نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: اختلاف سر مهریه

1650
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2178
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلاف سر مهریه

    سلام، من مهدی هستم 28 ساله ، کارمند یکی از شرکتهای بیمه ، حدود 9 ماه پیش به همراه خواهر و خواهرزادم رفته بودیم جنگ شادی، کنار من یه خانم با پسرش و دخترش نشسته بودن ، بعد از این که این خانم چند بار از من خودکار خواست سر صحبت و باز کرد که من شمارو جایی دیدم و از این حرفا! آخرای برنامه بود که خانومه جاشو با دخترش عوض کرد .دختره پیشم نشست و شمارشو تو مبایلش نوشتوبهم دادوازم خواست بهش زنگ بزنم. فردای اون روز بهش smsدادم و رابطمون شروع شد. اولش یه رابطه ساده بود ولی بعد چندبار دیدن خیلی بهش علاقه مند شدم تا اینکه بعد از یه هفته بهم گفت مشکلی داره و اونم اینه که قبلاً یه بار نامزد کرده و بعد 4 ماه بهم زده . خیلی ناراحت شدم ولی رو حساب اینکه باهام رو راست بوده بهش گفتم برام مشکی نیست و من دوسش دارم رابطهمون خیلی خوب داشت ادامه پیدا می کرد خیلی دوسش داشتم تا اینکه به خانوادم گفتم که من این دختر و می خوام و می خوام باهاش ازدواج کنم چون وضع مالیشون خوب نبود و پدرش شغل درست حسابی نداشت اولش مخالفت کردن ولی با هزار مصیبت راضیشون کردم برن تحقیق ، مامانم و خواهرم رفتن تحقیق و همسایه ها تا می تونستن از خودش وخانوادش و مخصوصا مامانش بد گفته بودن منم موضوع رو با خود دختره درمیان گذاشتم اینقدر می خواستمش که با شنیدن این حرفا داشتم سکته می کردم ، خلاصه بعد کلی توجیه راضیم کردن که همسایه ها چشم دیدنشونو نداشتن و از رو حسادت اینارو گفتن ،دوسه ماهی از این قضیه گذشت هر روز بهم میگفت خیلی دوستم داره ،بدون من میمیره ، ... هفته چند بار مامانش می آورد همدیگرو می دیدیم و با هم می گشتیم تا اینکه مادرمینا رفتن خونشون تا با هم حرف بزنن که کاش نمی رفتن مامانم و مادر بزرگش حسابی باهم دعواشون شد و برگشتن. بعد یه مدت به همراه خانوادش رفتن تهران ،تهران رفتن همان و عوض شدن رفتارش همان انگار همونی نبود که برام می مرد و عاشقم بود دیگه به smsام اونطور که باید و شاید جواب نمی داد رفتارش باهام خیلی سرد شده بود کارایی رو که میدونست من دوست ندارم انجام میداد چندبار خواستم این رابطه رو بهم بزنم ولی مامانش نمیذاشت هی بهم میگفت تو کوتا نیا تحمل کن درست میشه منم که خیلی دوستش داشتم تحمل کردم تا اینکه یه روز مامانه بهم گفت من می دونم دلیل این رفتارای دخترم چیه مشکلی داره که فکر میکنه اگه تو بدونی جا می زنی اونم اینه که دخترم وقتی نامزد بوده وقتی با نامزدش رفته بودن رستوران با یکی از یکی از این گارسونا شماره می گیره و بعد چند مدت باهاش فرار می کنه همینم باعث طلاقش شد . انگار با پتک زدن تو سرم ، می خواستم فراموشش کنم آخه خونواده ی من همچین خانواده ای نبود و منم همنچین آدمی نبودم که این چیزا قبول کنم ولی هرکاری کردم نشد داشتم دیوانه می شدم تا اینکه تصمیم گرفتم باهاش ادامه بدم بعد اینکه فهمید با این وضعیتم می خوامش ازم کلی تشکر کرد و گفت دیگه هیچوقت تنهات نمی ذارمو ... تو این مدتم هروقت می خواستم برم خواستگاری با بهونه های مختلف عقب مینداخت . ولی بد بختی من تموم نشد تازه از اینجا به بعد تازه شروع شد انتظاراتش یه دفعه بالا رفت از یخچال 7 میلونی و تلویزیون 4میلیونی اجاق گاز و لباسشویی و ماشین ظرفشویی بگیر تا مهریه تاریخ تولد و حلقه گرون قیمت ، همه رو می خواست . با خیلیاش کنار اومدم ولی با توجه به گذشتش نمی تونستم زیر بار این مهریه سنگین برم و این و بهش گفتم . اونم با خنده رفت و گفت که فکر میکنه و شب smsداد که چون فکر من منفی و مامانم اونو نمیخواد دیگه نمی خواد با من ادامه بده و خدافظ. فرداش مامانش زنگ زد که این چه کاری شما می کنین و من تو رو مثل پسرم دوست دارم و بعد تو من چی کار کنم و.... تا اینکه بعد یه هفته قرار گذاشت و دخترش و آورد و بعد کلی حرف دخترش راضی شد که ما بریم خواستگاری . شبش تلفنی مامانش با خواهرم حرف زد و خواهرم گفت که این مهریه سنگینه اونم تو جواب گفت که معامله که نمی کنیم با هم کنار میایم. فرداش خالمو وخواهرم رفتین خواستگاری و اونام دو روز وقت خواستن که جواب بدن بعد دو روز زنگ زدن بهم و گفتن یا تاریخ تولد یا خدافظ . منم خدافظی رو انتخاب کرد . الان یه هفته میگذره و ازشون خبری نیست دارم داغمون میشم 9 ماه فقط به اون فکر کردم هرچی خواست خریدم هرکاری خواست کردم همه ی گذشته ی بدشو قبول کردم ، ولی خیلی راحت ازم گذشت بعضی وقتا احساس می کنم دارم دیونه میشم من خیلی دوستش دارم نمی دونم باید چی کار کنم ، اگه می تونین کمکم کنین!

  2. کاربران زیر از mahdi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2179
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    کسی که بخاطر مهریه بگه نه ارزششو نداره

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    سلام
    خوبه که اینقدر روح بزرگی دارید که گذشته این خانم را فراموش کردید و به خاطر علاقه ای که بهشون داشتید از منفی های ایشون گذشتید.
    به نظرم شما خودتون باعث شدید که این خانم تا این اندازه سطح توقعش بالا بره . برای اینکه از ابتدا در مقابل هیچ چیزی واکنش نشون ندادید و بالاخره قبول کردید. خوب هر چقدر قدم به جلو برداشتید طرفتون یک قدم به عقب گذاشت . مطمئن باشید اگر مهریه را هم قبول می کردید باز خواسته دیگه ای در انتظارتون بود.
    در کل این خانم به اندازه ای که شما علاقه نشون دادید به شما علاقه ای نداشته که اگر داشت این همه سنگ جلو پای شما نمی انداخت.
    نمی دونم چه ویژگی های مثبتی در ایشون هست که شما اینقدر شیفته شده اید.
    ولی فردی که در زندگی هیچ رد مثبتی از خودش باقی نذاشته باشه در اینده هم سخته که چنین توقعی ازش داشته باشید.
    به نظرم شما باید این رابطه را زود تر از این حرفا تموم می کردید و مطمئن باشید زندگی زناشویی چیزی نیست که فقط صرف علاقه شکل بگیره .
    منطقی بودن- اخلاق- خانواده - سطح اجتماعی از عوامل مهم یک زندگی خوب است ایا طرف شما حداقل 2 مورد از این ها را داشت؟

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2144
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    13
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    کار بسیار بسیار عاقلانه ای کردید که قبول نکردید ...........

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    درود بر تو
    واقعا ما را چه شده،به بیراهه میرویم..
    عاشقت میشه عاشقش میشی،درست لحظه ای که فکرشو نمیکنید میره ...
    کار خوبی کردی،میدونم سخته خیلی هم سخته،من خودم 3 سال با یکی بودم،قبلا هم حتی ازدواج کرده بود ولی همه جوره خواستمش اما خیلی زود با کوچکترین چیزی گذاشت و رفت...!!!
    نمیدونم چرا دخترا جدیدا اینجوری شدن
    شما بشین زندگیتو بکن که راه دیگه ای نیست،بزار زمان بگذره؛من شخصا از نظر روحی خیلی داغون شدم ولی بزور خودمو سرپا نگه داشتم،تو این دنیا از کسی خیری ندیدم به هرکی خوبی کردیم یجوری بدی کرد.عاشق شدم تنهام گذاشت..دیگه به چی میشه امید داشت توی این دنیا

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2178
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    شیرین عزیز مرسی که خوندین و پاسخ دادین ، کسی که من می خوامش هیچ کدوم از اینارو که شما می گین نداره حتی یکیشو ، منم همه اینارو میدونم . ولی با اینکه اینارو میدونم و میدونم که زندگی خوبی واسم درست نمیکنه بازم می خوامش ، همه می گن این دوست داشتن واسه دو روزه و بعد پشیمون میشی ولی اینجوری نیست من خودمو می شناسم . حتی بد بختی با اونو به خوشبختی با خیلیای دیگه ترجیح میدم . فقط موندم با این همه عشق و حسی که بهش دارم چه جوری باید فراموشش کنم . الان دو هفته هست که رابطمون قطع شده ولی هر روز حالم داره بدتر از روز قبل میشه ،خیلی بهش وابسته شدم . هرجا که میرم جلوی چشمه و خاطراتش داغونم می کنه . شاید تنها راه این باشه که کار و زندگیمو ول کنم و از اینجا برم!

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1690
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    به نظر من اگه این ازدواج هم سر میگرفت عمر خوشبختی شما خیلی کوتاه بود پس یه مدت ناراحتی و عذاب بهتر از یه عمر عذاب و پشیمونی و خیلی از پیشامدهای بد آینده است.
    این رو هم بگم که خداوند بزرگترین نعمتی که به انسان داده فراموشیه
    موفق و خوشبخت باشید.

  9. کاربران زیر از پونه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2178
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    پونه عزیز مرسی واسه پاسختون ، کاش فراموش کردن به این راحتی که شما میگین بود متاسفانه خداوند این نعمتو به من نداده ، هر روز حالم داره بدتر میشه و هیچ جوری نمی تونم فراموشش کنم .

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1341
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    سلام
    میگن کلمات احساسو بوجود میارن شما وقتی درخواسته کمک داری باید خودتونم تلاش کنید نه اینکه حرفای دیگرانو بشنوید وخودتون تلاش نکنید بهتره ازجملات انگیزشی استفاده کنید و از همه مهمتر بهتره بگید من با این مشکل کنار میام وحلش میکنم حتی اگر نظر دیگه ای دارید
    سعی کنید توی رقابته احساسو منطق حامیه منطق باشید نه احساس
    موفق باشید

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    سلام مهدی جان

    یه لحظه نگا کن . شما یه لحظه فکرنکردید که چرا مادره و دختره تو سینما .سر صحبتو با شما باز کردن ؟ و به راحتی مادره بزاره دخترش بهت شماره بده ؟

    نتیجه همچین دوستی هایی بیشترش به خدافظی و دلخوری ( شکستن قلب و احساسات و..) میشه . شک نکن

    البته دخترا تنها کاری که بلدن همینه .فقط دل بشکنن .و به راحتی بگن خدافظ

    کلا مهدی جان بیا از این دید نگاه کن .: که بهتر شد باهاش ازدواج نکردی . بخاطر اینکه ممکن بود تو زندگی ولت کنه بره . یا با کسایی دیگه ارتباط داشته باشه .وقتی مادر و دختری به این راحتی تو سینما با یه پسر یا آقا رابطه برقرار میکنن .هیچی ازشون بعید نیس .کلا میگم
    و هزارتا مشکل دیگه

    بعدش آقا مهدی .هیچوقت توقع یه دخترو بالا نبر . نذار بدونه همه کاری براش میکنی ولی احساستتو بروز بده .بذار بفهمه که عاشقشی

    بهتره هست که شما برید سراغ یه دختر تحصیل کرده و خانواده دار . که جواب محبتتو حداقل بهتر از قبیله بده ؟ نظر خودت چیه ؟

    بعدش رابطه قبلی رو کاملا فراموش کن . هی به خودت نگو 9 ماه . هی نگو از سرچی یا بخاطر چی . اینجور خودت اذیت میشی
    چرا نمیگی .اون لیاقت تورو نداشته ؟ بگو ببینم ؟

    فراموشش کن .به چسب به زندگیت ( فرق نمیکنه چسبش جی باشه )

    ایشالا موفق باشید
    ویرایش توسط a : 02-05-2014 در ساعت 12:54 PM

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2178
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    مرسی امین جان که خوندی و جواب دادی ، دارم سعی می کنم همین کاری رو که تو میگی بکنم ، ولی این وسط بدجوری دارم داغون می شم امیدوارم بتونم فراموشش کنم

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    نگا کن . هرچقدر که ازش بدت بیاد یا خوشت نیاد .ولی چون وابسته ش شدی نمیتونی به راحتی قیدشو بزنی .

    پس بهتره به نظر من دیدگاهتو عوض کنی . بگو که اون لیاقت زندگی به تو رو نداشت .لیاقت محبت تورو نداشت و به خودت اعتماد داشته باش .
    مثلا نگو از دستم رفت و.. . چرا نگی اون منو از دست داد ؟ یا تحمل خوبی منو نداشت . بیا دیدت رو عوض کن .هم واسه خودت بهتره هم احساست که الان دچار تزلزل شده .


    بعدش .اگه توگوشی ازش اسمس یا هرچی داری .به پاکی بهتره .اگه واقعا میخوای فراموشش کنی ؟

    تا وقتی خودت نخوای هیچی تغییر نمیکنه . مثلا هی بگی فراموشش میکنم ولی هرشب اسمس هاشو بخونی یا بگی چقدر رفتیم این طرف اونطرف و.... کلا میگم

    پس بخواه که فراموشش کنی و بگی که لیاقت من بالا ترازاین هاست

    ایشالا موفق باشید

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2247
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختری که با همه ی مشکلاتش انتخابش کردم ولی بعد 9 ماه سر مهریه گفت نه

    سلام
    به نظر بنده هم شما روح بزرگی دارید اما هیچ وقت غرورتونو نشکنین معشوق واقعی خداست کسی که آدمو به خاطر پولش یا مقامش بخواد مطمئن باش به درد زندگی نمیخوره کسی رو انتخاب کنید که برای یک عمر باشد برای تمام روزهای خوش و ناخوش کسی رو انتخاب کن که انسان باشه نه انسان نما به قول معروف با عقل انتخاب کن با عشق زندگی.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد