گذشته خیلی بدی داشتم از هیچ کس حتی خانوادم خوب ندیدمحالام که تازه یکم اروم شده بودم یه تشنج دیگه تو زندگیم شروع شددلم میخواد به یکی اعتماد کنمبهش تکیه کنماما نمیتونم همه چی برام سیاهه حتی ایندهاینده ای که قسم خوردم نسازمحالا لب پرتگاهم کمک میخواماما بازم کسی و ندارم از این خنده های ظاهریم خسته شدم دلم میخوام ادم خوب قصه هام برگرده اما اینم محاله!!!