نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: خواب زیاد

1499
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    خواب زیاد

    من به خواب معتاد شدم و هر روز تا ساعت ۲ ظهر میخوابم. چکار کنم خوابم کمتر شه؟

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    من به خواب معتاد شدم و هر روز تا ساعت ۲ ظهر میخوابم. چکار کنم خوابم کمتر شه؟
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    برای تعین کردن این که شما زیاد به خواب میرین فاکتور های زیادی دخیل هستند ! برای مثال چگونگی برنامه روزانه شما میزان فعالیت شما مقدار زمان استراحت / خواب ) شما در جمع بندی شبانه روز

    آیا شما شب ها چه ساعتی به رخت خواب میری؟
    درکل شبانه روز چند ساعت خواب دارید آیا از ۲۴ ساعت شبانه روزی بیشترین ساعات رو خواب هستید؟
    فعالیت کاری شما به چه شکل هست ( شاغل / محصل / بازنشسته ) ؟
    چند سالتون هست؟
    آیا غذاهای پرچرب و نشاسته بیشترین ترکیب در وعده های غذایی شما هستند ؟
    ممکنه چربی HDL / چربی خوب خون ) دربدن شما خیلی خیلی بالا باشه که باعث بی حسی و تنبلی و خواب مکرر وطولانی مدت میشه !

    اگر خودتون موارد فوق رو مورد ارزیابی قرار دادین ( فعالیت مناسب و غذای مناسب ) و باتوجه به این موارد معتقد هستین خواب شما درشبانه روز un normal / غیر طبیعه ) پس به احتمال زیاد یا شما درآستانه افسردگی و مبتلا شدن به بیماری اعصاب هستید !

    آیا در چند ماه اخیر دچار لطمه روحی شدین؟

    آیا شکست تحصیلی یا ............تجربه کردید ؟

    ( از نظر پزشکی خواب زیاد و غیر طبیعی با مبتلا شدن به بیماری افسردگی رابطه مستقیم داره )

    درحال حاضر در راستای درمان میتونید از میوه هاو.........حاوی فیبر
    دررژیم غذایی تون استفاده کنید.
    از آب سبزیجات به همراه محلول آبلیمو / آب نارنج غافل نباشید.
    ویرایش توسط Saltanat : 01-20-2020 در ساعت 04:05 PM

  3. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواب زیاد

    سلام. خیلی ممنون از بابت پاسختون.
    این چند ماه یا حتی این یک سال اخیر که فعالیت خیلی کمی دارم. هم نمیتونم درست درس بخونم و هم اخیرا حتی به علایقم مثل انیمه دیدن و بازی کردن هم نمیتونم برسم فقط به خاطر فکر زیاد و ناامیدی.
    بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت خواب.
    ساعت ۱ یا ۲ میرم تو رختخواب و یکی دو ساعت بعدش خوابم میبره.
    در حال حاضر دانشجوام.
    ۲۳ سال.
    نه وعده های غذایی عادی ای دارم.
    والا چربی که یه بار آزمایش داده بودم نوشته بود تازه چربیم کمم هست. البته زیاد لاغر نیستم.
    بله خودم متوجهم که افسرده ام.
    بله شکستای تحصیلی خیلی زیادی خوردم. خیلی از درسامو افتادم. چند بار مشروط شدم و همه ی درسامو یا میفتادم یا لب مرزی پاس میشدم. آیندم به فنا رفته و مدام و مدام از طرف پدر و مخصوصا مادرم تحقیر و مسخره میشم و هی بهم ترس و استرس وارد میکنند. این چند روز اخیر خیلی حالم بدتر شده بود و از صبح تا شب افتاده بودم توی تختم و چیز زیادی نمیخوردم و اونا وقتی حال بد منو دیدند به جای کمک کردن به من تهدیدم کردند که از این خونه میرند یا میرند مامور پلیس میارند و منو از خونه میندازند بیرون. به خاطر وسواس فکری شدیدم از دبیرستان تا حالا هر روز وضعیت درس خوندنم داره بدتر میشه و الآن به اوجش رسیده. ضمنا از وقتی افسرده شدم یعنی کل این ۸ سال اخیر رفتم پیش مشاور های مختلف و دارو هم میخوردم. هر وقت به این که در آینده میخوام چکار کنم و این که آیا میخوام ازدواج کنم یا نه خیلی اعصابم خورد میشه و استرس میگیرم و از این خیلی اعصابم خورد میشه که خیلی هنر کنم بتونم به روش سنتی ازدواج کنم و نمیتونم دوست دختر پیدا کنم و با عشق ازدواج کنم.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    برای تعین کردن این که شما زیاد به خواب میرین فاکتور های زیادی دخیل هستند ! برای مثال چگونگی برنامه روزانه شما میزان فعالیت شما مقدار زمان استراحت / خواب ) شما در جمع بندی شبانه روز

    آیا شما شب ها چه ساعتی به رخت خواب میری؟
    درکل شبانه روز چند ساعت خواب دارید آیا از ۲۴ ساعت شبانه روزی بیشترین ساعات رو خواب هستید؟
    فعالیت کاری شما به چه شکل هست ( شاغل / محصل / بازنشسته ) ؟
    چند سالتون هست؟
    آیا غذاهای پرچرب و نشاسته بیشترین ترکیب در وعده های غذایی شما هستند ؟
    ممکنه چربی HDL / چربی خوب خون ) دربدن شما خیلی خیلی بالا باشه که باعث بی حسی و تنبلی و خواب مکرر وطولانی مدت میشه !

    اگر خودتون موارد فوق رو مورد ارزیابی قرار دادین ( فعالیت مناسب و غذای مناسب ) و باتوجه به این موارد معتقد هستین خواب شما درشبانه روز un normal / غیر طبیعه ) پس به احتمال زیاد یا شما درآستانه افسردگی و مبتلا شدن به بیماری اعصاب هستید !

    آیا در چند ماه اخیر دچار لطمه روحی شدین؟

    آیا شکست تحصیلی یا ............تجربه کردید ؟

    ( از نظر پزشکی خواب زیاد و غیر طبیعی با مبتلا شدن به بیماری افسردگی رابطه مستقیم داره )

    درحال حاضر در راستای درمان میتونید از میوه هاو.........حاوی فیبر
    دررژیم غذایی تون استفاده کنید.
    از آب سبزیجات به همراه محلول آبلیمو / آب نارنج غافل نباشید.
    سلام. خیلی ممنون از بابت پاسختون.
    این چند ماه یا حتی این یک سال اخیر که فعالیت خیلی کمی دارم. هم نمیتونم درست درس بخونم و هم اخیرا حتی به علایقم مثل انیمه دیدن و بازی کردن هم نمیتونم برسم فقط به خاطر فکر زیاد و ناامیدی.
    بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت خواب.
    ساعت ۱ یا ۲ میرم تو رختخواب و یکی دو ساعت بعدش خوابم میبره.
    در حال حاضر دانشجوام.
    ۲۳ سال.
    نه وعده های غذایی عادی ای دارم.
    والا چربی که یه بار آزمایش داده بودم نوشته بود تازه چربیم کمم هست. البته زیاد لاغر نیستم.
    بله خودم متوجهم که افسرده ام.
    بله شکستای تحصیلی خیلی زیادی خوردم. خیلی از درسامو افتادم. چند بار مشروط شدم و همه ی درسامو یا میفتادم یا لب مرزی پاس میشدم. آیندم به فنا رفته و مدام و مدام از طرف پدر و مخصوصا مادرم تحقیر و مسخره میشم و هی بهم ترس و استرس وارد میکنند. این چند روز اخیر خیلی حالم بدتر شده بود و از صبح تا شب افتاده بودم توی تختم و چیز زیادی نمیخوردم و اونا وقتی حال بد منو دیدند به جای کمک کردن به من تهدیدم کردند که از این خونه میرند یا میرند مامور پلیس میارند و منو از خونه میندازند بیرون. به خاطر وسواس فکری شدیدم از دبیرستان تا حالا هر روز وضعیت درس خوندنم داره بدتر میشه و الآن به اوجش رسیده. ضمنا از وقتی افسرده شدم یعنی کل این ۸ سال اخیر رفتم پیش مشاور های مختلف و دارو هم میخوردم. هر وقت به این که در آینده میخوام چکار کنم و این که آیا میخوام ازدواج کنم یا نه خیلی اعصابم خورد میشه و استرس میگیرم و از این خیلی اعصابم خورد میشه که خیلی هنر کنم بتونم به روش سنتی ازدواج کنم و نمیتونم دوست دختر پیدا کنم و با عشق ازدواج کنم.

  6. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : خواب زیاد

    سلام

    از نظر طب سنتی شما دچار غلبه بلغم هستید و برای اینکه حالتون بهتر بشه باید کارهایی رو انجام بدید که بلغم در خونتون کاهش پیدا کنه.

    از جمله این کارها پرهیز از غذاها و میوه های سرد مزاج هست و در عوض غذاها و میوه های گرم مزاج باید بخورید مثل عسل، خرما، کشمش، روغن زیتون، کُندُر، تره، بادام و گردو( لیست غذاهای سرد مزاج و گرم مزاج زیاده با یه سرچ توی اینترنت میتونید پیداشون کنید ).

    ورزش ملایم مثل پیاده روی روزی نیم ساعت براتون مفید هست.

    در کل باید یاد بگیرید براساس مزاجتون تغذیه و فعالیت داشته باشید.

  7. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    از نظر طب سنتی شما دچار غلبه بلغم هستید و برای اینکه حالتون بهتر بشه باید کارهایی رو انجام بدید که بلغم در خونتون کاهش پیدا کنه.

    از جمله این کارها پرهیز از غذاها و میوه های سرد مزاج هست و در عوض غذاها و میوه های گرم مزاج باید بخورید مثل عسل، خرما، کشمش، روغن زیتون، کُندُر، تره، بادام و گردو( لیست غذاهای سرد مزاج و گرم مزاج زیاده با یه سرچ توی اینترنت میتونید پیداشون کنید ).

    ورزش ملایم مثل پیاده روی روزی نیم ساعت براتون مفید هست.

    در کل باید یاد بگیرید براساس مزاجتون تغذیه و فعالیت داشته باشید.
    سلام. ممنون بابت جوابتون.
    بعید میدونم به خاطر تغذیه باشه.

  9. بالا | پست 7


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    سلام. خیلی ممنون از بابت پاسختون.
    این چند ماه یا حتی این یک سال اخیر که فعالیت خیلی کمی دارم. هم نمیتونم درست درس بخونم و هم اخیرا حتی به علایقم مثل انیمه دیدن و بازی کردن هم نمیتونم برسم فقط به خاطر فکر زیاد و ناامیدی.
    بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت خواب.
    ساعت ۱ یا ۲ میرم تو رختخواب و یکی دو ساعت بعدش خوابم میبره.
    در حال حاضر دانشجوام.
    ۲۳ سال.
    نه وعده های غذایی عادی ای دارم.
    والا چربی که یه بار آزمایش داده بودم نوشته بود تازه چربیم کمم هست. البته زیاد لاغر نیستم.
    بله خودم متوجهم که افسرده ام.
    بله شکستای تحصیلی خیلی زیادی خوردم. خیلی از درسامو افتادم. چند بار مشروط شدم و همه ی درسامو یا میفتادم یا لب مرزی پاس میشدم. آیندم به فنا رفته و مدام و مدام از طرف پدر و مخصوصا مادرم تحقیر و مسخره میشم و هی بهم ترس و استرس وارد میکنند. این چند روز اخیر خیلی حالم بدتر شده بود و از صبح تا شب افتاده بودم توی تختم و چیز زیادی نمیخوردم و اونا وقتی حال بد منو دیدند به جای کمک کردن به من تهدیدم کردند که از این خونه میرند یا میرند مامور پلیس میارند و منو از خونه میندازند بیرون. به خاطر وسواس فکری شدیدم از دبیرستان تا حالا هر روز وضعیت درس خوندنم داره بدتر میشه و الآن به اوجش رسیده. ضمنا از وقتی افسرده شدم یعنی کل این ۸ سال اخیر رفتم پیش مشاور های مختلف و دارو هم میخوردم. هر وقت به این که در آینده میخوام چکار کنم و این که آیا میخوام ازدواج کنم یا نه خیلی اعصابم خورد میشه و استرس میگیرم و از این خیلی اعصابم خورد میشه که خیلی هنر کنم بتونم به روش سنتی ازدواج کنم و نمیتونم دوست دختر پیدا کنم و با عشق ازدواج کنم.
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    مشکلات شما در حیطه تفکر به آینده و ازدواج سنتی یا / ......طبیعی هستند و هر پسری در سن وسال شما این تفکرات رو داره

    چیزی که حالت فکر های شما رو غیر طبیعی و وسواس مانند جلوه میکنه هراس شما از آینده هست !
    درواقع فکر به ازدواج وشغل خوبه و باعث برنامه ریزی برای آینده میشه اما چیزی که باعث میشه تفکرات شما غیر طبیعی باشه هراس شماست !

    خوشبختانه شما ریشه مشکل نیستی و متاسفانه والدینت در این باره دخیل هستند ! شما درواقع در زندگیت احساس خلع عاطفی و حمایتی داری ) واین باعث میشه در برخورد با اجتماع و عملکرد های روزانه ناتوان و ناموفق باشی !

    شما قبل از هر چیز باید محیط منزل رو از استرس و ترس و ناراحتی فارغ کنی و والدینت رو در جهت تعاملات عاطفی با خودتون تشویق کنید . و پدر مادرت رو به سمت تفکر و رفتار صحیح تحصیل کنی اما چطور ؟
    با پدر مادرت به تندی بر خورد نکن و سعی کن مشکلاتت رو با بیان شیوا بهشون مطرح کنی تا درک و پذیرش نسبت به مشکلات شما پیدا کنند
    کلن با پدر و مادرت آشنا هستی و میدونی چه سبک احساسات و چه میزان تحصیلات و چطور نظراتی دارند باتوجه به این موارد اونارو متوجه حال خرابت کن و بهشون بفهمون باید در کنارت باشند نه در برابرت
    وقتی به هر طریق پدر ومادرت رو درکنارت آوردی یواش یواش شروع کن به بالا بردن سطح اعتماد به نفست
    پدر و مادر شما و آرامش در محیط که توش زندگی میکنی در ایجاد بستر مناسب برای بهبود شما دخیل هست !
    شما باید چیکار کنی ؟ هر کاری که باعث میشه اعتماد به نفست بالابره بهش عمل کن وانجام بده !
    یکی از مهم ترین موارد که اعتماد به نفس رو بالا میبره فراگیری هنر رانندگی و رانندگی کردن توی سطح شهره اونم با موزیک ملایم و صدای کم

    وقتی اعتماد به نفس مطلوب حاصل شد مطمئن باش برای هرکاری قدرت داری ومیتونی بهترین گزینه رو انتخاب کنی تا طبق اون گزینه بتونی پیشرفت کنی ( همه ی گزینه ها درست نیستند )

    یکی از بزرگ ترین دلایلی که مشاوره و دارو بهت کمک نکرده این بوده که شما مشکل وسواس نداشتی که بخوای داروی مطابق با حالت های وسواسی مصرف کنی و نتیجه بده
    درواقع دارو و مشاور فقط وفقط شما رو به صورت مقطعی و کوتاه مدت آروم میکرده
    اما ریشه مشکل همچنان باقی بوده !

    برای قطع مشکل از ریشه اگر شد باید پدر ومادرت رو در جهت فراگیری متد و روش های صحیح برخورد با نوجوان به مشاور ببری
    تا او ضاع منزل رو براتون سخت نکنند و باعث استرس شما نشن

    اون مدت که به رختخواب افتادی و غذا کم تر تناول کردی آیا پدر ومادرت معتقد بودن داری نقش بازی میکنی ؟ یا...........‌.

  10. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : خواب زیاد

    ................
    ویرایش توسط Experience : 01-20-2020 در ساعت 08:37 PM

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام
    مشکلات شما در حیطه تفکر به آینده و ازدواج سنتی یا / ......طبیعی هستند و هر پسری در سن وسال شما این تفکرات رو داره

    چیزی که حالت فکر های شما رو غیر طبیعی و وسواس مانند جلوه میکنه هراس شما از آینده هست !
    درواقع فکر به ازدواج وشغل خوبه و باعث برنامه ریزی برای آینده میشه اما چیزی که باعث میشه تفکرات شما غیر طبیعی باشه هراس شماست !

    خوشبختانه شما ریشه مشکل نیستی و متاسفانه والدینت در این باره دخیل هستند ! شما درواقع در زندگیت احساس خلع عاطفی و حمایتی داری ) واین باعث میشه در برخورد با اجتماع و عملکرد های روزانه ناتوان و ناموفق باشی !

    شما قبل از هر چیز باید محیط منزل رو از استرس و ترس و ناراحتی فارغ کنی و والدینت رو در جهت تعاملات عاطفی با خودتون تشویق کنید . و پدر مادرت رو به سمت تفکر و رفتار صحیح تحصیل کنی اما چطور ؟
    با پدر مادرت به تندی بر خورد نکن و سعی کن مشکلاتت رو با بیان شیوا بهشون مطرح کنی تا درک و پذیرش نسبت به مشکلات شما پیدا کنند
    کلن با پدر و مادرت آشنا هستی و میدونی چه سبک احساسات و چه میزان تحصیلات و چطور نظراتی دارند باتوجه به این موارد اونارو متوجه حال خرابت کن و بهشون بفهمون باید در کنارت باشند نه در برابرت
    وقتی به هر طریق پدر ومادرت رو درکنارت آوردی یواش یواش شروع کن به بالا بردن سطح اعتماد به نفست
    پدر و مادر شما و آرامش در محیط که توش زندگی میکنی در ایجاد بستر مناسب برای بهبود شما دخیل هست !
    شما باید چیکار کنی ؟ هر کاری که باعث میشه اعتماد به نفست بالابره بهش عمل کن وانجام بده !
    یکی از مهم ترین موارد که اعتماد به نفس رو بالا میبره فراگیری هنر رانندگی و رانندگی کردن توی سطح شهره اونم با موزیک ملایم و صدای کم

    وقتی اعتماد به نفس مطلوب حاصل شد مطمئن باش برای هرکاری قدرت داری ومیتونی بهترین گزینه رو انتخاب کنی تا طبق اون گزینه بتونی پیشرفت کنی ( همه ی گزینه ها درست نیستند )

    یکی از بزرگ ترین دلایلی که مشاوره و دارو بهت کمک نکرده این بوده که شما مشکل وسواس نداشتی که بخوای داروی مطابق با حالت های وسواسی مصرف کنی و نتیجه بده
    درواقع دارو و مشاور فقط وفقط شما رو به صورت مقطعی و کوتاه مدت آروم میکرده
    اما ریشه مشکل همچنان باقی بوده !

    برای قطع مشکل از ریشه اگر شد باید پدر ومادرت رو در جهت فراگیری متد و روش های صحیح برخورد با نوجوان به مشاور ببری
    تا او ضاع منزل رو براتون سخت نکنند و باعث استرس شما نشن

    اون مدت که به رختخواب افتادی و غذا کم تر تناول کردی آیا پدر ومادرت معتقد بودن داری نقش بازی میکنی ؟ یا...........‌.
    این فکرا فقط مربوط به آینده نیست و مربوط به گذشته و حال هم هستند. مثل این که چرا من از همه پایین ترم؟ چرا انقدر احمقم که از پس ۱۲ واحد ناچیزم بر نمیام؟

    حال خراب منو خودشون میدونند و فکر کنم لذت میبرند از این که بهم بیشتر فشار بیارند و تحقیرم کنند. البته طرز فکرشونم احمقانست. کل منطقشون اینه که من با هر وضعیتی که دارم باید مثل آدمای دیگه و کپی آدمای دیگه رفتار کنم. یا این که مثلا بعد از چندین ماه درد و دل کردن برای بابام و توضیح دادن وضعیت فاجعم خیلی راحت برگشته به من میگه که یا درس بخون یا درسو ول کن! انگار خودم نمی خوام درس بخونم که اینو بهم میگه! کلا من دیگه به آدم وار بودن رفتار پدر و مادرم و آروم بودن جو خونه قطع امید کردم.

    امکانش صفر درصده که پدر و مادرم بیاند در کنارم به جای این که مقابلم باشند. خیلی تلاش کردم ولی نشد که نشد. البته گاهی حمایتم می کنند ولی تحقیرا و تند حرف زدنا و هیجانی و بلند حرف زدناشون تمومی نداره. تحصیلات بالاییم دارند و با این حال اینجوریند.

    رانندگیو که حرفشو نزنید. خیلی میترسم.

    والا مشاور تا حالا چند دفعه با پدر و مادرم صحبت کرده و منو نجات داده ولی همش مقطعی بوده و دوامی نداشته. تازه بعد از هر دوره هم ادعاشون میشه که یه مدت داشتند کوتاه میومدند.

    خیلی بعید میدونم. فکر می کردند تنبلم یا اصلا براشون مهم نبود.

  13. بالا | پست 10


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    این فکرا فقط مربوط به آینده نیست و مربوط به گذشته و حال هم هستند. مثل این که چرا من از همه پایین ترم؟ چرا انقدر احمقم که از پس ۱۲ واحد ناچیزم بر نمیام؟

    حال خراب منو خودشون میدونند و فکر کنم لذت میبرند از این که بهم بیشتر فشار بیارند و تحقیرم کنند. البته طرز فکرشونم احمقانست. کل منطقشون اینه که من با هر وضعیتی که دارم باید مثل آدمای دیگه و کپی آدمای دیگه رفتار کنم. یا این که مثلا بعد از چندین ماه درد و دل کردن برای بابام و توضیح دادن وضعیت فاجعم خیلی راحت برگشته به من میگه که یا درس بخون یا درسو ول کن! انگار خودم نمی خوام درس بخونم که اینو بهم میگه! کلا من دیگه به آدم وار بودن رفتار پدر و مادرم و آروم بودن جو خونه قطع امید کردم.

    امکانش صفر درصده که پدر و مادرم بیاند در کنارم به جای این که مقابلم باشند. خیلی تلاش کردم ولی نشد که نشد. البته گاهی حمایتم می کنند ولی تحقیرا و تند حرف زدنا و هیجانی و بلند حرف زدناشون تمومی نداره. تحصیلات بالاییم دارند و با این حال اینجوریند.

    رانندگیو که حرفشو نزنید. خیلی میترسم.

    والا مشاور تا حالا چند دفعه با پدر و مادرم صحبت کرده و منو نجات داده ولی همش مقطعی بوده و دوامی نداشته. تازه بعد از هر دوره هم ادعاشون میشه که یه مدت داشتند کوتاه میومدند.

    خیلی بعید میدونم. فکر می کردند تنبلم یا اصلا براشون مهم نبود.
    تفکراتی مثل احمقم و........ناشی از احساسات شماست و نمیشه گفت وسواس هستند

    اما اینکه میگین تفکراتی در گذشته هم دارید جای تامل بسط میشه

    پدر مادر شما البته که شمارو دوست دارند اما چیزی که بین شماست و باید درمان شه عدم درک متقابله یعنی یه مدت اونا صبر وتحمل کردن بعد نتیجه وتغیری در شما ایجاد نشده اوناهم عصبی شدن گفتن تحملت میکردیم
    پس نه شما وقتی اونا آروم شدن وبه قول خودت مشاور نجاتت داده بقیه راه کارهارو درست انجام دادی نه اونا صبر و تحمل کامل رو داشتند

    شما باید تلاش کنی واین منطقیه که پدر ومادرت ازت بخوان تلاش کنی اما اگر صرفا تحمیل میکنن باید فلان طور باشی بازم مشکل جدید هست

    بازم میگین رانندگیو ................
    خب شما مدام در برابر راهکارهای درمانی مقابله میکنی !
    آیا به دستورات مشاوره هم همین طور گوش فرا نمیدادی ؟
    یعنی بین دستورات وراهکارهاش یعضی رو انجام بدی بعضی رو نه

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خواب زیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    من به خواب معتاد شدم و هر روز تا ساعت ۲ ظهر میخوابم. چکار کنم خوابم کمتر شه؟
    ممنون از کمک همگی طبق معمول نتیجه ای حاصل نشد و من میرم که تا ابد بخوابم. دیگه دلیلی برای زندگی تو این دنیای مزخرف و ناعادلانه ندارم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-29-2015, 01:00 PM
  2. تابلوهایی زیبا از گل‌ها و گیاهان زیر اشعه ایکس
    توسط Artin در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 12:59 AM
  3. زیبایی های جزیره بوراکای (Boracay) در فیلیپین
    توسط Artin در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-19-2013, 12:51 AM
  4. تصاویر سرسبز و زیبای جزیره یاکوشیما
    توسط R e z a در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-09-2013, 01:53 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد