نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: اخلاق و رفتار شوهذ متعصب

3658
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2234
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اخلاق و رفتار شوهذ متعصب

    سلام. دوستان به کمکتون احتیاج دارم.

    من و همسرم با وجود مشکلات و نارضایتی های خانواده هایمون (خصوصا خانواده شوهرم ) باهم ازدواج کردیم.
    ولی از همون روز اول عقدمون مشکلات ما زیاد شد. دخالت های بی حد و مرز خانواده شوهرم، و اینکه باید بریم خونه مادرشوهر زندگی کنیم در صورتی که خونه و شرایط مالی خوبی هم داشتیم. باعث شد که بعداز یک ماه کارمون به طلاق بکشه.
    ولی نتونستیم از هم دل بکنیم.
    بعداز 5 ماه باهم ازدواج کردیم. رفتیم خونه مادر شوهر. و مشکلات و دخالت ها پشت هم.
    با هر زحمتی که بود بعد از یکسال رفتیم خونه خودمون. ولی دریغ از اینکه من زن سیاستمداری نبودم و نتونستم کاری کنم که همسرم تحت تأثیر خانواده اش نباشه.
    همسر من بسیار تعصبی (بیرون نه، خونه ی پدر و مادرت نه ، با خواهرات قطع رابطه، خانواده ات حق اومدن خونه ما رو ندارن، تحصیل نه) هستند. بد صحبت میکنند. و حالا همش میگن باید طلاق بگیرم . هر بار که دعوا میکنیم میگه طلاق. حتی با وجود اینکه هر دومون 31 سال داریم مخالف بچه دار شدن ماست میگه اگه بچه بیاری فردا مادرت میخواد بیاد خونه ما .
    من همسر بدی براش نبودم . خیلی مراعات و ملاحظه اش رو کردم. ولی امان از خانواده شوهرم.
    من به طور کل براتون گفتم. جزئیات که داغونم کرده.
    حال من چه کنم. از همه چی زندگیم عقب افتادم . نه درس . نه تفریح . نه دید و بازدید . نه کار و .... حتی خنده هم فراموش کردم.
    از تجربه هاتون بگین شاید مشکل من هم حل شد.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2234
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی از زندگی خسته ام. شاید شما ناجی من باشید.

    ظاهرا کسی حرفی برای من نداره. ممنون از همه.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2257
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی از زندگی خسته ام. شاید شما ناجی من باشید.

    با سلام من 25 سالمه ومتاسفانه در زندگی بسیار با مادرم به مشکل می خورم وهیچ وقت نتونستم باهاش کنار بیام و اون هم هیچ موقع با من کنار نمی یاد خیلی داره منو خسته می کنه من سعی می کنم اصلا باهاش حرف نزنم و درگیر نشم اما فایده نداره اون خیلی سنتیه و من نمی دونم چی کار کنم ممنون می شم کمکم کنید .

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2213
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی از زندگی خسته ام. شاید شما ناجی من باشید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shailin نمایش پست ها
    سلام. دوستان به کمکتون احتیاج دارم.

    من و همسرم با وجود مشکلات و نارضایتی های خانواده هایمون (خصوصا خانواده شوهرم ) باهم ازدواج کردیم.
    ولی از همون روز اول عقدمون مشکلات ما زیاد شد. دخالت های بی حد و مرز خانواده شوهرم، و اینکه باید بریم خونه مادرشوهر زندگی کنیم در صورتی که خونه و شرایط مالی خوبی هم داشتیم. باعث شد که بعداز یک ماه کارمون به طلاق بکشه.
    ولی نتونستیم از هم دل بکنیم.
    بعداز 5 ماه باهم ازدواج کردیم. رفتیم خونه مادر شوهر. و مشکلات و دخالت ها پشت هم.
    با هر زحمتی که بود بعد از یکسال رفتیم خونه خودمون. ولی دریغ از اینکه من زن سیاستمداری نبودم و نتونستم کاری کنم که همسرم تحت تأثیر خانواده اش نباشه.
    همسر من بسیار تعصبی (بیرون نه، خونه ی پدر و مادرت نه ، با خواهرات قطع رابطه، خانواده ات حق اومدن خونه ما رو ندارن، تحصیل نه) هستند. بد صحبت میکنند. و حالا همش میگن باید طلاق بگیرم . هر بار که دعوا میکنیم میگه طلاق. حتی با وجود اینکه هر دومون 31 سال داریم مخالف بچه دار شدن ماست میگه اگه بچه بیاری فردا مادرت میخواد بیاد خونه ما .
    من همسر بدی براش نبودم . خیلی مراعات و ملاحظه اش رو کردم. ولی امان از خانواده شوهرم.
    من به طور کل براتون گفتم. جزئیات که داغونم کرده.
    حال من چه کنم. از همه چی زندگیم عقب افتادم . نه درس . نه تفریح . نه دید و بازدید . نه کار و .... حتی خنده هم فراموش کردم.
    از تجربه هاتون بگین شاید مشکل من هم حل شد.
    سلام
    نمیدونم واقعا چطور داری یه همچین اخلاقی رو تحمل می کنی واقعا که سخته
    عزیزم، دوست داشتن یه شرایطی باید داشته باشده، یعنی یا باید طرف خیلی خوش قیافه باشه یا موقعیت اجتماعی خوبی داشته یا اخلاق خوب داشته باشه (که این به نظرم خیلی مهمه) یا .... به هر حال باید طرف یه نکته مثبتی داشته باشه که آدم جذبش بشه، بشناسدش بعد به واسطه اون خصوصیتای خوب دوستش داشته باشه.
    ولی تو این موارد اخلاق از همه مهم تره چون باید تمام عمر با اخلاق طرف سر کنی. اینایی که حتی خیلی مذهبی و متعصب هم هستند والا همچین کاری نمی کنند چون خود خدا و پیغمبر هم به رفت و آمد با نزدیکان یا همون صله رحم خیلی سفارش کردن.
    به هرحال سرتو درد نمیارم. به نظرم سر کردن با این ادم خیلی سخت باید باشه، فکر کنم حتما باید با یه مشاور حرفه ای صحبت کنی و سعی کنی ازش کمک بخوای تا این اخلاق رو تو همسرت تعدیل کنه البته اگه خود شوهرت هم باهات راه بیاد. قبل از هر تصمیمی حتما مشاوره بگیر حتما
    فقط یه بار زنده ای و یه بار میتونی زندگی کنی خوب فکر کن

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2234
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی از زندگی خسته ام. شاید شما ناجی من باشید.

    مرسی Sani عزیز که حرفامو شنیدی. حرفا کاملا درسته . زندگی با این مرد واقعا سخته.
    شاید خودم هم به طلاق فکر کرده باشم ولی توی جامعه ما زندگی کردن برات سخت میشه و خودم هم سردرگمم از عاقبت این کار.
    دوسش دارم ولی رفتاراش رو نمیتونم تحمل کنم. بیشتر دوست دارم یه معجزه ، یه اتفاق، یا یه کمک باعث بشه که اونم حالش خوب باشه و از این تعصبات و عصبانی بودن بیاد بیرون.
    شاید من باید کاری کنم ، شاید من باید کمکش کنم که بهتره بشه . شایدم من دارم خودم رو گول میزنم به این امید که همه چی درست شه.
    نمیدونم. اگه نشد چی ؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیلی از زندگی خسته ام. شاید شما ناجی من باشید.

    سلام. به هرحال همسر لباس نیست که تا پوشیدی خوشت نیومد بندازیش اونطرف. اگه قرار بود که فقط همه آدمای ایده آل و بدون نقص دوست داشته بشن که جهان میریخت بهم. ما دوست داریم و خوب و بد طرف را میپذیریم و چون دوستش داریم باید کمکش کنیم. اول مطمئن شو که آیا دوستت داره یا نه خودتو بزن به مریضی ببین واسش مهمی یا نه. اگه دوستت داره که ارزششو داره اگه نداره عمرتو تباه نکن.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عشق یا غیرت یا تعصب
    توسط niusha در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 07-08-2016, 02:18 PM
  2. تعصب در دوارن عقد
    توسط سولماز22 در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 05:06 PM
  3. پدر و مادر متعصب
    توسط samane1991 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-23-2014, 02:56 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد