صفحه 1 از 3 123
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 107

موضوع: ازدواج با پسر کوچکتر

12002
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry ازدواج با پسر کوچکتر

    بسم الله الرحمن الرحیم
    با سلام
    (مادرش جدامون کرد - ازدواج با پسر کوچکتر) من دختری 27 ساله هستم که دفتر خدمات کامپیوتری دارم مدتی یکی از پسران همسایه که 19 سال سن دارد و از من کوچکتر است به عنوان کار آموزی با من کار می کرد قبل از آن ما با هم هیچ آشنایی نداشتیم ولی با مادر ایشان رابطه گرم و صمیمی داشتیم و ایشان همیشه به من ابراز علاقه می کردند
    بعد از اینکه کارآموزی به پایان رسید باز هم مادرشان از من خواست چون تابستان است و پسرش بیکار باز با من کار کند و من هم قبول کردم
    بعد از تابستان این آقا دانشگاه قبول شدند ولی باز می آمدند و به من کمک می کردند
    روزی مادرشان را دیدم خیلی خوشحال بودند و گفتند که پسرشان خیلی بهتر شده (اجتماعی تر ) و من گفتم شما راضی هستید باز با من کار کند ؟ چون درس دارد به درسش لطمه نمی خورد؟و هیچ پولی هم از من قبول نمی کند ، ولی مادرشان در کل خیلی راضی و خوشحال بودند
    تا اینکه بعد از مدتی ما کم کم به هم علاقه مند شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم من فکر نمی کردم مشکل زیادی در این رابطه داشته باشیم چون هم خانواده ها با هم آشنا بودیم و تقریبا از نظر فرهنگی و مذهبی در یک سطح بودیم ولی این آقا از ابتدا به من گفتند که مادرشان مشکل ساز خواهد شد چون برادر دیگرشان هم با خانمی که 3 سال بزرگتر از خودشان بود ازدواج کرده بودند و مادرشان مخالف شدید بودند ولی بهرحال بمن گفتند باید صبر کنم تا مادرشان راضی شود و من هم قبول کردم
    بعد از بیان این مسئله با خانواده شان مادرشان مخالفت کردند و من هم طبق قولی که داده بودم با همه سختی ها و مشکلات کنار آمدم
    البته خیلی هم به ایشان اصرار کردم که حرف پدر و مادرشان را گوش کنند و دست از سر من بر دارند ولی ایشان به هیچ وجه راضی نشدند (سن کم پسر)

    آنها می گفتند اول باید لیسانس بگیرد ( آن موقع ترم اول کاردانی بود ) و بعد به سربازی برود بعد شاید قبول کنند با من ازدواج کند ولی ما می گفتیم حداقل شما بیایید نشان بگذارید یا عقد کنیم تا بعد برویم سر زندگیمان . ولی آنها هیچ راضی نمی شدند قدمی بردارند .
    تا اینکه ایشان بعد از دو ترم دانشگاه را رها کرد و به سربازی رفت ابتدا به منطقه دور افتاده بود ولی انتقالی گرفت به شهر نزدیک خودمان .
    پدرشان جدیدن آمدند و با من صحبت کردند گفتند من موافقم ولی بعد سربازی و تا آن موقع هیچ قدمی هم بر نمی دارم ولی مادرشان به هیچ وجه هرگز راضی نمی شود و جلو نمی آید ولی تا بعد سربازی باید صبر کنید .حالا ایشان تازه 5 ماه خدمت کرده اند و من نمی دانم چه کنم؟
    لطفا راهنماییم کنید
    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام خانوم
    فعلا بنظرم بچشم یک کارآموز بایشون نگاه کنین تا ایشون بزرگتر بشن و در صورت موقعیت های دیگه بخاطر ایشون نادیده نگیرین.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    خیلی ممنون از نظری که دادید
    من و اون خیلی به هم علاقه داریم نمی تونم به کسی دیگه فکر کنم
    در ضمن من چند بار می خواستم که دیگه باهاش کار نکنم ولی اون قبول نمی کنه و مدام میاد محل کارم و باهام در تماسه تلفنی و پیامکیه
    البته من خیلی سعی می کنم محدودش کنم اونم تا حدی قبول کرده ولی خیلی بی تابی می کنه و چند بار ه ازم خواست بدون اجازه پدر مادرش عقد کنیم ولی من قبول نکردم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    به نظر شخصی من عقد شما یا نشان کردن شما از طرف خانواده ایشون تضمینی برای بودن دائم ایشون با شما نیست. ایشون در سنی قرار گرفتن که ممکن است هر آن نظرشون در مورپ زندگی تغییر کنه و من بشما پیشنهاد میکنم که بخاطر خودتون بایشون فرصت بدین و وابستگی فعلا در خودتون بوجود نیارین زمان میتواند نشان بدهد که آیا ایشون شما رو برای همیشه خواهند خواست یا تنها دچار یک حس زودگذر که اقتضای این سنین در پسران معمولا هست شدن. یک پسر بیست ساله حکایتش مثل یک دختر چهارده ساله است اما شما از پختگی کافی برخوردارین پس عجله نکنید و عاقلانه تصمیم بگیرید.
    انشالله خوشبخت بشید.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام عزیزم
    سرگذشتتو که خوندم منو برد به پانزده سال پیش
    دقیقا مثل تو با همین شرایط سنی البته تازه شوهرم از من سه سال کوچکتر بود
    منم شرکت خدمات کامپیوتری داشتم شوهرمم به عنوان ویزیتور کنارم بود
    دقیقا مثل ت مادر شوهرم مخالف شدید بود شوهرم رفت سربازی واااااای دقیقا همه سرگذشتم مثل خودت بوده
    تک ستاره جون توروخدا نکن اینکارو نکن
    من و شوهرم ده سال عاشقه هم بودیم اخرش مادرش جدامون کرد
    راه اشنایی شوهرم با دخترای دیگه وسوسش کرد منو ول کرد رفت تهران اخرش بعد از دوازده سال جدا شدیم
    ببین سن خیلی مهمه پسرا نو سن پایین بچه ان زود وابسته میشن اما یادت باشه اونها تا سی سالگی حسرت مجردی و عشق و حالشونو میخورن و اخرش میرن دنبال خوش گذرونی
    نذار جوونیت حروم بشه به خودت رحم کن ببخشید اینطوری حرف میزنم نمیخوام دلتو خالی کنم اما پسرها تو این سن نمیتونن تکیه گاه یه زندگی باشن
    فقط دوست داشتن واسه شروع زندگی مطرح نیست
    اگه همین الان این اقا که عاشقشی رو بذاری تو یه شرکت که اکثر کارمنداش خانوم هستن بعد از مدتی شاید چند ماه به حرفم میرسی
    مخصوصا اگه براش یکنواخت شده باشی منظورم اینه که چند سال از زندگی مشترکتون بگذره راحت تر پر میکشه
    حقیقت تلخه خواهش میکنم ازم ناراحت نشو چون دوستت دارم و نمیخوام مثل من درد بکشی واقعیتو واست گفتم
    موفق باشی عزیزدلم

  6. کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    به نظر من عشق تو سن پایین اعتباری نیست بذار زمان عشقشو بهت ثابت کنه

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    بازم ممنون
    خانوادشون هم از همین میترسن که پسرشون بعدا پشیمون بشه
    ولی خودش میگه اینطور نیست و من هرگز پشیمون نمیشم
    منم راستش باور نمی کنم با این علاقه ای که به من ابراز می کنه هیچوقت پشیمون بشه

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام راحیل جان
    خیلی برای اتفاقی که برات افتاده متاسفم امیدوارم خدا کمکت کنه انشاء الله
    راستش برای خودمون هم دلم میسوزه
    نمی دونم چرا اینجوری شد وقتی دیدم خانوادش انقد مخالفن ازش خواستم بی خیال بشیم پیش مشاور هم رفتیم ولی اون در این مورد به حرف کسی گوش نمی کنه
    در موارد دیگه خیلی به حرفم گوش می کنه مثلا تو درست و غلط کارا ولی هر کاری کردم ولم نمی کنه حتی تهدید کرد خودشو بکشه و هزار تا تهدید دیگه
    ممنونم از بیان تجربیاتت
    بازم برام بگو
    مورد شما هم همینجوری بود؟
    بازم ممنون

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    این سایت مشاور هم داره
    یا فقط کاربرا جواب می دن؟

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام تک ستاره ی من
    ممنون که ناراحت نشدی و باهام هم دردی کردی فدات شم
    راستش محمد شوهر سابقم هم دقیقا همینطور بود
    خوب یادمه سه ماه خونشونو ترک کرد و خانوادش داشتن از نگرانی میمردن اما به قول خودش عاشق بود
    تک ستاره این عشق نیست فقط یه دلبستگیه که از کنار هم بودن با شما پیدا کرده
    من اوایل فکر میکردم مادرش با من مشکل داره اما بعد از خیانت های متعدد که بهم کرد فهمیدم پسرشو خوب میشناخته
    هر چی از عشق افسانه ای شوهر سابقم به من برات بگم بازم کمه
    خودم دستشو گرفتم کار خوب زندگی خوب اما تا به موقعیت بهتر نه خوب ها فقط بهتر از اولش رسید بهم خیانت کرد
    و بعد از اون هم باز تو محل کارش با همکاراش دوست شد
    بلاخره یه روز صبح بعد از ده سال سختی کشیدن و زندگی مشترک دیدم اصلا نگاهمم نمیکنه
    این کم محلیاش ادامه پیدا کرد تا دو هفته بعد صداشو مشنیدم که شش صبح قربون صدقه ی یه دختری میره و براش شعر میخونه
    بازم همه ی اینا ادامه داشت حرفای من بی فایده بود از ترس خراب شدن زندگیم به خانوادش پناه بردم بی فایده بود و یه روز به راحتی بهم گفت باید از هم جدا شیم من کسی رو دوست دارم
    تک ستاره به همین راحتی رفت و من موندم با ده سال جوونیه از دست رفتم
    عشق واقعی خیلی قشنگه اما وجود نداره
    الان بدبختر شدم شش ماه بعد مردی وارد زندگیم شد که به قول خودش دیوانه وار عاشقم بود حلقه اورد نشونم کرد سه ماه ازشفاصله گرفتم اما ولم نکرد الان سه سال میگذره اما خبری از ازدواج نیست
    علاقش در حدیه که روزی چهار پنج بار هم تو پیام هم تو تلفن ابراز علاقه میکنه اما چه علاقه ای چه ازواجی؟ تموم جوونیم به اعتماد کردن به این لعنتی ها گذشت الان سی و چهار سالمه

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    مرررررسی عروسکم واقعا ممنون نصیحتت رو به چشمم میکشم توروخدا واسم دعا کن منم به درگاه خدا قابل باشم واست دعا میکنم
    شعری که واسم نوشتی خیلیبجا بود خانومی بوس

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام بازم ممنون
    آره اونم ی چند روزی خونشونو ترک کرد و رفت زمانی که خانوادش گفتن دیگه نباید با من کار کنه فقط من ازش خبر داشتم خانوادشم خیلی ناراحت بودن البته من بهش گفتم این کارو نکنه و برگرده و برگشت
    یه مدتی هم خونه مادربزرگش که اونم همسایشونه زندگی کرد
    مادربزرگش و همه فامیلش راضین چون مارو می شناسن فقط مادرش میگه نه و همین حرفارو میزنه میگه دو سال دیگه پشیمون میشه البته الان 1 سال گذشته ولی هیچ تغییری ندیدم

    میدونی این آقا قبلا زیاد مذهبی نبود البته دوست داشت نماز بخونه ، دروغ نگه ولی اینطوری نبود ولی بعد از آشنایی با من چون من خیلی سعی می کنم این مسائل رو رعایت کنم اونم مثل من شد خیلی خوشحال بود میگفت من قبلا همیشه آرزو داشتم نماز بخونم و دروغ نگم و ... ولی دور و بری هام با اینکه نماز می خوندن دروغ میگفتن و .. قبولشون نداشتم ولی تو رو دیدم فهمیدم آدم خوب پیدا میشه
    می گفت من قبل از اینکه باهات آشنا بشم از بس تنها بودم می خواستم خودمو بکشم می گفت با خدا درد و دل کردم و گفتم تا 1 هفته دیگه من زن می خواهم و الا خودمو می کشم و تو همون هفته باهات آشنا شدم
    من اوایل براش نهج البلاغه می خوندم ، احادیث در مورد دروغ گویی ( مثلا دروغ گو دشمن خداست ) یا نماز از اینترنت براش سرچ می کردم و می خوندم بدون اینکه قصدی داشته باشم چون می دیدم زیاد در بند این چیزا نیست تا اینکه کم کم همه چی رو پذیرفت
    و حتی اولین روزی که روزه گرفت مادرش گفت بالاخره من اونو آدم کردم
    خودشم همیشه به من می گه تو منو آدم کردی
    ما تا حالا هیچ تماس فیزیکی با هم نداشتیم یه جورایی رابطمون کنترل شده س
    میشه بگی شما در چه حدی مذهبی هستین و این مسائل رو رعایت می کنید؟
    میشه بگی شما چند وقت طول کشید تا ازدواج کردین؟
    رابطتون تا چه حد بود قبل ازدواج؟ببخشیدا
    دلیل ازدواجتون و نحوه ازدواجتون چطوری بود؟
    الان بچه دارید ؟
    چطوری می گید بهتون خیانت کرد و شما بازم باهاش ادامه می دادید؟
    چرا؟ واقعا از کی و چجوری فهمیدین بهتون خیانت کرده ؟
    واقعا ممنون میشم اگه جواب بدی آخه فاصله سنیتون هم که زیاد نبود
    امیداوارم خدا به هر دو و همه ما کمک کنه
    انشاءالله عاقبت بخیر بشیم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام راحیل جان
    خوشحالم که از نصیحتم استقبال کردی
    خدار و شکر
    موفق باشی

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    تک ستاره جون عزیزدلم خانواده ی من و خودم در حد معمول یعنی نه خیلی افراطی و نه خیلی کم مذهبی هستیم به نماز و روزه و قران و اعتقاداتمون پایندیم و ترکش نکردیم و نخواهیم کرد اما شوهر سابقم اعتقاداتش ضعیف بوداونم با من که اشنا شد شروع کرد به نماز و روزه گرفتن میگفت خدا تورو به من داده
    ما دو سال با هم رابطه عاطفی داشتیم اما اگه بهت بگم باورت نمیشه سک سال اول دستش به دستم نخورد سال دوم فقط دستمو گرفت همین و تموم ما دیگه هیچ رابطه فیزیکی نداشتیم اون روز به روز بیشتر بهم ابراز علاقه میکرد
    خیانت که کرد از ترس ابروم و خجالت مخصوصا جلوی خانواده هامون صدام در نیومد کلی عذر خواست و تمنا کرد تا بخشیدمش اما دفعه بعد جلوی خودم به دخترا بوسه میفرستاد این اتفاقا چهار پنج سال بعد از ازدواجمون میوفتاد
    خداروشکر بچه ندارم ازدواجمون با نارضایتی صد در صد خانوادش تو محضر اتفاق افتاد
    اینکه بلعد از خیانتش باهاش ادامه دادم فقط میخواستم زندگی کنم از لغت متعلقه و عواقبش میترسیدم
    انشالله خدا به هممون کمک کنه و خوشبختی از شما باشه گلم

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    خیلی ناراحت کننده س
    حالا چرا بچه دار نشدی؟
    فکر نمی کنی اگه بچه بود شاید پابند زندگی می شد؟
    این آقا که خیلی بچه دوست داره
    همیشه در موردش حرف میزنه
    از الان براشون اسم انتخاب کردیم!
    حالا من چی کار کنم؟

  17. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    راستش این اواخر هم می خواست دستمو بگیره ولی من قبول نکردم و فاصلمو باهاش حفظ می کنم اونم دیگه حرفشو نمیزنه و ازم عذرخواهی کرد

  18. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    شوهر سابقمم بچه خیلی خیلی دوست داشت من یه توده رحمی پیدا کردم البته سه سال بعد از ازدواجمون که نه خودش نه خانوادش هزینه ی عملمو تقبل نکردن خدا واقعا دوستم داشت بچه دار نشدم
    یادمه وقتی بهم پیشنهاد طلاق داد خیلی مغرور تو در ایستاد و گفت اگه بچه داشتیم مطمعن باش ازت میگرفتمش میدادم مادرم بزرگش کنه
    اون اوایل اینقدر دوستم داشت هزارتا سکه مهرم کرد و ی عالمه وعده وعید های مسخره
    واقعا شکر بچه ندارم
    تک ستاره جون نمیتونم قاطعانه بگم اما خواهرانه میگم اشتباهه فریبه نفستو نخور اشتباهه گلم
    احساساتی تصمیم نگیر

  19. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    بازم سلام
    آخه قضیه ما رو همه می دونن خانواده هامون ، هم محلی ها ، خیلی ها هم با مادرش از طرف خودشون حرف زدن که دختر به این خوبی چرا رضایت نمی دین؟
    البته این وسط بعضی ها هم مخالفت کردن
    میتونم بپرسم خیانت شوهرت بعد قضیه توده بود یا قبلش؟
    خب خودت چی ؟ چرا برا توده کاری نکردی ؟ دلت نمی خواست بچه داشته باشی؟

  20. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام لطفا همه نظر بدین
    کسی مورد مشابه و موفق دیده ؟
    لطفا بگید

  21. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    بنده مشاور نیستم اما دلم میخواست نظرمو بدونی شاید کمکی باشه. ببنین عزیز من برخلاف بقیه بهت میگم چرا اینقدر به فکر اون اقا هستی؟! چرا همش به شرایط ایشون فکر میکنی؟که بعدش پشیمون میشه و ازشما کوچکتره و ... ؟ پس خود شما چی عزیز جان؟چرا به این فکر نمیکنی که شما هم در سن مناسبی برای ازدواج قرار داری و ایده ال هایی در ذهنت هست.چرا به این فکر نمیکنی که واسه خیلی ها شرایط سنی شما مناسبه و اگر با یکی از اون ها به تفاهم برسی، اونوقت اونه که باید دنبال خوشبخت کردن شما باشه و بترسه که از دستت بده! از شما دوست خوب میخوام خودت رو هم کمی در نظر بگیری. نمیخوام واقع بینی رو کنار بذاری و ایده ال گرا باشی اما شما هم در سن 27 سالگی مطمئنا ذهنیات و روحیات خاصی رو پیدا کردی و اماده ازدواج با مردی هستی که دوتایی برای با هم بودن تلاش کنید. امیدوارم از حرفهای من ناراحت نشی. من هم گوشه ایی ار اونچه رو که وجود دراه گفتم.
    از همه اینها بگذریم کسایی هم بودن که با اختلاف سنی بیشتر ازدواج کردن(مثلا 12 سال) و الان هم با داشتن فرزند دارن زندگی میکنن. اما با توجه به فرهنگی که تو کشور ما وجود داره ریسکش بالاست. احتمال دلسرد کردنش از زندگی با شما وجود داره
    بهرحال من نگفتم اینهارو که پشیمون شید،صلاح خوتونو برو حتما بهتر از هرکسی میدونید.با مشاور بیشتر صحبت کنید.
    موفق باشی

  22. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    بنده
    مشاور
    نیستم اما دلم میخواست نظرمو بدونی شاید کمکی باشه. ببنین عزیز من برخلاف بقیه بهت میگم چرا اینقدر به فکر اون اقا هستی؟! چرا همش به شرایط ایشون فکر میکنی؟که بعدش پشیمون میشه و ازشما کوچکتره و ... ؟ پس خود شما چی عزیز جان؟چرا به این فکر نمیکنی که شما هم در سن مناسبی برای ازدواج قرار داری و ایده ال هایی در ذهنت هست.چرا به این فکر نمیکنی که واسه خیلی ها شرایط سنی شما مناسبه و اگر با یکی از اون ها به تفاهم برسی، اونوقت اونه که باید دنبال خوشبخت کردن شما باشه و بترسه که از دستت بده! از شما دوست خوب میخوام خودت رو هم کمی در نظر بگیری. نمیخوام واقع بینی رو کنار بذاری و ایده ال گرا باشی اما شما هم در سن 27 سالگی مطمئنا ذهنیات و روحیات خاصی رو پیدا کردی و اماده ازدواج با مردی هستی که دوتایی برای با هم بودن تلاش کنید. امیدوارم از حرفهای من ناراحت نشی. من هم گوشه ایی ار اونچه رو که وجود دراه گفتم.
    از همه اینها بگذریم کسایی هم بودن که با اختلاف سنی بیشتر ازدواج کردن(مثلا 12 سال) و الان هم با داشتن فرزند دارن زندگی میکنن. اما با توجه به فرهنگی که تو کشور ما وجود داره ریسکش بالاست. احتمال دلسرد کردنش از زندگی با شما وجود داره
    بهرحال من نگفتم اینهارو که پشیمون شید،صلاح خوتونو برو حتما بهتر از هرکسی میدونید.با
    مشاور
    بیشتر صحبت کنید.
    موفق باشی

  23. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام roeya عزیز
    خیلی ممنون از نظری که دادین
    مشکل اینجاست که من فقط به اون آقا فکر نمی کنم اونم به من فکر میکنه اون بیشتر میترسه که منو از دست بده
    شاید دقیق به پست هام توجه نکردین من بارها می خواستم ازش جدا شم البته برام سخت بود ولی ازش خواستم منو ول کنه من مطئنم که خواستگارهای دیگه ای خواهم داشت و حتی به خودش هم گفتم که اگه خواستگاره بهتری اومد بهش فکر می کنم ( البته این حرفو از ته دل نزدم ) فقط برا اینکه سردش کنم گفتم
    ولی اون حتی به پام افتاد ازم خواست ولش نکنم چند بارم تهدید کرد خودشو بکشه خانوادش گفتن برو خودتو بکش ، برو هر غلطی می خوای بکن .خیلی برخورد بدی داشتن . (با اینکه خانواده خوبی بنظر می رسیدن و من از قبل ذهنیات خوبی نسبت بهشون داشتم ولی تو این مدت رفتارشون با پسرشون و من اصلا خواب نبود) منم ترسیدم اگه ولش کنم خودشو بکشه و یه عمر عذاب بکشم
    از نظرات دیگه پسر خیلی خوبیه ، راستش یه جورایی همونیه که من می خوام فقط مشکل سن داریم
    واقعا شما مورد 12 سال که گفتین ، دیدید؟ میشه بیشتر توضیح بدین؟
    البته منم مورد 8 سال دیدم که دارن خیلی خوب زندگی می کنم دو تا بچه هم دارن
    و 5 سالشو
    خیلی ممنون مییشم اگه جواب بدید


  24. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام تک ستاره ی من عزیزم خیانتش قبل از فاش شدن توده بود
    سه سال توده ی بزرگی رو تو رحمم داشتم نمیشد باردار شم تا اینکه با مکافاتی خودم هزینشو جور کردم وقتی عمل کردم دکتر گفت یک سال بعد میتونی باردار شی که دقیقا یک سال بعد جدا شدیم عزیزم

  25. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    عزیزم من بیست سالم بود اون هفده سالش من زمانو یکم اشتباه کردم ببخشید
    میدونی همه هم مثل هم نیستن نمیشه همه رو به یه چشم دید اما شوهر من به طرز باور نکردنیی عاشقم بود حتی روزیکه طلاقم داد تو محظر دیوانه وار اشک میریخت بگذریم هر وقت یادش میفتم جیگرم اتیش میگیره
    هنوز دوستش دارم
    بله اون دختر خانم میدونست شوهرم متاهله و زیر پاش نشست تا طلاقم بده من میگم قسمت بود
    خانوادش مذهبی بودن نماز اول وقت و زیارت عاشوراشون ترک نمیشد خانواده ی خیلی گرمی داشت فقط من اونجا زیادی بودم

  26. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تک ستاره نمایش پست ها
    سلام roeya عزیز
    خیلی ممنون از نظری که دادین
    مشکل اینجاست که من فقط به اون آقا فکر نمی کنم اونم به من فکر میکنه اون بیشتر میترسه که منو از دست بده
    شاید دقیق به پست هام توجه نکردین من بارها می خواستم ازش جدا شم البته برام سخت بود ولی ازش خواستم منو ول کنه من مطئنم که خواستگارهای دیگه ای خواهم داشت و حتی به خودش هم گفتم که اگه خواستگاره بهتری اومد بهش فکر می کنم ( البته این حرفو از ته دل نزدم ) فقط برا اینکه سردش کنم گفتم
    ولی اون حتی به پام افتاد ازم خواست ولش نکنم چند بارم تهدید کرد خودشو بکشه خانوادش گفتن برو خودتو بکش ، برو هر غلطی می خوای بکن .خیلی برخورد بدی داشتن . (با اینکه خانواده خوبی بنظر می رسیدن و من از قبل ذهنیات خوبی نسبت بهشون داشتم ولی تو این مدت رفتارشون با پسرشون و من اصلا خواب نبود) منم ترسیدم اگه ولش کنم خودشو بکشه و یه عمر عذاب بکشم
    از نظرات دیگه پسر خیلی خوبیه ، راستش یه جورایی همونیه که من می خوام فقط مشکل سن داریم
    واقعا شما مورد 12 سال که گفتین ، دیدید؟ میشه بیشتر توضیح بدین؟
    البته منم مورد 8 سال دیدم که دارن خیلی خوب زندگی می کنم دو تا بچه هم دارن
    و 5 سالشو
    خیلی ممنون مییشم اگه جواب بدید

    یکی از دوستان با 12 سال اختلاف سنی ازدواج کرد و الان یک فرزند دارند. من نمیدونم شرایط زندگیش چطوره چون دیگه از اون موقع بعلت تغییر مکان، ندیدمشون و از دوستان خبرازشون میشنوم،اما بهرحال چیزی از جدایی و اینا نشنیدم و بچه دار هم شدن و الان هم دارن باهم زندگی میکنن.و انشاالله خوش باشند
    و شما هم موفق

  27. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام roeya عزیز
    خیلی ممنون از جوابی که دادین
    در مورد بقیه مسائلی که گفتم نظر دیگه ای ندارین؟

  28. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام راحیل عزیز
    آخه برای چی طلاقت داد بعدش دیگه چرا گریه می کرد؟؟
    راستی مگه با هم کار نمی کردین ؟ چطو اینجوری شد ؟
    قبل از تو با کسی رابطه داشت ؟ یا تو اون 2 سال چی؟
    بعد از ازدواج رفت سربازی؟
    ببخشید من خیلی سوال می پرسم تو هم صبورانه جواب می دی ممنونم ازت
    انشاءالله هر دو موفق باشیم

  29. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    لطفا نظر بدین
    تجربیاتتونو بگین
    ممنون میشم

  30. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    نظر نبود؟

  31. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام
    عزیزم من یک مورد یادمه پدر و مادر یکی از دوستام بودن همیشه هم با مادر مرده مشکل داشتن آقاهه هم تک پسر بود و تا هجده سال با خانواده مرده که خونه شون دوطبقه و بزرگ بود زندگی میکردن اما بعد خانومه دیگه تحملش تموم شد و رفتن یه جای خیلی ارزون و کوچیک خریدن . خانومه خیلی شکسته شده بود همه زندگیو میگردوند مرده ولی خیلی جوون مونده بود وقتی اولین بار با دوستم دیدمش فکر کردم دوستم نامزدی چیزی کرده!
    بعد مرده مثل اینکه واسه کار رفت به شهر دوری. اونجا مثل اینکه زیر سرش بلند شده بود . خانومه هم برا اینکه زندگیشو از دست نده اساسارو جمع کرد و خانوادگی رفتن به همون شهر دور تا پیش شوهرش باشه و مراقبش باشه بعد یکی از بچه هاشون تو یه شهر دیگه دانشجو شد و بچه دیگشون هم تو تهران که تنهایی تو خونه قبلیشون چند سال موند با اینکه دختر کم سن بود.
    پدره هم نتونست تو شهرستان تجارتشو روبراه کنه . فکر کنم آخرین بار قرار بود دوباره برگردن برن خونه مادر آقاهه و خونه شون رو هم بفروشن خرج بچه ها رو بدن . بچه هاشونم خیلی بی اعصاب شده بودن بنظر من با این اوضاع حق هم داشتن.


    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  32. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام خیلی ممنون از نظری که دادین
    اینا اختلاف سنیشون چقد بود؟
    خانمه شاغل بود؟
    بیشتر عروسا با مادرشوهر مشکل دارن نه؟میشه گفت چون بزرگتر بود باهاش مشکل داشت یا نه ؟مشکلشون سر چی بود؟
    انشاءالله همه عاقبت بخیر بشیم

  33. کاربران زیر از تک ستاره بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام تک ستاره ی من
    نمیدونم چرا تو محضر گریه کرد اما بعد از اون روز چند بار دیگه بهم اس داد که تا اخر عمر فراموشم نمیکنه و هیچکس مثل من نمیشه براش
    اما دیگه چه فایده ای داشت
    طلاقم داد چون با دختر جوون تر اشنا شده بود به قول خودش پشتش گرم بود
    نه قبل از من با کسی رابطه نداشت اینطور گفته بود
    تو اون دو سال لحظه ای به کسی نگاه نمیکرد دیووانه وار دوستم داشت میگفتم بمیر میمرد
    بله عزیزم بعد از عقدمون رفت سربازی من شدم پله های ترقیش کشوندمش بالا اما چه فایده
    تک ستاره من نمیگم رهاش کن اما ازت میخوام با توجه به سنت عاقل و منطقی تر تصمیم بگیری
    هیچ مردی ارزشنداره اینو من بعد کلیبدبختی فهمیدم
    تو تو زندگیش حکم مادرشو پیدا میکنی در اصل اون بای ستون زندگیت بشه
    زن زود شکسته میشه مخصوصا وقتی باردار شه یه مثل قدیمیه میگه تا نزاییدی دلبری وقتی زاییدی مادری
    تو همه جا نمیتونی دنبالش باشی
    مردها پاش بخوره بی رحمانه ترین تصمیمو برای دل خودشون میگیرن تک ستاره

  35. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام راحیل عزیز
    بازم ممنون
    من چند تا مشکل دارم
    اول اینکه واقعا نمی تونم دل ازش بکنم به دلایلی
    1- اینکه همیشه دلم می خواست با عشق ازدواج کنم و کسیو دوست داشته باشم و اونم منو : خب اینم دقیقا همونجوره
    2- ممکنه بعد از اون کسی رو مثله اون دوست نداشته باشم یا کسی منو مثله اون
    دوم اینکه اگه دل بکنم اون میگه خودشو میکشه یا ی بلایی سره خودش میاره اگه این کارو کنه من چکار کنم؟
    مثلا ی بار که چند روز باهاش خوب برخورد نکردم گفت معتاد شده
    نمی دونی چه حالی بهم دست داد خیلی ناراحت شدم حتی آرزوی مرگ کردم فقط از خدا خواستم دروغ گفته باشه
    بعدش گفت
    معتاده تو شدم نمی تونم نبینمت یا پیام ندم
    وای از دست این دل
    چه کنم؟
    آخه چطور این همه عشق و علاقه شوهر سابقت یهو چی شد؟
    تو که بچه نیاورده بودی . شکسته نشده بودی؟!
    واقعا خودت هیچ تقصیری تو این جدایی نداشتی؟ببخشیدا
    ممنون از توجهت

  36. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    سلام تک ستاره جان

    ازاین علاقه خیلی مطمن هستی ؟ ممکنه این علاقه ایی که این اقا پسر نسبت به شما داشته باشه از روی هوس باشه ؟ چون هنوز سنی نداره که بتونه درمورد ازدواج به این راحتی انتخابی داشته باشه/

    دوما درسته شما دفتر خدمات داری .ولی باید جوری انتظار ازش داشته باشی که اون نون سرسفره بیاره .منظورمو میفهمی ؟

    بعدش بزار بره سربازی اونموقه میفهمی که چقد عوض شده . من خودم سربازی رفتم .البته تابستون رفتم که به درسهام لطمه نخوره . یه چیز هم بهتون بگم که بدونید .سربازی اخلاق رفتار .علایق و هرچی که بهشون علاقه داری .همه چیه ادم رو تغیر میده .این رو حتما مد نظر بگیر.

    بعدش سرباز بدلیل غذا هاو..... وقتی دوسه روز مرخصی گرفت .چون غذاش فرق میکنه(ازلحاظ چاشنی) دچار شهوت خیلی زیادی میشه ودست خوده ادم نیست. وسعی کن زیاد باهاش نزدیکی نکنی . گفتمت که بدونی. که بعدا دچار مشکلی نشی .

    بعدش جوری رفتار کن که اون سعی کنه بیا تورو بگیره وباهات ازدواج کنه . که خدای نکرده فردای دیگه به مشکل خوردید .خانوادش نگه تو بچه مارو عاشق کردی و خواستی باهاش ازدواج کنی . منظورمو میفهمی؟

  37. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نه من بچه دار نشدم و تغیری هم نکردم خدا دوستم داشت عزیزم
    من تو هیچ مرحله از زندگیم ازشکم و کاستی نذاشتم خدای خودم شاهده حتی پدرش هم همیشه میگفت
    عزیزدلم امیدوارم موفق و خوشبخت بشی

  38. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام تک ستاره جان

    ازاین علاقه خیلی مطمن هستی ؟ ممکنه این علاقه ایی که این اقا پسر نسبت به شما داشته باشه از روی هوس باشه ؟ چون هنوز سنی نداره که بتونه درمورد ازدواج به این راحتی انتخابی داشته باشه/

    دوما درسته شما دفتر خدمات داری .ولی باید جوری انتظار ازش داشته باشی که اون نون سرسفره بیاره .منظورمو میفهمی ؟

    بعدش بزار بره سربازی اونموقه میفهمی که چقد عوض شده . من خودم سربازی رفتم .البته تابستون رفتم که به درسهام لطمه نخوره . یه چیز هم بهتون بگم که بدونید .سربازی اخلاق رفتار .علایق و هرچی که بهشون علاقه داری .همه چیه ادم رو تغیر میده .این رو حتما مد نظر بگیر.

    بعدش سرباز بدلیل غذا هاو..... وقتی دوسه روز مرخصی گرفت .چون غذاش فرق میکنه(ازلحاظ چاشنی) دچار شهوت خیلی زیادی میشه ودست خوده ادم نیست. وسعی کن زیاد باهاش نزدیکی نکنی . گفتمت که بدونی. که بعدا دچار مشکلی نشی .

    بعدش جوری رفتار کن که اون سعی کنه بیا تورو بگیره وباهات ازدواج کنه . که خدای نکرده فردای دیگه به مشکل خوردید .خانوادش نگه تو بچه مارو عاشق کردی و خواستی باهاش ازدواج کنی . منظورمو میفهمی؟
    سلام
    راستش از علاقه اون بیشتر از خودم مطمئنم . مثلا خودم گاهی فکر می کنم که موقعیت های بهتری ممکنه برام جور بشه ( البته دلم نمیاد ) ولی اون اصلا به کسی دیگه فکر نمیکنه حتی مادرش بهش گفت به غیر من هر دختری بخوای برات می گیرم اون گفت من فقط همینو می خوام ( نمی دونم چرا مادرش حتی گفت بزرگتر هم باشه فقط این نباشه من اینو دوست ندارم )
    نمی دونم ولی پدرش هم 18 سالگی ازدواج کرد شاید این به پدرش رفته
    شما که پسری من از کجا باید فرق بین هوس و علاقه رو بدونم؟
    خب ما فکر کردیم می تونیم در کنار هم کار کنیم مگه اشکالی داره؟ البته ایشون قبل سربازی چند ماه خودش هم خدمات کامپیوتری باز کرد ولی چون دانشجو هم بود زیاد درآمدی نداشت و بعد هم که جمع کرد یه ماه رفت گچکاری که خودش خرج خودشو دربیاره یه ماه هم رفت فروشندگی لوازم ساختمانی . از لحاظ کاری بودن مشکلی نداره . مطمئنم پسره زرنگیه
    الان 5 ماهه رفته سربازی
    2ماه اول آموزشی جای دوری بود هر روزشو تقریبا جز جزه کاراشو برام نوشته هیچ وقت علاقش تغییری نکرد
    بعد آموزشی دو ماه دیگه رفت یه شهر دیگه که اونم دور ولی راحت تر بود اونجا بیشتر می تونست تماس بگیره باز برام خاطره هم می نوشت باز عشق و علاقش تغییری نکرد فقط می گفت هر وقت اومدم مرخصی باید ازدواج کنیم هر جوری هست باید عقد کنیم وقتی هم می اومد انقد می گفت که اعصابمو خورد می کرد . می گفتم تو باید خانواده تو راضی کنی اون می گفت تو باباتو راضی کن همینجوری عقد کنیم
    بعدم که انتقالی گرفت اومد شهر نزدیک خودمون دیگه اونجا غذا نمی خوره ناهار و شام خونس
    تو مدت سربازی فقط یه کم احساس کردم عصبی شده که اونم بعد انتقالی خوب شد
    اتفاقا خانوادش البته مادرش مثله اینکه این حرفو زده البته ما از دهن مردم شنیدیم که گفته دختره پسره مارو اغفال کرده و از این حرفا
    نمی دونم ولی خدا شاهده من هیچ قصدی نداشتم ولی اون خودش میگه از اولین روزی که اومدم دیدمت ازت خوشم اومد همینجوری
    خیلی ممنون که نظر دادید
    منتظر جوابتون هستم

  39. کاربران زیر از تک ستاره بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  40. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تک ستاره نمایش پست ها
    سلام خیلی ممنون از نظری که دادین
    اینا اختلاف سنیشون چقد بود؟
    خانمه شاغل بود؟
    بیشتر عروسا با مادرشوهر مشکل دارن نه؟میشه گفت چون بزرگتر بود باهاش مشکل داشت یا نه ؟مشکلشون سر چی بود؟
    انشاءالله همه عاقبت بخیر بشیم
    خواهش میکنم عزیزم. انشالله ...
    فکر کنم سه چهار سال ولی خب میدونین که معمولا آقایون حداقل ظاهرا از خانمها جوان تر میمونن . این خانم هم خیلی زن خوبی بودن هم شاغل بودن هم خانه دار مرده همش پی بچه بازی بود. حتی خانمه خودش خونه برای خرید پیدا کرد و خودش معامله کرد آقاهه نرفت اصلا... خانم رو همیشه در حالی میدیدیم که سخت در حال کنار اومدن و همکاری با شوهرش بود با اینکه خانم زیبایی بودن اما کنار همسرشون اصلا مثل زن و شوهر نبودن البته عکسای زمان عروسیشونو که دیدم اینطور نبود...

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  41. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تک ستاره نمایش پست ها
    سلام
    راستش از علاقه اون بیشتر از خودم مطمئنم . مثلا خودم گاهی فکر می کنم که موقعیت های بهتری ممکنه برام جور بشه ( البته دلم نمیاد ) ولی اون اصلا به کسی دیگه فکر نمیکنه حتی مادرش بهش گفت به غیر من هر دختری بخوای برات می گیرم اون گفت من فقط همینو می خوام ( نمی دونم چرا مادرش حتی گفت بزرگتر هم باشه فقط این نباشه من اینو دوست ندارم )
    نمی دونم ولی پدرش هم 18 سالگی ازدواج کرد شاید این به پدرش رفته
    شما که پسری من از کجا باید فرق بین هوس و علاقه رو بدونم؟
    خب ما فکر کردیم می تونیم در کنار هم کار کنیم مگه اشکالی داره؟ البته ایشون قبل سربازی چند ماه خودش هم خدمات کامپیوتری باز کرد ولی چون دانشجو هم بود زیاد درآمدی نداشت و بعد هم که جمع کرد یه ماه رفت گچکاری که خودش خرج خودشو دربیاره یه ماه هم رفت فروشندگی لوازم ساختمانی . از لحاظ کاری بودن مشکلی نداره . مطمئنم پسره زرنگیه
    الان 5 ماهه رفته سربازی
    2ماه اول آموزشی جای دوری بود هر روزشو تقریبا جز جزه کاراشو برام نوشته هیچ وقت علاقش تغییری نکرد
    بعد آموزشی دو ماه دیگه رفت یه شهر دیگه که اونم دور ولی راحت تر بود اونجا بیشتر می تونست تماس بگیره باز برام خاطره هم می نوشت باز عشق و علاقش تغییری نکرد فقط می گفت هر وقت اومدم مرخصی باید ازدواج کنیم هر جوری هست باید عقد کنیم وقتی هم می اومد انقد می گفت که اعصابمو خورد می کرد . می گفتم تو باید خانواده تو راضی کنی اون می گفت تو باباتو راضی کن همینجوری عقد کنیم
    بعدم که انتقالی گرفت اومد شهر نزدیک خودمون دیگه اونجا غذا نمی خوره ناهار و شام خونس
    تو مدت سربازی فقط یه کم احساس کردم عصبی شده که اونم بعد انتقالی خوب شد
    اتفاقا خانوادش البته مادرش مثله اینکه این حرفو زده البته ما از دهن مردم شنیدیم که گفته دختره پسره مارو اغفال کرده و از این حرفا
    نمی دونم ولی خدا شاهده من هیچ قصدی نداشتم ولی اون خودش میگه از اولین روزی که اومدم دیدمت ازت خوشم اومد همینجوری
    خیلی ممنون که نظر دادید
    منتظر جوابتون هستم

    سلام
    نگاکن فرق هوس و علاقه رو باید خودت بفهمی .ازنوع رفتارش . نگاه هاش و ...خیلی چیزایی دیگه .
    اگه عاشقته .هیچی مثل کنارت بودن واسش ارزش نداره چون واسه خودت میخوادت . بی قراری میکنه واسه خبرداشتن ازت .و خیلی کارایی دیگه.

    هوس .چه جوری بگم برات .مثلا خیلی بهت نگاه میکنه (کلا ) یادوست داره دستاتو بگیره ویا فشار بده وخیلی حرفا و رفتارا .که اینو خودت باید بفهمی.

    دوما .ستاره جان .تا مطمن از خونه زندگیت نشدی .وصلتی انجام نده که دوفردای دیگه به پدرمادراتو رو بزنید و مادرش بازم حرف دربیاره و....
    چه خوب که مادرش از الان خودشو نشون داده و میتونی قشنگ بشناسیش که روزی نباید کارت بهش بخوره که هردقیقه بهت نگه تو پسرمو دزدیدی یا چمیدونم خیلی ازاین حرفای خاله زنکی.

    اول از کار و زندگی و مخصوصا عشق پسره مطلع شو . الان دوتا مثال برات میزنم.

    فرق عشق واقعی اینه

    یه نفر واسه رسیدن به یه دختر خودشو به هر آب وآتیشی میزنه .کارمیکنه حتی ممکنه بیشتراز دوسال هم صبر کنه تا بهش برسه .این عشق واقعیه . چون خودشو میخواد چون خاطر دختره رو میخواد .

    ولی یه نفر یه دخترو پسندیده و هرروز بهش میگه بیا عقد کنیم .ازدواج کنیم . این که میدونه نه خونه نه کاری که تضمین شده باشه داره. پش چرا اینقد پافشاری میکنه ( مخصوصا وقتی که میدونه دختره هم دوسش داره و اگه خواستگاری داره .هم ردش میکنه.) این نشون دهنده این نیست که بیشتر از روی شهوتش و هوسش داره تصمیم میگیره ؟

    فرق دوتا رو فهمیدی . هردو عشق داشتن .ولی عشق اولی رو ببین تا دومی .خودت منظورمو متوجه میشی
    ویرایش توسط a : 02-13-2014 در ساعت 05:01 PM

  42. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2267
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    31
    تشکر شده 30 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    تک ستاره جان منم نظربقیه دوستانوقبول دارم به پسر19یا20ساله نمیشه اعتمادکرداختلاف سنی شماهم زیاده1پسراخیلی دیربزرگ میشن

  44. کاربران زیر از s.k بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط s.k نمایش پست ها
    تک ستاره جان منم نظربقیه دوستانوقبول دارم به پسر19یا20ساله نمیشه اعتمادکرداختلاف سنی شماهم زیاده1پسراخیلی دیربزرگ میشن
    ببخشیدا .پسرا دیر بزرگ نمیشن .شما درکتون کمه که نمیتونین درکشون کنین

  46. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    دوست عزیزم من مطمئن هستم که s.k نظر منفی در مورد پسرها ندارن بلکه این طبیعت اونهاست که دیرتر از دخترها رشد کنند و تازه این هم بنفع اونهاست بیشتر میتونن از دوران نوجوانی شون لذت ببرن.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  47. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    دوست عزیزم من مطمئن هستم که s.k نظر منفی در مورد پسرها ندارن بلکه این طبیعت اونهاست که دیرتر از دخترها رشد کنند و تازه این هم بنفع اونهاست بیشتر میتونن از دوران نوجوانی شون لذت ببرن.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk

    میگم این طبیعتت کجا ثابت شده که پسرا دیرتراز دخترها بزرگ میشن و میفهمن ؟ دقیقا کجا ثابت شده ؟

  48. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    بنظرم هرگز نمی شود گفت که همه پسران کم سن از همه دختران کم سن کم فهم تر هستن و این یک مسئله نسبی هست اگر شما خواستار اطلاعات بیشتری دراین زمینه هستید میتونین جستجو کنین و مطالب علمی تر و دقیق تری رو در اینباره مطالعه کنین.
    والبته قابل توجه استارتر گرامی:

    اگر یک دختری در سنین بلوغ کارهایی که اقتضای او هست نکند مثلا طبق زمانه ای که درآن زندگی میکنیم خوب درس نخواند ٬ آنچه که مناسب یک دختر نوجوان هست نپوشد ٬ یا فعالیتهای مناسب نداشته باشد و خیلی چیزهای دیگه در عوض وظایفش رو به هرشکلی در قبال زندگیش نادیده بگیره دیگر نمی تواند در دهه بیست سالگی یک خانوم باشد و نمی تواند خودش را با کسی که پرهیزکاری کرده تا مدیون زندگیش نشود مقایسه کند وضع یک آقا هم همینطور هست و اگر در سنین نوزده بیست که معمولا زمان بلوغ آقایون هست وظایفش را در قبال زندگیش بدرستی انجام ندهد یا بدون عاقبت اندیشی فریب احساسات مقطعیش را بخورد و خودش رها کند تا هر چه دلش می خواهد همان را انجام بدهد درمثلا زمان سی سالگی نه تنها خودش درست مثل همان دختر عقده های بیشماری پیدا میکند بلکه دیگر نه تنها خودش بلکه دیگران هم نمی تونن بهش بچشم یک آقا و یک مرد نگاه کنن و زمانی هم متأسفانه برای برگشت نیست در حالیکه این آقا حالا خودش رو لایق زندگی بسیار بهتر میبینه: زندگی بهتر ٬ همسر جوانترو زیباتر ٬ شغل پر درآمدتر ٬ احترام بیشتر و ... در حالیکه همه اینها برای اون آقای محترم کمتر از حد انتظاراتشون هستن.
    البته این نظر من و حاصل تجربیات خودم و دیگرانی بود.


    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  50. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    بنظرم هرگز نمی شود گفت که همه پسران کم سن از همه دختران کم سن کم فهم تر هستن و این یک مسئله نسبی هست اگر شما خواستار اطلاعات بیشتری دراین زمینه هستید میتونین جستجو کنین و مطالب علمی تر و دقیق تری رو در اینباره مطالعه کنین.
    والبته قابل توجه استارتر گرامی:

    اگر یک دختری در سنین بلوغ کارهایی که اقتضای او هست نکند مثلا طبق زمانه ای که درآن زندگی میکنیم خوب درس نخواند ٬ آنچه که مناسب یک دختر نوجوان هست نپوشد ٬ یا فعالیتهای مناسب نداشته باشد و خیلی چیزهای دیگه در عوض وظایفش رو به هرشکلی در قبال زندگیش نادیده بگیره دیگر نمی تواند در دهه بیست سالگی یک خانوم باشد و نمی تواند خودش را با کسی که پرهیزکاری کرده تا مدیون زندگیش نشود مقایسه کند وضع یک آقا هم همینطور هست و اگر در سنین نوزده بیست که معمولا زمان بلوغ آقایون هست وظایفش را در قبال زندگیش بدرستی انجام ندهد یا بدون عاقبت اندیشی فریب احساسات مقطعیش را بخورد و خودش رها کند تا هر چه دلش می خواهد همان را انجام بدهد درمثلا زمان سی سالگی نه تنها خودش درست مثل همان دختر عقده های بیشماری پیدا میکند بلکه دیگر نه تنها خودش بلکه دیگران هم نمی تونن بهش بچشم یک آقا و یک مرد نگاه کنن و زمانی هم متأسفانه برای برگشت نیست در حالیکه این آقا حالا خودش رو لایق زندگی بسیار بهتر میبینه: زندگی بهتر ٬ همسر جوانترو زیباتر ٬ شغل پر درآمدتر ٬ احترام بیشتر و ... در حالیکه همه اینها برای اون آقای محترم کمتر از حد انتظاراتشون هستن.
    البته این نظر من و حاصل تجربیات خودم و دیگرانی بود.


    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    شما بااین سطح تفکر و طرز تفکرتون .حتما یه چیزی میشی .مطمن باش . هه .
    به نظر من نه. چیزیه که دارم میبینم .شما خیلی ازخودراضی هستید البته ببخشیدها . وخیلی فکرمیکنید حق باشماست و احساس برتری کاذبی(دروغی ) نسبت به بقیه داری.

    البته بزرگتربشی ممکنه درست بشی
    موفق باشید

  51. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    نه من بچه دار نشدم و تغیری هم نکردم خدا دوستم داشت عزیزم
    من تو هیچ مرحله از زندگیم ازشکم و کاستی نذاشتم خدای خودم شاهده حتی پدرش هم همیشه میگفت
    عزیزدلم امیدوارم موفق و خوشبخت بشی
    سلام راحیل عزیز
    احساس کردم نارحت شدی
    ببخیشد اگه ناراحتت کردم

  53. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام
    نگاکن فرق هوس و علاقه رو باید خودت بفهمی .ازنوع رفتارش . نگاه هاش و ...خیلی چیزایی دیگه .
    اگه عاشقته .هیچی مثل کنارت بودن واسش ارزش نداره چون واسه خودت میخوادت . بی قراری میکنه واسه خبرداشتن ازت .و خیلی کارایی دیگه.

    هوس .چه جوری بگم برات .مثلا خیلی بهت نگاه میکنه (کلا ) یادوست داره دستاتو بگیره ویا فشار بده وخیلی حرفا و رفتارا .که اینو خودت باید بفهمی.

    دوما .ستاره جان .تا مطمن از خونه زندگیت نشدی .وصلتی انجام نده که دوفردای دیگه به پدرمادراتو رو بزنید و مادرش بازم حرف دربیاره و....
    چه خوب که مادرش از الان خودشو نشون داده و میتونی قشنگ بشناسیش که روزی نباید کارت بهش بخوره که هردقیقه بهت نگه تو پسرمو دزدیدی یا چمیدونم خیلی ازاین حرفای خاله زنکی.

    اول از کار و زندگی و مخصوصا عشق پسره مطلع شو . الان دوتا مثال برات میزنم.

    فرق عشق واقعی اینه

    یه نفر واسه رسیدن به یه دختر خودشو به هر آب وآتیشی میزنه .کارمیکنه حتی ممکنه بیشتراز دوسال هم صبر کنه تا بهش برسه .این عشق واقعیه . چون خودشو میخواد چون خاطر دختره رو میخواد .

    ولی یه نفر یه دخترو پسندیده و هرروز بهش میگه بیا عقد کنیم .ازدواج کنیم . این که میدونه نه خونه نه کاری که تضمین شده باشه داره. پش چرا اینقد پافشاری میکنه ( مخصوصا وقتی که میدونه دختره هم دوسش داره و اگه خواستگاری داره .هم ردش میکنه.) این نشون دهنده این نیست که بیشتر از روی شهوتش و هوسش داره تصمیم میگیره ؟

    فرق دوتا رو فهمیدی . هردو عشق داشتن .ولی عشق اولی رو ببین تا دومی .خودت منظورمو متوجه میشی
    سلام
    اول بگم من دیروز دفتر نبودم ،ممنونم از توجهت
    واقعا خصوصیاتی که برا عاشق گفتی بهش می خوره البته درباره هوس هم گاهی این اواخر حرفشو می زد شاید برای غذای سربازی بود که الان خوب شده
    خونه هم خودم دارم
    کار هم تصمیم داریم همین کارمو گسترش بدیم و در کنار هم کار کنیم چون اون میگه طاقت دوریتو ندارم و نمی تونم تمام یا قسمتی از روز رو دور از تو باشم . خودمم همیشه دوست داشتم با همسرم همکار باشم
    راستش برا عقد و محرمیت اوایل من از اون بیشتر عجله داشتم
    چون من آدم مذهبی هستم و نمی خوام با نامحرم در ارتباط عاطفی باشم
    اهل دوستی هم نبودم تمام این سالها از نوجوانی تا حالا پیشنهادای زیادی داشتم ولی قبول نکردم این آقا هم قول ازدواج تا 2 ماه دیگه رو بهم داده بود که الان شده 15 ماه!!!!
    من فکر کردم عقد می کنیم بعد از مدتی که اون شرایطش بهتر شد مستقل می شیم خب خیلیا هستن حتی چند سال عقد می مونن بعد می رن سر خونه زندگیشون
    این اواخرم اون برا این عجله داشت برا عقد که بتونه انتقالی بگیره به شهره خودمون چون طاقت دوریمو نداشت!!البته منم مخصوصا اوایل که رفته بود برام خیلی سخت بود
    خب حالا نظرتون چیه؟

  54. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تک ستاره نمایش پست ها
    سلام
    اول بگم من دیروز دفتر نبودم ،ممنونم از توجهت
    واقعا خصوصیاتی که برا عاشق گفتی بهش می خوره البته درباره هوس هم گاهی این اواخر حرفشو می زد شاید برای غذای سربازی بود که الان خوب شده
    خونه هم خودم دارم
    کار هم تصمیم داریم همین کارمو گسترش بدیم و در کنار هم کار کنیم چون اون میگه طاقت دوریتو ندارم و نمی تونم تمام یا قسمتی از روز رو دور از تو باشم . خودمم همیشه دوست داشتم با همسرم همکار باشم
    راستش برا عقد و محرمیت اوایل من از اون بیشتر عجله داشتم
    چون من آدم مذهبی هستم و نمی خوام با نامحرم در ارتباط عاطفی باشم
    اهل دوستی هم نبودم تمام این سالها از نوجوانی تا حالا پیشنهادای زیادی داشتم ولی قبول نکردم این آقا هم قول ازدواج تا 2 ماه دیگه رو بهم داده بود که الان شده 15 ماه!!!!
    من فکر کردم عقد می کنیم بعد از مدتی که اون شرایطش بهتر شد مستقل می شیم خب خیلیا هستن حتی چند سال عقد می مونن بعد می رن سر خونه زندگیشون
    این اواخرم اون برا این عجله داشت برا عقد که بتونه انتقالی بگیره به شهره خودمون چون طاقت دوریمو نداشت!!البته منم مخصوصا اوایل که رفته بود برام خیلی سخت بود
    خب حالا نظرتون چیه؟
    ع سلام
    والا اینجوری که شما میگید ومطمنید ویقین دارید که اینقد دوستتون داره وهیچ شکی داخلش نیست . پس خوشبحالتون دیگه.

    ولی هرکاری که میکنی از روی احساس نباشه . قشنگ بهش فکرکنی .

    خیلی سرتون تعصب و غیرت داره؟ از رفتارش متوجه شدید تاحالا ؟

    حاظره بخاطر تو هرکاری کنه ؟ ( میدونی که از الان باید قید مادرشوهرتو بزنی )؟

  55. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    ع سلام
    والا اینجوری که شما میگید ومطمنید ویقین دارید که اینقد دوستتون داره وهیچ شکی داخلش نیست . پس خوشبحالتون دیگه.

    ولی هرکاری که میکنی از روی احساس نباشه . قشنگ بهش فکرکنی .

    خیلی سرتون تعصب و غیرت داره؟ از رفتارش متوجه شدید تاحالا ؟

    حاظره بخاطر تو هرکاری کنه ؟ ( میدونی که از الان باید قید مادرشوهرتو بزنی )؟
    بازم سلام
    واقعا مطمئنم
    اگه نخوام احساسی تصمیم بگیرم که باید قیدشو بزنم!! بخاطر سربازی و خانوادش و ...
    آره تعصب داره مثلا رو لباسام که زیاد جلب توجه نکنه یا اگه موها بیرون باشه تذکر میده . با اینکه من خودم رعایت می کنم . یا تو محل کار می گه تا دیروقت نمون یا اگه می خوای بمونی یکی از افراد خانوادت باشن باهات
    خب معلومه حاضره ، اون که می گه تو بگی بمیر من می میرم!!!
    ولی بعضی اوقات مثلا می گم برو با فلانی حرف بزن که با مادرت حرف بزنه راضیش کنه می گه روم نمیشه یا از اینجور چیزا
    در مورد مادرش هم
    پدرش اومده بود اینجا گفت من تو رو از همه لحاظ قبولت دارم و دوست دارم مادرشم تو رو دوست داره میگه تو برا پسره ما حیفی ، با بهتر از این باید ازدواج کنی
    خودش میگه بعد ازدواج خانوادم عاشقت میشن ، مطمئنم و این سختیا ماله قبله ازدواجه
    یه مشکلی هم دارم خاطرات راحیله
    احساس می کنم موقعیتش خیلی شبیه من بود البته یه تفاوتایی هم داره مثله اختلاف سنیشون که کمتر بود و هم بدون رضایت ازدواج کردن
    که من گفتم هیچوقت بدون رضایت تن به این ازدواج نمی دم الانم پدرش بهم قول داده بعد سربازی بیاد البته مادرشو نمی دونم
    به نظر شما چطور این همه عشق از بین می ره؟

  56. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    نگا کن .اگه واقعا قبولش داری .پس دیگه تمومش کن و دوستش داشته باش .

    بعدش اینقد مطالب ومشکلات بقیه رو نخون ونگو منم ممکنه این مشکل برام پیش بیاد
    اولا هرکس زندگی خودشو داره . بعدش هرکس یه دوست داشتن و یه رفتار ویه احترام متاقابل به هم داره . اگه همدیگه رو دوست دارید .به نظر من اینقد دیگه اما و اگر نکن خوووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووو

    ولی مطمن شو که بعدازازدواج .مادرش اینقد روشون برش نداشته باشه که قطع رابطه کنن . منظورم پدرمادر پسره رو میگم .

    خوب سوالی دیگه ؟

  57. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسر کوچتر

    خب من قبولش دارم
    یعنی صبر کنم تا بعد سربازیش؟
    یعنی کیا قطع رابطه کنن؟پدر و مادرش با ما؟
    فکر نکنم

صفحه 1 از 3 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مراقبت بیشتر در دوران نوجوانی پسرتان
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-23-2013, 11:55 AM
  2. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 12-09-2013, 05:39 AM
  3. رفتار پسرانه
    توسط shuka در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-09-2013, 01:13 AM
  4. دختران بزرگتری که با پسران کوچکتر از خود ازدواج می کنند
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-24-2013, 01:14 PM
  5. با یک پسر پر دردسر چطور رفتار کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-31-2013, 08:23 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد