آذر سال 92، وقتی به روزهای گذشته فکر می کردم، متوجه شدم که احتمالا زمان لقاح جنین نزدیک به روز تولدم بوده است. او به شوخی می گوید: آخرین دغدغه ام این بود که هدیه ی خوبی از همسرم بگیرم.
در مطب روی تخت دراز کشیده بودم، می توانستم صدای خواهرم را بشنوم که برایم دعا می کرد. می دانستم که نباید وجود نشانه ها را نادیده می گرفتم، اما اصلا نمی توانستم به این فکر کنم که خانواده ام دوباره آسیب ناگواری را تحمل کنند.
سال ۹۰، مادرم بر اثر سرطان فوت کرد. در مهر ماه سال ۹۲ که شکم درد من شروع شد، فقط مسکن مصرف کردم و به زندگی ادامه دادم، نمی خواستم زیادی به این دردها فکر کنم. اما وقتی برآمدگی ای در سمت راست شکمم نمایان شد، متوجه شدم که دیگر نمی توانم نشانه ها را نادیده بگیرم. چند وقت بعد، وقتی دردی شدید و طاقت فرسا به سراغم آمد، روز بعد قرار ملاقاتی با دکتر گذاشتم. روی تخت مطب دکتر دراز کشیدم و جای برآمدگی را به پزشک نشان دادم و او ژل سردی روی شکم من مالید. در حالی که او راهبر (دسته ی) اسکنر را روی شکم من می گرداند، با من حرف می زد. از اینکه دکتر تلاش می کرد تا خیال مرا آسوده کند، سپاسگزارم، اما هیچ چیزی بازدارنده ی ترس فزاینده ی من نبود. با خود فکر می کردم و امیدوارم سرطان نباشد. همان طور که پزشک مشغول به کارش بود، به صورتش دقت کردم، ناگهان دیدم که چشمانش با تعجب باز شد. حتما چیزی پیدا کرده است. او راهبر را روی شکمم به طور عمیق تری، به این سو و آن سو فشار داد. سپس با صدایی که هرگز فراموش نمی کنم، گفت، "خانم راكوئل، بچه ی بزرگی در شکم دارید؟"
به او خیره شدم و پرسیدم، چی؟ او به آهستگی تکرار کرد: "بچه ی بزرگی داری." نجوا کنان پرسیدم، "آیا زنده است؟" بدون دادن پاسخ، پزشک به عقب متمایل شد و کلید صدا در ماشین سونار را چرخاند. صدای تپش قلب فرزندم اتاق را پر کرد. پزشک گفت: "دختر است".

واقعیت جدید
هرگز باردار نبوده ام و هرگز به مادر بودن حتی فکر هم نکرده ام. خانواده ی بزرگی دارم، دو برادر و یک خواهر، و عاشق بچه ها هستم، اما به دلایلی، هرگز داشتن بچه ی خودم را از ذهن نگذرانده بودم. ولی اکنون قرار است مادر شوم، دکتر موعد زایمان را تخمین زد. آخر هفته، من و شوهرم شروع به کار کردیم و لوازم اولیه ی نوزاد را خریدیم. ولی هنوز به احساسات خودم نپرداخته بودم. سردرگم، شگفت زده و پریشان بودم، از همه مهم تر برای سلامت فرزندم می ترسیدم.
وقتی در محل کارم اعلام کردم که کمتر از چهار هفته ی دیگر در انتظار نوزادم هستم، همگی تعجب کردند، و پشتیبانی خود را نشان دادند. همکارانم جشن ویژه ای برای فرزندم ترتیب دادند. اما درست همان روز، همان طور که هدیه ها را باز می کردم و کیک می خوردم، انقباض ها شروع شد.

آن روز همه چیز را عوض کرد
شتابان به بیمارستان رفتم و در آنجا تایید شد که وقت زایمان است. همه متوجه شده بودند که از جشن به بیمارستان آمده ام. ساعت دوازده و چهل دقیقه روز بعد کیسه ی آب من پاره شد و دخترم در ساعت هشت و بیست دقیقه با وزن دو کیلو و هشت صد گرم متولد شد.
هنوز هم از من می پرسیدند که "چگونه نمی دانستی که بارداری؟" ظاهرا این امکان وجود نداشت. به طور کلی، من فردی درشت اندام هستم و از سویی فقط یک ماه عادت ماهانه نداشتم. بنابراین و من هم متوجه آن نشدم. در واقع، در آن دوره وزن زیادی از دست دادم و لباس هایم دو سایز هم کوچک شد. احتمالا علت آن استرسی بود که دچارش بودم و به خودی خود باعث این نگرانی می شد که سرطان دارم.
با نگاهی به گذشته، احساس خستگی زیاد و بی حوصلگی شدید را به یاد می آورم. البته پاهایم متورم شده بودند، اما چون تابستان بود و من به عنوان آرایشگر تمام روز سر پا هستم، این موضوع را نگران کننده نمی دانستم.
از فرزند ناگهانی ام نکات زیادی آموختم، هم درباره ی خودم و هم کسانی که در اطرافم هستند. متوجه شدم که دوستان و همکارانم افرادی استثنایی هستند. من و دخترم بسیار خوشبختیم که چنین افرادی در اطرافمان هستند.

متخصصان چه می گویند...
دکتر "برانوین مور"، متخصص زنان و زایمان، احتمال بروز چنین وضعیتی را تشریح می کند؟
این خانم گفته است که در سراسر بارداری، غیر از یک ماه، عادت ماهانه داشته است. برخی از بانوان در سراسر بارداری خود خونریزی های غیر منظم دارند، اما این خونریزی عادت ماهانه محسوب نمی شود. معمولا این خونریزی مثل عادت ماهانه نیست، اما اگر خانمی اغلب عادت ماهانه ی نامنظم، کوتاه و سبک دارد، شاید احساس کند که عادت ماهانه ی خود را ندیده است. هم چنین اگر اضافه وزن داشته باشید، احساس حرکات جنین بسیار دشوارتر است. اگر جفت به دیواره ی داخلی رحم نیز چسبیده باشد، احساس حرکات جنین مشکل تر خواهد بود. هر خانمی که فعالیت جنسی زیادی دارد، باید احتمال بارداری اش را بیشتر بداند، به ویژه اگر از ابزار ضدبارداری معتبری هم استفاده نکند. همراه با هر تغییر غیر معمول در سلامتی شما، باید آزمایش بارداری دهید و با پزشک مشورت کنید.

منبع: نی نی پلاس