بخشش خیانت

[آزادخواه]

با سلام به دوستان و مشاوران عزیز واقعا ازتون ممنونم تو پست قبلی احساس کردم تنها نیستم و کی همراه دارم واسه همین دوباره اومدم پیش خودتون هم دردودل کنم هم راهنمایی بخوام. حالا اول بزارین بگم چه تصمیمی گرفتم. راستش من این آقارو خیلی دوست دارم و تصمیم گرفتم چون این موضوع یک بار بوده حداقل از نظر من ببخشم و به هر دومون فرصت بدم. من تازه از شوک خیانت درومدم و نمیتونم به این سرعت مثل سابق بشم بهش میگم تو تلاش کن همه چی درست میشه اما نه خیلی تلاش میکنه میدونه من اعتماد ندارم تلاشی برای جلب اعتمادم نمیکنه میگه تو منو دیگه نمیخوای همه چی تموم شده من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم خلاصه خیلی خیلی بی تفاوت شده و من علتش رو نمیفهمم میشه کمکم کنین نمیدونم چیکار کنم....

[آزادخواه]

راستی شاید یادتون رفته پست قبلی رو بزارین یه اشاره کوچیک بکنم. ایشون تو بهترین دوران رابطه با من حدود 4 بار با یه خانم خیابونی که کارش این بوده رابطه جنسی داشته و همرو تهدید کرده بوده که من نباید بفهمم اما وقتی من فهمیدم خیلی پشیمون بود و رابطش 1ماه بود که تموم شده بود و میگفت اشتباه خیلی بزرگی بوده و گول خورده هوس بوده دیگه تکرار نمیشه روزی از وقتی من فهمیدم تا الان دو الی 3 هفته میگذره اما اون تازه روش میشه تو صورت من نگاهکنه میگه کارم خیلی زشت بوده...

[آزادخواه]

حالا اگه سوالی هست من در خدمتم فقط زودتر به دادم برسین که دیگه کم مونده افسرگی بگیرم با این بلاهایی سرم میاد

[shirin1364]

سلام
خوب خوبه که از کارشون پشیمونند و ناراحت. و آفرین بر شما که اینقدر باگذشت و بخشنده هستید. چون من حتی تصور این مسئله هم دیوونم میکنه و میدونم که اگر خدایی نکرده این مسئله برام اتفاق می افتاد مثل شما بخشنده نیستم و نخواهم بود. فقط من متوجه نشدم که شما با هم ازدواج کردید یا نه ؟ ممکنه اینو بگید؟

[آزادخواه]

سلام عزیزم نه ازدواج نکردیم 1سال و خورده ایه که دوستیم و قراره سال آینده عقد کنیم تقریبا همه هم از رابطمون خبر دارن ولی نمیدونم چرا انقد بیتفاوت شده سرد بی اهمیت انگار دیگه هیچ هدفی نداره

[آزادخواه]

اینم اضافه کنم که ایشون تو این مدت واقعا شون دادن عاشقن و خیلی برا من اهمیت قائلن اما درست از زمانی که خیانت کردن بی تفاوت و سرد شدن با اینکه نمیزاره جدا شیم و میگه بدون تو نمیتونم اما مثل گذشته ام نیست و کارام براش مهم نیست و در روز کمتر زنگ میزنه کمتر پیشنهاد میده همو ببینیم کمکم کنین که چرا این اتفاق افتاده چیکار باید بکنم درست شه

[آزادخواه]

کسی نیست؟؟؟ بگین چیکار کنم اشتباه کردم بخشیدم؟؟ با این رفتارا یعنی هنوزم دنبال خیانت؟؟ یا اینکه نمیدونه چیکار کنه نمیتونه خودش اشتباهشو فراموش کنه؟ نمیدونم کمکم کنین

[باران باران]

بنظر من وقتی شما بایشون ابراز بخشش کردین ولی ایشون بشما کمتر از قبل توجه میکنه دو حالت داره
۱ یا شما زیادی عجله میکنید و توقع دارید چون ممکنه مثلا برای مدتی مشغله هایی براشون پیش اومده باشه
۲ یا اینکه ایشون واقعن به ادامه مایل نیستن و در رودربایستی گیر کردن بخصوص که میگین همه میدونن شما قرار ازدواج دارین
پیشنهاد میکنم بیشتر صبر کنین تا قضاوت بهتری بتونین در مورد ایشون و حسشون نسبت به خودتون و همینطور خیانت این آقا داشته باشید.

Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

[آزادخواه]

مرسی از شما باران باران حق با شماست اون هم الان به شدت مشغله داره هم من آدم خیلی عجولیم اما راستش خیلی دارم اذیت میشم به نظر شما چطور میتونم بفهمم که تو رودربایستی با منه یا علاقه داره گذشت زمان بله همه چیزو درست میکنه اما اگه قرار باشه ما جدا الان بفهمم و این اتفاق الان بیفته من کمتر اذیت میشم تا اینکه کنارش باشم و دوباره به خاطره علاقه نداشتن بهم یا بهم باز خیانت کنه یا اینکه ترکم کنه میشه راهنماییم کنین از چه نشونه های بفهمم؟ یا چجوری امتحانش کنم؟ ببخشید طولانی شد!!

[باران باران]

خواهش میکنم عزیزم
به نظر من شما در حالیکه از ایشون دورید باید صبر کنید اگرچه من در تاپیک قبلی شما جزو کسانی بودم که بخشش رو پیشنهاد کردم اما شما خیلی زود اینکارو کردین و اصلا فرصتی بخودتون برای شناخت بیشتر این آقا ندادید . چون شما توقع خیانت نداشتین اما دیدین.
و لی نشون می ده که خوب نشناختینشون.
پس باز هم بهتون بعنوان نظر شخصیم پیشنهاد صبر رو می دم و گذشت زمان راه حلی هست که می تونه بهتون کمک کنه.
اگر ایشون علاقه بشما نداشته باشن یا بی توجهی بخاطر مشغله هاشون بوده یا بطور کلی آدم هوسبازی هستن و شما متوجه نشدین یا..... همه بوسیله گذشت زمان برای شما روشن خواهد شد و اصلا مدت آشنایی پیش از ازدواج هم برای همین هست و اگر قرار بود همه آشناییها به ازدواج منجر شه اصلا آشنایی معنی پیدا نمی کرد پس خودتونو ناراحت نکنین و خدا رو شکر کنید که این فرصت کسب شناخت رو دارید.
امیدوارم خوشبخت بشید .

Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

[آزادخواه]

مثل اینکه اینبار باید دست از عجله بر دارم صبر میکنم یعنی سعی میکنم که صبر کنم!!!! ایشالا سریه بعد که اومدم با خبرای خوب بیام. باز هم مرسی خیلی سبک شدم براتون آرزوی موفقیت میکنم.

[shirin1364]

امیدوارم که همیشه خوشحال باشی
ولی مسئله ای که هست اینه که خیلی از اقایون وقتی ازدواج کردند و متاهل هستند به همسرانشون به هر دلیلی که به نظر من هیچ دلیلی نمیتونه توجیح کارشون باشه خیانت میکنند و تعهدشون را زیر پا میزارند.ایشون اولا نسبت به شما تعهدی نداره و اینکه همه میدونند که شما میخواهید با هم ازدواج کنید متاسفانه ایشون را مسئولیت پذیر نکرده و چه بسا رفته و با فرد دیگری رابطه برقرار کرده . با نظر دوستمون موافقم خیلی زود گذشت کردی. باید یکم بهش سخت میگرفتی . ولی الان که بخشیدی ایشون ازت دور شده و سعی نمیکنه بهت نزدیک بشه و جبران کنه پس اینم جای تامل داره. به نظرم بهتره یه مدت دورا دور رابطه ات را حفظ کنی و بذار یکم که این ماجرا کم رنگ تر شد بشین و باهاش قاطعانه صحبت کن که برنامه اش برای ازدواجی که برنامه ریزی کرده بودید چیه و ایا دوست داره زودتر ازدواج صورت بگیره ؟ باید ببینی عکس العملش در مقابل حرفات چیه؟
ولی در کل اگر موافق بود شما عجله ای برای ازدواج باهاش نداشته باش و سعی کن بیشتر بشناسیش.
موفق باشی .

[آزادخواه]

سلام . راستش شاید حق با شما باشه و من زود بخشیده باشم یکی از دلایلمم این بود که محل کارمون یکیه و اون یه رده بالاتر از منه و من تو کار بدون مشورت با اون عملا کاری نمیتونم پیش ببرم نمیتونستم هر روز ببینمش و غریبه باشیم.دیشب اومد دنبالم رفتیم برام کلی خرید کرد و شام رفتیم بیرون خیلی خیلی شب خوبی بود و اون گفت که اشتباهم و جبران میکنم. اما یه مشکل جدید پیدا کردم فکر مییکردم میتونم فراموش کنم اما نمیتونم هر لحظه اون صحنه های که بهم خیانت میکرد میاد تو ذهنم سعی میکنم بهش فکر نکنم ولی نمیتونم دارم ذره ذره آب میشم کمکم کنین

[آزادخواه]

بچه ها به کمکتون واقعا احتیاج دارم نمیخوام ازش جدا شم دوسش دارم عاشقشم ولی همش اون روزایی رو یادم میاد که اون دختر تو جمع ما بود منم بودم و داشت بهم خیانت میشد دارم دیوانه میشم نمیتونم فراموش کنم راهنماییم راهنماییم کنین آرومم کنین به دادم برسین حتی به خودشم نمیتونم بگم چون مثلا فرصت دادم دیگه نباید فعلا چیزی بگم دیگه. از همه ی اعضا مشاوران شیرین جان و باران جان خواهش میکنم بگین چیکار کنم آروم شم دارم از غصه سکته میکنم....

[آزادخواه]

یه توضیحی هم بدما ما با هم همکاریم ولی نیمه وقت یعنی من فقط 5شنبه جمعه ها میرم اونجا و هر روزی که تو هفته وقت داشته باشم ولی هر موقع که میرم اون هست.الانم تو محل کار خودمم کار اولم. بغض کردم الاناس اشکم سرازیر بشه میشه زودتر جوابمو بدین خیلی احساس تنهایی میکنم

[آزادخواه]

کسی نیست؟؟؟

[shirin1364]

خوب طبیعیه که نتونی خیانت ایشون رو فراموش کنی و شاید ظاهرا به روی خودت نیاری ولی در اصل اینطور نیست
خوب اول باید به این نتیجه برسی که ایا این دوست شما فرد قابل اطمینانی هست . یعنی میتونی بهش تکیه کنی
عزیزم زندگی که شوخی نیست . تا وقتی که دوست هستی با تمام وابستگی ها خیلی راحت میتونی جدا بشی ولی وقتی وارد زندگی زناشویی بشی خیلی همه چیز سخت میشه.
به صرف اینکه شب اومده دنبالت و شب خوبی داشتید نمیتونی بگی اون خوب شده و پشیمون از کارش و دیگه تکرار نمیکنه
به نظرم گفتن اینکه نمیتونم اخه من عاشقشم و ..... فقط خودتو داغون میکنه.
در ثانی سعی کن این قضیه خیانتشو توی ذهنت کمرنگ کنی و دیگه بهش فکر نکنی ... تا میخواد فکرت بره سمتش به گذشتی که کردی فکر کن و فکرتو به خاطره ای خوب مشغول کن. مطمئننا سخته ولی شما فردی هستی که نمیخوای این رابطه تموم بشه پس باید این مسئله را خاک کنی.
در کل نظر من این هست که زود تصمیم نگیر . عادت کردی به این رابطه واسه همین میگی نمیتونی.
عزیزم امیدوارم تصمیمات عجولانه نگیری . گذر زمان این خاطره تلخو برات کمرنگ میکنه ولی ایا مطمئنی که این خاطره تلخ دیگه برات اتفاق نمی افته

[آزادخواه]

سلام مرسی شیرین جان ولی یه نکته هست راستش این خیانت 2ماه قبل از اینکه من بفهمم تموم شده بود اونم اگه یکی به من نمیگفت شاید دیگه نمیفهمیدم انقدر که حرفه ای عمل کرد! به نظر شما چطور میتونم بفهمم باز کاری میکنه یا نه؟ یا اینکه این آقا یه اشتباه کرد یا پشیمونه و دیگه تکرار نمیکنه یا نه کارش اصلن اینه. اینو حتی گذشتزمان هم نشون نمیده چون شاید باز اطمینانم و جلب کنه بدون اینکه من بفهمم کارشو بکنه ولی من از این میترسم که اون موقع ازدواج کرده باشم و بیشتر داغون شم چطور میتونم بفهمم الان

[shirin1364]

خوب ما قرار نیست کنترل کننده کسی باشیم و اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست . چون اگر اقا یا خانومی بخواد کاری کنه مطمئنا چیزی نمیتونه مانعشون بشه. ولی ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه. به خودم متاهل هستم و به شوهرم اعتماد دارم . چون هیچوقت کاری نکرده که من بهش شک کنم مثلا من هر وقت بخوام گوشیشو نگاه میکنم. هیچوقت موبایلش خاموش نیست و ......
و من اعتماد دارم. اما اگر روزی یه کاری کنه که اعتماد من خدشه دار بشه . مطمئننا زندگیم مثل سابق نخواهد بود حالا هر چی سعی کنم اعتماد کنم بازم اون شک و بدبینی در وجودم هست حالا یا به مرور زمان کمرنگ میشه یا نمیشه و منجر به دعوا و .... میشه .
تو هم الان چنین شرایطی را داری شاید ایشون قبلا تلفنش زنگ میخورد و جواب نمیداد برات مهم نبود ولی الان اگر پیش بیاد هزار تا علامت سوال میاد توی سرت که این کی بود که نخواست جوابش رو بده و .....
زندگی که بر پایه شک بنا شده باشه فایده ای نداره و شانس اوردی که در حال حاضر وارد زندگی نشدی ... از این بابت خدا رو شکر کن که فرصت بیشتری داری
اما در مورد اینکه میگی 2 ماه قبل از فهمیدن شما رابطه اش تموم شده !!!!!!! ایا نپرسیدی به خاطر چی تموم شده . شاید با اون خانوم به مشکل خوردند که تموم شده و شاید دلیش پشیمونی از کارش نبوده ... به نظرم فقط زمان مشکلتو حل میکنه . شما الان محتاط تر شدی و مطمئن باش از رفتارش میتونی یه چیزایی بفهمی...