نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: دو قطبی شدم

1133
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2020
    شماره عضویت
    42920
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    دو قطبی شدم

    من دچار دوقطبی شدم همش به مسیر فکر میکنم اما روی اون نمیمونم هی ازین شاخه به اون شاخه میکنم دوست دارم زود ب نتیجه برسم درحالی ک میدونی امکان پذیر نیست چیزای بدو خوب میدونم اما باز میخام باور نکنم اینا بدن واقعا دنباله یه معجزم ولی میدونم نمیشه خسته ام واقعااا از لحاظ فکر خستم از همه جا روم فشاره دیده نمیشه ولی کم بودام تو زندگی بر طرف کردنشون دیدن چیزای ک دوست ندارم ببینم ولی میبینم کاری از دستم بر نمیاد جلوشو بگیرم ناراحتم کرده دیگه توان تصمیم گرفتنو ندارم انگیزمو دارم از دست میدم نمیدونم حسمو چی بگم راجبش از کجاش بگم هیچ چیز حالمو خوب نمیکنه حتی اگه چیزای ک دوست داشتمو بدست بیارم باز خوشحالم نمیکنه نمیدوم چرا فقط میخام فراموش کنم خانواده دارم ی جای دور تنها زندگی کنم و خیالم راحت باشه کسی منتظرم نیست خیالم راحت باشه کسی نیست ک وابستش باشم و همش فکر پیشش باشه هیچکسو میخام نداشته باشم این تنها چیزیه ک بش فکر میکنم ارومم میکنه هرکاری میکنم فراموشش کنم نمیشه و همش باعث سردیم نسبت ب مسایلم شده

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دو قطبی شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط parr نمایش پست ها
    من دچار دوقطبی شدم همش به مسیر فکر میکنم اما روی اون نمیمونم هی ازین شاخه به اون شاخه میکنم دوست دارم زود ب نتیجه برسم درحالی ک میدونی امکان پذیر نیست چیزای بدو خوب میدونم اما باز میخام باور نکنم اینا بدن واقعا دنباله یه معجزم ولی میدونم نمیشه خسته ام واقعااا از لحاظ فکر خستم از همه جا روم فشاره دیده نمیشه ولی کم بودام تو زندگی بر طرف کردنشون دیدن چیزای ک دوست ندارم ببینم ولی میبینم کاری از دستم بر نمیاد جلوشو بگیرم ناراحتم کرده دیگه توان تصمیم گرفتنو ندارم انگیزمو دارم از دست میدم نمیدونم حسمو چی بگم راجبش از کجاش بگم هیچ چیز حالمو خوب نمیکنه حتی اگه چیزای ک دوست داشتمو بدست بیارم باز خوشحالم نمیکنه نمیدوم چرا فقط میخام فراموش کنم خانواده دارم ی جای دور تنها زندگی کنم و خیالم راحت باشه کسی منتظرم نیست خیالم راحت باشه کسی نیست ک وابستش باشم و همش فکر پیشش باشه هیچکسو میخام نداشته باشم این تنها چیزیه ک بش فکر میکنم ارومم میکنه هرکاری میکنم فراموشش کنم نمیشه و همش باعث سردیم نسبت ب مسایلم شده

    بسم الله الرحمن الرحیم
    مشاورین از جمله سرکار دهقان جوابتون رو میدن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2020
    شماره عضویت
    42920
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو قطبی شدم

    ممنون

  4. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دو قطبی شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط parr نمایش پست ها
    من دچار دوقطبی شدم همش به مسیر فکر میکنم اما روی اون نمیمونم هی ازین شاخه به اون شاخه میکنم دوست دارم زود ب نتیجه برسم درحالی ک میدونی امکان پذیر نیست چیزای بدو خوب میدونم اما باز میخام باور نکنم اینا بدن واقعا دنباله یه معجزم ولی میدونم نمیشه خسته ام واقعااا از لحاظ فکر خستم از همه جا روم فشاره دیده نمیشه ولی کم بودام تو زندگی بر طرف کردنشون دیدن چیزای ک دوست ندارم ببینم ولی میبینم کاری از دستم بر نمیاد جلوشو بگیرم ناراحتم کرده دیگه توان تصمیم گرفتنو ندارم انگیزمو دارم از دست میدم نمیدونم حسمو چی بگم راجبش از کجاش بگم هیچ چیز حالمو خوب نمیکنه حتی اگه چیزای ک دوست داشتمو بدست بیارم باز خوشحالم نمیکنه نمیدوم چرا فقط میخام فراموش کنم خانواده دارم ی جای دور تنها زندگی کنم و خیالم راحت باشه کسی منتظرم نیست خیالم راحت باشه کسی نیست ک وابستش باشم و همش فکر پیشش باشه هیچکسو میخام نداشته باشم این تنها چیزیه ک بش فکر میکنم ارومم میکنه هرکاری میکنم فراموشش کنم نمیشه و همش باعث سردیم نسبت ب مسایلم شده



    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    آیا دوقطبی بودن شما توسط فرد متخصص در روانشناسی مطرح شده یا صرفا نظر شخصی شماست ؟

    چیزایی که شما گفتین صرفا مشخصه های دوقطبی بودن نیستند
    یعنی بیماری های نظیر بیماری های اعصاب و مشکلات روحی وسواس فکر و.........هم این ویژگی هارو داره !


    آیا صرفا حالت های بیماری دوقطبی رو داری ( افسردگی / سرخوشی = شیدایی ) ؟

    اگر بله هرکدام چه مدت ( چند روز / هفته / ماه ) طول میکشه ؟

    ابتدا حالات دوقطبی بودن رو که به دوسته تقسیم میشه رو براتون میگم تا متوجه بشی احتمال دوقطبی بودن شما با توجه به گزارشات شما بسیار ضعیفه ! !


    1- حالات شيدايي يا هيجان

    شيدايي يک احساس خوشحالي، افزايش انرژي و خوش بيني بيش از اندازه هست . اين حالت مي‌تونه طوری باشه که تفکرات عجيبي راجع به خود تون داشته باشين تصميمات بدي بگيريد و به صورت ، مضر و گاهي خطرناک رفتار کنی
    زندگي فرد مختل میشه و مي‌تونه روابط و کار فرد رو تحت تاثير قرار بده در حالتي که اين حالت خيلي شديد نباشه . شيدائي خفيف هست *نشانه های این حالت*
    روحيه بسيار شاد و مهيج و عصبي و خشونت علیه دیگران ،احساس برتر بودن بيش از اندازه ، ثبات نداشتن تو تفکر، شنود صداهايي که ديگران نمي‌شنوند ، نخوابیدن های طولانی ، افزايش تمايل به رابطه جنسی

    2_ افسردگی / سرخوردگی *

    مشکلات شدید روحي احساس غمگينی که از بين نمیره . احساس نياز به گريه بدون هيچ دليلي ازدست دادن تمايل و رغبت به همه چيز ، لذت نبردن از چیزهایی که قبلا لذت می بردید. احساس بي قراري و آشفتگي از دست دادن اعتماد به نفس احساس بی ارزشي و نااميدي زود رنجي و تحريک پذيري فکرکردن به خود کشي ، از دست دادن قدرت تصميم گيري حتي در موارد ساده ، مشکل تمرکز کردن
    کم شدن اشتها و عدم تمايل به رابطه جنسی ، داشتن مشکل در شروع و به پايان رساندن کاری ، پرهيز از مواجهه با افراد


    با این وجود شما دوقطبی نیستی و این صرفا نظر خودته ( نه یک فرد متخصص در این مورد ) یا اگر دو قطبی هستی ضعیف و خفیف هست که مشاوران نمیتونند کاری برات کنند ! باید به روانپزشک مراجعه کنی و دارو دریافت کنی و گرنه خیلی شدید میشه

    اما اگر فرد متخصص این تشخیص رو نداده و ویژگی های فوق رو نداری پس باید بدونی مشکل شما مشکلاتی نظیر وسواس فکر یا مشکلات رو حی هستند که قابل درمانه
    اما چطور ؟

    باید به مشاوره بری و با راهکار های تخصصی که بهت آموزش میدن درمتن خواهی شد و درصورت نیاز به روان درمان گر ارجاع بشی

    سعی کنید در برنامه روزانه وهفتگیتون به تفریح و شادی اهمیت بدین و ورزش ها مهیج نظیر اسب سواری داشته باشین

  5. 2 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دو قطبی شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط parr نمایش پست ها
    من دچار دوقطبی شدم همش به مسیر فکر میکنم اما روی اون نمیمونم هی ازین شاخه به اون شاخه میکنم دوست دارم زود ب نتیجه برسم درحالی ک میدونی امکان پذیر نیست چیزای بدو خوب میدونم اما باز میخام باور نکنم اینا بدن واقعا دنباله یه معجزم ولی میدونم نمیشه خسته ام واقعااا از لحاظ فکر خستم از همه جا روم فشاره دیده نمیشه ولی کم بودام تو زندگی بر طرف کردنشون دیدن چیزای ک دوست ندارم ببینم ولی میبینم کاری از دستم بر نمیاد جلوشو بگیرم ناراحتم کرده دیگه توان تصمیم گرفتنو ندارم انگیزمو دارم از دست میدم نمیدونم حسمو چی بگم راجبش از کجاش بگم هیچ چیز حالمو خوب نمیکنه حتی اگه چیزای ک دوست داشتمو بدست بیارم باز خوشحالم نمیکنه نمیدوم چرا فقط میخام فراموش کنم خانواده دارم ی جای دور تنها زندگی کنم و خیالم راحت باشه کسی منتظرم نیست خیالم راحت باشه کسی نیست ک وابستش باشم و همش فکر پیشش باشه هیچکسو میخام نداشته باشم این تنها چیزیه ک بش فکر میکنم ارومم میکنه هرکاری میکنم فراموشش کنم نمیشه و همش باعث سردیم نسبت ب مسایلم شده
    اختلال دوقطبی رو فقط روانشناس یا روانپزشک میتونه تشخیص بده

    اما در کل خیلی مبهم توضیح دادین

    مثلا این جمله:

    چیزای بدو خوب میدونم اما باز میخام باور نکنم اینا بدن

    این جمله رو بهتر بود میشکافتین که دقیقا یعنی چی؟!
    چیزای بد یعنی چه چیزایی؟!
    و اگه شما خوب میدونین پس یعنی بنظر شما خوب هستن دیگه؟!
    و اگه خوب هستن پس از کجا فهمیدین بد هستن؟!
    و اینکه چرا نمیخواین اینو باور کنین؟!

    راجع به کسی که وابسته ش هستین توضیح ندادین

    و اینکه چه مدت گذشته و چرا اصرار به فراموش کردنش دارین
    و چرا نمیتونین فراموشش کنین!

    و از همه جا به شما فشار وارد میشه
    یعنی دقیقا از ناحیه چه افرادی؟!

    اینا رو توضیح میدادین بهتر بود وگرنه کسی اینجا نمیتونه واسه اختلال دوقطبی نسخه ای بده
    این فقط کار یه متخصص روانپزشکه که اول تشخیص بده و بعدش دارو تجویز کنه و پروسه درمانیشم بستگی به خیلی چیزا داره
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد