نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: گیر دادن های خانواده ام کلافه ام کرده

2267
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2108
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    گیر دادن های خانواده ام کلافه ام کرده

    با سلام من دختری هستم 18ساله و مجرد که که مشکلم ناسازگار شدن با خانواه و اختلافاتی که هرروز داریم خانواده من تقریبا مومن هستند 15 سالم بود که با دختری دوس شدم که دوست پسر داشت و همیشه ازاون میگفت و می پرستیدش از اون روز تصمیم گرفتم عاشق بشم عاشق یه نفر شدم که فامیلم بود ولی عشقم یه طرفه بود جوری که فقط به عشق اون می رفتم خونشون تا اینکه شنیدم با یه نفر دوس شده و خواستگاری رفتن این اولین شکست عشقیم بود که خوردم و تا یه سال افسرده شدم عشق یه طرفه و بی نتیجه بعد یه سال یه پسره پیشنهاد دوستی داد بعد دو ماه گیر دادن اون به من ،جوری که تابلو شده بود جلوی خوانوادم قبول کردم وتا دوسال با هم رفیق شدیم از اونجایی که من وضع مالیم بهتر بود ترسید بیاد خواستگاریم وبهم زدیم و شد کار من گریه کردن من بیشتر به خاطر گیر های پدر و مادرم و آزادی نداشتنم باعث میشد به دوستی ازدواج فکر کنم هر روز مشکلاتم بیشتر میشه واز همه مهمتر تبعیض قائل شدن من با یکی از برادرام از اونجایی که تک دخترم هر روز احساس تنهایی میکنم و کسی نیس درکم کنه . لطفا راهنماییم کنید که من چی کار کنم که دوباره دچار اشتباه نشم ؟ من حتی اختیار این را هم ندارم که با دوستان صمیمی ام که از اول ابتدایی با هم بودیم و کاملا خانواده ام نسبت به آنها شناخت کافی دارند بیرون برم یا رفت و آمد کنم خانواده من فرهنگی هستند و چون به گفته خودشان هر روز در جامعه هستند و وضع جامعه را می بینند این اختیارات را از من صلب میکنند به آرایش ملایم هم گیر می دهند و موسیقی شاد و شو هم ممنوع منم دوست دارم آزادانه زندگی کنم اونم از نوع سالم لطفا کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن های خانواده ام کلافه ام کرده

    سپیده جون سلام
    شاید شما اسم رفتار خانواده را گیر دادن بدونی و احساس کنی باهات درگیرن اما اینطور نیست خانواده الان یه گلی را توی دستاش داره که خیلی معطره و دوست داشتنی ضمنا آسیب پذیر و لطیف . اگه بخوان که به هرکسی اجازه بدن ازش استفاده کنه دیگه نه زیبایی ازش میمونه نه عطر دل انگیزی . شما گل زیبا خبر از باغ وبستان های دیگه نداری .همه جا زیبا و بی خطر نیس .
    پس بهشون حق بده اما در مورد دوستیهات میتونی اعتمادشون را جلب کنی . تو از دوستهات دعوت کن بیان خونه شما بذار خانواده ات آنها را بشناسن شاید کمتر اذیت بشی .ضمنا مراقب باش بزرگترها همه چی را می فهمن پس سعی نکن چیزی را ازشون مخفی کنی تو باهاشون صادق باش اونها هم صداقت تو را می فهمن و آخر کلام اینکه خانواده تو را دوست داره دشمنت نیس .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد