نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

4578
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42708
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    37
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    5

    همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    ماه اول ک وارد محل کار جدیدم شدم این اقا خیلی نگاه میکرد،حتی وقتی ازش دور میشدم و سر برمیگردوندم میدیدم اونم سربرگردونده داره نگاه میکنه،یا وقتی میدید پشت سرش دارم حرکت میکنم راهو باز میکرد ک من برم جلو
    اما حرف خاصی نمیزد،روزای اول سعی کرد گفت یسری اطلاعات رو سیستم شما هست ک من باید هرروز بیام اینا رو بردارم ک رییسم مشکلشو همون دوروز اول حل کرد
    تو محل کارم دوتایخچال هست،یکی تو اتاق استراحت کارگرا یکی تو اتاق من،مهندسا غذاهاشونو هرروز صبح میان اتاق من میزارن، ایشونم هرروز میومد،الان دوروزه فقط وقتی میخاد بیاد حاظری بزنه از پشت شیشه در نگا میکنه و میره و غذاشو هم میزاره تو اتاق کارگرا
    این موضوع ذهنمو مشغول کرده ک شاید چون خیلی از من بدش میاد دلش نمیخاد بیاد هرروز توی اتاق ک چشمش بمن نخوره،وگرنه چ دلیلی داره ک غذاشو ک هرروز اتاق من میزاشت بزاره یه اتاقه دگ

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42698
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    57
    تشکر شده 82 بار در 52 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    ذهنتونو با این چیزا مشغول نکنید . بدش میاد به درک . شما که به اون بدی نکردین مهم نباشه واستون . شایدم اصلا اینطور نباشه و دلایل دیگه ای داشته باشه

  3. 2 کاربران زیر از Leila.h بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط _دکمه نمایش پست ها
    ماه اول ک وارد محل کار جدیدم شدم این اقا خیلی نگاه میکرد،حتی وقتی ازش دور میشدم و سر برمیگردوندم میدیدم اونم سربرگردونده داره نگاه میکنه،یا وقتی میدید پشت سرش دارم حرکت میکنم راهو باز میکرد ک من برم جلو
    اما حرف خاصی نمیزد،روزای اول سعی کرد گفت یسری اطلاعات رو سیستم شما هست ک من باید هرروز بیام اینا رو بردارم ک رییسم مشکلشو همون دوروز اول حل کرد
    تو محل کارم دوتایخچال هست،یکی تو اتاق استراحت کارگرا یکی تو اتاق من،مهندسا غذاهاشونو هرروز صبح میان اتاق من میزارن، ایشونم هرروز میومد،الان دوروزه فقط وقتی میخاد بیاد حاظری بزنه از پشت شیشه در نگا میکنه و میره و غذاشو هم میزاره تو اتاق کارگرا
    این موضوع ذهنمو مشغول کرده ک شاید چون خیلی از من بدش میاد دلش نمیخاد بیاد هرروز توی اتاق ک چشمش بمن نخوره،وگرنه چ دلیلی داره ک غذاشو ک هرروز اتاق من میزاشت بزاره یه اتاقه دگ

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    سوء تفاهم یکی از بزرگ ترین خطاهایی هست که با قضاوت از ظاهر رفتار و کردار دیگران ناشی میشه !.

    یعنی هیچ وقت نمیشه فکر و حس دیگران رو فقط از روی رفتارهاشون قضاوت کرد واگرنه احتمال سوء تفاهم زیاد میشه

    علی الخصوص که رفتار های ایشون حالت ابراز صد در صد نداره
    یعنی بعضی رفتار هارو میشه گفت به طور حتم منفی هست یا برعکس

    شما میگین ایشون غذاشو برده یه اتاق دیگه خوب کجاش عیب داره ! به نظر من اصلا علت خاصی نداره ! ولی این حرف شما یعنی که در شما از ایشون توقع ایجاد شده و این توقع باعث شده که شما بگین چرا این کارمند غذاشو میبره اتاق دیگه !

    ولش کنید هرکاری میخواد بکنه

    باتوجه به مشکلات قبلی که در تاپیک سابق گفتین باید بگم مواظب باشید روحیه ی شما درحال حاضرمستعد وابسته شدن رو داره
    ( علی الخصوص که دنبال روابط خوب با کارمند هاتون هستین )
    اگه مواظب نباشین و هی به رفتار های ایشون فکر کنید ممکنه وابسته / عاشق بشید و دیگه ............

  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    [quote=_دکمه;291869]ممنون از جوابتون
    اخه از اول همه مهندسا و همینطور ایشون غذاشونو اینجا میزاشتن و این تغییر رفتارش باعث میشه حس کنم یموج منفی توی شرکت درموردم وجود داره و هم میترسونتم
    توی شرکت قبل هم ک بودم یکی از همکارام ک رییسم چندوقت بعد اخراجش کرد یهو همکارم جو گیر شد و مدام سرم داد میزد با اینکه مافوقم هم نبود
    البته تا الان سعی کردم به رفتارخای متعارض ایشون بی توجه باشم و فک کنم بازم باید همینطور باشه
    ممنون[/quote



    صلا گذشته رو لا زمان حال مقایسه نکن
    یکی از بزرگ ترین اشتباهات اینه که رفتار و پندار و دیگران رو که در زمان حال با هاشون سر و کار داری با رفتارهای شخص دیگه تو گذشته مقایسه کنی این کار باعث میشه از شناخت مخاطب دور بشی و نتونی کنش هایی رو فرا بگیری که باهاشون بتونی با این شخص رابطه درست ومناسب برقرار کنی !

    هر دلیلی میخواد داشته باشه ! که به اون دلیل غذاشو میبره تویه اتاق دیگه نگهداری میکنه ! اصلا هیچ کاری به شما نداره شما سعی کن بهش محل نزاری و کاری نکن که توی چشم باشی

    هرچی باشه یه فرد بالغ هست واگر از این رفتار هاش قصد خیر داشته باشه میتونه خیلی شیک ومجلسی بیاد و ازتون درخواست کنه
    ویرایش توسط Saltanat : 01-16-2020 در ساعت 10:37 PM

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط _دکمه نمایش پست ها
    ماه اول ک وارد محل کار جدیدم شدم این اقا خیلی نگاه میکرد،حتی وقتی ازش دور میشدم و سر برمیگردوندم میدیدم اونم سربرگردونده داره نگاه میکنه،یا وقتی میدید پشت سرش دارم حرکت میکنم راهو باز میکرد ک من برم جلو
    اما حرف خاصی نمیزد،روزای اول سعی کرد گفت یسری اطلاعات رو سیستم شما هست ک من باید هرروز بیام اینا رو بردارم ک رییسم مشکلشو همون دوروز اول حل کرد
    تو محل کارم دوتایخچال هست،یکی تو اتاق استراحت کارگرا یکی تو اتاق من،مهندسا غذاهاشونو هرروز صبح میان اتاق من میزارن، ایشونم هرروز میومد،الان دوروزه فقط وقتی میخاد بیاد حاظری بزنه از پشت شیشه در نگا میکنه و میره و غذاشو هم میزاره تو اتاق کارگرا
    این موضوع ذهنمو مشغول کرده ک شاید چون خیلی از من بدش میاد دلش نمیخاد بیاد هرروز توی اتاق ک چشمش بمن نخوره،وگرنه چ دلیلی داره ک غذاشو ک هرروز اتاق من میزاشت بزاره یه اتاقه دگ
    الان مشکل شما اینه که چرا کسی که اولش خیلی بتون نگا میکرد الان رفتارش برعکس شده و حتی حاضر نیس وارد اتاقتون بشه؟

    این الان دغدغه شماست؟
    ایا خودتون ازین اقا خوشتون میاد؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42708
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    37
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نه،ازش بدم میاد،البته اوایل بدید کراش بهش نگاه میکردم ولی بعدا بنظرم شخصیتش دگ جالب نبود
    ولی کلا حس خوبی به محل کارم ندارم،اصا واسم مهم نیست ک چرا اینکارو میکنه ولی ازین ناراحتم ک چرا تو محل کارم نسبت به محل کار قبلی کسی گرایش مثبتی بهم نداره،منظورم عشق و علاقه نیست
    منظورم روابطیه ک محل کار رو از حالت خشکی دربیاره مثه محل کار قبلیم ،همه انگار یه گارد عجیبی نسبت به من دارن و این اذیتم میکنه
    مثلا هفته اول ک رفتم مادر رییسم فوت کرده بود و من واسه مراسم ترحیم به همکار خانمم زنگ زدم ک اگه ممکنه منم همراهشون برم چون من تازه واردم ،روم نمیشه
    اون سه تا هم گفتن باشه و اومدن دنبالم،بعد مراسم گفتن بریم پارک ،به من گفتن میای
    منم اول گفتم نه بعد گفتم باشه میام ،اما بعد گفتن ناهار بریم بیرون و اینا ،منم پول همراهم نبود و اونا هم درگیر بودن ک پول ناهارو از کی قرض بگیرن
    بعد یدفه یکی از همکارا گفت اصا حالا ک پول نداریم بهتره یروز دگ بریم،احساس کردم بخاطر من کنسل کردن
    منم گفتم من یادم اومد یه قرار دارم و همین دوروبر پیاده میشم
    خیلی ناراحتم ک من ک گفتم اول نه چرا بعد گفتم باشه میام

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42708
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    37
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    ازونروز دگ سعی کردم خیلی خودمو مشتاق ندم و البته بی علاقه هم نشون ندم
    یروز جلسه اموزشی واسه تموم کارمندای بخش اداری گذاشتن ،پسر برادر رییسم زنگ زدک اماده ای بیای ،گفتم کجا،گفت کلاس دگ مگه بهت نگفتن ،گفتم نه خبر نداشتم گفت ک اماده شو بیای ساختمون بازرگانی
    اونروز یکماه بود ک میومدم و یخانم دگ جدید سه چهار روزی بود ک استخدام شده بود و بقیه کارمندای اداری ک قدیمی تر بودند
    مشاور امور مالی ک خانم هستن زنگ زد ک سراغ دو تا کارمند اقا رو بگیره ک اومدن یا نه،گفتم کلاسه؟ یجوری ک مثه همیشه خوش اخلاق ننبود گفت بله
    اماده شدم ،از کارخونه زدم بیرون ک برم ساختمون بازرگانی ک همون پسر برادر رییسم زنگ زد ک خانم فلانی اصلا یادم نبود ک اگه شما بیاین دگ کسی نیست ک جواب تلفنا رو بده،شما لازم نیست بیاین،فردا یا من یا همکارم میایم به شما اموزش میدیم،خیلی ناراحت شدم،ظاهرا از اول قرار نبوده ک بمن بگن و اونم از همه جا بی خبر بمن گفته بود
    البته قرارداد بستم تا اخر سال و بیمم کردن ولی رفتارشون اونجور ک باید دوستانه نیست
    احساس میکنم چون اون ۴ تا خانم خیلی ارایش میکنند و لباسای متنوع میپوشن عزیزتر هستن و به من بچشم بقیه نگاه نمیکنند

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42708
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    37
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    تو محل کار قبلیم همه دوسم داشتن و خیلی احترام میزاشتن و مدام شوخی و حرف ولی اینجا هشت ساعت توی اتاقم هستن و فقط کارگرا گاهی بهم سر میزنند ک اونا هم اصا دوست ندارم بیان چون جالب نیستن

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط _دکمه نمایش پست ها
    نه،ازش بدم میاد،البته اوایل بدید کراش بهش نگاه میکردم ولی بعدا بنظرم شخصیتش دگ جالب نبود
    ولی کلا حس خوبی به محل کارم ندارم،اصا واسم مهم نیست ک چرا اینکارو میکنه ولی ازین ناراحتم ک چرا تو محل کارم نسبت به محل کار قبلی کسی گرایش مثبتی بهم نداره،منظورم عشق و علاقه نیست
    منظورم روابطیه ک محل کار رو از حالت خشکی دربیاره مثه محل کار قبلیم ،همه انگار یه گارد عجیبی نسبت به من دارن و این اذیتم میکنه
    مثلا هفته اول ک رفتم مادر رییسم فوت کرده بود و من واسه مراسم ترحیم به همکار خانمم زنگ زدم ک اگه ممکنه منم همراهشون برم چون من تازه واردم ،روم نمیشه
    اون سه تا هم گفتن باشه و اومدن دنبالم،بعد مراسم گفتن بریم پارک ،به من گفتن میای
    منم اول گفتم نه بعد گفتم باشه میام ،اما بعد گفتن ناهار بریم بیرون و اینا ،منم پول همراهم نبود و اونا هم درگیر بودن ک پول ناهارو از کی قرض بگیرن
    بعد یدفه یکی از همکارا گفت اصا حالا ک پول نداریم بهتره یروز دگ بریم،احساس کردم بخاطر من کنسل کردن
    منم گفتم من یادم اومد یه قرار دارم و همین دوروبر پیاده میشم
    خیلی ناراحتم ک من ک گفتم اول نه چرا بعد گفتم باشه میام
    که یعنی اون روی شما کراش داشته؟
    اگه داشته که انقد سریع و بی دلیل رفتارش معکوس نمیشد

    الان که بازتر توضیح دادین قضیه روشن شد
    شما دوس دارین همکاراتون رفتارای صمیمی و خوشایند داشته باشن و فضا خشک و غیردوستانه نباشه
    و خب این حق طبیعی شماست

    اما اینکه فک میکنین همشون نسبت به شما گارد میگیرن واقعا معلوم نیست قطعا و حتما تصور شما درست باشه

    برا همه این رفتارا میتونه یه دلیل دیگه هم وجود داشته باشه
    من حس میکنم شما یه مقدار بایستی رو اعتماد به نفستون کار کنین

    عزیزم منم مث شما مهندسم
    مدتی در کارخونه کار کردم و البته به دلایل واقعا اخلاقی(نه مسایل بیهوده ای که در جوامع سنتی بنام اخلاق جا میزنن) از اون کارخونه بیرون اومدم
    اما بهرحال با تجربه ای که دارم اینو میگم روابط کاری داخل کارخونه اکثرا همین شکلیه
    فرصت زیادی واسه شناخت از همدیگه نیست و درنتیجه روابط کاری تا حدی سرد و خشکه
    میدونم که مطلوب نیست اما شرایط کارخونه ها ایجاب میکنن که روابط به همین شکل باشن

    شما اصلا به رفتار اونا تمرکز نکن
    محیط کارخونه رو به چشم یه محلی واسه کسب تجربه و درامد ببین نه چیزی فراتر ازین

    چون واقعا از داخلش چیزی غیر ازین دوتا بیرون نمیاد و شمام بهتره به همینا اکتفا کنی
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  11. 2 کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42708
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    37
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    ممنونم عزیزم ولی من مهندس نیستم ک اگه بودم اعتماد بنفسم بیشتر بود

    من قبلا حسابدار بودم ،قرار بود تا دو سه ماه دگ بشم مسئول امور مالی ولی شرایطم یهو بهم ریخت و مجبور شدم از یه شرکت ساخت هواپیما استعفا بدم
    الان تو یه کارخونه شدم یمنشی جزئ
    و این اعصابمو خورد میکنه
    و اینکه اونجا همه با هم خوبن ولی اتفاقاتی ک گفتم نشون میده نسبت بمن خیلی مایل به رابطه ی دوستانه نیستند یا من خیلی غریبه هستم،بخصوص خانما
    مثلا اینکه اون خانم ک ۴ روز بود تازه استخدام شده بود توی دوره شرکت داده شد ولی من نه
    احساس میکنم کارگرای اونجا به دید ترحم به من نگاه میکنند،و اینکه خانما همه تو یساختمون دگ هستند و من بین این همه اقا تنها هستم،البته تو اتاق خودم هستم ولی این نادیده گرفته شدن خیلی اذیتم میکنه
    ویرایش توسط _دکمه : 01-17-2020 در ساعت 01:16 AM

  13. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط _دکمه نمایش پست ها
    ممنونم عزیزم ولی من مهندس نیستم ک اگه بودم اعتماد بنفسم بیشتر بود

    من قبلا حسابدار بودم ،قرار بود تا دو سه ماه دگ بشم مسئول امور مالی ولی شرایطم یهو بهم ریخت و مجبور شدم از یه شرکت ساخت هواپیما استعفا بدم
    الان تو یه کارخونه شدم یمنشی جزئ
    و این اعصابمو خورد میکنه
    و اینکه اونجا همه با هم خوبن ولی اتفاقاتی ک گفتم نشون میده نسبت بمن خیلی مایل به رابطه ی دوستانه نیستند یا من خیلی غریبه هستم،بخصوص خانما
    مثلا اینکه اون خانم ک ۴ روز بود تازه استخدام شده بود توی دوره شرکت داده شد ولی من نه
    احساس میکنم کارگرای اونجا به دید ترحم به من نگاه میکنند،و اینکه خانما همه تو یساختمون دگ هستند و من بین این همه اقا تنها هستم،البته تو اتاق خودم هستم ولی این نادیده گرفته شدن خیلی اذیتم میکنه
    سلام

    بنظر میاد شما درونگرا هستید و برای همین تمرکزتون رو خودتونه دائماً.

    رفتار دیگران ممکنه هیچ منظوری پشتش نباشه اما شما به خودتون میگیرید.

    درونگرا بودن چنین معایبی داره اما از طرفی باعث دقت در کار میشه.

    اینکه میگم شاید چندان جالب نباشه ولی در محیط کار فقط به کاری که انجام میدید توجه کنید و سایر افراد رو مثل اشیائی ببینید که حرکت میکنن و حرف میزنن.
    اگه اومدن سمت شما و صمیمی شدن شما هم صمیمی بشید و اگه نیومدن کاری بهشون نداشته باشید و با فکر کردن بهشون خودتونو اذیت نکنید.

    و البته اگه بتونید رفتارهای برونگرایانه داشته باشید باعث میشه دیگران زودتر باهاتون صمیمی بشن.
    ویرایش توسط Experience : 01-17-2020 در ساعت 08:18 PM

  14. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : همکارم چرا اینکارو میکنه؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط _دکمه نمایش پست ها
    ممنونم عزیزم ولی من مهندس نیستم ک اگه بودم اعتماد بنفسم بیشتر بود

    من قبلا حسابدار بودم ،قرار بود تا دو سه ماه دگ بشم مسئول امور مالی ولی شرایطم یهو بهم ریخت و مجبور شدم از یه شرکت ساخت هواپیما استعفا بدم
    الان تو یه کارخونه شدم یمنشی جزئ
    و این اعصابمو خورد میکنه
    و اینکه اونجا همه با هم خوبن ولی اتفاقاتی ک گفتم نشون میده نسبت بمن خیلی مایل به رابطه ی دوستانه نیستند یا من خیلی غریبه هستم،بخصوص خانما
    مثلا اینکه اون خانم ک ۴ روز بود تازه استخدام شده بود توی دوره شرکت داده شد ولی من نه
    احساس میکنم کارگرای اونجا به دید ترحم به من نگاه میکنند،و اینکه خانما همه تو یساختمون دگ هستند و من بین این همه اقا تنها هستم،البته تو اتاق خودم هستم ولی این نادیده گرفته شدن خیلی اذیتم میکنه
    عزیزم همینه که میگم اعتماد به نفستونو بالا ببرین
    کارخونه همونقدر که به مدیرعامل و مهندس و تکنسین و کارگر نیاز داره به منشی هم نیاز داره
    شما یکی از نیروها هستین و بدون حضور شما کارها به مشکل میخورن
    چیزی که الان مهمه بالا رفتن اعتماد به نفس شماست وگرنه شما با دیدگاه فعلیتون اگه مهندس هم بودین دقیقا همین حرفو میزدین و حس میکردین بقیه به شما ترحم دارن

    قبل از اینکه همچی قضاوتی کنین یه مقدار فکر کنین اصلا چرا باید اونا به شما ترحم کنن؟
    و اصلا مگه نگاه اونا مهمه؟

    بجای فک کردن به رفتارای اونا سعی کنین کیفیت کار خودتونو ارتقا بدین

    ذهنیتتونو عوض کنین که دنیاتون عوض بشه همین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  16. 2 کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چجوری خودم و خدا رو بیشتر بشناسم؟؟؟
    توسط یلدا 25 در انجمن مشاوره فقهی و دینی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 06-15-2016, 03:10 PM
  2. در مورد چشم زخم چه می دانید...؟؟؟
    توسط mahastey در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-12-2015, 12:32 AM
  3. منظورش از حرص دادن من چیه؟؟؟
    توسط biitaa در انجمن سایر
    پاسخ: 36
    آخرين نوشته: 06-07-2015, 02:38 AM
  4. عقده های کودکی قابل درمانه؟؟؟
    توسط ناژین در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 05-07-2015, 12:36 PM
  5. موبایل شما در کجا ساخته شده؟؟؟
    توسط پریماه. در انجمن موبایل
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 04-17-2015, 04:17 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد