نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: مشکل با همسرم

2195
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy مشکل با همسرم

    با سلام من بعد از 5 سال زندگی مشترک به همسرم شک دارم.
    نمیدونم واقعیت داره. من مسیج هاش رو با دوست دختر 6 سال پیشش خوندم. اما نمیتونم قبول کنم. باورش برام واقعا سخته.
    الانم چند وقتیه بدجوری کنتاکت کردیم.
    همش بهم میگه تو داری اشتباه میکنی. من اگه میخواستم برم تو این چند سال میرفتم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2113
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    به نطر من شک توی زندگی خیلی بده شک پایه های زندگی رو میسوزونه یا واقعا بهش اعتماد کن و دیوار بد بینی و شک و فرو بشکن یا تموم کن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    به نظرت چجوری تمومش کنم.
    قبلا میتونستم نادیده بگیرم اما وقتی با چشای خودم اس هاشو خوندم بازم باید خودمو خر کنم؟!! 5 سال با هم بودیم زمان کمی نیست!

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    سلام بارانم
    خیلی بده که بعد از چند سال زندگی با این مساله درگیر شدی.
    اما ناراحت نباش ازش بخواه واست توضیح بده .باید بگه چطوری تو دچار اشتباه شدی ؟ پیگیری علت خیلی مهمه آیا رفتار شما تغییری داشته که باعث ایجاد اینچنین فضایی شده ؟
    چرا شوهرت با این مساله مواجه شده ؟آیا از طرف شما دچار مشکلی شده که شما متوجه آن مطلب نشده باشی ؟و مهمترین نکته اینکه نهال 5 ساله ی زندگی چیزی نیس که بخواهی به همین راحتی ازش بگذری همچنان محکم واستوار باش و مشکل را حل کن .
    مثل یک زن ایرانی صبور >متین >محکم و آرام باش .

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیرین شعاعی نمایش پست ها
    سلام بارانم
    خیلی بده که بعد از چند سال زندگی با این مساله درگیر شدی.
    اما ناراحت نباش ازش بخواه واست توضیح بده .باید بگه چطوری تو دچار اشتباه شدی ؟ پیگیری علت خیلی مهمه آیا رفتار شما تغییری داشته که باعث ایجاد اینچنین فضایی شده ؟
    چرا شوهرت با این مساله مواجه شده ؟آیا از طرف شما دچار مشکلی شده که شما متوجه آن مطلب نشده باشی ؟و مهمترین نکته اینکه نهال 5 ساله ی زندگی چیزی نیس که بخواهی به همین راحتی ازش بگذری همچنان محکم واستوار باش و مشکل را حل کن .
    مثل یک زن ایرانی صبور >متین >محکم و آرام باش .
    شیرین عزیز باهاش خیلی صحبت کردم. بهش میگم بیا در مورد مشکلمون حرف بزنیم ولی اون اصلا بی اعتناست و میگه نیازی به حرف زدن نیست تو به زندگی خودت برس و کاری با من نداشته باش...
    میگه تو باعث این جدایی شدی تو پات و گذاشتی رو من و داری بالا میری... میدونی زیاد از این اراجیف میگه
    تو این چند سال هم همش من بودم که کوتاه اومدم و منت کشی کردم حتی دست هم رو من بلند کرده چند بار.. این دفعه آخر هم که گفتم بیا صحبت کنیم و جر و بحث کردیم آخرشم دست روم بلند کرد و محکم زد تو گوشم رفتم دکتر گفته پرده گوشت پاره شده... رفتم از پزشکی قانون نامه گرفتم ولی هنوز برای شکایت اقدامی نکردم چون منتظرم از کارش پشیمون شه و عذر خواهی کنه با این حال موندم خونه مون و نرفتم خونه بابام..
    ولی داره از اخلاق من سو استفاده میکنه بقیه میگن تقصیر خودته چرا تا این حد کوتاه میای همه میگن برو شکایت کن تا حداقل تعهد بگیری... بخدا نمیدونم چیکار کنم فقط میدونم دوستم داره اما هیچ تلاشی نمیکنه برای بدست آوردن من و یا از دست ندادن من... شایدم شنبه رفتم شکایت معلوم نیست...

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    سلام مشخصه همسرتونو خیلی دوس دارید این مرد نیست لیاقت شما رو نداره خانما خیلی کوتاه میان تا جایی که دیگه دیده نمیشن برو شکایت کن

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2184
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    حاضرم به هرچی که اعتقاد دارید قسم بخورم مردتون شما رو دوست داره!
    اما این وسط یا شما (با تمام مهربونی هاتون) دقیقا چیزی که همسرتون می خواد نیستید یا یک چیز دیگه این بینه که همش راه حل داره
    فقط باید اطلاعات دقیق باشه تا حرفی زده بشه

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hassanhamed نمایش پست ها
    حاضرم به هرچی که اعتقاد دارید قسم بخورم مردتون شما رو دوست داره!
    اما این وسط یا شما (با تمام مهربونی هاتون) دقیقا چیزی که همسرتون می خواد نیستید یا یک چیز دیگه این بینه که همش راه حل داره
    فقط باید اطلاعات دقیق باشه تا حرفی زده بشه
    شما طبق چی به این محکمی قسم میخورید؟؟
    در ضمن حتی اگه دوستمم داشته باشه فکر نمیکنم این رسم جوانمردی باشه. من حاضر بودم شوهرم خیلی مراقبم باشه و بهم گیر بده بگه خودم میام دنبالت دیر میکنم یه ذره نگرانم باشه... اما احساس میکنم این دیگه مرد نیست. الان اومدم خونه بابام زنگ نمیزنه ببینه زنش کجاست؟!
    خیلی لجباز و یه دنده ست بخاطر پایدار موندن زندگیمون هیچ تلاشی میکنه تنها منتش هم اینه که من میرم کار میکنم و خسته هستم. ولی تو این چند سال همه چیزیایی که بدست میاریم رو دریک لحظه با بی فکری از دست میده... اگه به فکر من و زندگیمون بود باید بیشتر از اینا تلاش میکرد

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2184
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    یعنی واقعا شما خودتون کلاهتون رو قاضی کنید ببینید هیچ نقطه قوتی نداره همسرتون! هیچ خوبی نداره همسرتون
    (ترچیحا مشاوره حضوری تشریف ببرید تا راحتتر بتونه مشاور کمکمتون کنه)

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hassanhamed نمایش پست ها
    یعنی واقعا شما خودتون کلاهتون رو قاضی کنید ببینید هیچ نقطه قوتی نداره همسرتون! هیچ خوبی نداره همسرتون
    (ترچیحا مشاوره حضوری تشریف ببرید تا راحتتر بتونه مشاور کمکمتون کنه)
    چندیین بار پیشنهاد مشاوره دادم بهش...
    به خاطر خوبیهاش بوده که تا حالا باهاش زندگی کردم. چون واقعا دوسش داشتم خیلی بلاها سرمون اومده خانوادش ترکش کردن بخاطر پول پسرشون رو فراموش کردن امما من تموم این دوران باهاش بودم نخواستم دوی خانوادش اذیتش کنه، با اینکه اطرافیانم هم خیلی بهم میگفتن اینقدر نی نی به لالاش نذار اینفدر پشتش وانستا من گوش نمی کردم و میگفتم مهم اینه که من دوسش دارم... حتی اگه اون اشتباه می************د من بودم که خودمو بهش نزدیک میکردم... حالا میبینم این حرفایی هم که میگن بعضیا به درد نمخوره مرد باید مرد باشه. عوض اینکه اون خودشو به من بچسبونه اون نازمو بکشه این من بودم که تکیه گاه اون شده بودم. اصلا هم به آینده و به کاراش اطمینان ندارم. این 4 مین باری بود که زندگیمون به فنا داد..تصمیم گرفتم این دفعه برای اینکه تکلیفم با زندگیم مشخص بشه سخت بایستم و کوتاه نیام تا حداقل مطمئن بشم که زندگیمون رو دوست داره یا نه!!

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2184
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    به نظرم شوهرتون دچار وابستگی شدید عاطفی شده و تقریبا قدرت تصمیم گیری رو از دست داده باشه
    برای همین شما اگر قرار باشه اون را از تکیه دادن به تکیه گاه بودن برسونید باید قدم به قدم شروع کنید یک دفعه اگر بخواهید اون رو مرد کنید معلومه شکست می خوره!
    شما اول از کارهای کوچیک و ساده باید شروع می کردید تا بعد سر زندگی و عشقتون قدرت انتخاب و مدیریتش رو تست بزنید
    این به نظرم یک بازی ناجوان مردانه است!
    به هرحال همسرتون الان این اخلاق رو داره دیگه یا شما باید بگید من دوسش ندارم(که بعیده) یا باید کمکش کنید اون هم کم کم نه یک هو

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2112
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hassanhamed نمایش پست ها
    به نظرم شوهرتون دچار وابستگی شدید عاطفی شده و تقریبا قدرت تصمیم گیری رو از دست داده باشه
    برای همین شما اگر قرار باشه اون را از تکیه دادن به تکیه گاه بودن برسونید باید قدم به قدم شروع کنید یک دفعه اگر بخواهید اون رو مرد کنید معلومه شکست می خوره!
    شما اول از کارهای کوچیک و ساده باید شروع می کردید تا بعد سر زندگی و عشقتون قدرت انتخاب و مدیریتش رو تست بزنید
    این به نظرم یک بازی ناجوان مردانه است!
    به هرحال همسرتون الان این اخلاق رو داره دیگه یا شما باید بگید من دوسش ندارم(که بعیده) یا باید کمکش کنید اون هم کم کم نه یک هو
    به نظرم فقط شما دارید کاری میکنید که منو به زندگیم برگردونید یا میخواید من زیاد جدی نگیرم مثه گذشته.
    من الان 5 ساله که با همسرم بوم و هر کاری کردم با چنگ و دندون زندگیمو نگه داشتم. با اینکه هیچتصویر روشنی از آینده م نداشتم خیلی تلاش کردم. من خودم مخالف شدید جدایی بودم و هستم. به نظرم هیچ وقت دو نفر که حتی یک ماه با هم زندگی کرده باشن هرگز نمیتونن همو فراموش کنن. اما نمیدونم این چه بازی مسخره ایه. باید باور کنم.
    من حتی نامه ای که ازپزشکی قانونی گرفته بودم رو نبردم پیگیری کنم گفتم بهتره کارمون به قانون نکشه و مشکلمون رو خودمون حل کنیم تا اگه رفتیم دوباره زیر یه سقف حرمتی باقی مونده باشه... اما تو این زمونه خوبی حتی به شریک زندگیت هم نیومده.. آقا بلند شده رفته از پدر و مادر من شکایت کرده به جرم مداخله در زندگیمون اظهارنامه فرستاده... فکرشو بکن پدرمادر من که همیشه به من گفتن کوتاه بیا شوهرت الان که اومدید قم غریبه کسی نداره.. باهاش دهن به دهن نکن .. باور کنید تو این دعوامون هم من اصرار کردم برم پزشکی قانونی تا خانوادم.. بخدا خیلی نمک نشناسه.
    این بی حرمتی به پدر و مادرمو چیکار کنم. گیرم که آشتی هم کردیم واقعا چجوری تو روی خانوادم نیگاه کنم.. حالا بازم حرف خودتو بزن.
    داره کم کم باورم میشه که تصمیم خودشو گرفته چون هیچ وقت از این غلطا نمیتونست بکنه مطمئنم الان مادرشه که پشتش وایساده و تشویقش میکنه چون خودش هم خوب میدونه پدر مادرم چند بار جلو خودش منو نصیحت کرذن با اینکه میدونستن تقصیر کار نیستم
    اصلا شما بگید یه مرد چرا باید در شرایطی که وضع مالیش زیاد خوب نیست و کلی بدهی داره بره به یه دختر غریبه گاه و بیگاه پول واریز کنه به حسابش.؟! و حتی براش شارژ بفرسته!
    من کرایه خونه رو میدادم به خاطر اینکه کمک کنم اونوقت این اقا... واییی خدا. تمام این مدت خودمو گول میزنم که اشتباه کردم.. شاید یه چیز دیگست... اما حقیقت داره مثل اینکه. مطمئن هستم میره از اینکه سرکار هم میرم شکایت میکنه چون امروز زنگ زده بعد از سه روز و گفته هر چی دیدی از چشم خودت میبیینی..

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسرم

    سلام عزیزم
    چرا فضایی بوجود آوردی که باعث بشه با این شدت به صورت تو سیلی بزنه ؟
    هیچ کس جای هیچ کس دیگه نمیتونه تصمیمی بگیره .هرکسی طبق افکار خودش تو را راهنمایی میکنه .یعنی این راهنمایی ها سلیقه ای میشه.من و بقیه تو زندگی تو نیستیم تا شرایط را بدونیم این تو هستی که باید خوب وبد زندگی را کنار هم بذاری و اگه خوبیها سنگین تر بودن بدیها یا شاید هم بعضی غفلتهای مردونه را نادیده بگیری .گمان نکن همه زندگیها بیست هستن .
    انعطاف پذیری طرفین باعث ثبات آن میشه و اینکه با هم کنار بیان و همدیگه را بپذیرن . حالا ببین چی را میشه کم چی گذاشت و ادامه داد.

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل با همسرم

    سلام بارانم عزیزم خیلی سخته میدونم
    نمیخوام نظر منفی بدم اما فکر مبکنم باید خیلی جدی و محکم جلو بری به دور از احساسات
    منطقی رفتار کن
    اگه شل بدی خیلی سفت میخوری خانومی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد