نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: مشکل شوهرم و مادرم

1215
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41687
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    5
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل شوهرم و مادرم

    سلام خسته نیاشید .من همسرم یا مادرم مشکل داره چون در دوران اول که میخواستیم ازدواج کنیم ،مادرم بخاطر عقاید قدیمی که دخترکوچکتر باید بعد از دختر بزرگتر ازدواج کنه مانع ازدواج شد و گفت باید دوسال صبر کنید و همسر فقط بخاطر من صبر کرد و همون زمان بود که از مادرم متنفر شد .من یجورایی پذیرفتم اما دوسدارم که همسرم به مادرم حس خوبی داشته چون هر وقت یادش میاد اذیت میشه .خ‌اهش میکنم کمکم کنید
    چیکار باید بکنم؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    چند وقته ازدواج کردید؟

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamta11 نمایش پست ها
    سلام خسته نیاشید .من همسرم یا مادرم مشکل داره چون در دوران اول که میخواستیم ازدواج کنیم ،مادرم بخاطر عقاید قدیمی که دخترکوچکتر باید بعد از دختر بزرگتر ازدواج کنه مانع ازدواج شد و گفت باید دوسال صبر کنید و همسر فقط بخاطر من صبر کرد و همون زمان بود که از مادرم متنفر شد .من یجورایی پذیرفتم اما دوسدارم که همسرم به مادرم حس خوبی داشته چون هر وقت یادش میاد اذیت میشه .خ‌اهش میکنم کمکم کنید
    چیکار باید بکنم؟؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    احساساتی نظیر کینه و تنفر با توجه به شخص وروحیات شخص گاه ممکن است سالها به طول انجامد وگاه در هفته خلاصه شوند


    اما آیا چه مدت است که ازدواج کرده اید ؟ دردوران عقد هستید یاعروسی کرده اید؟


    آیا این تنفر رو درظاهر به مادرتون نشون میده یا فقط شما ازش با خبرین؟
    آیا تابه حال با همسرتون درباره آشتی ایشون با مادرتون صحبت کردین

  4. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamta11 نمایش پست ها
    سلام خسته نیاشید .من همسرم یا مادرم مشکل داره چون در دوران اول که میخواستیم ازدواج کنیم ،مادرم بخاطر عقاید قدیمی که دخترکوچکتر باید بعد از دختر بزرگتر ازدواج کنه مانع ازدواج شد و گفت باید دوسال صبر کنید و همسر فقط بخاطر من صبر کرد و همون زمان بود که از مادرم متنفر شد .من یجورایی پذیرفتم اما دوسدارم که همسرم به مادرم حس خوبی داشته چون هر وقت یادش میاد اذیت میشه .خ‌اهش میکنم کمکم کنید
    چیکار باید بکنم؟؟
    سلام
    یعنی همسرتون طی اون دو سال صبرش هیچ بحث و گفتگویی با مادرتون نداشت؟
    اصلا کنتاکتی بین اونا رخ نداد؟
    یا مثلا سعی کنه قانعش کنه کوتاه بیاد؟

    نفرت در چه حد؟
    رفت و امد که برقراره
    مگه نه؟

    خب طی این رفت و امدها میشه تا حدی کدورتها رو برطرف کرد
    البته اگه رفت و امدی وجود داشته باشه و اگه طرز رفتار فعلی همدیگه رو بپسندن

    موثرترین و شاید تنها حرفی که میتونه تا حدی این کدورت رو کمرنگ و به درک تبدیل کنه اینه که شما به همسرتون بگین:
    درسته این سنت رو قبول ندارم و خودمم طی این دو سال اذیت شدم اما مادرم طبق طرزفکری که داره خواسته که اینده خواهر بزرگم به خیال خودش خراب نشه و اگه منم جای خواهر بزرگم بودم مادرم همین انتظار رو به اونیکی خواهر و نامزدش تحمیل میکرد که از اینده من حمایت کنه
    سنت ها ریشه در تربیت و محیط رشد ادمها دارن و به این سادگیها تغییرپذیر نیستن(مخصوصا در افراد مسن)

    ایا تابحال این حرفها رو به شوهرتون زدین؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41687
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    5
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    چند وقته ازدواج کردید؟
    یکسال

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41687
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    5
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    احساساتی نظیر کینه و تنفر با توجه به شخص وروحیات شخص گاه ممکن است سالها به طول انجامد وگاه در هفته خلاصه شوند


    اما آیا چه مدت است که ازدواج کرده اید ؟ دردوران عقد هستید یاعروسی کرده اید؟


    آیا این تنفر رو درظاهر به مادرتون نشون میده یا فقط شما ازش با خبرین؟
    آیا تابه حال با همسرتون درباره آشتی ایشون با مادرتون صحبت کردین
    یکساله
    دوران عقد هستم
    من ازش خبر دارم در ظاهر احترامات رو رعایت میکنه
    بله اما خودش هم میگ دنبال یچیزی هستم که بتونم این ناراحتی رو کم کنم اما وقتی بهش فکر میکنم و یادم میاد خیلی ناراحت میشم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41687
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    5
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام
    یعنی همسرتون طی اون دو سال صبرش هیچ بحث و گفتگویی با مادرتون نداشت؟
    اصلا کنتاکتی بین اونا رخ نداد؟
    یا مثلا سعی کنه قانعش کنه کوتاه بیاد؟

    نفرت در چه حد؟
    رفت و امد که برقراره
    مگه نه؟

    خب طی این رفت و امدها میشه تا حدی کدورتها رو برطرف کرد
    البته اگه رفت و امدی وجود داشته باشه و اگه طرز رفتار فعلی همدیگه رو بپسندن

    موثرترین و شاید تنها حرفی که میتونه تا حدی این کدورت رو کمرنگ و به درک تبدیل کنه اینه که شما به همسرتون بگین:
    درسته این سنت رو قبول ندارم و خودمم طی این دو سال اذیت شدم اما مادرم طبق طرزفکری که داره خواسته که اینده خواهر بزرگم به خیال خودش خراب نشه و اگه منم جای خواهر بزرگم بودم مادرم همین انتظار رو به اونیکی خواهر و نامزدش تحمیل میکرد که از اینده من حمایت کنه
    سنت ها ریشه در تربیت و محیط رشد ادمها دارن و به این سادگیها تغییرپذیر نیستن(مخصوصا در افراد مسن)

    ایا تابحال این حرفها رو به شوهرتون زدین؟
    چرا خیلی حرف زد .من خودمم شدیدا از مادرم دلخورم اما خب بهتر میتونم هضمش کنم اره خیلی سعی کرد و بعد از هر سعی کردنی که بازم جواب منفی ناراحتیش بیشتر میشد
    بله برقراره
    نفرت در حدی که نمیتونه ارتباط برقرار کنه همه چی ظاهریه
    این رو دقیقا نگفتم اما شبیهش رو چرا گفتم
    ویرایش توسط hamta11 : 11-14-2019 در ساعت 10:22 AM

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41687
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    5
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    خیلی نگران آیندم حس میکنم ارزش خانوادم با حرف های قدیمی و رفتار های مادرم اومده پایین .آخه مادرم در طی اون دوسال حتی حاضر نبود یه رفت امدی داشته باشه باهاشون یا بشناستشون یا هر وقت خواست باهاش حرف بزنه سر بود .یجورایی اوایل چون شوهرم همش داشت حرف میزد که مادرم کوتاه بیاد ،مادرم از این کارش بدش می اومد و باهاش خوب نبود
    کارای مادرم سراسر اشتباه بود
    ولی میدونمکه خیلی شوهرمو دوسداره
    من دختر مذهبی هستم اما مادرم به اندازه من نیست و برام سخت بود که بخوام اون دوسال بدون محرمیت ارتباط داشته باشم
    حتی مادرم حاضر نبود بخاطر من یه فداراکاری کنه و قبول کنه با اینکه میدونست شرایط منو
    نمیدونم درست بود یا اشتباه اما پدرم بدون اطلاع مادرم من و همسرمو بهم محرم کرد و نیمی از مشکلاتمون که سر نامحرمی بود از بین رفت اما بازم خیلی سختی کشیدم خیلی صبوری کردم شوهرم خیلی منو بخاطر این ویژگیم
    نمیدونم باید چکار کنم با شوهرم مشکلی ندارم اما ...
    ویرایش توسط hamta11 : 11-14-2019 در ساعت 10:32 AM

  10. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamta11 نمایش پست ها
    یکساله
    دوران عقد هستم
    من ازش خبر دارم در ظاهر احترامات رو رعایت میکنه
    بله اما خودش هم میگ دنبال یچیزی هستم که بتونم این ناراحتی رو کم کنم اما وقتی بهش فکر میکنم و یادم میاد خیلی ناراحت میشم
    سلام
    نکته: بسیار عالی اینکه در ظاهر احترامات رعایت میشن

    سعی کنید شرایط رو طوری پیش ببرین که هیچ وقت از ابراز این موضوع نسبت به مادرتون بی باک نشه وبه اصطلاح قبح این موضوع از بین نره

    البته احساسات شوهر شما قابل درکه
    وبا توجه به روحیاتشون ممکنه این کینه روزها ماه ها یا سالها به طول انجامه

    اما شما میتونید با تبحر وتوانایی این ناراحتی را در هفته یا نهایت درماه خلاصه کنید
    ابتدا هر زمان که همسرتون به لحاظ روحی درآرامش هستند سر صحبت رو باهاش باز کن وبگو که میدونی حق داره از اینکه ناراحت باشه وبگو که حسش رو درک میکنی واما بهش بگو که مادرتون هم نیاز به درک شدن دارن و شرایط فکری وذهنی مادرتون را براش تو صیف کنید
    اینکه اگه خواهرتون بعد از شما قرار بود ازدواج کنه چرا از نظر مادرتون یک اشتباه هست
    هرزمان که فرصت به دست آوردین این مهم رو فراموش نکنید تا به مرور اوضاع بر وفق مراد شه

  11. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamta11 نمایش پست ها
    چرا خیلی حرف زد .من خودمم شدیدا از مادرم دلخورم اما خب بهتر میتونم هضمش کنم اره خیلی سعی کرد و بعد از هر سعی کردنی که بازم جواب منفی ناراحتیش بیشتر میشد
    بله برقراره
    نفرت در حدی که نمیتونه ارتباط برقرار کنه همه چی ظاهریه
    این رو دقیقا نگفتم اما شبیهش رو چرا گفتم
    عزیزم اینجور مسایل رو باید به زمان سپرد
    و مقدار زیادی هم بستگی به حسن رفتار مادر شما داره که این زخم کهنه رو ترمیم کنه

    محبت از درون میاد و القا شدنی نیست
    اون مقدار که جهت رفع سوءتفاهم و کاهش نفرت همسرتون لازم بود و میشد گفت شما گفتین

    دیگه بقیه ش هنر خود مادرتونه و کار زمان
    اگه شوهرتون از مادرتون مهربانی و احترام و رفتار شایسته ببینه اون کینه خودبخود طی زمان خیلی کمرنگ میشه و حتی شاید پاک بشه
    اما اگه فرضا مادرتون بازم رفتارهایی داشته باشن که مطلوب نباشه کینه و بی مهری رویهم تلمبار میشه و اوضاع درست نخواهد شد

    واقعیت اینه که توی دعوا یا دشمنی دیگران ماها نفر سوم هستیم و نفر سوم خیلی بتونه کاری بکنه چارتا کلمه حرف زدنه و نه چیزی بیشتر ازین
    شمام که میگین حرف زدین و تلاشتونو کردین
    باقیشو بسپارین به خودشون و به زمان
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مشکل شوهرم و مادرم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    نگرانی شما قابل درک می باشد اما دقت کیند که همسر شما در نار ناراحتی که دارند سعی می کنند که احترام خانواده شما را حفظ کنند و این موضوعی می باشد که درک ایشان را می رساند و بهتر است شما نیز سعی کنید از تمرکز بر این موضوع خوداری کنید چون می تواند تمرکز زیاد بر این موضوعات هردوی شما را از مسیر اصلی زندگیتان خارج کند .
    هر خانواده بسته به فرهنگی و هنجارهای آن یک سری روسمات برای ازدواج فرزندان خود دارد و نمی توان آن را بابت دیدگاهایشان مورد سرزنش قرار دارد اما می توان سعی کرد در کنار احترامی که برای انها قائل هستید مسیر پیشرفت زندگی خودتان را داشته باشید.
    بهتر است اگر خشم همسرتان بر زندگی مشترکتان تاثیر می گذارد سعی کنید با یکدیگر به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا هم مشاوره پیش از ازدواج دریافت کنید و هم اینکه با دیدگاهی همسرتان بیشتر آشنا شویم و بتوانیم در مسیر بهبود و کنرتل خشم به ایشان کمک کنیم.

    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354762

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد