نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: پدری که روانی شده

1832
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry ۰۰

    پاکش کردم
    ویرایش توسط rastaaa : 03-02-2020 در ساعت 10:19 PM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    سلام من یه پدر خیلی خوب دارم یا شایدم داشتم چون امروز به طور عجیبی شخصیت سیاه خودشو نشون داد . اون همیشه بهترین زندگی رو تقریبا واسم فراهم کرده و کلا من که الان 18 سالمه هنوز بهم اجازه نداده یه بار با دوستام برم بیرون . و اینم بگم ک من اصن گوشی ندارم و تا بحالم هیچ دوست پسری نداشتم و من و مامانم جزو پاک ترین ادمایی هستیم که خودم دیدم . ولی امروز بابام یهو از در خونه اومد و دو تا گلوله دستش بود من گفتم این گلوله ها برای چیه ؟ گفت واسه تو و مادرته ماهم گفتیم شاید داره شوخی میکنه بعد شروع کرد به توضیح دادن که امروز در مغازه اش یه پدری دخترشو با زنش دیده که زنش دخترشو اورده سر قرار و باباهه فهمیده و اینارو چاقو زده و گفت ک این گلوله هارو اوردم تا به شماها بگم ک اگه خطایی کردید منم با تفنگ این گلوله هارو تو سرتون خالی میکنم . منو و مامانمو داداشم کپ کرده بودیم ک ینی چی این حرفا چیه . واقعا حالم دیگ ازش بهم میخوره دوس دارم از خونه فرار کنم تا قیافه نحسشو نبینم . بعدش من با قهر رفتم تو اتاق و مشغول شده بودم با گوشی مامانم که معلما بخاطر کرونا درسارو تو واتساپ میفرستن یهو اومد تو اتاقم گفت داری با گوشی چیکار میکنی منم دیگ نتونستم خودمو کنترل کنم با اینک تاحالا هیچ وقت بهش توهین نکرده بودم گفتم تو روانی ای و توهمی هستی و اگ دست خودم بود هزار تا فحش دیگ حواله اش میکردم بعدم ک رفت تو پذیرایی به مامانم گف که ازین به بعد هر جا خواستین برین از من اجازه میگیرین . بعدش خطاب به داداشم گفت که ازین به بعد یهو باید بیایم به خونه سر بزنیم من هنوزم تو شوکم و اصن نمیتونم هضم کنم که یه ادم چقدر میتونه تحت تاثیر و روانی باشه ک به خانوادش ک تاحالا خطایی ازشون ندیده تهمت خراب بودن بزنه . دیگ حالم از مردا بهم میخوره خودشون تو جوونی و پیری همه گوهی خوردن از هیز بازی بگیر تا چیزای دیگ . اونقد دلم پره که نمیدونم چیکار کنم به نظر شما چطور باهاش برخورد کنم؟ اصلا هم منطق نداره

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    سبک نگرش پدر شما از اول درست نبوده و بنابر این با اتفاقی که جلوی مغازش رخ داده باعث نگرش منفی تر در ایشون شده

    درواقع شما در شکل گیری این نگرش منفی در ایشون دخیل بودین
    اما چطور؟ یک دختر نو جون نباید از داشتن گوشی تلفن محروم باشه

    الان مشکل شما دقیقا چیه ؟

    میخوای در پدرت تغیر نگرش بدی ؟

    یا میخوای این حس بدی که در شما ایجاد شده رو از وجودت بیرون کنی ؟

    از اینکه دچار سوء تفاهم بشه و شمارو مورد اصابت گولوله قراربده میترسی؟

    طرز برخورد به طور کلی با ایشون در زمان فعلی اینه که سعی کنی از چشم تو چشم شدن باهاش اجتناب کنی و سعی کنی از فحاشی به هر عضو خانواده پرهیز کنی و کم تر باهاش صحبت کن تا متوجه رفتار اشتباهش بشه میدونم در این صورت شاید معذرت خواهی و هیچ اقدامی برای کاهش ناراحتی شما نکنه . در زمان فعلی با توجه به اینکه منطق نداره و اخلاق تندی داره و ممکنه رفتارهای خشونت آمیز بروز بده رفتاری که در زمان فعلی گفتم بروز بدی باعث میشه که از خشونت پدرت نسبت به شما و مادرتون جلو گیری بشه

    به نظرم پدرتون علاوه بر نگرش منفی و وسواس نظر شخصیت سلطه گر
    و جبر گرانه دارند ومعمولا تغیر رویه در این افراد باتوجه به اینکه مدت زمان طولانیه این روند رو دارند و این رفتارها براشون تبدیل به ارزش های فکری نظری شده غیر ممکن خواهد بود
    ویرایش توسط Saltanat : 03-02-2020 در ساعت 06:40 PM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    سلام من یه پدر خیلی خوب دارم یا شایدم داشتم چون امروز به طور عجیبی شخصیت سیاه خودشو نشون داد . اون همیشه بهترین زندگی رو تقریبا واسم فراهم کرده و کلا من که الان 18 سالمه هنوز بهم اجازه نداده یه بار با دوستام برم بیرون . و اینم بگم ک من اصن گوشی ندارم و تا بحالم هیچ دوست پسری نداشتم و من و مامانم جزو پاک ترین ادمایی هستیم که خودم دیدم . ولی امروز بابام یهو از در خونه اومد و دو تا گلوله دستش بود من گفتم این گلوله ها برای چیه ؟ گفت واسه تو و مادرته ماهم گفتیم شاید داره شوخی میکنه بعد شروع کرد به توضیح دادن که امروز در مغازه اش یه پدری دخترشو با زنش دیده که زنش دخترشو اورده سر قرار و باباهه فهمیده و اینارو چاقو زده و گفت ک این گلوله هارو اوردم تا به شماها بگم ک اگه خطایی کردید منم با تفنگ این گلوله هارو تو سرتون خالی میکنم . منو و مامانمو داداشم کپ کرده بودیم ک ینی چی این حرفا چیه . واقعا حالم دیگ ازش بهم میخوره دوس دارم از خونه فرار کنم تا قیافه نحسشو نبینم . بعدش من با قهر رفتم تو اتاق و مشغول شده بودم با گوشی مامانم که معلما بخاطر کرونا درسارو تو واتساپ میفرستن یهو اومد تو اتاقم گفت داری با گوشی چیکار میکنی منم دیگ نتونستم خودمو کنترل کنم با اینک تاحالا هیچ وقت بهش توهین نکرده بودم گفتم تو روانی ای و توهمی هستی و اگ دست خودم بود هزار تا فحش دیگ حواله اش میکردم بعدم ک رفت تو پذیرایی به مامانم گف که ازین به بعد هر جا خواستین برین از من اجازه میگیرین . بعدش خطاب به داداشم گفت که ازین به بعد یهو باید بیایم به خونه سر بزنیم من هنوزم تو شوکم و اصن نمیتونم هضم کنم که یه ادم چقدر میتونه تحت تاثیر و روانی باشه ک به خانوادش ک تاحالا خطایی ازشون ندیده تهمت خراب بودن بزنه . دیگ حالم از مردا بهم میخوره خودشون تو جوونی و پیری همه گوهی خوردن از هیز بازی بگیر تا چیزای دیگ . اونقد دلم پره که نمیدونم چیکار کنم به نظر شما چطور باهاش برخورد کنم؟ اصلا هم منطق نداره
    سلام
    اولا لطف کنین جمع نبندین همه مردها فلان و بهمان هستن!!
    مردهای سنتی و عقب مونده ذهنی بله! همونطور که زنهای این قشر هم از قماش خودشونن و شاخه درخت تو چشم خودشون نمیبینن اما ادامسی که کف کفش دیگران چسبیده رو میبینن و ایراد الکی میگیرن

    اقایونی که من میشناسم از پدرم گرفته تا عشقم هیچکدامشون هرگز و هرگز این سبک رفتاری که شما از پدرتون توصیف میکنین ندارن

    دوما پدر شما از سالها پیش شخصیت بیمار خودشو نشون داده بوده
    همین که نمیذاشته شما با دوستاتون بیرون برین گواه برین حقیقته که ایشون از اولش بیمار فکری بودن و حالا فقط رخ نمایی بیشتری پیدا کرده

    ایا امکانش هست شما و مادرت ازین خونه برین؟
    امنیت جانی شما در خطره و من اگه جای شما یا مادرت بودم یه دقیقه هم تردید نمیکردم و از همچی خونه ای واسه همیشه میرفتم
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    سلام من یه پدر خیلی خوب دارم یا شایدم داشتم چون امروز به طور عجیبی شخصیت سیاه خودشو نشون داد . اون همیشه بهترین زندگی رو تقریبا واسم فراهم کرده و کلا من که الان 18 سالمه هنوز بهم اجازه نداده یه بار با دوستام برم بیرون . و اینم بگم ک من اصن گوشی ندارم و تا بحالم هیچ دوست پسری نداشتم و من و مامانم جزو پاک ترین ادمایی هستیم که خودم دیدم . ولی امروز بابام یهو از در خونه اومد و دو تا گلوله دستش بود من گفتم این گلوله ها برای چیه ؟ گفت واسه تو و مادرته ماهم گفتیم شاید داره شوخی میکنه بعد شروع کرد به توضیح دادن که امروز در مغازه اش یه پدری دخترشو با زنش دیده که زنش دخترشو اورده سر قرار و باباهه فهمیده و اینارو چاقو زده و گفت ک این گلوله هارو اوردم تا به شماها بگم ک اگه خطایی کردید منم با تفنگ این گلوله هارو تو سرتون خالی میکنم . منو و مامانمو داداشم کپ کرده بودیم ک ینی چی این حرفا چیه . واقعا حالم دیگ ازش بهم میخوره دوس دارم از خونه فرار کنم تا قیافه نحسشو نبینم . بعدش من با قهر رفتم تو اتاق و مشغول شده بودم با گوشی مامانم که معلما بخاطر کرونا درسارو تو واتساپ میفرستن یهو اومد تو اتاقم گفت داری با گوشی چیکار میکنی منم دیگ نتونستم خودمو کنترل کنم با اینک تاحالا هیچ وقت بهش توهین نکرده بودم گفتم تو روانی ای و توهمی هستی و اگ دست خودم بود هزار تا فحش دیگ حواله اش میکردم بعدم ک رفت تو پذیرایی به مامانم گف که ازین به بعد هر جا خواستین برین از من اجازه میگیرین . بعدش خطاب به داداشم گفت که ازین به بعد یهو باید بیایم به خونه سر بزنیم من هنوزم تو شوکم و اصن نمیتونم هضم کنم که یه ادم چقدر میتونه تحت تاثیر و روانی باشه ک به خانوادش ک تاحالا خطایی ازشون ندیده تهمت خراب بودن بزنه . دیگ حالم از مردا بهم میخوره خودشون تو جوونی و پیری همه گوهی خوردن از هیز بازی بگیر تا چیزای دیگ . اونقد دلم پره که نمیدونم چیکار کنم به نظر شما چطور باهاش برخورد کنم؟ اصلا هم منطق نداره
    سلام
    اولا لطف کنین جمع نبندین همه مردها فلان و بهمان هستن!!
    مردهای سنتی و عقب مونده ذهنی بله! همونطور که زنهای این قشر هم از قماش خودشونن و شاخه درخت تو چشم خودشون نمیبینن اما ادامسی که کف کفش دیگران چسبیده رو میبینن و ایراد الکی میگیرن

    اقایونی که من میشناسم از پدرم گرفته تا عشقم هیچکدامشون هرگز و هرگز این سبک رفتاری که شما از پدرتون توصیف میکنین ندارن

    دوما پدر شما از سالها پیش شخصیت بیمار خودشو نشون داده بوده
    همین که نمیذاشته شما با دوستاتون بیرون برین گواه برین حقیقته که ایشون از اولش بیمار فکری بودن و حالا فقط رخ نمایی بیشتری پیدا کرده

    ایا امکانش هست شما و مادرت ازین خونه برین؟
    امنیت جانی شما در خطره و من اگه جای شما یا مادرت بودم یه دقیقه هم تردید نمیکردم و از همچی خونه ای واسه همیشه میرفتم
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام
    اولا لطف کنین جمع نبندین همه مردها فلان و بهمان هستن!!
    مردهای سنتی و عقب مونده ذهنی بله! همونطور که زنهای این قشر هم از قماش خودشونن و شاخه درخت تو چشم خودشون نمیبینن اما ادامسی که کف کفش دیگران چسبیده رو میبینن و ایراد الکی میگیرن

    اقایونی که من میشناسم از پدرم گرفته تا عشقم هیچکدامشون هرگز و هرگز این سبک رفتاری که شما از پدرتون توصیف میکنین ندارن

    دوما پدر شما از سالها پیش شخصیت بیمار خودشو نشون داده بوده
    همین که نمیذاشته شما با دوستاتون بیرون برین گواه برین حقیقته که ایشون از اولش بیمار فکری بودن و حالا فقط رخ نمایی بیشتری پیدا کرده

    ایا امکانش هست شما و مادرت ازین خونه برین؟
    امنیت جانی شما در خطره و من اگه جای شما یا مادرت بودم یه دقیقه هم تردید نمیکردم و از همچی خونه ای واسه همیشه میرفتم
    الان من نفهمیدم شما میخواستید پدر و شوهر خودتون و به رخ من بکشید یا نگرش من رو نسبت به مرده ها عوض کنید . عجیبه !! در ضمن پدر من همیشه با من مهربون بوده و بهترین چیزارو در اختیارم گذاشته شاید باید این چیزارو هم میگفتم تا یه غول ازش نسازم و لطفا یکم با ملایمت بیشتری صحبت کنید که حرفتون رو دیگران پذیرا باشن

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    سبک نگرش پدر شما از اول درست نبوده و بنابر این با اتفاقی که جلوی مغازش رخ داده باعث نگرش منفی تر در ایشون شده

    درواقع شما در شکل گیری این نگرش منفی در ایشون دخیل بودین
    اما چطور؟ یک دختر نو جون نباید از داشتن گوشی تلفن محروم باشه

    الان مشکل شما دقیقا چیه ؟

    میخوای در پدرت تغیر نگرش بدی ؟

    یا میخوای این حس بدی که در شما ایجاد شده رو از وجودت بیرون کنی ؟

    از اینکه دچار سوء تفاهم بشه و شمارو مورد اصابت گولوله قراربده میترسی؟

    طرز برخورد به طور کلی با ایشون در زمان فعلی اینه که سعی کنی از چشم تو چشم شدن باهاش اجتناب کنی و سعی کنی از فحاشی به هر عضو خانواده پرهیز کنی و کم تر باهاش صحبت کن تا متوجه رفتار اشتباهش بشه میدونم در این صورت شاید معذرت خواهی و هیچ اقدامی برای کاهش ناراحتی شما نکنه . در زمان فعلی با توجه به اینکه منطق نداره و اخلاق تندی داره و ممکنه رفتارهای خشونت آمیز بروز بده رفتاری که در زمان فعلی گفتم بروز بدی باعث میشه که از خشونت پدرت نسبت به شما و مادرتون جلو گیری بشه

    به نظرم پدرتون علاوه بر نگرش منفی و وسواس نظر شخصیت سلطه گر
    و جبر گرانه دارند ومعمولا تغیر رویه در این افراد باتوجه به اینکه مدت زمان طولانیه این روند رو دارند و این رفتارها براشون تبدیل به ارزش های فکری نظری شده غیر ممکن خواهد بود
    سلام منظورتون رو از جمله اینکه من در نگرش منفی شون دخیل بودم رو توضیح بدید . و اینکه با توجه به سوالی که پرسیدید من فقط میخواستم بدونم که چجور میشه با این مسئله برخورد کرد .

  7. بالا | پست 7


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : پدری که روانی شده

    با سلام
    دوست عزیز بسیار متاسفیم از وجود چنین شرایطی و احساس غم و ناامید و ناراحتی و خشم شما هم کاملا طبیعی و قابل درک است.
    شک و تردید ایشان به شما و مادرتان اصلا ربطی به رفتارهای شما ندارد و به مشکلات ذهنی خود ایشان برمی گردد و ایشان به احتمال زیاد نیازمند دریافت درمان هستند. اگر این ویژگی ها به یکباره به وجود آمده باشند نشانه خوبی است.
    فعلا سعی کنید با ایشان بحث و مجادله نکنید چرا که گفتگوی منطقی همانطور که خودتان هم اشاره کردید در چنین شرایطی موثر نیست.

    از دست شما کاری ساخته نیست ولی توصیه جدی می شود که هرچه زودتر به همراه مادرتان برای دریافت مشاوره به روانشناس مراجعه کنید تا بدانید چگونه باید با ایشان رفتار کنید.
    ایشان بهتر است هرچه زودتر به یک متخصص اعصاب و روان مراجعه کنند و دارو دریافت نمایند که البته متقاعد کردن ایشان هم حتما کار سختی است.
    در مسیر عملی شدن این اهداف هم می توانید از وجود افراد قابل اعتمادی که (ازبین دوستان و آشنایان یا خانواده) هنوز پیش ایشان از اعتبار و نفوذ برخوردار هستند استفاده کرده و از آنها درخواست همکاری و همراهی کنید.

  8. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    سلام منظورتون رو از جمله اینکه من در نگرش منفی شون دخیل بودم رو توضیح بدید . و اینکه با توجه به سوالی که پرسیدید من فقط میخواستم بدونم که چجور میشه با این مسئله برخورد کرد .

    سلام مجدد

    منظورمن از مطرح کردن اون جمله به این صورت هست که
    شما خودت زمینه رو برای پدرت محیا کردی تا ایشون مستبد و زور گو بار بیان
    اگر شما و مادرتون از حقوق ابتداییتون دفاع میکردین الان اوضاع این طور نبود
    یعنی شما باید پدرت رو متوجه میکردی باید برات گوشی همراه بخره وهمه ی دخترا مثل هم نیستن
    شما باسکوت مطلق باعث شدی تا ایشون فکر کنه که بله هر رفتاری کنه درسته و حتما روش درستی رو در پیش گرفته

    البته الانم دیر نیست و میتونید با متانت از حقوق خودتون دفاع کنید
    مثلا ( داشتن گوشی و رفتن بیرون از خونه بادوستات )
    درمورد رفتار کردن باپدرت هم درحال حاضر گفتم چیکار کنی و میتونی با جمع بندی حاصل از گفته های من و مشاور ادیتور یه الگو برداری کنی تا اشاءالله موفق بشی

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    الان من نفهمیدم شما میخواستید پدر و شوهر خودتون و به رخ من بکشید یا نگرش من رو نسبت به مرده ها عوض کنید . عجیبه !! در ضمن پدر من همیشه با من مهربون بوده و بهترین چیزارو در اختیارم گذاشته شاید باید این چیزارو هم میگفتم تا یه غول ازش نسازم و لطفا یکم با ملایمت بیشتری صحبت کنید که حرفتون رو دیگران پذیرا باشن
    نه جانم!
    به رخ کشیدن نبود و اصولا قرار هم نیست زندگی همه ادمها مث همدیگه باشه..

    ضمنا پاک کردن پست اول از سمت شما یعنی که هرکی هرچقدر پای تاپیک شما نوشته بوده رو کاملا از اعتبار ساقط کردین!
    پس منم دیگه دلیلی نمیبینم وقت خودمو وقت شما رو بگیرم و راهنمایی اضافه تری کنم
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    نه جانم!
    به رخ کشیدن نبود و اصولا قرار هم نیست زندگی همه ادمها مث همدیگه باشه..

    ضمنا پاک کردن پست اول از سمت شما یعنی که هرکی هرچقدر پای تاپیک شما نوشته بوده رو کاملا از اعتبار ساقط کردین!
    پس منم دیگه دلیلی نمیبینم وقت خودمو وقت شما رو بگیرم و راهنمایی اضافه تری کنم
    من پاکش کردم چون که سلطنت جواب من رو دادند و راهنمایی کردن کافی بود چون توی تاپیک های دیگه هم که رفتم فقط ایشون بودن که راهنمایی درست رو میکردن

  11. کاربران زیر از rastaaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط moshaver-editor نمایش پست ها
    با سلام
    دوست عزیز بسیار متاسفیم از وجود چنین شرایطی و احساس غم و ناامید و ناراحتی و خشم شما هم کاملا طبیعی و قابل درک است.
    شک و تردید ایشان به شما و مادرتان اصلا ربطی به رفتارهای شما ندارد و به مشکلات ذهنی خود ایشان برمی گردد و ایشان به احتمال زیاد نیازمند دریافت درمان هستند. اگر این ویژگی ها به یکباره به وجود آمده باشند نشانه خوبی است.
    فعلا سعی کنید با ایشان بحث و مجادله نکنید چرا که گفتگوی منطقی همانطور که خودتان هم اشاره کردید در چنین شرایطی موثر نیست.

    از دست شما کاری ساخته نیست ولی توصیه جدی می شود که هرچه زودتر به همراه مادرتان برای دریافت مشاوره به روانشناس مراجعه کنید تا بدانید چگونه باید با ایشان رفتار کنید.
    ایشان بهتر است هرچه زودتر به یک متخصص اعصاب و روان مراجعه کنند و دارو دریافت نمایند که البته متقاعد کردن ایشان هم حتما کار سختی است.
    در مسیر عملی شدن این اهداف هم می توانید از وجود افراد قابل اعتمادی که (ازبین دوستان و آشنایان یا خانواده) هنوز پیش ایشان از اعتبار و نفوذ برخوردار هستند استفاده کرده و از آنها درخواست همکاری و همراهی کنید.
    سلام امروز پدرم کلی با پشیمونی اومدن تو اتاقم و به من گفتن من فقط اینارو به تو گفتم چونکه دوست دارم و حواسم به تو هست . ولی من گفتم من با خودم عهد کردم تا دوماه با تو حرف نزنم چون واقعا واسه شخصیت من این حرکتت خیلی سنگین بود . من فکر میکنم کار درست رو کردم چون تو این شرایط بخشیدن باعث میشه فک کنه که ما برامون عادی بوده همچین رفتارش .

  13. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    من پاکش کردم چون که سلطنت جواب من رو دادند و راهنمایی کردن کافی بود چون توی تاپیک های دیگه هم که رفتم فقط ایشون بودن که راهنمایی درست رو میکردن ������

    سلام دوست ار جمند
    با شناختی که از دلواپس دارم الان میاد بهت میگه یوزر سلطنتی !!

    اما به هر حال از لطفت سپاس گزارم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    سلام دوست ار جمند
    با شناختی که از دلواپس دارم الان میاد بهت میگه یوزر سلطنتی !!

    اما به هر حال از لطفت سپاس گزارم
    کاش این سایت جوری بود که فقط آدم های کار درست میتونستن جواب بدن و کمک کنن نه هر کس که توی این سایت کاربر هست. چون کسی که با شرایط بد روحی وارد این سایت میشه انتظار همدردی و کمک داره نه اعصاب خورد کنی بیشتر و جواب پس دادن

  15. کاربران زیر از rastaaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 14


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    کاش این سایت جوری بود که فقط آدم های کار درست میتونستن جواب بدن و کمک کنن نه هر کس که توی این سایت کاربر هست. چون کسی که با شرایط بد روحی وارد این سایت میشه انتظار همدردی و کمک داره نه اعصاب خورد کنی بیشتر و جواب پس دادن

    متوجه هستم چی میگی

    متاسفانه بعضی کاربر ها به جای مشاوره دادن فقط نظریات شخصیشونو میگن
    مثلا یه آقا اومده میگه دوست دخترم موداره بدنش و آیا ازدواج باایشون میتونه مشکلی داشته باشه ؟
    بهش جواب دادن که برای همین آمار طلاق بالارفته اگه اون طرف از سایز فلان عضو تو خوشش نیاد چی ؟
    اگه شما از مدل رون هاش خوشت نیاد چی؟
    یعنی واقعا فقط نظر شخصیشونو میگن
    من به اون کاربر کمک کردم وگفتم که مشکل این خانم ممکنه به خاطر اختلال تیروئید باشه یا هورمون های زنانه که اگر به پزشک مراجعه نکنه میتونه باعث سردمزاجی بشه این اختلالات هورمونی و مسکلات بعدی درخلال زندگی به وجود بیاد

    یعنی منظورم اینه ( مشاوره دادن ) نه ابراز نظریات فردی


    شماهم ناراحت نباشین
    پدر شما اگر چه دچار نگرش منفی هستند اما بدیهیه که خیلی از آقایون نسبت به ناموس و دخترشون تعصب دارن
    درسته حرفش اشتباه بوده
    اما ریشه اصلی این حرف این هست که دوست نداره دختر دسته گلش بره سر قرار چون این باعث میشه شخصیت یه دختر کوچیک بشه
    پدرت رو درک کن و با مهارت ایشونو متوجه رفتارهای خطا ش بکن

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط rastaaa نمایش پست ها
    من پاکش کردم چون که سلطنت جواب من رو دادند و راهنمایی کردن کافی بود چون توی تاپیک های دیگه هم که رفتم فقط ایشون بودن که راهنمایی درست رو میکردن ������
    اینجور مشکلات نه با تاپیک بلکه با مداخله روانشناس و مددکار اجتماعی و بعد از مدتها پیگیری ممکنه تا حدودی حل بشن

    اما جالبه درین سایت مخصوصا بعضی تاپیکها شدت بحران و سرعت حل!! شدنش باهم یکی هستن و نسبت مستقیم دارن!

    کاش دنیای واقعی هم همینجور بود!
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  18. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    اینجور مشکلات نه با تاپیک بلکه با مداخله روانشناس و مددکار اجتماعی و بعد از مدتها پیگیری ممکنه تا حدودی حل بشن

    اما جالبه درین سایت مخصوصا بعضی تاپیکها شدت بحران و سرعت حل!! شدنش باهم یکی هستن و نسبت مستقیم دارن!

    کاش دنیای واقعی هم همینجور بود!
    پست ویرایش شده

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43119
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پدری که روانی شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    اینجور مشکلات نه با تاپیک بلکه با مداخله روانشناس و مددکار اجتماعی و بعد از مدتها پیگیری ممکنه تا حدودی حل بشن

    اما جالبه درین سایت مخصوصا بعضی تاپیکها شدت بحران و سرعت حل!! شدنش باهم یکی هستن و نسبت مستقیم دارن!

    کاش دنیای واقعی هم همینجور بود!
    فکر نمیکنم من گفته باشم که مشکلم حل شده !!!! من با توجه به رفتار پدرم و شناختی که ازش دارم و میدونم به مشاوره و روانشناس مراجعه نمیکنه اومدم اینجا تا از دوستان یه راهنمایی بگیرم در خصوص رفتارم با پدرم و اصلا به امید حل شدن این موضوع به اینجا نیومدم!!!ولی با توجه به رفتار شما و جواب دادن هاتون فک میکنم شما در اسرع وقت باید به یه مشاور خوب جهت اصلاح رفتار حق به جانبتون و شک داشتن به دیگران مراجعه کنید . لطفا دیگه به صفحه من نیاید و جواب ندید چون دیگ حوصله خوندن چرت و پرتاتونو ندارم ممنون

  20. کاربران زیر از rastaaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد