم ، این سایت آخزین امید منه واسه بازگشت به زنگی...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام

    سلام
    به مشاور خوش اومدین

    فکر میکنین علت علاقه شما به دوستی با ایشون چی هست؟

    فکر میکنین علت همه این حالاتتون دور بودن از دوستتون هست؟


    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  3. 2 کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    دلیلشو خوب نمیدونم ، تا اون زمان من دوستی به اون صورت نداشتم که همیشه باهام باشه و دوستی نداشتم که واسم مهم باشه ، اولین دوستم بود تو زندگیم که میخواستم باهاش دوست بمونم ، بله اینو حس میکنم که ناراحتیم به خاطر اون هست ، ناراحتی نبودنش به راحتی رو همهی ابعاد زندگیم تاثیر میزاره .

  5. کاربران زیر از world بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1856
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    سلام دوست عزیز ....
    اینکه به این ادم انقد وابسته شدی باید یه خلا توی زندگیت داشته باشی
    گاهی وقتا کسی دور و بر آدم نیست یکی به قول خودمون که باهاش فاب باشیم نه خواهر برادری نه والدین فابی نه رفیق فاب همین موضوع باعث میشه که به اولین کسی که برخورد می کنیم که یکم تیپ رفتاریش دلچسبمون باشه ازش یه الگو یه سوپرمن،یه زور ،یه رفیق فاب بسازیم و همه ی زندگیمون رو باهاش مطرح کنیم اما بی خبر از این که همین شخص می تونه به راحتی به خاطر اون وابستگیه از ما سو استفاده کنه ....
    مطمن باش قبل از ورود اون ادم توی زندگیت وقتی که خوش بودی و راحت زندگی می کردی الانم می تونی راحت زندگی کنی ....
    منم توی سن 15 سالگی همچین مشکلی داشتم اما کم کم که مشکلات جدیدی به خاطر دوستی با اون ادم برام مطرح شدش خاروشکر می کنم که باهاش کات کردم اولش به نظر سخت بود اما عزت نفس و اعتماد به نفسم که برگشت حالا راحت دارم زندگیم رو می کنم ....
    خودت رو اسیر و ابیر این دوستیا نکن یه حدیث هست که می گه با مردم باش و با مردم نباش ....
    تو اجتماع باش باهاشون بچرخ اما انقد قاطیشون نشوووووووووووووووو.............. ..........
    خیلی پر حرفی کردم شرمندع
    یا علی

  7. 2 کاربران زیر از هدیه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    سلام هدیه جان خیلی ممنون از کمکت ، بله حرفاتو قبول دارم ، ولی اعتمادمو به همه از دست دادم ، نمیتونم با کسی دوست بشم تا اوقات تنهاییم پر بشه و از این فکرا در بیام ، شاید 50% اینکه با کسی دوست نمیشم به خاطر این باشه ولی دوستام خیلی بهم بدی کردن ، نمیدونم چکار کنم...

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1804
    نوشته ها
    99
    تشکـر
    50
    تشکر شده 56 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام

    سلام دوست گرامی
    شما چند ساله هستید؟رابطتون با خانواده تون چطوره؟دربچگی چندتا دوست داشتید؟انسان فداکارواز خود گذشته ای هستید؟خواهر و برادر دارید؟
    امضای ایشان
    می دانی بهترین دوستت کیست ؟؟؟؟


    کسی است که اولین قطره اشک تو را می بیند...


    دومیش را پاک می کند...

    و سومیش را به خنده تبدیل می کند

  10. کاربران زیر از Dream High بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط world نمایش پست ها
    دلیلشو خوب نمیدونم ، تا اون زمان من دوستی به اون صورت نداشتم که همیشه باهام باشه و دوستی نداشتم که واسم مهم باشه ، اولین دوستم بود تو زندگیم که میخواستم باهاش دوست بمونم ، بله اینو حس میکنم که ناراحتیم به خاطر اون هست ، ناراحتی نبودنش به راحتی رو همهی ابعاد زندگیم تاثیر میزاره .
    ممکنه شما ایده آلهای ذهنتون رو در ایشون پیدا کردین یا شاید بعنوان یک الگو بهش نگاه کنین و دوست داشته باشین بهش پناهنده بشین.
    اما موضوعی که در همه این موارد صادق هست اینکه تفکر شما درباره دوستتون بر مبنای واقعیت نیست و درواقع توهم یک ذهن نابالغه.
    باید اعتماد بنفستون رو افزایش بدید . بتدریج دستاوردهایی در زندگی کسب و به جای اینکه دنبال آدمی برای علاقه مند شدن و تکیه کردن پیدا کنید به آن دستاوردها تکیه کنید و علاقه پیدا کنید . خودتون باید بخواین تا این اتفاق بیفته ممکنه برای هیلیها در شرایط سنی شما این مسئله پیش بیاد اما باید سعی کنید در اون باقی نمونید . دوستی باید با دلیل و هدف باشه و شما دلیل دوستی و علاقتون رو نمی دونید!
    و این حس شما باین خاطر هست که شما درواقع به شخصیتی که از اون در ذهنتون ساختید علاقه دارید نه به خود اون شخص.
    شما شرایط تحصیلی خوبی دارید و جرو بحثهای خانوادگی برای اکثریت وجود داره و نباید باعث دلسردی و توقفتون باشه . به ادانه دادن درس و موفقیت در اون فکر کنید . عادت کنید از همین الان احساس تنهایی رو با پر رنگ کردن حضور خدا در زندگیتون و اعتماد کامل بهش پر کنید . کسی که هرگز به شما پشت نمیکنه بی محلی نمیکنه و همیشه بهترینهارو براتون میخواد...

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  12. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Dream High نمایش پست ها
    سلام دوست گرامی
    شما چند ساله هستید؟رابطتون با خانواده تون چطوره؟دربچگی چندتا دوست داشتید؟انسان فداکارواز خود گذشته ای هستید؟خواهر و برادر دارید؟
    سلام ، 17 ساله ، رابطه ام میتونم بگم بد ، 1 ماهه کلا با داداش بزرگم قهرم ، توی بچگی هم دوستای زیادی نداشتم ، خانوادم خیلی حساس بودن ، فداکاریم که هر چی چوبه دارم از اون میخورم ، همیشه سعی کردم از خودم بگذرم و به دیگران کمک کنم ، و رفتاری که بعد از کمکم دیگران با من داشتن باعث دلسردی من از هرچی دوسته شده . 1 خواهر دارم 11 سالشه ، داداشمم 19 سالشه .

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    ممکنه شما ایده آلهای ذهنتون رو در ایشون پیدا کردین یا شاید بعنوان یک الگو بهش نگاه کنین و دوست داشته باشین بهش پناهنده بشین.
    اما موضوعی که در همه این موارد صادق هست اینکه تفکر شما درباره دوستتون بر مبنای واقعیت نیست و درواقع توهم یک ذهن نابالغه.
    باید اعتماد بنفستون رو افزایش بدید . بتدریج دستاوردهایی در زندگی کسب و به جای اینکه دنبال آدمی برای علاقه مند شدن و تکیه کردن پیدا کنید به آن دستاوردها تکیه کنید و علاقه پیدا کنید . خودتون باید بخواین تا این اتفاق بیفته ممکنه برای هیلیها در شرایط سنی شما این مسئله پیش بیاد اما باید سعی کنید در اون باقی نمونید . دوستی باید با دلیل و هدف باشه و شما دلیل دوستی و علاقتون رو نمی دونید!
    و این حس شما باین خاطر هست که شما درواقع به شخصیتی که از اون در ذهنتون ساختید علاقه دارید نه به خود اون شخص.
    شما شرایط تحصیلی خوبی دارید و جرو بحثهای خانوادگی برای اکثریت وجود داره و نباید باعث دلسردی و توقفتون باشه . به ادانه دادن درس و موفقیت در اون فکر کنید . عادت کنید از همین الان احساس تنهایی رو با پر رنگ کردن حضور خدا در زندگیتون و اعتماد کامل بهش پر کنید . کسی که هرگز به شما پشت نمیکنه بی محلی نمیکنه و همیشه بهترینهارو براتون میخواد...

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    خیلی ممنون از کمکتون ، حرفتون درسته ، ولی در حال حاظر نمیدونم واسه رفع این مشکل باید از کجا و چه کاری رو شروع کنم .

  15. کاربران زیر از world بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام

    به نظر من
    ۱- برای تلاش کردن به منظور رفع این مشکل زمان کافی بخودتون بدید.
    ۲- هدفی انتخاب کنید در اینصورت می دونید که چه کار می خواهید بکنید و مشکل شروع در شما حل میشه. مثلا هدف تحصیلی.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  17. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام

    خواهش میکنم عزیزم
    موفق باشید

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  19. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1864
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    25
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام

    خیلی ممنون ، باید در موردش خوب فکر کنم و شروع کنم ؛ خیلی ممنون واسه کمک .

  21. کاربران زیر از world بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 35
    آخرين نوشته: 02-08-2021, 12:19 AM
  2. نداشتن دوست دختر عیب است ؟
    توسط mr1990 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: 03-23-2016, 04:40 PM
  3. بی قراری و استرس از دست دادن دوست
    توسط بیقرار در انجمن سایر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 06:28 PM
  4. روراست بودن با دوست
    توسط lroman در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 12-15-2014, 03:04 AM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-22-2014, 01:58 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد