نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: تحمل کم

780
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    تحمل کم

    آه دیگه خسته شدم دیروز به خاطر اینکه هی داشتم با خودم حرف میزدم مامانم منو زد منم اونو زدم ولی میدونمرا همش احساس تنهایی میکنم یعنی چون فکر میکنم همه بدن و آب زیر کاه و دورو هستن حتی راجع به پدر و مادرم هم گاهی فکر میکنم که چون خواهرم رفتاراش ازم بهتره اونو دوست داره اینم بگم که من خیلی ابجیمو دوست دارم همه میگن خودت حلش کن آخه من برام هیچ انرژی نمونده که بخوام حلش بکنم میدونین چیه الان که با شما دارم حرف میزنم دلم میخواد کل این چیزا نباشه دیگه خسته شدم احساس میکنم از همه ادمااز خودم و از زندگیم خسته شدم و همین خستگی باعث شده تحملم پایین بیاد و زود عصبی بشم انگار بی حس شدم برام گاهی وقتا مهم نیس درس بخونم یا نه ولی دوست دارم یه آدم مفیدی بشم من فکر میکنم نمیتونم از این باتلاق در بیام سه سال هیچ‌کار نکردم چون فکر می‌کنم حق با منه آره نمی‌دونم خودخواهی هست یا نه ولی مشکل من همینه امروز صبح هی مامانم یه اتفاق تکراری رو می‌گفت داشت شوخی میکرد ولی من عصبی شدم نمی‌دونم چرا احساس میکنم هیچ کس نباید اشتباه کنه دوست داشتم از اول زندگی کنم شایدم بمیرم ولی می‌دونم که هیچ وقت قصدم جدی نبوده برای اینکه خودکشی کنم چون غم های زیادی تو دلم جمع شدن یا شایدم خودم زیاد بزرگشون کردم به خاطر همون هر از چندگاهی به ذهنم اومده ولی زیاد جدی نیستش من خیلی خسته شدم خواهش میکنم هر راه حلی میدین فقط نگین که به مشاور زنگ بزنم من دوست دارم استراحت کنم ولی وقت ندارم چون نزدیک دو ماه یا سه هفته وقت تلف کردم و درست و حسابی درس نخوندم و با عصبانیت خوندم میانگین ترازم 4600 هست من حدوداً سه سال با این موضوعات درگیرم حتی الان که باید به درسم فکر کنم اینا برام اولویت دارن تا درسم نمی‌دونم چیکار کنم بقیشو بعداً میفرستماسلام دوباره ادامه ماجرا وقتی میخوام واقع بینانه نگاه کنم به یه موضوع به بدبینی تبدیل میشه اصلا برای وت و زمان خودم ارزش قایل نیستم موقع درس خوندن همش نگرانم برای بقیه انگار داره اتفاقی واسشون بیفته نظرات بقیه مخصوصا وقتی انتاد باشه فرقی نمیکنه از طرف کی باشه یا مثلا از طرفه پدر و مادر باشه و فرقی نمیکنه که اون انتقاد سازنده باشه یا انتقاد بیجا (ببخشید یادم رفت بگم سال دوم کنکورمه و نوجوونم سنم نگفتم ) بهم بر میخوره و برام میشه یه تیکه از افکار منفی خودم نمیدونم به خاطر چیه که وقتی همه میرن بیرون من دوس دارم تو خونه تنها باشم احساس خوش گذرونی بهم دست میده یعنی میتونم تا هر وقت که اونا بیان تو خونه تفریح کنم نمیدونم شاید چون واسه سال اول کنکورم دهم و یازدم ودوازدهم باهاشون زیاد بیرون نرفتم اینجوریم یا شایدم ازشون زیاد خوشم نمیاد وقتی هیشکی خونه نیس یه احساس ازادی بهم دست میده من هر وقت میخوام تفریح کنم میترسم یه اتفاقی بیوفته یا اینکه عذاب وجدان میگیرم (فقط اینترنت و تلویزیون) نه ها البته موقعی که این دو تا کارو انجام میدم وقتی وقتم تلف میشه عذاب وجدان میگیرم و وقتی میخوام یه سری تفریحاتی انجام بدم که باعث هیجان میشه و منو شاد میکنه عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم یه اتفاقی میفته البته من هیچ وقت نشده از ناراحتی جیغ بزنم متاسفانه فقط گریه کردم وهیچی مثل این منو اروم نمیکنه اما اون روز که مامانم منو زد همراه با گریه داد زدم بعد اون میلرزیدم یه کم ادم ترسویی ام اما اون لحظه هر چی از دهنم درومد بهش گفتم اونم همینطور از رو عصبانیت گاهی وقتا که یه نفر ازم تعریف میکنه بعضی وقتا فکر میکنم حتما یه عیبی دارم ازم تعریف میکنه و اینکه اگه یکی یه کاری بکنه که اعصابم بهم بریزه اصلا نم یتونم درس باهاش حرف بزنم فرق نمیکنه کی باشه حتی پدر ومادرم چون فراموش کردنش واسم سخته شخصیتم یه جوریه که انتظار دارم بقیه بفهمن چمه به خاطر همین اکثرا اگه ناراحت یا عصبانی میشم با خودم حرف میزنم و گریه میکنم نمیدونم این حالت ها عادیه یا نه ولی من به دنبال راه حل مشخص میگردم چون این چیزا مدت زیادیه تو من وجود داشته ومن نمیدونم چطوری جلوشونو بگیرم تاکید میکنم افسردگی ندارم اما نمیدونم چمه این چیزا هم انگیزه ی منو تو زندگی گرفته هم تو درس دور و برم اگه تلویزیون و اهنگ روشن شه عصبی میشم حتی اگه صداش نیاد که اکثرا تو اتاقم هم صداش نمیاد نمیتونم بقیه رو تحمل کنم انتظار دارم بقیه خفه شن و نفس نکشن و من درس بخونم تقصیر منه یا نه ولی واسه سال دوم برای درس خوندن بی انگیزه تر شدم و بهونه گیر تر مهمتر از همه یعنی دوس دارم شرایط محیط ایده ال باشه
    و من چیزی رو به خاطر هدفم تحمل نکنم هنوزم نمیدونم اونایی که امکاناتشون کمه چطوری میخونن تازگی حس درس خوندن دارما اما ندارم یعنی چطوری بگم این افکار و بهونه گیری هایی که ذهنمو پر کرده این انگیزه رو ازم میگیرن وقتی میبینم امکانات واسم حالا ایده الم نباشه واسم فراهمه و من هیچ کاری نمیکنم جیگرم اتیش میگیره خواهشا کمکم کنین

    چون به زندگیم اهمیت نمیدونم دوس دارم زمان بگذره و همش تو اینترنت وتلویزیونم فکر میکنم موفقیت واسه بقیه هست نه من تلاش نمیکنم وتنبلی میکنم میترسم تو رو خدا کمکم کنین زود جواب بدین تو رو خدا استراحت منظورم از نظر ذهنی بود دوس دارم بخوابمو دیگه هیچ وقت بیدار نشم اونقدر که خستم زیادم به صداها حساسم تو وسواس مطالعه گفتم بهتون
    ویرایش توسط redrabbit : 03-30-2020 در ساعت 05:29 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    لطفا زود جواب بدین فوری هست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تحمل کم

    سلام به شما دوست عزیز
    این شرایط روحی که شما تجربه می کنید می تواند تاثیر زیادی بر روند درسی و عملکرد اجتماعی و خانوادگی شما بگذارد و با توجه به شدت مشکلاتی که با آن روبرو شده اید و شرایط سنی که در آن قرار دارید بهتر است در کنار اینکه خودتان می خواهید تغییر کنید برای نتیجه گیری بهتری برای بررسی افکار ، احساسات و شرایط روحی که تجربه می کنید با یک شناخت درمانگر نیز جلسات مشاوره را طی کنید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
    اینکه شما نسبت به شرایط خود بینش دارید به شما کمک زیادی می کند تا بتوانید مسیر درمانی بهتری داشته باشید .
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22685741

  4. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تحمل کم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساس ناراحتی و نگرانی شما کاملا قابل درک است.
    درباره سن و سال خودتان توضیح زیادی نداده اید و مشکلاتتان هم خیلی مبهم بیان کرده اید.
    اما به نظر می رسد در دوران نوجوانی به سر می برید که خب به نزدیک بودن زمان کنکورتان هم اشاره کردید.
    دوران نوجوانی دوران پر استرس، پرهیجان و پرکاری هست.
    به این معنا که ما در این دوران برای ورود به بزرگسالی آماده می شویم، درباره همه چیز فکر می کنیم و ارزیابی های خودمان را داریم و می خواهیم به یک ثبات و نتیجه گیری های قطعی برسیم تا بدانیم در آینده می خواهیم چگونه فردی باشیم.
    در چه رشته ای ادامه تحصیل دهیم، چه شغلی را انتخاب کنیم، سبک زندگی مان چگونه باشد، با چه کسانی بیشتر در اتباط بوده و معاشرت داشته باشیم، چه زمانی ازدواج کنیم، تا کجا درس بخوانیم، چگونه و در چه موقعی مستقل شویم و هزاران اما و اگر دیگر از میان گزینه های موجود.
    میان تمام اینها باید درس هم بخوانیم و برای کنکور هم آماده شویم.
    از سوی دیگر خود پروسه درس خواندن برای کنکور از آنجا که باید برای مدت مشخصی از یکسری خواسته ها و امیالمان بزنیم و حتی فراتر از آن، یکسری از نیازهایمان را موقتا به تاخیر بیندازیم (مانند نیاز به تفریح که یکی از نیازهای اساسی هر فردی است)، بسیار چالش آفرین، خسته کننده و گاهی فرسایشی است.
    بنابراین تمام این موارد جزو واقعیتهای اجتناب ناپذیر این دوران است.
    به نظر می رسد شما هم در این مدت به همین دلایل و به دلیل تمرکز و اولویت دادن به کنکور (که چاره ای هم جز این وجود ندارد) آستانه تحملتان پایین آمده باشد.
    روابط بین فردی با کیفیت و سالم که در آن احساس ارزشمندی دریافت کنیم هم یکی دیگر از نیازهای اساسی هر فردی است.
    که مخصوصا در دوران سخت و چالش آفرین زندگی خیلی می تواند برای ما تسکین دهنده و تسهیل کننده باشد و بر عکس آن، روابط پر تنش و پر اصطکاک می تواند بر مشکلات و دشواری های مسیرمان بیفزاید.
    خیلی خوب است که یک ارزش مشخص و یک تصویر کلی از آینده خودتان دارید که گفتید می خواهید ادم مفیدی باشید.
    این چشم انداز می تواند با تعریف دقیقتر و مشخصتر، به صورت اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نیز تعریف شود تا بتوان برای آن برنامه ریزی انجام داد و گام های عملی طراحی کرد.
    در این صورت شما نقشه راهی خواهید داشت که هرزگاهی نگاهی به آن می اندازید و به خصوص مواقعی که از سختی ها و موانعی که به صورت طبیعی در مسیرتان با آنها روبرو می شوید، خسته و کم انرژی شده اید، دوباره توان خودتان را بازیابید.
    البته توانمندی ها و مهارتهایی هم لازم است در این مسیر کسب کنید و راهکارهایی برای بررسی موانع و برداشتن آنها در جهت تسهیل ادامه مسیر وجود دارند که می توانید پس از شناسایی موانع با آنها به بهترین شکل روبرو شده و آنها را پشت سر بگذارید.
    اتفاقا یک مشاور می تواند در این مسیر همراه خوبی برایتان باشد و در مواقع لزوم مداخله کرده و با درمیان گذاشتن مشکلات و دریافت راهنمایی های مفید و کاربردی، راهگشا باشد.
    نمی دانیم منظور شما دقیقا از مشاوری که نمی خواهید با او تماس بگیرید چون قصد استراحت دارید چه بود، اما به نظر می رسد مشاوره تحصیلیتان بود.
    بنابراین گاهی واقعا لازم است استراحت کوتاهی به خودتان بدهید تا پرتوان تر آغاز کنید و حتما خودتان بهتر می دانید که مطالعه با کیفیت حتی به مدت چند ساعت بهتر از ساعات طولانی درس خواندن با کیفیت پایین است.
    البته توجه به این نکته هم مهم است که این افت و خیز انرژی و حتی حوصله و انرژی در مسیر دستیابی به اهداف مخصوصا وقتی طولانی می شوند، کاملا طبیعی است و نمی توان بر مبنای آنها قضاوت خاصی کرد.

  5. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تحمل کم

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساس ناراحتی و نگرانی شما کاملا قابل درک است.
    درباره سن و سال خودتان توضیح زیادی نداده اید و مشکلاتتان هم خیلی مبهم بیان کرده اید.
    اما به نظر می رسد در دوران نوجوانی به سر می برید که خب به نزدیک بودن زمان کنکورتان هم اشاره کردید.
    دوران نوجوانی دوران پر استرس، پرهیجان و پرکاری هست.
    به این معنا که ما در این دوران برای ورود به بزرگسالی آماده می شویم، درباره همه چیز فکر می کنیم و ارزیابی های خودمان را داریم و می خواهیم به یک ثبات و نتیجه گیری های قطعی برسیم تا بدانیم در آینده می خواهیم چگونه فردی باشیم.
    در چه رشته ای ادامه تحصیل دهیم، چه شغلی را انتخاب کنیم، سبک زندگی مان چگونه باشد، با چه کسانی بیشتر در اتباط بوده و معاشرت داشته باشیم، چه زمانی ازدواج کنیم، تا کجا درس بخوانیم، چگونه و در چه موقعی مستقل شویم و هزاران اما و اگر دیگر از میان گزینه های موجود.
    میان تمام اینها باید درس هم بخوانیم و برای کنکور هم آماده شویم.
    از سوی دیگر خود پروسه درس خواندن برای کنکور از آنجا که باید برای مدت مشخصی از یکسری خواسته ها و امیالمان بزنیم و حتی فراتر از آن، یکسری از نیازهایمان را موقتا به تاخیر بیندازیم (مانند نیاز به تفریح که یکی از نیازهای اساسی هر فردی است)، بسیار چالش آفرین، خسته کننده و گاهی فرسایشی است.
    بنابراین تمام این موارد جزو واقعیتهای اجتناب ناپذیر این دوران است.
    به نظر می رسد شما هم در این مدت به همین دلایل و به دلیل تمرکز و اولویت دادن به کنکور (که چاره ای هم جز این وجود ندارد) آستانه تحملتان پایین آمده باشد.
    روابط بین فردی با کیفیت و سالم که در آن احساس ارزشمندی دریافت کنیم هم یکی دیگر از نیازهای اساسی هر فردی است.
    که مخصوصا در دوران سخت و چالش آفرین زندگی خیلی می تواند برای ما تسکین دهنده و تسهیل کننده باشد و بر عکس آن، روابط پر تنش و پر اصطکاک می تواند بر مشکلات و دشواری های مسیرمان بیفزاید.
    خیلی خوب است که یک ارزش مشخص و یک تصویر کلی از آینده خودتان دارید که گفتید می خواهید ادم مفیدی باشید.
    این چشم انداز می تواند با تعریف دقیقتر و مشخصتر، به صورت اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نیز تعریف شود تا بتوان برای آن برنامه ریزی انجام داد و گام های عملی طراحی کرد.
    در این صورت شما نقشه راهی خواهید داشت که هرزگاهی نگاهی به آن می اندازید و به خصوص مواقعی که از سختی ها و موانعی که به صورت طبیعی در مسیرتان با آنها روبرو می شوید، خسته و کم انرژی شده اید، دوباره توان خودتان را بازیابید.
    البته توانمندی ها و مهارتهایی هم لازم است در این مسیر کسب کنید و راهکارهایی برای بررسی موانع و برداشتن آنها در جهت تسهیل ادامه مسیر وجود دارند که می توانید پس از شناسایی موانع با آنها به بهترین شکل روبرو شده و آنها را پشت سر بگذارید.
    اتفاقا یک مشاور می تواند در این مسیر همراه خوبی برایتان باشد و در مواقع لزوم مداخله کرده و با درمیان گذاشتن مشکلات و دریافت راهنمایی های مفید و کاربردی، راهگشا باشد.
    نمی دانیم منظور شما دقیقا از مشاوری که نمی خواهید با او تماس بگیرید چون قصد استراحت دارید چه بود، اما به نظر می رسد مشاوره تحصیلیتان بود.
    بنابراین گاهی واقعا لازم است استراحت کوتاهی به خودتان بدهید تا پرتوان تر آغاز کنید و حتما خودتان بهتر می دانید که مطالعه با کیفیت حتی به مدت چند ساعت بهتر از ساعات طولانی درس خواندن با کیفیت پایین است.
    البته توجه به این نکته هم مهم است که این افت و خیز انرژی و حتی حوصله و انرژی در مسیر دستیابی به اهداف مخصوصا وقتی طولانی می شوند، کاملا طبیعی است و نمی توان بر مبنای آنها قضاوت خاصی کرد.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    باسلام دوباره ادامه ماجرا وقتی میخوام واقع بینانه نگاه کنم به یه موضوع به بدبینی تبدیل میشه اصلا برای وت و زمان خودم ارزش قایل نیستم موقع درس خوندن همش نگرانم برای بقیه انگار داره اتفاقی واسشون بیفته نظرات بقیه مخصوصا وقتی انتاد باشه فرقی نمیکنه از طرف کی باشه یا مثلا از طرفه پدر و مادر باشه و فرقی نمیکنه که اون انتقاد سازنده باشه یا انتقاد بیجا (ببخشید یادم رفت بگم سال دوم کنکورمه و نوجوونم سنم نگفتم ) بهم بر میخوره و برام میشه یه تیکه از افکار منفی خودم نمیدونم به خاطر چیه که وقتی همه میرن بیرون من دوس دارم تو خونه تنها باشم احساس خوش گذرونی بهم دست میده یعنی میتونم تا هر وقت که اونا بیان تو خونه تفریح کنم نمیدونم شاید چون

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    واسه سال اول کنکورم دهم و یازدم ودوازدهم باهاشون زیاد بیرون نرفتم اینجوریم یا شایدم ازشون زیاد خوشم نمیاد وقتی هیشکی خونه نیس یه احساس ازادی بهم دست میده من هر وقت میخوام تفریح کنم میترسم یه اتفاقی بیوفته یا اینکه عذاب وجدان میگیرم (فقط اینترنت و تلویزیون) نه ها البته موقعی که این دو تا کارو انجام میدم وقتی وقتم تلف میشه عذاب وجدان میگیرم و وقتی میخوام یه سری تفریحاتی انجام بدم که باعث هیجان میشه و منو شاد میکنه عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم یه اتفاقی میفته البته من هیچ وقت نشده از ناراحتی جیغ بزنم متاسفانه فقط گریه کردم وهیچی مثل این منو اروم نمیکنه اما اون روز که مامانم منو زد همراه با گریه داد زدم بعد اون میلرزیدم یه کم ادم ترسویی ام اما اون لحظه هر چی از دهنم درومد بهش گفتم اونم همینطور از رو عصبانیت گاهی وقتا که یه نفر ازم تعریف میکنه بعضی وقتا فکر میکنم حتما یه عیبی دارم ازم تعریف میکنه و اینکه اگه یکی یه کاری بکنه که اعصابم بهم بریزه اصلا نم یتونم درس باهاش حرف بزنم فرق نمیکنه کی باشه حتی پدر ومادرم چون فراموش کردنش واسم سخته شخصیتم یه جوریه که انتظار دارم بقیه بفهمن چمه به خاطر همین اکثرا اگه ناراحت یا عصبانی میشم با خودم حرف میزنم و گریه میکنم نمیدونم این حالت ها عادیه یا نه ولی من به دنبال راه حل مشخص میگردم چون این چیزا مدت زیادیه تو من وجود داشته ومن نمیدونم چطوری جلوشونو بگیرم تاکید میکنم افسردگی ندارم اما نمیدونم چمه این چیزا هم انگیزه ی منو تو زندگی گرفته هم تو درس دور و برم اگه تلویزیون و اهنگ روشن شه عصبی میشم حتی اگه صداش نیاد که اکثرا تو اتاقم هم صداش نمیاد نمیتونم بقیه رو تحمل کنم انتظار دارم بقیه خفه شن و نفس نکشن و من درس بخونم تقصیر منه یا نه ولی واسه سال دوم برای درس خوندن بی انگیزه تر شدم و بهونه گیر تر مهمتر از همه یعنی دوس دارم شرایط محیط ایده ال باشه
    و من چیزی رو به خاطر هدفم تحمل نکنم هنوزم نمیدونم اونایی که امکاناتشون کمه چطوری میخونن تازگی حس درس خوندن دارما اما ندارم یعنی چطوری بگم این افکار و بهونه گیری هایی که ذهنمو پر کرده این انگیزه رو ازم میگیرن وقتی میبینم امکانات واسم حالا ایده الم نباشه واسم فراهمه و من هیچ کاری نمیکنم جیگرم اتیش میگیره خواهشا کمکم کنین

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    چون به زندگیم اهمیت نمیدونم دوس دارم زمان بگذره و همش تو اینترنت وتلویزیونم فکر میکنم موفقیت واسه بقیه هست نه من تلاش نمیکنم وتنبلی میکنم میترسم تو رو خدا کمکم کنین زود جواب بدین تو رو خدا استراحت منظورم از نظر ذهنی بود دوس دارم بخوابمو دیگه هیچ وقت بیدار نشم اونقدر که خستم زیادم به صداها حساسم تو وسواس مطالعه گفتم بهتون

  9. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : تحمل کم

    نقل قول نوشته اصلی توسط redrabbit نمایش پست ها
    چون به زندگیم اهمیت نمیدونم دوس دارم زمان بگذره و همش تو اینترنت وتلویزیونم فکر میکنم موفقیت واسه بقیه هست نه من تلاش نمیکنم وتنبلی میکنم میترسم تو رو خدا کمکم کنین زود جواب بدین تو رو خدا استراحت منظورم از نظر ذهنی بود دوس دارم بخوابمو دیگه هیچ وقت بیدار نشم اونقدر که خستم زیادم به صداها حساسم تو وسواس مطالعه گفتم بهتون
    سلام

    شما دچار کمبود گرمی هستید و برای همین توان فعالیت ندارید.

    شاید براتون عجیب باشه اما انسانها هم عین مولکولها برای جنب و جوش و فعالیت نیاز به گرمی دارن، گرمی تن که چینیها بهش میگن نیروی حیاتی بدن.
    ویرایش توسط Experience : 03-30-2020 در ساعت 01:46 AM

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    مدیر کل جواب بده به ادامه چیزی که نوشتم

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تحمل کم

    دوست عزیز همانطور که در تایپیک قبلی نیز اشاره کردم سبک روابط شما با والدین ، تمایل به مرگ ، کاهش تمرکز ، مشکلات در روابط اجتماعی ، کاهش اعتماد به نفس ، نارضایتی هایی که باین می کنید ، خطاهای شناختی که با آن مواجهه هستید در مورد خودتان و روابطتتان با دیگران و... همه این موارد نشان از شرایط روحی نامناسب شما می دهد که می تواند افسردگی نیز شامل آن باشد و بهتر است برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم با خانوادیتان صحبت کنید و مقداری از شرایط روحیتان را برای آنها توضیح بدهید و در این مسیر برای بهبود شرایط روحی خودتان و تصمیم گیری در مورد آینده برای مشاوره حضوری و طی کردن جلسات اقدام کنید .
    این مشکلات با چت کردن بدون بررسی کامل و طی کردن جلسات درمانی با حرف های انگیزشی ممکن است برای مدت کوتاهی حال شما را خوب کند اما چون مشکلات اصلی برطرف نشده است امکان بازگشت مجدد و تجربه این شرایط وجود دارد پس بهتر است نسبت به مشکلات خودتان با توجه به بینش خوبی که دارید در مسیر بهبود و بازسازی زندگیتان اقدام کنید .

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    میترسم به پدرو مادرم بگم نه اینکه خشن باشنا نه مهربونن فقط از این که نتونم به حرفهای مشاور عمل کنم چون قبلا هم دکتر عمومی رفتم و مشاوره تو درمانگاه شهرمون بود رفتم به حرفاشون عم نکردم طرز فکرم اینه که من نمیتونم یا حوصله ندارم مشکل من اینه که چطوری اولین قدمو بردارم بای تغیر هر وقت یه قدم برداشتم برگشتم عقب نتونستم جلوتر برم

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تحمل کم

    این مسیر نیاز به تلاش خودتان و همکاری با مشاور نیز دارد در غیر این صورت تا زمانی که شما نخواهید تغییری ایجاد شود و در این مسیر همکاری نکنید امکان تغییر شرایط وجود ندارد پس بهتر است در این مسیر با متخصص وارد پروسه مشاوره شوید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
    این خارج شودن از درمان نیز نوعی مقاومت می باشد که افراد در مقابل تغییر دارند که با داشتن یک روان درمانگر می توانید رد زمان مناسب با انها روبرو شوید و مسیر خودر ا ادامه بدهید .

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    ببخشید منظور از روان درمانگر همون مشاورطوری میتونم مشاوره حضوری برم با این وضع کرونا بعدا تلفنی هم زندگ بزنم چون تو اردبیلم طول بکشه برداره من هنوز بهشون نگفتم ولی فکر نکنم قبول کنم

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    بعد بعضی وقتا حس میکنم بقیه زیادی خوش بینن شایدم من سخت میگیرم نمیدونم

  16. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : تحمل کم

    اگه هم حالا زنگ بزنم بهشون چی بگم اونجا کلی مشاور میشه دیگه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد