نمایش نتایج: از 1 به 27 از 27

موضوع: ازدواج کردن دوست دخترم

3748
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج کردن دوست دخترم

    سلام
    بنده حدود سه ساله با دختری رابطه دارم،یک سال اول خیلی دوسش داشتم ولی عشقی زیاد نداشتم،در حالیکه اون از روز اول عاشقم بود و دوسم داشت
    بعد یکسال یه جدایی بین ما افتاد و بنده به صورت کوتاه با فرد دیگری رابطه پیدا کردم و زود قطع کردم،و رابطه ام رو باز با دختری که دوسش داشتم از سر گرفتم اینبار واقعا عاشقش شدم،هر روز عشقمون بیشتر میشد،تا یه روز که فهمید من با کسی رابطه داشتم،گفت بهش خیانت کردم،منم جوابی نداشتم بدم
    چند بار باهام قهر کرد ولی راضیش میکردم برگرده،اما مثل قبل حسش بهم زیاد نبود،همش میگفت قلبش شکسته...
    تا اینکه بهم گفت براش خواستگار میاد امروز،من خیلی بهم ریختم،میگه دوسم داره ولی دیگه بهم اعتمادی نداره
    از طرفی مشکلات خانوادگی داره
    من نمیدونم چیکار کنم،حتی تا مرز خودکشی هم پیش رفتم
    اگه به خواستگارش جواب مثبت بده،من واقعا نمیدونم چیکار کنم
    از طرفی هم میدونم دوسم داره
    الان سه روزه نه خوابیدم نه چیزی خوردم نشستم کنج اتاق
    خیلی نا امید شدم،حس میکنم جز خودکشی چاره ای ندارم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    سلام
    میشه بگید از کجا اطلاع پیدا کرد که شما با فرد دیگری رابطه داشتید و ایا شما زمانی که با ایشون بودید با اون خانوم هم رابطه ای داشته اید یا به طور کامل تمام شده بود؟

  3. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin1364 نمایش پست ها
    سلام
    میشه بگید از کجا اطلاع پیدا کرد که شما با فرد دیگری رابطه داشتید و ایا شما زمانی که با ایشون بودید با اون خانوم هم رابطه ای داشته اید یا به طور کامل تمام شده بود؟
    از طریق ایدی یاهوم.باید بگم ارتباط من با اون فرد در حد چت بوده!!!
    ایشون وقتی فهمید با اون طرف مقابل ارتباط برقرار کرد و همین باعث ازم فاصله بگیره.
    خیر من وقتی که ایشون نبودن با اون خانم ارتباط داشتم اما حرفمو باور نمیکنه

  5. کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    خوب میشه بگید چه مدت قطع رابطه کرده بودید و ایا بعد از اینکه مجدد دوست شدید و قبل از اینکه دوستتون بفهمه شما با فرد دیگری ارتباط داشتید دوستتون باز شما را مثل گذشته دوست داشت و عاشقتون بود یا نه حس می کردید علاقه اش کمرنگ تر شده .؟؟؟

  7. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin1364 نمایش پست ها
    خوب میشه بگید چه مدت قطع رابطه کرده بودید و ایا بعد از اینکه مجدد دوست شدید و قبل از اینکه دوستتون بفهمه شما با فرد دیگری ارتباط داشتید دوستتون باز شما را مثل گذشته دوست داشت و عاشقتون بود یا نه حس می کردید علاقه اش کمرنگ تر شده .؟؟؟
    قطع رابطه نبود،ایشون مشکل خانوادگی داشت حدود 1 ماه باهم ارتباط نداشتیم،قبل اینکه بفهمه خیلی عاشقم بود،ایشون ادم احساسی شدیدی هستن،خیلی روی من حساب میکرد،وقتی جریان رو فهمید حتی به بیمارستان کارش کشید...
    اینو مطمنم که خیلی عاشقم بود ولی الان میگه دوستت دارم ولی دلم شکسته.
    من همه جوره میخوامش اما تا وقتی اینجوری میگه کاری ازم برنمیاد
    امروزم براش خواستگار میره و چون فامیلشون هست و خانواده سفت و سختی دارن حتی بزور هم شده مجبورش میکنن جواب مثبت بده:-(

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    خوب ظاهرا مشکل شما اونقدر حاد نبوده که ایشون اینقدر خودشون رو عذاب دادند و احساساتی برخورد کردند.
    شاید شرایط نامساعد خانوادگی که میگید دارند هم مزید بر این رفتارهای ایشون شده
    شاید ایشون مسائل شکست و خیانت را در یکی از اطرافیانش دیده و اسم کار شما را هم خیانت گذاشته و رنجیده .
    ایاتا حالا به شما مشکل خانوادگیشو گفته ؟؟؟؟
    فرض کنید ایشون فقط بخاطر این کار شما رنجیده و ازتون دوری میکنه . پس باید بگیم ادمی که 100 درصد عاشق بوده و در مقابل چنین اتفاقی اینجوری برخورد میکنه و بیشتر از شما خودش را عذاب میده بخاطر نداشتن گذشت در اینده هم باهاش به مشکل بخورید.
    فردی که اینجوری از پا در میاد و دچار سرخوردگی میشه در اینده به خانواده لطمه میزه و نمیتونه کانون گرم خانواده را اداره کنه. چون جلوی مشکلات زود از پا در میاد.
    من نمیدونم چقدر از ایشون شناخت دارید و چه صفت های مثبت و منفی داره و شما میدونی یا شرایط خانوادگیش به چه شکلیه ولی نظر شخصی من اینه که خیلی بهش پیله نکنید. بذارید چند روز زمان بخوره
    کلا همه ادم ها اینجوریند که وقتی زیاد نزدیکشون میریم ازمون دور میشن.
    من نمیدونم چرا تصور میکنم خواستگاری در میان نیست . ولی اگر باشه و ایشون میتونند زمان بخوهند برای فکر کردن و شما هم در صورتی که شناخت کاملی دارید پیش قدم شید برای رفتن با خانوادتون به خونشون برای یک جلسه معارفه .

  10. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin1364 نمایش پست ها
    خوب ظاهرا مشکل شما اونقدر حاد نبوده که ایشون اینقدر خودشون رو عذاب دادند و احساساتی برخورد کردند.
    شاید شرایط نامساعد خانوادگی که میگید دارند هم مزید بر این رفتارهای ایشون شده
    شاید ایشون مسائل شکست و خیانت را در یکی از اطرافیانش دیده و اسم کار شما را هم خیانت گذاشته و رنجیده .
    ایاتا حالا به شما مشکل خانوادگیشو گفته ؟؟؟؟
    فرض کنید ایشون فقط بخاطر این کار شما رنجیده و ازتون دوری میکنه . پس باید بگیم ادمی که 100 درصد عاشق بوده و در مقابل چنین اتفاقی اینجوری برخورد میکنه و بیشتر از شما خودش را عذاب میده بخاطر نداشتن گذشت در اینده هم باهاش به مشکل بخورید.
    فردی که اینجوری از پا در میاد و دچار سرخوردگی میشه در اینده به خانواده لطمه میزه و نمیتونه کانون گرم خانواده را اداره کنه. چون جلوی مشکلات زود از پا در میاد.
    من نمیدونم چقدر از ایشون شناخت دارید و چه صفت های مثبت و منفی داره و شما میدونی یا شرایط خانوادگیش به چه شکلیه ولی نظر شخصی من اینه که خیلی بهش پیله نکنید. بذارید چند روز زمان بخوره
    کلا همه ادم ها اینجوریند که وقتی زیاد نزدیکشون میریم ازمون دور میشن.
    من نمیدونم چرا تصور میکنم خواستگاری در میان نیست . ولی اگر باشه و ایشون میتونند زمان بخوهند برای فکر کردن و شما هم در صورتی که شناخت کاملی دارید پیش قدم شید برای رفتن با خانوادتون به خونشون برای یک جلسه معارفه .
    مشکل خانوادگیش اینه که ایشون قبلا یبار ازدواج کردن!
    خواستگاریش واقعیه،تا امروز صبح بهم اس ام اس میداد،ایشون از نظر هیچ چیز منفی نداره و چون خیلی ادم احساساتی هست و خیلی خیلی زیاد فکر میکرد من ادم خوبیم وقتی اون جریان رو فهمید دچار سرخوردگی شد...اما بازم برگشت و گفت دوسم داره...ما همه جوره تفاهم داریم باهم و هیچگونه مشکلی نداریم جز همون جریان!!
    هردومون هم دانشجو هستیم.
    من خیلی بخاطرش سختی کشیدم از خیلی چیزا گذشتم.. الان نمیتونم تصور کنم که منی که انقد عاشقشم و روز و شب ندارم ببینم داره با یه کس دیگه ازدواج میکنه!
    دیگه هیچوقت نمیتونم کسی رو وارد زندگیم کنم و دوسش داشته باشم،چون همه عشق و علاقمو پای این گذاشتم و اگه ترکم کنه، اگه جسمم سالم بمونه از نظر روحی داغون میشم
    الانم ترم اخر هستم ولی با این مشکلی که هست اصلا نمیتونم سراغ درس برم
    کلا زندگیم نابود میشه.
    میاد بهم میگه چاره ای ندارم.. بعد منو با اون فرد خواستگار مقایسه میکنه میگه اون خیلی صادقانه اومده بهم گفته قبلا چیکارا کرده حتی رابطه جنسی با بعضیا داشته اون اقا!!!!
    با اینحال میگه از من بهتره چون من بهش خیانت کردم:-o
    دیگه واقعا کم اوردم،همیشه میترسیدم عاشق بشم،حالا اینجوری.. .
    بر فرض من بدترین کارو هم کرده باشم،ولی بخدا انصاف نیست خودش دیده چقد براش زجر کشید،حتی کارم به خودکشی رسیده بود ولی اون گفت دوسم داره..ولی هربار میگه من قلبشو شکستم قلبش بی حس شده...
    همینجوری پیش برم دو روز دیگه نمیتونم تحمل کنم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1659
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    3
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    سلام
    من از مشاورين سايت نيستم.
    اين اتفاق واس منم افتاده که کسى که دوسش داشتم بهم خيانت که نميشه گفت, بهم پشت کرد و باعث بي اعتمادى من نسبت به خودش شد.
    عزيز من اين حرفاى خودکشيو نخوردنو نخوابيدن چيه؟!!!!!
    برو درستو حسابى باهاش صحبت کن, مثلا تو عصر ارتباطاتيم!!!
    قانعش کن که چيزى نبوده, البته اگه نبوده و ميتونى دلايل محکمى داشته باشى.
    بگو فقط اون به من پيام ميدادو باهام دردو دل ميکرد!!!! اگه واقعا ميخوايش با خانوادت صحبت کن برين خواستگاريش, از خوبياى خودت بگو, از خاطراتى که باهم داشتين واسش بگو, دلشو بدست بيار, يکمم جاده خاکى بزن پسره رو خرابش کن, بگو درسته همه چيو بهت گفته ولى در هر حال رابطه جنسى داشته چه معلوم بعد ازداوجشم نداشته باشه, يه بار که بهش مزه کرده...
    خلاصه اگه دوسش دارى بايد واس بجنگى بايد تلاش کنى, خيلى عذر ميخوام ولى اين بچه بازياو سوسول بازيا که کنج خونه بشينى خودکشى کنى, غذا نخورى... همه مفت, نه واس تو زن ميشه نه واس اون خانوم شوهر...

    در ضمن من به اون خانوم حق ميدم از دستت ناراحت باشه و نسبت بهت بى اعتماد شده باشه چون واس خودمم اين اتفاق افتاده همون طور که گفتم چون تو مرحله حساسى هستى سريع با خانوادت حرف بزن و برو خواستگاريش تا بفمه چقد دوسش دارى, ولى قانع کردن اون خانوم کار خودته و فقط يه زبون ميخواد, يکم سعيو تلاش ميخواد و گريه که برگ سبزته جواب ميده ناجور.
    نترس اگه مردونگيتو بهش ثابت کرده باشى, گريه هيچى از مرديت کم نميکنه.

    اينا فقط نظر شخصى منه.

    اميدوارم مشکلت حل بشه و در کنار اين خانوم يه عمر با خوبيو خوشى زندگى کنيد.

  13. کاربران زیر از nofi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    براش متاسفم
    اللن بهم پیام داد و میگه
    " شنیدی میگن که هر کس بدی کنه دودش تو چشم خودش میره؟
    تو بدی کردی بمن و باعث شدی من عشقتو پاک کنم از قلبم
    هر کس قلبمو بشکنه طرفش نمیرم"

    اینا پیامایی بود که الان بهم داد
    به نظر ادم یه خطایی بکنه ایا اینجوری باید ترکش کنن؟؟
    خودش میگه میدونم الان عاشقمی ولی نمیخوامت
    با زبون خودش میگه میخوام برم خوشبخت بشم
    من فکر میکنم که خطای من بهانه ای بود برای رفتنش
    به قول معروف اب نمیدید وگرنه شناگر ماهری بود
    باهام موند همین که کس دیگه ای اومد رفت با اون..
    حالا جواب دل شکسته منو کی میده؟
    کی قلبمو میتونه اروم کنه؟؟
    ای خدا یا ارومم کن یا جونمو بگیر..

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1659
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    3
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    حالا در نهايت چه به هم برسيد چه نرسين اين اتفاق درساى خوبى بهت داده و وقتى از اين دپرسى درآمدى متوجهش ميشى.
    بيخال عزيز, منم از اين شکستا خوردم سعى کن با ورزش و کلاس موسيقى, زبان... خودتو مشغول کنى ولى به نظر من هنوز قضيه شما تموم نشده و هنوز اميدى هست که پايان خوشى داشته باشه.
    يه نظريه پرداز بزرگ به نام مهدى ابراهيمى ميگه:
    " عشق در قلب زنان(دخترا) بعد شکست عشقى از بين نميرود, فقط از مردى به مرد ديگر انتقال ميابد "
    البت دقيق جملش اين نبود ولى مضمونش همين بود.

    موفق و پيروز باشى, چه با اون خانوم چه بدون اون خانوم!!!

    سعيو تلاش فراموش نشه.

  16. کاربران زیر از nofi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط nofi نمایش پست ها
    حالا در نهايت چه به هم برسيد چه نرسين اين اتفاق درساى خوبى بهت داده و وقتى از اين دپرسى درآمدى متوجهش ميشى.
    بيخال عزيز, منم از اين شکستا خوردم سعى کن با ورزش و کلاس موسيقى, زبان... خودتو مشغول کنى ولى به نظر من هنوز قضيه شما تموم نشده و هنوز اميدى هست که پايان خوشى داشته باشه.
    يه نظريه پرداز بزرگ به نام مهدى ابراهيمى ميگه:
    " عشق در قلب زنان(دخترا) بعد شکست عشقى از بين نميرود, فقط از مردى به مرد ديگر انتقال ميابد "
    البت دقيق جملش اين نبود ولى مضمونش همين بود.

    موفق و پيروز باشى, چه با اون خانوم چه بدون اون خانوم!!!

    سعيو تلاش فراموش نشه.
    یه هفتس نه خوابیدم و نه خوردم
    الان کلی بهم فحش داد که بهش خیانت کردم دیگه بهش اس ندم
    بعدش میگه پسر خالش 10 ساله عاشقشه و اینحرفا
    اخرشم بای داد و رفت
    حتی نزاشت جواب خداحافظی شو بدم
    یعنی همه دخترا اینجورین؟؟؟؟
    یا شانس من اینجوری بود؟؟؟
    هرچی ادم خوبی باشی بدتر به سر ادم میاد
    یعنی تا چند وقت دیگه میتونم سر پا بشم؟؟

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1659
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    3
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نه همه دخترا اينجورى نيستن خيلى عذر ميخوام اين حرفو اينجا ميزنم اما ازش اينم ندارن که به خودت بخواى صدمه بزنى.
    به خودت برس, بهترين باش و در رابطه بعديت بهترينو انتخاب کن, تو لياقتت بيشتر از ايناست, بزار اگه يه روزى يه جايي تو رو ديد حسرت تو رو بخوره که چرا اون با تو نيست.
    خوب بخواب, خوب بخور, ورزش کن, با دوستات بيشتر برو بيرون, فکر الکى هم نکن. زود زود زود سر پا ميشى.

    با ارزوى بهترين ها.

  19. کاربران زیر از nofi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط nofi نمایش پست ها
    نه همه دخترا اينجورى نيستن خيلى عذر ميخوام اين حرفو اينجا ميزنم اما ازش اينم ندارن که به خودت بخواى صدمه بزنى.
    به خودت برس, بهترين باش و در رابطه بعديت بهترينو انتخاب کن, تو لياقتت بيشتر از ايناست, بزار اگه يه روزى يه جايي تو رو ديد حسرت تو رو بخوره که چرا اون با تو نيست.
    خوب بخواب, خوب بخور, ورزش کن, با دوستات بيشتر برو بيرون, فکر الکى هم نکن. زود زود زود سر پا ميشى.

    با ارزوى بهترين ها.
    سپاس فراوان از شما

    فکر نکنم بتونم با دختری باشم حداقل تا 1-2 سال،چون وقتی همه چیتو زندگیتو پای کسی بزاری بعد اینجوری جوابتو بده و بره سخت میشه رابطه ای شکل داد

    با اینکه خطایی کرده بودم اما واقعا ادم بدی نیستم که اینجوری کرد باهام
    دیگه سعی میکنم به خودم بیام،کلی خانوادم از حالی که داشتن عذاب میکیدن و کاری نمیتونستن برام انجام بدن
    واقعا نمیدونم "عشق" بده یا ادما بدن
    انشالله روزی بیاد که کسی همچین غمی رو نچشه
    با اینحال از همینجا براش ارزوی موفقیت میکنم
    اگه یوقتی اینو اتفاقی خوند بدونه که من عاشق واقعی بودم در حالی که باهام اینجوری برخورد کرد بازم براش ارزوی خوشبختی کردم ..

  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    ببین من نظرم اینه که با اس ام اس نمیتونی چیزیو بفهمی. باید ببینیش تا برای هر حرفی که میزنه یه جوابی بدی بهش، اینطوری احتمالش بیشتره که قانع بشه. سعی کن یه جور ببینیش و جدی تر باهش صحبت کنی. اگه خودت اشتباه خودتو نبخشی و براش دلیلی پیدا نکنی اونم نمیتونه اینکار و بکنه. من فکر میکنم این که تو با کس دیگه ای رابطه داشتی در زمانی که اون پیشت نبوده یه جور خواستی فکرتو با چیزی مشغول کنی تا فکر ندیدنش عذابت نده. در واقع در اون زمان دلت برای حرفاشو کاراش تنگ شده بود نیاز داشتی یکی همون حرفا رو بهت بزنه تا شاید آروم بشی. اگه اینطوری که میگم باشه یه جور اینو بهش بفهمون. آخه اسم هر کاریو که نمیشه خیانت گداشت. بهش معنای خیانت و بفهمون بهش بگو که اگه تو یه همچنین مساله ای اینقد ناراحتت کرده مطمئن باش شاید از این موارد تو زندگی با همسر آیندتم ببینی. ولی حداقلش اینه که تو بهش ثابت کردی چقد براش ارزش قائلی و دوباره برگشتی. منم فک میکنم باس باهش جدی تر صحبت کنی و بهش بگو فکر نکنه همسر آیندت خیلی گل و بلبله. خودتو با اون فرده دیگه مقایسه کن ببین که از نظر عشق دوست داشتن و مطمئن بودن از اینکه عشقتون مانع خیانت میشه از اون پسره دیگه خیلی جلوتری. اگه اینا رو بهش نگی اون هم چشاشو بسته و هیچی نمیبینه و فکر میکنه خواستگارش خیلی عالیه و حتی کوچکترین رفتار نامناسب مثل کار تو هم ازش سر نمیزنه. ازش بخواه معنای عشق و خیانت و فرد ایده آل برای زندگی و بهت بگه. این مفاهیم و برای هم تشریح کنین تا یکم چشماش باز بشه به روی حقایق. مقایسه یادت نره البته فوق العاده سنجیده

  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    فکر کنم دیگه کار از این چیزا گذشته،
    خودش بهم گفت میدونم خطا کردی و الان پشیمونی،همچنین گفت میدونم زیاد عاشقمی..ولی نمیتونم دیگه با تو...نمیدونم چرا اینجوری کرد در حالیکه خودشم قبول داره خطا کردم و عاشقشم...دیشب خیلی بد باهام تموم کرد...همش گفت تقصیر خودته..فکر کنم که این اشتباه رو برای اینکه راحت ولم کنه هی تکرار میکنه..همش میگفت اون اشتباهت باعث میشه راحت تر ولت کنم!!
    واقعا دنیای عجیبیه،منی که براش میمردم رو اینجوری ول کرد و رفت با دیگری...بخدا دیگه از همه چی نا امید شدم...هیچی نیست خوشحالم کنه...ثانیه ها اصلا نمیگذرن...

  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    154
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    سلام
    مشکلی که برات پیش اومده تقریبا شبیه مشکل منه با این تفاوت که تو خودت باعث شدی عشقت ولت کنه یعنی با دختردگه ای دوست شدی که باعث شده عشقت حسابی ازت ناراحت بشه
    ولی من اصلا هیچ کاری نکردم و اون دختر به بهانه اینکه تفاهم نداریم منو ول کرد!

  24. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط tati68 نمایش پست ها
    سلام
    مشکلی که برات پیش اومده تقریبا شبیه مشکل منه با این تفاوت که تو خودت باعث شدی عشقت ولت کنه یعنی با دختردگه ای دوست شدی که باعث شده عشقت حسابی ازت ناراحت بشه
    ولی من اصلا هیچ کاری نکردم و اون دختر به بهانه اینکه تفاهم نداریم منو ول کرد!
    والا من فقط در حد چت بود،اونم زمانی که خودش یه مدت ازم جدا شده بود،تازه یه عاشق واقعی بدترین چیز رو میتونه ببخشه
    به نظر من اینا بهانس
    یا حتی قضیه خودت که دختره گفت تفاهم نداره اونم بهانس...
    این روزا دخترا گرگ شدن،اون به عنوان یه سکوی پرتاب ازم استفاده کرد،تا دید میتونه پرواز کنه منو زیر پاش له کرد و رفت.

  25. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    154
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    والا من فقط در حد چت بود،اونم زمانی که خودش یه مدت ازم جدا شده بود،تازه یه عاشق واقعی بدترین چیز رو میتونه ببخشه
    به نظر من اینا بهانس
    یا حتی قضیه خودت که دختره گفت تفاهم نداره اونم بهانس...
    این روزا دخترا گرگ شدن،اون به عنوان یه سکوی پرتاب ازم استفاده کرد،تا دید میتونه پرواز کنه منو زیر پاش له کرد و رفت.

    ___________________________

    خود من بعد اینکه دوس دخترم گفت جدابشیم به خانوادم گفتم این دختر رو میخوام...بعد به دوس دخترم گفتم بیا با مادرم حضوری حرف بزن شاید نظرت نسبت به من عوض بشه...این شد که دوس دخترم با مادرم حرف زد
    نتیجش این شد که دوس دخترم گفت ارتباطمون تا روز خواستگاری که سال دگه هست قطع بشه ولی هفته ای یکبار باهم چت کنیم و گاهی خودم بهت زنگ یا اس میدم و ازت خبر میگیرم! این شد که منم پیشنهادش رو قبول کردم.
    به نظرم تو هم میتونی با خانواده در میون بذاری و بری خواستگاریش ...اگه واقعا دختره رو میخوای باید بجنگی نه اینکه بشینی غصه بخوری

  26. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط tati68 نمایش پست ها
    ___________________________

    خود من بعد اینکه دوس دخترم گفت جدابشیم به خانوادم گفتم این دختر رو میخوام...بعد به دوس دخترم گفتم بیا با مادرم حضوری حرف بزن شاید نظرت نسبت به من عوض بشه...این شد که دوس دخترم با مادرم حرف زد
    نتیجش این شد که دوس دخترم گفت ارتباطمون تا روز خواستگاری که سال دگه هست قطع بشه ولی هفته ای یکبار باهم چت کنیم و گاهی خودم بهت زنگ یا اس میدم و ازت خبر میگیرم! این شد که منم پیشنهادش رو قبول کردم.
    به نظرم تو هم میتونی با خانواده در میون بذاری و بری خواستگاریش ...اگه واقعا دختره رو میخوای باید بجنگی نه اینکه بشینی غصه بخوری
    این دختر ما هم یهویی عوض شد!! الان دیگه رفته نامزد کرده،برام مهم نیست،غصه هم دیگه نمیخورم برای اون!! اگه غصه ای هم باشه برای خودم میخورم که 3 سال از همه چی زدم تا با اون باشم!
    بعد یهویی بیاد بگه تو برام مردی و هیچوقت نمیتون مباهات باشمو و ....
    فکر نکنم ارزش اینو داشته باشه به خانوادم بگم،هرچند این پیشنهاد رو هم کردم..ولی خب وقتی یکی بخواد بره میره
    اما مطئنم که چوبشو میخوره،
    زمانی که باهام اشنا شد حسی بهش نداشتم..گفت عاشقتم..گفتم من حسی بهت ندارم...ولی دلم براش سوختتت..باهاش موندم...چندبار خواستم ولش کنم دلم نیومد..کلی شرایط خوب داشتم به خاطرش زیر همه موقیعت های زندگیم زدم...کم کم عاشقش شدم....حالا بر فرض من یه خطایی کردم اونم خیلی شدید ولی حقم این نبود اینجوری کنه..عشق واقعی هیچوقت از بین نمیره...نه اینکه با اولین خطا بیاد بگه دیگه توی قلبم نیستی.. وبا اولین نفر دیگه ای که براش اومد منو بفروشه و بره..اخرشم با فحش بهت بگه دیگه مزاحمم نشووو...
    بــــــــــــــــــــــله اینم از داستان ما

  27. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    این دختر ما هم یهویی عوض شد!! الان دیگه رفته نامزد کرده،برام مهم نیست،غصه هم دیگه نمیخورم برای اون!! اگه غصه ای هم باشه برای خودم میخورم که 3 سال از همه چی زدم تا با اون باشم!
    بعد یهویی بیاد بگه تو برام مردی و هیچوقت نمیتون مباهات باشمو و ....
    فکر نکنم ارزش اینو داشته باشه به خانوادم بگم،هرچند این پیشنهاد رو هم کردم..ولی خب وقتی یکی بخواد بره میره
    اما مطئنم که چوبشو میخوره،
    زمانی که باهام اشنا شد حسی بهش نداشتم..گفت عاشقتم..گفتم من حسی بهت ندارم...ولی دلم براش سوختتت..باهاش موندم...چندبار خواستم ولش کنم دلم نیومد..کلی شرایط خوب داشتم به خاطرش زیر همه موقیعت های زندگیم زدم...کم کم عاشقش شدم....حالا بر فرض من یه خطایی کردم اونم خیلی شدید ولی حقم این نبود اینجوری کنه..عشق واقعی هیچوقت از بین نمیره...نه اینکه با اولین خطا بیاد بگه دیگه توی قلبم نیستی.. وبا اولین نفر دیگه ای که براش اومد منو بفروشه و بره..اخرشم با فحش بهت بگه دیگه مزاحمم نشووو...
    بــــــــــــــــــــــله اینم از داستان ما

    سلام
    دمت گرم که وقتی دختره بهت گفت عاشقته درکش کردی و بهش اهمیت دادی.
    ولی منم یک دو سه ماهیه که با یک پسره دوست شدم. رایطمون بیشتر از طریق چت بود چند بار هم بیرون رفتیم. اون چون از من خوشش اومده بود اومد طرفم ولی حالا از شخصیتش خیلی خوشم اومده درواقع بهش وابسته شدم. ولی نمیدونم چرا یک دو هفته اییه ازم خبری نمیگیره تا هفته پیش که میگفت سرش شلوغه ولی بازم اهمیتی نمیده ینی تا من حالشو نپرسم خودش زنگ نمیزنه.
    از طریق چت بهم گفت که تو خیلی پاک و معصومی ولی من اینطوری نیستم نمیخوام معصومیت تو از بین ببرم. گفتم که منم اعتقاداتم مثل خودته ولی اوایل نمیخواستم بهت نزدیک بشم چون بیشتر میخواستم خودتو بشناسم. فکر کنم همش میخواد بهانه بگیره. بهش گفتم که چرا هی بهانه میگیری بعد اون گفت که بدبین نباشم و بهش فرصت بدم. یه بار دیگه هم بهش توضیح دادم که من دوسش دارم و در مورد من اشتباه فکر کرده ولی اون جواب داد که اوکی میشه. به نظرت اون نظرش چیه چرا داره هی فاصله میگیره. اون بهم گفته با من مشکلی نداره ولی دوست داره خیلی کارا رو بکنه که شاید من از عهدش بر نیام. میگه میترسم بیشتر از این وابستت بشم بعد تو نتونی هر موقع بخوام پیشم باشی. به نظرت اون میخواد منو فراموش کنه و ازم فاصله بگیره؟ هی به من میگه بهش فرصت بدم

  28. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahkameh نمایش پست ها
    سلام
    دمت گرم که وقتی دختره بهت گفت عاشقته درکش کردی و بهش اهمیت دادی.
    ولی منم یک دو سه ماهیه که با یک پسره دوست شدم. رایطمون بیشتر از طریق چت بود چند بار هم بیرون رفتیم. اون چون از من خوشش اومده بود اومد طرفم ولی حالا از شخصیتش خیلی خوشم اومده درواقع بهش وابسته شدم. ولی نمیدونم چرا یک دو هفته اییه ازم خبری نمیگیره تا هفته پیش که میگفت سرش شلوغه ولی بازم اهمیتی نمیده ینی تا من حالشو نپرسم خودش زنگ نمیزنه.
    از طریق چت بهم گفت که تو خیلی پاک و معصومی ولی من اینطوری نیستم نمیخوام معصومیت تو از بین ببرم. گفتم که منم اعتقاداتم مثل خودته ولی اوایل نمیخواستم بهت نزدیک بشم چون بیشتر میخواستم خودتو بشناسم. فکر کنم همش میخواد بهانه بگیره. بهش گفتم که چرا هی بهانه میگیری بعد اون گفت که بدبین نباشم و بهش فرصت بدم. یه بار دیگه هم بهش توضیح دادم که من دوسش دارم و در مورد من اشتباه فکر کرده ولی اون جواب داد که اوکی میشه. به نظرت اون نظرش چیه چرا داره هی فاصله میگیره. اون بهم گفته با من مشکلی نداره ولی دوست داره خیلی کارا رو بکنه که شاید من از عهدش بر نیام. میگه میترسم بیشتر از این وابستت بشم بعد تو نتونی هر موقع بخوام پیشم باشی. به نظرت اون میخواد منو فراموش کنه و ازم فاصله بگیره؟ هی به من میگه بهش فرصت بدم
    با توجه به تجربه خودم احتمال زیاد این فرد باهات نمیمونه،سعی کن زیاد عاشقش نشی،که بعد دچار مشکل نشی من..
    منم از چهار ماه پیش،این دختر حرفاش تقریبا همینجوری شده بود سست شده بود و بعد اومد یهویی همه چیو تموم کرد..
    شایدم اون پسره الان با کسی هم رابطه داشته باشه!!
    البته اینا نظر منه،ولی ارزش فکر کردن رو داره
    هیچی به اندازه خودت ارزش نداره،عاشق هر کسی نشو
    این طبیعیه وقتی از کسی خوشت بیاد وابستش بشی فکر میکنی همه چیش عالیه،فکر میکنی دیگه مثل اون وجود نداره
    حتی اینم بهت بگم که،این دختری که ولم کرد اون اوایل من زیاد قیافش به دلمم نمینشست..نه اینکه اون بد باشه و من خوب،اما خب هرکسی از چیزایی خوشش میاد..اما بعد میدیدم چقد میگه دوسم داره،میگه قیافه دست ادما نیس،من گناهی ندارم برو به خدا شکایت کن....منم دیدم واقعا راست میگه کم کم عاشقش شدم،حالا فکر میکنم اون زیباترینه،به هیچ دختری نمیتونم نگاه کنم....ولی چاره چیه؟ ترکم کرد و رفت.. بهش گفتم هیچکسی برات مثل من نمیشه و میدونم یه روزی پشیمون میشه.. رابطه ما هم بیشتر چت بود...من 15 ساعت در طول روز باهاش در ارتباط بود..حالا ببین الان چقدر برام سخته ترکم کرده...
    به عنوان یه پسر بهت میگم خودتو درگیر کسی نکن که بقول خودت کمی ازت فاصله گرفته،هرچی بیشتر فشار بیاری بدتره... این اواخر چقد براش گریه میکردم چقدرررررررر زجر میکشیدم ولی رفتتتتت....

  29. کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    با توجه به تجربه خودم احتمال زیاد این فرد باهات نمیمونه،سعی کن زیاد عاشقش نشی،که بعد دچار مشکل نشی من..
    منم از چهار ماه پیش،این دختر حرفاش تقریبا همینجوری شده بود سست شده بود و بعد اومد یهویی همه چیو تموم کرد..
    شایدم اون پسره الان با کسی هم رابطه داشته باشه!!
    البته اینا نظر منه،ولی ارزش فکر کردن رو داره
    هیچی به اندازه خودت ارزش نداره،عاشق هر کسی نشو
    این طبیعیه وقتی از کسی خوشت بیاد وابستش بشی فکر میکنی همه چیش عالیه،فکر میکنی دیگه مثل اون وجود نداره
    حتی اینم بهت بگم که،این دختری که ولم کرد اون اوایل من زیاد قیافش به دلمم نمینشست..نه اینکه اون بد باشه و من خوب،اما خب هرکسی از چیزایی خوشش میاد..اما بعد میدیدم چقد میگه دوسم داره،میگه قیافه دست ادما نیس،من گناهی ندارم برو به خدا شکایت کن....منم دیدم واقعا راست میگه کم کم عاشقش شدم،حالا فکر میکنم اون زیباترینه،به هیچ دختری نمیتونم نگاه کنم....ولی چاره چیه؟ ترکم کرد و رفت.. بهش گفتم هیچکسی برات مثل من نمیشه و میدونم یه روزی پشیمون میشه.. رابطه ما هم بیشتر چت بود...من 15 ساعت در طول روز باهاش در ارتباط بود..حالا ببین الان چقدر برام سخته ترکم کرده...
    به عنوان یه پسر بهت میگم خودتو درگیر کسی نکن که بقول خودت کمی ازت فاصله گرفته،هرچی بیشتر فشار بیاری بدتره... این اواخر چقد براش گریه میکردم چقدرررررررر زجر میکشیدم ولی رفتتتتت....
    مرسی از راهنماییت. ولی خب چرا هیچی نمیگه، من این آخرا چند بار بهش گفتم که اگه با من مشکلی داره فورا بهم بگه و منو مسخره خودش نکنه. خیلی اینو بهش تاکید کردم، اونم گفت حتما. ولی الان هی داره اذیت میکنه و میگه که صبر کنم.

  31. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahkameh نمایش پست ها
    مرسی از راهنماییت. ولی خب چرا هیچی نمیگه، من این آخرا چند بار بهش گفتم که اگه با من مشکلی داره فورا بهم بگه و منو مسخره خودش نکنه. خیلی اینو بهش تاکید کردم، اونم گفت حتما. ولی الان هی داره اذیت میکنه و میگه که صبر کنم.
    همینه دیگه،اولش ایجوری میکنه توی کلافگی میزارتت و درست که لحظه ای که اصلا انتظار نداری میزاره میره..بازم میگم همه ادم ها مثل هم نیستن ولی رفتار هارو میشه تشخیص داد

  32. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2024
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    7
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    همینه دیگه،اولش ایجوری میکنه توی کلافگی میزارتت و درست که لحظه ای که اصلا انتظار نداری میزاره میره..بازم میگم همه ادم ها مثل هم نیستن ولی رفتار هارو میشه تشخیص داد
    راستش خیلی ناراحت شدم که اینو گفتی ولی لابد حقیقته دیگه باس قبول کرد به سختی، از خودم بدم میاد که چرا دارم از یه پسر خواهش میکنم که بمونه چون من خیلی مغرور تر از این حرفا بودم،اما خب شخصیتی داشت که من همیشه دوست داشتم.
    تو هم سعی کن یه مدتی خودتو با یه کاری به شدت مشغول کنی تا کمکم از ذهنت بره، با آدمای جدید آشنا شو و موفقیت های جدید بدست بیار مطمئن باش سریع فراموش میشه. اینو فراموش نکن هیچ چیزی مثل زمان نمیتونه درمان مشکلات باشه. زمان همه چیو حل میکنه. برو سمت فعالیتهایی که تجربش رو داری که تو رو به شدت درگیر میکنه و اونقد خستت که روز و شب برات نذاره بعد از یه مدتی میبینی که دیگه هیچ احساس خاصی نداری و دوباره از همه چیز دور و برت لذت میبری حتی به مرحله ای میرسی که از خودت تعجب میکنی که چرا یه زمانی به یه همچین آدمی وابسته شدی. و بعدش خیلی عاقلانه برو سمت کسی که ارزش داره. من خیلی گذر زمان و تجربه کردم بدجور موثره. البته میتونی کلاس یوگا هم بری خیلی موثره. از خدا میخوام که کمکت کنه، چون من که رابطمون خیلی زیاد نبود اینطوری اذیت شدم تو که دیگه حق داری. ولی با توضیحاتی که داری تو خیلی مهربون و وفاداری مطمئن باش پاداش این انسانیت تو میگیری و کسی و پیدا میکنی که واقعا عاشقونه دوسن داره و دوسش داری و همیشه بهت وفادار میمونه. تو حتما موفق میشی

  33. کاربران زیر از mahkameh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahkameh نمایش پست ها
    راستش خیلی ناراحت شدم که اینو گفتی ولی لابد حقیقته دیگه باس قبول کرد به سختی، از خودم بدم میاد که چرا دارم از یه پسر خواهش میکنم که بمونه چون من خیلی مغرور تر از این حرفا بودم،اما خب شخصیتی داشت که من همیشه دوست داشتم.
    تو هم سعی کن یه مدتی خودتو با یه کاری به شدت مشغول کنی تا کمکم از ذهنت بره، با آدمای جدید آشنا شو و موفقیت های جدید بدست بیار مطمئن باش سریع فراموش میشه. اینو فراموش نکن هیچ چیزی مثل زمان نمیتونه درمان مشکلات باشه. زمان همه چیو حل میکنه. برو سمت فعالیتهایی که تجربش رو داری که تو رو به شدت درگیر میکنه و اونقد خستت که روز و شب برات نذاره بعد از یه مدتی میبینی که دیگه هیچ احساس خاصی نداری و دوباره از همه چیز دور و برت لذت میبری حتی به مرحله ای میرسی که از خودت تعجب میکنی که چرا یه زمانی به یه همچین آدمی وابسته شدی. و بعدش خیلی عاقلانه برو سمت کسی که ارزش داره. من خیلی گذر زمان و تجربه کردم بدجور موثره. البته میتونی کلاس یوگا هم بری خیلی موثره. از خدا میخوام که کمکت کنه، چون من که رابطمون خیلی زیاد نبود اینطوری اذیت شدم تو که دیگه حق داری. ولی با توضیحاتی که داری تو خیلی مهربون و وفاداری مطمئن باش پاداش این انسانیت تو میگیری و کسی و پیدا میکنی که واقعا عاشقونه دوسن داره و دوسش داری و همیشه بهت وفادار میمونه. تو حتما موفق میشی
    ممنونم ازت دوست خوبم
    اره به امید خدا همینکارارو میکنم..
    خدارو شکر توام چند ماه بیشتر نیست و راحت تر میتونی فراموش کنی
    اینکه غرور رو پای عشق خرج کنی خیلی خوبه اما نه پای هر کسی..منم یه زمانی خیلی مغرور بودم ولی شد انچه نباید میشد..روزها میان و میرن و اینا همه تبدیل به خاطره میشن..

  35. کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    154
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    تو این سه سال که با این دختره دوست بودی آیا باهم بیرون رفتین؟؟؟ اگه آره چند بار؟
    باهم معاشقه هم داشتین ؟
    دلیل اینکه ولت کرد چی بود؟ بهت نگفت؟

  37. کاربران زیر از tati68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط tati68 نمایش پست ها
    تو این سه سال که با این دختره دوست بودی آیا باهم بیرون رفتین؟؟؟ اگه آره چند بار؟
    باهم معاشقه هم داشتین ؟
    دلیل اینکه ولت کرد چی بود؟ بهت نگفت؟
    دوست عزیز، اگه اجازه بدی بیشتر از این به این قضیه فکر نکنم و راجبش نگم،فقط راجب اینکه رفت،گفت من بهش خیانت کردم...البته برای رفتن بهونه زیاده..

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم به خانواده بگم دختری رو دوست دارم
    توسط fardayenik در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-11-2014, 02:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد