نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: خانواده همسر

925
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2200
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    خانواده همسر

    با سلام
    موضوع راجع به خانواده ی همسرمه.ما یک سال و نیمه که عقد کردیم.هر وقت میریم خونه شوهرم،از رفتار یکی از اعضای خانوادشون ناراحت میشم.احساس می کنم دوست نداشتن پسرشون ازدواج کنه،با اینکه خودشون اومدن خواستگاری و با رضایت کامل همه چی انجام شده.مامانش مدام جلوی من شوهرمو محکم می بوسه و بغل می کنه،خواهرش هم وقتی میاد خونشون فقط کنار شوهرمن می شینه و قربون صدقه میره.مادر شوهرم مدام بدگویی جاریمو جلو شوهرم می کنه، و یک جوری مغز شوهر منو شست و شو داده که مواظبه مثلا مثل دادادش به من رو نده تا مثل جاریم پررو نشم.(درصورتیکه جاریمم طفلی دختر خوبیه،اما همشون رفتاراشو بردن زیر ذره بین). با اینکه من خیلی جلو خانواده خودم و خانواده ی خودش هواشو دارم، و هیچوقت سر نخ دست مادرش ندادم که بخواد محبتشو به رخم بکشه،اما محبت مامانش یه چیز دیگست براش. وقتی هم که بهش میگم وقتی میام خونتون یکم بیشتر بهم توجه کن تفره میره،انگار از مادرش می ترسه که یه وقت فکر نکنه منو بیشتر دوست داره!!!!.ناراحتیم از اینه که شوهر من تو مجردیاش خیلی آدم بفکری بوده همه ازش تعریف می کنن و میگن خوش به حال زنش،اما تواین 1سال و نیم یکبارم برام کادو نخریده،یه بارم که رفت مسافرت،یه شال رو که مامانش از چند سال قبل توی کمد قایم کرده بود رو به من داد و گفت برات از سفر هدیه آوردم.منم به روش نیاوردم.از همه بیشتر از بوسه های عمدی مامانش و خواهرش ناراحت میشم. لطفا راهنماییم کنید .ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده همسر

    سلام
    چکار میتونی بکنی وقتی خانوادش تا این اندازه عقده ای هستند.
    سعی کن کمتر بری خونشون تا دوران عقدت به پایان برسی و راحت بشی
    دوران عقد دوران برزخ هست . ادم تکلیفشو با خودش نمیدونه . شوهرتم هنوز مستقل نشده . مطمئنا برید سر خونه خودتون شرایطتت بهتر میشه.
    بهتره به شوهرتم چیزی نگی چون فایده ای نداره .
    کاملا قابل درکه حالت . ما نمی تونیم ادم هایی که شعورشون پایین هست را تغییر بدیم . اگر جبهه بگیرم محکوم میشم و اگر مهربان باشیم تا محبتشون را جذب کنیم اونا بدتر میشن.
    پس کمتر برو خونشون . کمتر اسیب میبینی.
    امیدوارم شوهرت روزی متوجه بشه که چقدر به حمایتش نیاز داری و شما اولویت اول زندگیش هستی .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2200
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده همسر

    تشکر از پاسختون
    آخه مشکل اینه که بعد از عقد هم من باید طبقه بالای خونشون زندگی کنم. از لحاظ دخالت خیالم راحته که نمی تونن تو زندگی من دخالت کنن،ولی مطمئنم هرروز که از سر کار بیاد اول میره پیش مامانش و شبا هم هرشب باید اونجا باشیم و فقط برای خواب بریم خونه خودمون،بهش گفتم نمی خوام با مامانت زندگی کنم گفت خیالت راحت هیچکس نمیذارم دخالت کنه.اما نخواستم خودمو حساس نشون بدم و بگم که مطمئنم هرروز که از سر کار بر می گردی اول خواهی رفت پیش مامانت.از طرفی اوضاع مالی مساعدی هم برای رهن یا اجاره خونه نداره.مطمئنم تا آخر عمر باید این چیزایی رو که تو عقد می بینم ببینم.شما بگین چطور می تونم یکم شوهرمو سمت خودم بکشم؟من که از هیچ محبتی دریغ نکردم!!!

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده همسر

    تمام تلاشتو بکن اگر میتونی وام بگیر تا بتونی یه خونه به فاصله بیشتر رهن کنید.
    شوهرت به مادرش وابستس باید فاصله را حفظ کنی تا بتونی یکم نفس بکشی .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد