نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: خیانت پدر !

1199
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2017
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت پدر !

    سلام

    پدرم از حدود سه سال پیش با به خانومی دوست شدن ! که من و مادرم قضیه رو آخرای سال اول دوستیشون فهمیدیم! بهد از اون به کمک خانواده ی پدریم یعنی خواهراش تا یه جایی فک می کردیم همه چیز حل شده و اون زن بیرون رفته از زندگیه ما . طوری که عمه ی من چندبار با طرف صحبت کرد و قرار بود ول کنه اما ....! پدرم توی این چن سال طوری وانمود میکرد انگار خبری نیس اما من چن بار مچشو گرفتم .

    چن هفته ی پیش که باهاش تنها بیرون بودم بحث و پیش کشیدم . اول برگشت گفت که تو یه خواهر ناتنی داری !!! (بچه ی اون زنه !!! ) بعد گفتش که من برای شما چیزی کم نذاشتم از پول (ولی نمیفهمه همه چیز پول نیس ) و منم نیازهای جنسی دارم و هنوز جوونم !!!!!!(پدرم 50 و مادرم 60 سال داره) . آخرشم گفت شما برا من یه چیز دیگه این . ولی میخاد اونم بگیره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    از اون روز زندگیم کابوس شده ! به مامانم هیچی نگفتم ! به عمم هم نمیتونم چیزی بگم دیگه چون دکتر گفته به خاطر قلبش نباید مظطرب بشه .


    نمیدونم چیکاااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ار کنم . کمکم کنیننننننن خواااااااااااهش . میخام این کابوس زودتر تموم شه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    835
    نوشته ها
    54
    تشکـر
    148
    تشکر شده 58 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت پدر ! شدید به کمکتون نیاز دارم !

    سلام مریم جان
    میفهمم چقدر ناراحتی و واقعا متاسفم پدر شما باید قبل از انجام هر کاری محیط خونواده رو برای پذیرش عضو جدید آماده میکرد هر چند کار ساده ای نبوده و شایدم بخاطر همینم ترجیح داده پنهانی با اون خانم رابطه داشته باشه اما اینو بگم این رفتار در بسیاری از ازدواجهایی شبیه ازدواج پدر و مادر شما مشاهده شده معمولا آقایایونی که چند سال از همسرشون کوچیکترن در میانسالی به دلیل اینکه خانمها زیر بار زندگی کمی فرسوده شدن و نمیتونن نیاز اونارو برآورده کنن، تجدید فراش میکنن البته من کاملا با این قضیه مخالفم و اینو دلیلی برای تجدید فراش نمیدونم و از نظر من هر مشکلی راه حلی داره
    به هر حال کم کم موضوع رو به خاواده ی پدرتون بگید و اجازه بدید اونا هم در جریان باشن این کار باعث میشه از کابوسی که گرفتار شدید خلاص بشید و بارتون سبکتر بشه اونا بزرگ خانواده هستن و بهتر میدونن چطور با این مساله برخورد کنن
    موفق و پیروز باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد